سامانه وبلاگ مدارس
  • خانه
  • تماس
  • ورود
  • آمار

  • امروز: 11
  • دیروز: 37
  • 7 روز قبل: 277
  • 1 ماه قبل: 1855
  • کل بازدیدها: 152329
 

 این کتاب نوشته محمد عالم‌زاده نوری از سوی موسسه بوستان كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد.

به گزارش ایبنا، این كتاب در جست‌و‌جوی «سیمای آرمانی طلبه» و «نظام‌واره طلبه مطلوب» از بیان رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی) است و به بررسی الگوی جامع شخصیت طلبه، در ابعاد اخلاقی، علمی و اجتماعی می‌پردازد.

این نوشتار بر آن است كه با استفاده از ارشادات رهبر فرزانه انقلاب، سیمای مطلوب طلبه را ترسیم و افق دوردستی را كه طلبه با تلاش و تكاپو باید در جان خود محقق سازد معلوم كند. یعنی بیان كند «طلبه مطلوب» چه ویژگی‌ها، برخورداری‌ها و دارایی‌هایی دارد؟

این اثر، عمده نگاه خود را به حیات خود طلبه، فارغ از تشكیلات و سازمان روحانیت معطوف ساخته و مخاطب خود را تنها آحاد طلاب ـ ‌نه مدیران و برنامه‌ریزان و كارگزاران و مسوولان حوزه‌ ـ قرار داده است. گرچه بی‌تردید همه مدیران و سیاست‌گذاران حوزه به این نگاه نیاز دارند. بنابراین رسالت این دفتر، اعطای خودشناسی و خودآگاهی صنفی به شخص طلبه است نه مهندسی ساختار حوزه و بنا دارد طلبه را در طرح كلان خودسازی صنفی یاری رساند.

این نوشتار بر آن است كه با استفاده از ارشادات رهبر فرزانه انقلاب، سیمای مطلوب طلبه را ترسیم و افق دوردستی را كه طلبه با تلاش و تكاپو باید در جان خود محقق سازد معلوم كند


موضوعات: نغز
   یکشنبه 5 اردیبهشت 13952 نظر »


طلاب مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله، در محل مسجد جامع سرابله، مراسم اعتکاف را برگزار نمودند.
احمدیان در بیان ضرورت شرکت طلاب در مراسم اعتکاف به اصل خودسازی و نهادینه¬سازی امور معنوی طلاب اشاره کرد و گفت: اعتکاف، فرصتی مهم برای طلاب است که به بعد تربیتی و اخلاقی خویش بپردازند و در آن نیز به تعالی برسند؛ علاوه بر آن با حضور در بین سایر معتکفین، به ترویج روح طلبگی اقدام نمایند.
احمدیان افزود: مراسم اعتکاف امسال با حضور 20 از تن از طلاب مدرسه در مسجد جامع سرابله برگزار و حدود 180 نفر از بانوان شهرستان حضور داشتند.
وی با بیان این موضوع که امسال، طلاب این مدرسه بیش از سال¬های دیگر آماده خدمت¬رسانی به معتکفین بودند، اظهار داشت: طلاب با برنام¬ریزی¬های از پیش صورت گرفته، انجام تمام مراسمات اعتکاف به صورت کامل را بر عهده داشتند.
وی در تشریح برنامه¬های فرهنگی اعتکاف چنین گفت: از برنامه¬های فرهنگی طلاب می¬توان به برپایی و قرائت نماز و اذان (صبح و ظهر و عصر و مغرب وعشاء )، ختم قرآن، قرائت زیارت امین الله، زیارت عاشورا، حدیث کسا، دعای توسل و دعای مجیر، مداحی و نوحه¬سرایی به مناسبت وفات حضرت زینب(س)، مولودی خوانی به مناسبت تولد حضرت امیرالمومنین(ع)، برگزاری مراسم ام داوود، برگزاری مسابقه حفظ سوره حشر و مسابقه¬ای با عنوان «دلنوشته¬ی معتکف درباره اولین نماز و اهدایی جوایز اشاره کرد.
مدیر این مدرسه افزود: طلاب مدرسه به برنامه¬های فوق اکتفا نکردند و با دادن مشاورهای مذهبی، عقیدتی و سیاسی، پاسخ¬گوی به سوالات معتکفین در زمینه احکام؛ به ویژه احکام بانوان ، تهیه بروشورهایی با موضوع فضلیت، احکام و اعمال اعتکاف، آموزش روان¬خوانی قرآن، صحیح¬خوانی نماز و آموزش وضو به صورت عملی به معتکفین ارائه خدمت نمودند.
احمدیان اضافه نمود: در این مراسم طلاب توانستند برخی از معتکفین را به شرکت در هیءات¬های مذهبی ترغیب و جذب نمایند و نیز در زمینه طرح یاوران نماز اقدامات لازم را انجام دهند.
احمدیان در خصوص سخنرانی طلاب ابراز خرسندی کرد و گفت: کوکب مرادی و زینب علی¬مرادی سخنرانان مراسم بودند و با موضوع ایراد سخنرانی نمودند.
وی در پایان با اظهار امیدواری و رضایت کامل از عملکرد طلاب این مدرسه، بیان داشت:: طلاب مدرسه ما آنچه را که آموخته بودند و در این مراسم به صورت عملی یکجا انجام دادند.

 


موضوعات: نغز
   یکشنبه 5 اردیبهشت 1395نظر دهید »

پیامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله:
اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الفَلَجُ وَ الفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ البَرَكَةُ وَ العَفوُ وَ العافيَةُ وَ المُعافاةُ وَ البُشرى وَ النَّصرَةُ وَ الرِّضا وَ القُربُ وَ القَرابَةُ وَ النَّصر وَ الظَّـفَرُ وَ التَّمكينُ وَ السُّروُر وَ المَحَبَّةُ مِنَ اللّه‏ِ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلى مَن اَحَبَّ عَلىَّ بنَ اَبى طالِبٍ عليه‏السلام وَ والاهُ وَ ائتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصياءَ مِن بَعدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَن اُدخِلَهُم فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَن يَستَجيبَ لى فيهِم وَ هُم اَتباعى وَ مَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛
آسايش و راحتى، كاميابى و رستگارى و پيروزى، بركت و گذشت و تندرستى و عافيت، بشارت و خرّمى و رضايتمندى، قرب و خويشاوندى، يارى و پيروزى و توانمندى، شادى و محبّت، از سوى خداى متعال، بر كسى باد كه على بن ابى طالب را دوست بدارد، ولايت او را بپذيرد، به او اقتدا كند، به برترى او اقرار نمايد، و امامانِ پس از او را به ولايت بپذيرد. بر من است كه آنان را در شفاعتم وارد كنم. بر پروردگار من است كه خواسته مرا درباره آنان اجابت كند. آنان پيروان من هستند و هر كه از من پيروى كند، از من است.

بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 27، ص 92)

———————————————-


موضوعات: نغز
   پنجشنبه 2 اردیبهشت 13953 نظر »

 

به نظر می­رسد وجود برخی سؤالات و ابهامها پیرامون اعتکاف نیز در کم رنگ شدن این سنت اسلامی بی­تأثیر نبوده است. باید برای مردم روشن شود که اعتکاف با حس مسئولیت اجتماعی تنافی ندارد، و اینکه اعتکاف اتلاف بیهوده وقت نیست و در کنار آن می­توان به مطالعه، تحصیل علم و دانش و انجام کارهای مباح پرداخت.

از جمله پرسشهایی که برای مدیران و مسئولان مطرح است، این است که در موارد ضرورت برای انجام برخی کارها، آیا می­توانند از محل اعتکاف خارج شوند یا نه؟

اولاً: باید گفت تا داخل روز سوم نشده اعتکاف واجب نیست و اگر مشکلی پیش آمد، می­تواند اعتکاف را بهم بزند، و حتی می­تواند از اول به گونه­ای نیت کند که هر وقت خواست ـ حتی روز سوم ـ از حالت اعتکاف خارج شود

و ثانیاً: مواردی برای خروج از مسجد استثنا شده است، مانند: گواهی دادن در دادگاه، تشییع جنازه، نماز جماعت. و برای انجام سایر کارهای ضروری عرفی یا شرعی، خواه واجب باشد یا مستحب، مربوط به امور دنیوی باشد یا اخروی، ولی مصلحتی در آن نهفته باشد، می­توان خارج شد.

ممکن است اطلاق این فتوا شامل برخی کارهای ضروری اداری نیز بشود. مرحوم صاحب وسائل شش روایت را نقل نموده که معتکف نمی­تواند از محل اعتکاف خارج شود: «إِلاّ لِحاجَةٍ لابُدَّ مِنْها؛ مگر برای کاری که ناچار از انجام آن است».]ری نمی­شود و آیا برای انجام حاجات مردم می­توان از مسجد خارج شد؟

روایتی را به عنوان حسن ختام نقل می­کنیم، شاید بتواند راهگشا باشد. میمون بن مهران می­گوید: در نزد حسن بن علی ـ علیه السلام ـ [در مسجد در حال اعتکاف] نشسته بودم که مردی بر او وارد شد، عرض کرد: یابن رسول الله! فلانی از من مالی طلب دارد و می­خواهد مرا در مقابل مالش حبس کند. حضرت فرمود: به خدا قسم مالی نزدم نیست تا قرضت را بپردازم. عرض کرد: ‍‍‍‍[لااقل] با او صحبت کنید [شاید مهلت دهد]. راوی می­گوید حضرت امام حسن نعلین خود را پوشید ‍‍‍]و با او راه افتاد]. پس به او عرض کردم: آیا اعتکافت را فراموش کردی؟

حضرت فرمود: «لَمْ أنْسِ وَلکِنّی سَمِعْتُ اَبی یُحَدِّثُ عَنْ جَدّی رَسُولِ الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ اِنَّهُ قالَ: مَنْ سَعی فی حاجَةِ أخیهِ الْمُسْلِمِ فَکَأنَّما عَبَدَ اللهَ عَزَّوَجَلَّ تِسْعَةَ آلاف سَنَة صائِماً نَهارَهُ، قائِماً لَیْلَهُ؛ نه، فراموش نکردم، ولی از پدرم شنیدم که از جدم رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل نمود که آن حضرت فرمود: کسی که در [برآوردن] حاجت برادر مسلمانش تلاش کند، پس گویا خدای عزیز و جلیل را نه هزار سال، در حالی که روزها روزه دارد، و شبها در حال نماز بیدار است، پرستش کرده است.»

از روایت فوق استفاده نمی­شود که حضرت اعتکافش را باطل نمود، بلکه ظاهر (والله العالم) این است که با حفظ اعتکاف، در پی حاجت آن شخص رفت. اگر این مطلب تمام باشد، به خوبی می­توان نتیجه گرفت که می­شود برای برآوردن حاجات مردم بیرون رفت و با انجام آن با سرعت دوباره برگشت. مخصوصاً اگر این روایت را در کنار شش روایت قبلی _ که مورد اشاره قرار گرفت _ قرار دهیم، به خوبی می­توان گفت که یکی از موارد حاجت، قضای حاجت مؤمنان است، مخصوصاً در مواردی که لازم و حیاتی شمرده می­شود.

منبع:سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1412، ج2، ص 85، مسئله 40.


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 1 اردیبهشت 13951 نظر »

 

-اعتکاف به طور کلی به دو بخش تقسیم می شود: واجب و مستحب . اعتکاف واجب آن است که انجام آن با نذر یا عهد یا قسم یا شرط ضمن عقد یا اجاره و مانند آن لازم می شود . اگر اعتکاف با شرایط یاد شده نباشد، مستحب خواهد بود
.
2-اعتکاف، همانند سایر عبادات باید با نیت و قصد قربت توأم باشد;و هرگونه ریا و قصد خودنمایی آن را باطل می کند .

3-اعتکاف باید از اذان صبح - که آغاز روزه است - انجام پذیرد; بنابراین کسی که دیرتر از آن زمان به مسجد برسد آن روز نمی تواند اعتکاف را شروع کند.

4-اعتکاف در مساجد چهارگانه : مسجد الحرام، مسجد النبی (صلی الله علیه وآله وسلم)، مسجد کوفه و مسجد بصره انجام می شود و اعتکاف در غیر مساجد چهارگانه (اعم از جامع و غیر آن) به قصد رجاء مطلوبیت (به امید این که مطلوب خداوند واقع شود) مانعی ندارد.
5-مدت اعتکاف حداقل سه روز است و کمتر از آن صحیح نیست؛ ولی بیشتر از آن حدی ندارد، البته اگر پنج روز معتکف شود، روز ششم را نیز واجب است بماند; بلکه بنابر احتیاط واجب، هرگاه دو روز اضافه کرد روز سوم هم باید بماند; پس اگر هشت روز معتکف شد روز نهم هم واجب است .

6-قطع و رها کردن اعتکاف مستحبی در روزهای اول و دوم جایز است; ولی پس از تمام شدن دو روز، ماندن روز سوم واجب می شود و قطع اعتکاف جایز نیست.

7-معتکف می تواند برای امور ضروری شرعی یا عرفی یا عقلی از مسجد خارج شود ولی اگر به قدری طول دهد که صورت اعتکاف محو شود، اعتکاف صحیح نیست؛ و تشخیص ضرورت شرعی و عرفی و عقلی با خود مکلف است.

8-انسان در ایام اعتکاف باید روزه بگیرد; بنابراین کسی که نمی تواند روزه بگیرد مانند مسافر، مریض و زن حایض یا نفساء و کسی که روزه نگیرد، اعتکافش صحیح نیست .

9- اعتکاف بدون روزه صحیح نیست لذا با شکستن روزه، اعتکاف باطل می شود.

10-بر معتکف چند چیز حرام است:
الف-استفاده از عطریات و گیاهان خوشبو برای کسی که از آن لذت می برد و برای کسی که حس بویایی ندارد اشکال ندارد.
ب-خرید و فروش و بنابر احتیاط واجب هر نوع داد و ستدی مانند اجاره و مضاربه.
ج-مجادله و جدال ـ چه در امور دینی و چه دنیوی ـ به قصد غلبه بر دیگری و اظهار فضل و برتری بر او؛ اما اگر به قصد اظهار حق و بازداشتن طرف از طریق باطل باشد، مانعی ندارد.
د-هرگونه رابطه شهوانی با جنس مخالف حتی همسر نظیر آمیزش، لمس و بوسه
ه-استمنا1 (بنا بر احتیاط واجب)

11-در اموری که بر معتکف حرام است، تفاوتی بین شب و روز نیست.

12-زن اگر در حال اعتکاف حائض شود حتی اگر در ساعات آخر روز سوم باشد اعتکاف او باطل می شود و باید فوراً از مسجد خارج شود؛ ولی اگر مستحاضه شود و به وظیفه اش نسبت به روزه عمل کند، اعتکافش صحیح است.

13-چنانچه اعتکاف زن موجب از بین رفتن حق شوهر باشد بنا بر احتیاط واجب باید از او اجازه بگیرد.

14-اعتکاف فرزند درصورتی که موجب اذیت و آزار والدین او شود صحیح نیست .
*گرچه موارد مذکور در هر حال حرام (و از گناهان بزرگ) است ولی در اینجا موجب باطل شدن اعتکاف می شود.


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395نظر دهید »

 

:«خوشا به حالتان معتکفین عزیز! توصیه ی من این است که در این سه روزی که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید؛ حرف که می زنید، غذا که می خورید، معاشرت که می کنید، کتاب که می خوانید، فکر که می کنید، نقشه که برای آینده می کشید، در همه ی این چیزها مراقب باشید رضای الهی و خواست الهی را بر هوای نفستان مقدم بدارید؛ تسلیم هوای نفس نشوید. تمرین این چیزها در این سه روز می تواند درسی باشد برای خود آن عزیزان و برای ماها که این جا نشسته ایم و با غبطه نگاه می کنیم به حال جوانان عزیزمان که در حال اعتکاف هستند. با عمل خودتان به ما هم یاد بدهید.»

(بیانات در خطبه های نمازجمعه 1384/05/28)


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 1 اردیبهشت 13951 نظر »



حجت الاسلام و المسلمین اسکندری معاون فرهنگی مرکز مدیریت حوزه¬های علمیه قم از مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله بازدید نمود
فاطمه حوراء احمدیان مدیر مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله در اشاره به اهداف این بازدید گفت: بیشترین هدف این بازدید برقراری ارتباط مستقیم معاون فرهنگی مدیریت استان با طلاب این مدرسه و مشاهده مشکلات آن¬ها از نزدیک بود.
وی تصریح داشت: در این بازید یک روزه حجت الاسلام و المسلمین امرایی امام جمعه سرابله، حجت الاسلام و المسلمین حسنی مدیریت حوزه¬های خواهران استان و معاونین فرهنگی و پژوهشی استان نیز حضور داشتند.
احمدیان ادامه داد: بازدید از ساختمان حوزه علمیه فاطمیه(س)، کتابخانه، نمازخانه، خوابگاه طلاب و ایراد سخنرانی در بین طلاب، از جمله برنامه¬های معاون فرهنگی مرکز مدیریت بود.
احمدیان به نشست یک ساعته که اسکندری با مدیر، معاونین و اساتید این مدرسه داشت، اشاره کرد و گفت: در این نشست مشکلات اصلی دانش¬آموختگان، مسائل جاری مدرسه و نیازهای ضروری اساتید و طلاب بیان شد.
وی درباره گفتگویی که اسکندری با طلاب داشت چنین گفت: در این گفتگو اسکندری ضمن بیان نکات ارجمندی درباره فضلیت تقوا و اهمیت خواندن سوره حشر، به مشکلات علمی، فرهنگی و مالی طلاب گوش سپرد و پاسخگوی سولات آن¬ها در زمینه¬های مختلف بود و در پایان نیز ضمن اهدای لوح تقدیر به طلاب برگزیده مسابقه کتابخوانی شهید مطهری، از آن¬ها تقدیر نمود.
مدیر مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله، ضمن ابراز خرسندی از این بازدید، اظهار داشت: امیدواریم چنین بازدیدهایی در سطح مدارس به صورت مستمر صورت گیرد.


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395نظر دهید »



جلسه دفاع از پایان¬نامه طلاب مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله در استان ایلام برگزار گردید.
سرور عباسی معاون پژوهشی مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله گفت: این جلسه با داوری حجت‌الاسلام و المسلمین محمدرضا حسینی¬نیا و شیبا ملکشاهی استاد راهنما در محل سالن اجتماعات دانشکده علوم قرآن استان ایلام برگزار شد.
عباسی با بیان اینکه در این جلسه پایان¬نامه سه تن از طلاب مدرسه در معرض داوری قرار گرفته، به موضوع پایان نامه¬ها اشاره کرد و گفت: در این جلسه به دفاع، نقد و بررسی پایان نامه¬های طلاب صغرا مظاهری با عنوان «آثار ریا بر زندگی انسان در آیات و روایات»، صدیقه محمدی با عنوان «» و مریم اقبالی با عنوان «تاثیر نماز بر زندگی انسان» پرداخته شد.
وی خاطرنشان کرد: سعی می¬شود موضوع پایان¬نامه¬های طلاب این مدرسه مرتبط و متناسب با معضلات و نیازهای مردم شهرستان باشد.


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395نظر دهید »


فاطمه حورا احمدیان مدیر مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله درباره این نشست چنین گفت: این نشست که با هدف هر چه بهتر اجرا شدن مراسم اعتکاف برگزار گردیده، نرگس قلی¬زاده معاون فرهنگی مدرسه با علی چراغچی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی سرابله، درباره برنامه¬های اجرایی در ایام اعتکاف بحث نمودند.
وی ادامه داد: از جمله برنامه¬های اصلی این نسشت، تقسیم کار بین مدرسه علمیه فاطمیه(س) با سازمان تبلیغات اسلامی شهرستان در اجرای برنامه¬های اعتکاف بود.
احمدیان خاطر نشان کرد: در این نشست مواردی چون نحوه¬ی ثبت¬نام داوطلبان مراسم اعتکاف و تعداد آن¬ها مورد بررسی قرار گرفت.
وی در ادامه بیان داشت: معایب و مشکلات مراسم اعتکاف سال¬های قبل شناسایی و قرار شد در مراسم امسال از این مشکلات پیشگیری و در رفع معایب برآیند.


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395نظر دهید »

حضرت علي(عليه‌السلام) می فرمایند:

« مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَن كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤُهُ وَ مَن قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ وَ مَن ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ »

« هر كسي كه سخنش افزايش يافت، اشتباهات او نيز فزوني خواهد يافت

و هر كس خطايش افزايش يافت، حيايش كم مي‌گردد

و هركس حيايش كم شد، تقوايش كم مي‌شود

و كسي كه تقوايش كم شود، دلش مي‌ميرد

و هر كس قلبش مرد، به دوزخ وارد خواهد شد.»


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395نظر دهید »

 

با مطالعات و بررسی‌هایی که شد، به حدیثی درباره دود کردن اسفند دست نیافتیم ، امّا در یکی از روایات اشاره شده است که اسفند، دوای هفتاد درد است.امام صادق(علیه السلام) فرمود: “اسپند شفای هفتاد درد است که کم‌ترین آن‌ها جذام است، پس از (مداوا کردن با) آن غفلت نکنید.( طب الأئمة، عبداللَّه سابور، نیسابوری، ص 68.)

ممکن است مقصود از عدد هفتاد، فراوانی فایده این گیاه در درمان دردها باشد، نه انحصار در آن عدد؛ زیرا در روایت دیگر از پیامبر(صلی الله علیه وآله) دوای هفتاد و دو درد بیان شده است.( همان، ص 67)


موضوعات: نغز
   سه شنبه 31 فروردین 13952 نظر »

زوج جوانی پس از 11 سال صاحب فرزند پسر شدند .پسر بلافاصله به نور چشم آنها تبدیل شد ،فرزند آنها اندک اندک بزرگ می شد تا اینکه به دو سالگی رسید . روزی پدر در حالی که بسیار عجله داشت یک قاشق از دارویی که دکتر برایش تجویز کرده بود خورد وبه همسرش گفت :در این شربت را ببند،من دیرم شده و باید برو م . او رفت و زن در حالی که در آشپزخانه مشغول کار بود فراموش کرد تا در شربت را ببندد . کودک که مجذوب رنگ شربت شده بود داروی داخل شیشه را تا انتها سر کشید.مادر که تازه متوجه شده بود ،بلافاصله اطلاعات دارو را خواند و متوجه شد که این شربت در دز بالا برای کودکان سمی است .دوان دوان کودک را به بیمارستان رساند اما متا سفانه دیگه دیر شده بود و بچه جان خود را از دست داده بود . زن نمیدانست چطور باید جواب شوهرش را بدهد و از ترس و استرس شوکه شده بود . مرد سراسیمه با شنیدن خبر خود را به بیمارستان رساند و نزد همسرش رفت.زن دیگر از ترس نفس هایش به شماره افتاده بود . مرد گفت: “"عزیزم نگران نباش من در کنارت هستم"” زن پس از شنیدن این عبارت موفق شد از اعماق وجود گریه کند .کودک مرده بود و مرد کاری نمی توانست بکند.مقصر دانستن مادر هم چاره کار نبود .زن هم یگانه فرزندش را از دست داده بود و او فقط در این لحظه نیاز به همدردی داشت .

پی نوشت:

اگر هر فردی زندگی را از این دریچه ببیند ، مشکلات کمتری در جهان باقی خواهد ماند . خود خواهی ، ترس ،حسد و خشم را از خود دور کنیم .آنگاه جهان برای زندگی محیط بهتری خواهد بود..


موضوعات: نغز
   سه شنبه 31 فروردین 13951 نظر »

 

این دعا زمانی که پیامبر خدا در مقام حضرت ابراهیم (علیه السلام) مشغول نماز بودند یعنی در مسجدالحرام، روبه روی کعبه و در حال نماز از طریق جبرئیل بر وجود مقدس نبی اعظم (صلی الله علیه و آله) نازل می شود که جبرئیل به خدمت حضرت رسیده و این دعا را برای مناجات و گفتگو با خدا به رسول خدا می آموزد بنابراین این دعا یک دعای آسمانی، رحمانی و از عالم ملکوت است


موضوعات: نغز
   دوشنبه 30 فروردین 13953 نظر »

 

اعتکاف مجموعه­ای مرکب از مهم­ترین عبادات واجب و مستحب است؛ لذا معجونی است شفا بخش و سازنده؛ هم اثر نماز در آن است ـ که یاد خدا و باز­دارندگی از گناهان باش ـ و هم نتیجه روزه ـ که سرّی از اسرار الهی است ـ چنانکه حضرت رضا ـ علیه السلام ـ فرمود: «اَلصَّوْمُ سِرٌّ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْعَبْدِ؛ روزه سرّی بین خدا و بنده است.» و هم پاداش آن خدا و با خدا است که «اَلصَّوْمَ لی وَ أَنَا اَجْزی بِهِ؛

روزه برای من است و من جزا می­دهم (و یا من جزای او هستم.)

مخصوصا روزة ایام البیض در ماه رجب آثار ویژه­ای دارد، پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «هر کس سه روز از وسط ماه رجب (سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم) را روزه بدارد و در شبهایش به نماز شب قیام کند، از دنیا رحلت نمی­کند مگر با توبة نصوح.»

علی ـ علیه السلام ـ فرمود: « هر کس یک روز از ماه رجب را در اول یا وسط یا آخر آن روزه بگیرد، گناهان او بخشیده می­شود.»

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «کسی که ایام البیض از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند به ازای هر روز، ثواب روزه داری و شب زنده داری یک سال را برای او بنویسد، و در روز قیامت، در جایگاه ایمن شدگان از آتش دوزخ خواهد ایستاد.»

همچنین بعضی از تروک حج در اعتکاف وجود دارد؛ مانند ترک نگاه به آینه، و عطر زدن و مجادله و… که تمرین دوری از محرمات است و بخشش گناهان را در پی دارد.

و هم دعا در آن است که مغز و مخ عبادات به شمار می­رود. «اَلدُّعاءُ مُخُّ الْعِبادَةِ وَلا یَهْلَکُ مَعَ الدُّعاءِ اَحَدٌ؛ دعا مغز عبادت است و کسی با ‍‍[ داشتن حالت] دعا به هلاکت نمی­رسد.»

راستی اگر این مجموعه عبادات، با زمزمه نماز شب و اعتراف به گناهان همراه شود، چه آثار گرانسنگی در پی خواهد داشت.


موضوعات: نغز
   دوشنبه 30 فروردین 1395نظر دهید »


موضوعات: نغز
   دوشنبه 30 فروردین 1395نظر دهید »

ماه رجب حاوی ارزشهایی معنوی و فواید ملکوتی است که متاسفانه به تدریج سنت حسنه توجه به قداست ایام سال در نزد مردم کم می شود و رو به تحلیل می رود، در گذشته در زندگی مردم و بخصوص اهل ایمان و تقوا این آداب روحانی جاری و ساری بود و کودکان و فرزندان با انس نسبت به چنین مواقعی تربیت می شدند و طراوت و عطر اذکار و عبادات و مراسم معنوی ماه رجب با رگ و پوست خانواده ها عجین می گشت، اصولا این که دارد ماه رجب فرا می رسد مشخص بود، گویی به استقبال آن می رفتند و برای چنین موسمی لحظه شماری می کردند، برای رؤیت ماه در شب اول می کوشیدند و اهل محل با شادمانی ضمن احوالپرسی عادی تاکید می کردند ماه رجب آمد، اعمالش را بجا آورید. در واقع ماه رجب و شعبان مقدمات و پیش درآمدهای ماه مبارک رمضان هستند .


موضوعات: نغز
   دوشنبه 30 فروردین 1395نظر دهید »

از امام جواد علیه السلام نقل کرده‌اند: «زیارت امام رضا (علیه السلام) در همه زمان‌ها خوب است، ولی با فضیلت‌ترین زمان زیارت آن حضرت، ماه رجب است.»


موضوعات: نغز
   دوشنبه 30 فروردین 13951 نظر »

دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
… و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،اونوقت دلش میشکنه …

 


موضوعات: نغز
   سه شنبه 24 فروردین 13958 نظر »

 

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند.

آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟پسر پاسخ داد:

عالی بود پدر! پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟پسر پاسخ داد: بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد.

ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند.

حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست! با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم.


موضوعات: نغز
   سه شنبه 24 فروردین 13951 نظر »

برای درمان خواب‌آلودگی بهار خرما بخورید
یکی از دلایلی که سبب خواب‌آلودگی در این فصل می‌شود، کمبود فیبر موجود در موادخوراکی است.
از امام رضا(ع) روایت شده که ایشان بر سر سفره‌ای که سبزی تازه در آن وجود نداشت، نمی‌نشستند. همان‌طور که می‌دانید فیبر موجود در سبزی‌ها برای آرامش اعصاب و از بین بردن تنش‌های عصبی بسیار مهم است.
برای برطرف شدن خواب آلودگی همچنین می‌توانید بعد از طلوع خورشید پیاده‌روی کنید. همچنین تنفس هوای پاک صبحگاهی، روح‌ را سرزنده می‌کند و موجب نشاط می‌شود.
از نظر علمی نیز ثابت شده است که پیاده‌روی در هنگام صبح موجب افزایش هورمون سراتونین می‌شود که همان هورمون ایجاد کننده شادی در بدن است.

 


موضوعات: نغز
   سه شنبه 24 فروردین 13951 نظر »

شهید ثانی كلامی در زمینه  غیبت کلامی دارد دارد و آن این كه از بدترین انواع غیبت، غیبتی است كه اهل علم با برخی جمله ها مرتكب می شوند؛ مثلاً وقتی سخن از كسی به میان می آید، او می گوید: الحمدلله كه ما اهل ریا و خودنمایی نیستیم این شخص در حقیقت مرتكب غیبت شده، زیرا به طرف فهمانده است كه شخص مورد نظر اهل ریا و خودنمایی است. یا گاهی كسی صفت بدی را به خود نسبت می دهد تا دیگری را به این صفت مطرح كند؛ مثلاً می گوید فلانی آدم خوبی است؛ ولی به دلیل كم تحملی كه همه ما به آن مبتلا هستیم، در عبادات سست است.

یا بگوید: برای فلان دوست ما فلان حادثه اتفاق افتاد، خداوند او و ما را بیامرزد.

او با این كار در حقیقت سرپوشی بر باطن پلید خود قرار داده است. اینها نیز از مصادیق غیبت هستند.


موضوعات: نغز
   سه شنبه 24 فروردین 13951 نظر »

الْعاقِلُ اِذا تَـكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ اَتْبَعَها حِكْمَةً وَ مَثَلاً وَ الاَحْمَقُ اِذا تَـكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ اَتْبَعَها حِلْفا؛

عاقل، هر گاه سخن بگويد، آن را با سخنى حكيمانه و ضرب المثل همراه سازد و نادان هرگاه سخن بگويد، آن را با سوگند همراه كند.

(شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج20، ص289)


موضوعات: نغز
   دوشنبه 23 فروردین 13951 نظر »

 

« خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ وَ خَيْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِينَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِينَ وَ نَيْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِينَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ وَ سَبِيلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِينَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِينَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِينَ الْمُبْعَدِينَ وَ اغْفِرْ لِى يَوْمَ الدِّينِ »

يكى از دعاهايى كه در ماه رجب خواندنش در هر روز وارد است، اين دعاى امام صادق عليه‏السّلام است كه در مفاتيح هم آمده است كه حضرت اين دعا را در هر روز مى‏خواندند: خابَ الوافِدونَ عَلى غَيرِكَ و خَسِرَ المُتُّعَرِّضونَ إلّا لَك. «خاب» يعنى خائب شد. خائب يعنى كسى كه ديگر اميدى به رسيدن به مطلوب ندارد، كسى كه از كاروان عقب بماند، مى‏گويند خائب است. خائب وخاسر، دو عبارتى است مضمونش نزديك به هم است. خائب به كسى مى‏گويند كه مطلبى را از دست مى‏دهد. خاسر به كسى مى‏گويند كه خسران زده است، يعنى نه تنها مطلب را از دست مى‏دهد، ديگر هم به دست نمى‏آورد و نمى‏تواند به او برسد. خاب الوافدون على غيرك «تمام آن كسانى كه وفود كردند، وارد شدند بر غير تو، اينها دستشان خالى است» اينها هيچ مايۀ پُركننده ای ندارند. چون غير از تو پوچ است، غير از تو عدم است، غير از تو حُباب است. افرادى كه به دنبال غير از تو رفتند و بار خودشان را در آستانى غير از آستان تو فرود آورند، به دنبال مقام رفتند، به دنبال مال رفتند، به دنبال كسب شهرت رفتند، به دنبال استفاده رفتند- استفاده دنيوى- تمام اين افراد، اينها خائب اند. افرادى كه به دنبال حتّى غير از جنبه مادّى، حتّى به دنبال بزرگى رفتند، حتّى به دنبال امام رفتند، ولى اين به دنبال امام رفتنشان، امام را در تعيّن و در حد ديدن و بدون توجّه به توحيد به او نگاه كردن، باز اين خاب الوافدون است. آن كسانى كه ولايت را جداى از توحيد مى‏دانند و ولايت را يك مرتبه‏اى مادون توحيد مى‏دانند و به امام نه به عنوان وسيله بلكه به عنوان موضوعيّت نگاه‏ مى‏كنند، باز اينها حسابشان با آن كسانى كه به خود ذات پروردگار توّجه دارند و امام را وسيله براى وصول به او مى‏دانند، تفاوت مى‏كنند.

و خسر المتعرضون الّا لك «خسران زده‏اند، خسران زده شده‏اند و خاسر اند آن كسانى كه متعرّض غير تو شده‏اند.» غير تو را به حساب آورده‏اند، افراد ديگر را به حساب آوردند، حسابهايى در ارتباطاتشان در نظر گرفتند، حساب و كتاب در ارتباطاتشان مدّ نظر قرار دادند. خدا شاهد است كه يك خطور كه از انسان سر بزند، يك خطور، يك خطور كه اين خطور، خطور غير الهى باشد، خطور، خطور مادّى باشد، خطور، خطور دنيوى باشد، به پاى انسان مى‏نويسند؛ يك خطور: با اين رفيق بشويم، به دردمان مى خورد. بد نيست حالا فرض بكنيد كه سلام، عليكى با اين داشته باشيم. اينها همه‏اش چيست؟ اينها همه‏اش خسر المتعرضون الا لك است. تمام كسانى كه متعرّض غير تو شدند، اينها خسران پيدا مى‏كنند. يك روزى همين مى‏آيد و پشت مى‏كند. همين مى‏آيد و بى‏توجّهی می کند، آن وقت انسان خسران زده يعنى چه؟ يعنى اينكه: عجب! من كه دو سال با اين بودم، اين همينطور سر يك مطلب واهى گذاشت رفت؟ اين ناراحتى كه براى انسان پيدا مى‏شود، اين ناراحتى برای چیست؟ به اين خاطر نيست كه او گذاشته و رفته، بلکه به این علّت است که دوسال سرگردان او بوده، دو سال بيكار او بوده و دو سال علّاف او بوده و ذهن خودش چيزهاى ديگرى را ترسيم مى‏كرده، برای این است که اينقدر ناراحت مى‏شود. يعنى چه؟ يعنى «خاسر». حالا اگر دو سال انسان باشد ولى تعلّق نداشته باشد، حالا وقتى كه برود، ناراحت مى‏شود؟ نه، مى‏رود كه مى‏رود، برود، مى‏رود كه برود. ناراحتى دارد؟ دوباره برگردد، مى‏خواهد برگردد، مى‏خواهد برنگردد. چرا ناراحتى ندارد؟ به خاطر اينكه دل در اينجا گرو نگذاشته، متعرّض او نشده، ارتباط داشته، ولى متعرّض ديگرى بوده، دل در گرو ديگرى‏ گذاشته و او هم كه هيچ وقت از بين نمى‏رود. حالا اگر او از بين رفت خب انسان ديگر بايد خلاصه، نداى وا مصيبتايش برود بالا. ولى نه، او از بين نمى‏رود. ولى غير از او همه مى‏روند. ما به چه كسانى دل بسته بوديم! در زمان مرحوم آقا ما به چه كسانى تعلّق داشتيم! به چه افرادى دل بسته بوديم! به چه افرادى تعلّق داشتيم! به چه افرادى پشت گرم بوديم! به چه افرادى توجّه داشتيم! كجايند؟ كجايند؟ رفتند همه. اينهم نتيجه و خسرو المتعرضون الّا لك. پدر به ما گفت: متعرّض نباش! حرفش را گوش نداديم. او گفت و ما گوش نداديم. البتّه خيال مى‏كرديم مطلب جور ديگر است و حالا ايشان مثلًا نظر جدّى ندارد. حالا مى‏فهميم: نه بابا! جدّى مى‏گفت، داشت جدّى مى‏گفت و اينها همه براى انسان عبرت است.

اين را مى‏خواهم خدمتتان بگويم- بالاترين مرتبه‏اى كه تمام اين مطالبى را كه ما خدمتتان عرض كرديم، اينها را شما در جريانات مادّى طبعاً جستجو مى‏كنيد ديگر، افراد عادى، همسايه، رفيق، شريك، اين جهات عادى- من مى‏خواهم عرض كنم مسأله بالاتر است؛ حتّى افرادى را كه آنها را در سلوك و در راه و در مسير، شريك و رفيق و مؤانس و مصاحب با خودتان مى‏دانيد هم از اين قاعده مستثنا نيستند. مگر افرادى كه در زمان مرحوم آقا بودند، مگر ما آنها را سالك نمى‏دانستيم؟ آن كه ديگر مسأله، مسألۀ همسايه نبود، مسألۀ شريك و اينها نبود، مسألۀ مادّى كه نبود حدّاقل، به خاطر منفعت مادّى كه من با آنها در ارتباط نبودم و ما با آنها ارتباط نداشتيم، اين كه ديگر مشخّص است. ولى چه بود؟ همينى كه ما بدون توجّه به او با يك نفر و لو در طريق، احساس پشت گرمى كنيم، باز اين چيست؟ غلط است. بايد انسان دنبال رفيق بگردد. حضرت حافظ مى‏فرمايند:

دريغ و درد كه تا اين زمان ندانستم‏ كه كيمياى سعادت رفيق بود رفيق

اين هست. اين همه تأكيد شده نسبت به اين كه انسان نياز به رفيق دارد، نياز به راه دارد، ممدّ است، اينها همه دُرست، ولى صحبت در اين است كه اينقدر مطلب حسّاس و دقيق است كه حتّى رفيق راه را كه انسان برمى‏گزيند، اگر بخواهد نظر استقلالى رويش بكند، به اين عنوان: «من ديگر اين را پيدا كردم، ديگر كارم تمام است» نه، فردا يكدفعه مى‏بينى گذاشت، رفت؛ همين شخص! «من ديگر الآن به اين رسيدم ديگر پشتم گرم است، اين ديگر با بقيّه فرق مى‏كند، اين ديگر حسابش با بقيّه جداست» نه، اينكه من دارم خدمتتان مى‏گويم ما همۀ اينها را گذارنده‏ايم، ما تجربه كرديم، دارم تجربه‏ ام را به شما مى‏گويم. تمام اين افكار، اين ‏اتكائات، تمام اين تدلّى‏ها، تمام اينها را ما انجام داديم، گذشتيم، تمام اينها را طى كرديم. الآن دارم به شما مى‏گويم: آن كه اگر براى من مانده باشد، فقط اوست، فقط او، همه اينها همه گذشته و مطلب وقتى براى من يك مرتبه صورت ديگرى پيدا كرد كه من در اين يك سال آخر، يك شب در خدمت مرحوم آقا بودم راجع به ارتباط ايشان با آقاى حدّاد كه سؤال كردم- چون يك مسائلى برايم بود- يك مرتبه از ايشان شنيدم گفتند: آقا سيّد محسن! خيال نكن من به آقاى حدّاد هم نظر استقلالى مى‏كردم، نظر من به ايشان هم نظر، نظر آلى بود، نظر وساطت بود، نظر وسيله‏اى بود،، نظر (وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَة)[1] بود ولى حواسم جاى ديگر بود. اين آقايى كه اين كتاب را نوشته راجع به استادش، اين كتاب روح مجرّد را نوشته، بالاترين حدّى كه شما مى‏توانيد يك شخصى را وصف بكنيد، شما در اين كتاب پيدا مى‏كنيد. بالاترين مرتبه از توصيف و از حمد و ثنا را شما در اين كتاب نسبت به آقاى حداد و بايد هم همينطور باشد. آقاى حدّاد همه چيز آقا بود؛ سر تا پاى وجود آقا، آقاى حدّاد بود؛ مى‏نشست از آقاى حدّاد مى‏گفت، بلند مى‏شد از آقاى حدّاد مى‏گفت، مى‏خوابيد به ياد او مى‏خوابيد، اصلًا تمام وجود مرحوم پدر ما فانى در اين بود. بارها مى‏فرمود: من خودم را در قبال ايشان صفر مى‏بينم و ايشان شوخى هم نمى‏كرد، واقعاً جدّى مى‏گفت. با تمام اين احوال، يك نكته خيلى، خيلى، باطنِ باطن، سرّ سرّى كه دارم اينجا فاش مى‏كنم. آن سرّى كه به كسى نمى‏گفت، آن شب به ما مى‏گفت ايشان این بود كه: اين اوضاعى را كه تو مى‏بينى در ارتباط با آقای حدّاد، اين باز ته قضيّه‏اش اين بود كه به جاى ديگر ما توجّه داشتيم. ايشان را وسيله مى‏ديديم و خود ایشان اين را از مرحوم آقا مى‏خواست. او از شاگردش مى‏خواست اينجور باشد، اگر نمى‏خواست آن سرّ را به او نمى‏سپرد. چون ديد اين شاگرد، شاگردى است كه قابليّت دارد اين سرّ را حمل كند، آمد اين را به عنوان شاگردى پذيرفت. نه اين كه آقاى حدّاد بيايد بگويد: نه، شما بايد من را قبول داشته باشيد آقا! ما اين همه برايت زحمت كشيديم، اين همه برايت چكار كرديم، چرا شما حواست جاى ديگر است؟ اين است دست درد نكند؟ اين است فرض بكنيد كه يك عمر تربيت كردن؟ نه، او يك عمر آقاى آقا سيّد محمّد حسين را، علّامه طهرانى را، يك عمر راه مى‏برد تا تازه به اينجا برساند- آقا كه از اوّل اينطور نبود- يك عمر او را حركت مى‏دهد تا به اين مطلب برساند كه احساس كند از درون وجدانش كه حدّاد هم يك وسيله است. اگر آقاى حدّاد بخواهد آقا را به يك نكته‏اى برساند كه احساس كند آقاى حدّاد است در اين ميان، تازه اوّل شرك است، ولى حدّاد كسى نيست كه شاگردش را به اينجا دعوت كند.

امام حسين و پيغمبر كسانى نيستند كه بخواهند اصحابشان را به اينجا دعوت كنند، در آيه قرآن وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ‏ قَبْلِهِ الرُّسُلُ [2] اين همه آياتى كه شما در قرآن می بینید تمام اين آيات دارد آن نوك قلّه را به شما نشان مى‏دهد، آن رأس مخروط را دارد اين آيات نشان مى‏دهد. بابا! پيغمبر با اين يد و بيضاء و اين شقّ‏القمر و اين، اين‏ور و آن‏ور و تمام اينها باز (إِلَّا رَسُولٌ) «يك فرستاده‏اى است» منم اين وسط، منم همه كاره اين وسط، منم در اينجا كه به پيغمبر، پيغمبرى دادم، منم كه او را عبد صالح خودم قرار دادم. اين نكته را دارد از اوّل سوره حمد تا آخر (قُلْ هُوَ اللَّه) اش در قرآن اين نكته را مى‏خواهد بگويد. يعنى اين شش هزار و ششصد و خورده‏اى آيه‏اى كه در قرآن هست، از اوّل تا آخر معاد و مبدأ و اخلاق و دين و اجتماعيّات و فقه و معاملات، تمام اينها آن نكتۀ ظريف در قرآن، آن همين قضيّه است كه آنچه كه حقيقت در عالم وجود دارد فقط ذات پروردگار است؛ غير از ذات پروردگار همه اينها چه هستند؟ مخلوق اند؛ مى‏خواهد پيغمبر باشد، مى‏خواهد افراد عادى، مثل ما باشد. او اين نكته است. به اين نكته اگر رسيديم، به رمز قرآن رسيديم، به رمز بعثت رسيديم، به رمز خلافت رسيديم. به اين نكته، مرحوم آقا رسيد. من از ايشان سؤال كردم كه: آقا! در اين روح مجرّد شما مطالبى گفتيد كه حتّى به ما هم تا به حال نگفتيد. ايشان فرمودند: آقا! اين مطالبى كه مى‏شود گفت، تازه من گفتم، چيزهايى است كه من نمى‏توانم بگويم. مكتب حقّ اين است. اگر يك وقتى ديديد به خود دعوت مى‏كنند، بدانيد آنجا با حق فاصله دارد.

يك روز أميرالمؤمنين عليه‏السّلام در خيابان بودند با اصحابشان، يك مرتبه يك شخصى بود- ظاهراً عبدى بود، از عبيدى- آمد رو كرد به أميرالمؤمنين و گفتش كه: يا على! تو- البتّه حالا تعبيراتى كه كرده، تعبيراتش حالا يك قدرى حالا مؤدّبانه‏ترش را من بگويم، او خیلی رُک آمده بود گفته بود- يا على! تو هم يكى از بقيّه هستى و خلاصه يك وسيله‏اى هستى و با بقيّه هم فرقى نمى‏كنى. أميرالمؤمنين رو كردند و گفتند: مُوَحِّدٌ وَالله. «موحّد است، راست مى‏گويد، موحّد است.» مُوَحّدٌ واللَه. أميرالمؤمنين نيامده حالا بگويد: بنده خليفه رسول اللَه هستم، تو آمدى مى‏گويى تو كسى نيستى! به من دارى مى‏گويى؟ به من دارى مى‏گويى كسى نيستى؟ اصلًا تمام ضربت خوردنش، تمام جنگهايش بخاطر اين بود كه اين را توى كلّۀ ما كند كه فقط حقيقت اوست، منِ على با فرزندانم كه گُل سَر سَبَد عالم هستيم، درقبال او هيچيم، در قبال او صفريم، در قبال او به حساب نمى‏آئيم. با او باشيم گُل سر سبد عالميم، بدون او باشيم با بقيّه فرقى نمى‏كنيم. الهى! چون در تو مى‏نگرم از جملۀ تاجدارانم و تاج بر سر و چون بر خود مى‏نگرم از جمله خاك سارانم و خاك بر سر.

و ضاعَ المُلِمُّونَ إلّا بك «ضايع شدند، از بين رفتند آن كسانى كه المام كردند، فرو افتادند، خود را انداختند مگر به تو» وَ أجْدَبَ الْمُنتَجِعونَ إلّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ «به تنگدستى و فقر رسيدند آن كسانى كه طلب كردند غير از تو را.» بابُكَ مَفتوحٌ للرّاغِبينَ «باب تو و درِ رحمت تو هميشه براى كسانى كه رغبت دارند به آن مسائل و به آن تجليّات، هميشه باز است.» وَخَيرُكَ مَبذولٌ للطّالِبينَ «و خير تو هميشه براى طالبين مبذول است.» وَ فَضْلُكَ مُباحٌ‏ لِلسّائِلينَ «براى سائلين، فضل و احسانت مباح است.» وَ نَيْلُكَ مُتاحٌ لِلآمِلينَ «نيل و فيض رحمت تو و عطا و بخشش تو، متاح است، در دسترس است، براى كسانى كه آرزومندند، در دسترس است.» وَ رزقُكَ مَبْسوطٌ لِمَن عَصاكَ «رزق تو پخش است براى كسى كه تو را حتّى عصيان كند.» وَ حِلمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَن ناواكَ «به كسى كه قصد دشمنى با تو را دارد، حلم تو، معترض است و شامل حال او هم خواهد شد.» عادتُكَ الإحسانُ إلَى الْمُسيئينَ «عادت تو و روش تو، احسان به گناهكاران است.» وَسَبيلُكَ الإبْقاءُ عَلَى المُعتَدين «راه تو، ابقاء و حفظ است بر كسانى كه تعدّى مى‏كنند.» أللَهُمَّ فَاهْدِنى هُدَى الْمُهتَدين ، اينجا ديگر مطلب يك قدرى بالا مى‏رود و سطح دعاى حضرت اوج مى‏گيرد. خدايا! حالا كه اين طوره، حالا كه تو داراى اين خصوصيّات هستى و حالا كه تو يك همچنين اوصافى دارى، پس تو مرا به هدايت مهتدين راهنمايى كن، از تو چيزى كم نمى‏شود. تو كه عطاى تو شامل همه است، تو كه راه تو براى هميشه باز است، تو كه حلم تو معترض است براى كسى كه دشمنى مى‏كند، پس حالا بيا دست مرا بگير! وَ ارْزُقنى اجْتِهادَ المُجتَهدين «اجتهاد و جَهدِ آن افرادى كه واقعاً جَهد مى‏كنند، آنها را نصيب من بگردان.» وَ لا تَجْعَلْنى مِنَ الغافِلينَ المُبعَدين «و مرا از غافلينِ مبعدينِ از رحمت خودت قرار نده.» واغْفِرلى يَومَ الدّين «و مرا براى روز جزا مورد آمرزش قرار بده.»

تأکید بزرگان بر ذکر مدام در ماه رجب

يكى از مسائلى كه خيلى مؤكّد است در اين ماه، و همينطور در ماه شعبان و ماه رمضان، اين ذكر مدامى است كه انسان آن ذكر مدام را دارد. ذكر مدام آن ذكرى است كه عدد ندارد و انسان بدون عدد مى‏تواند آن ذكر را بگويد. اين را ذكر مدام مى‏گويند؛ جزء اذكار عدديّه نيست و اشكالى هم ندارد براى شخصى كه بگويد. مثل ذكر لا إلهَ إلّا الله. همينطور به نحو مدام انسان آن ذكر را بگويد. دارد راه مى‏رود لا إلهَ إلّا الله بگويد. نشسته است، آرام بدون اينكه حتّى كسى هم بفهمد يا مثلًا دهان او حركتى داشته باشد، ذكر لا إلهَ إلّا الله بگويد. اين خيلى مناسب است. يكى از آن اذكار، ذكر يونسيّه است كه لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ‏ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ [3] است كه توصيه شده كه بدون عدد. اگر كسى مى‏تواند صد مرتبه مثلًا بگويد بين الطّلوعين. اگر يكى مى‏تواند، دويست مرتبه بگويد. اين ذكر يونسيّه بسيار مهم است منتهى بدون عدد؛ پنجاه مرتبه، هفتاد مرتبه، صد مرتبه، صد و پنجاه مرتبه، هر كسى به آن مقدارى كه خسته نشود و خيلى از بزرگان تأكيد كردند و خود حقير از مرحوم آقاى حدّاد- رضوان الله عليه- شنيدم كه ايشان مى‏فرمودند كه: گنجهايى در اين ذكر يونسيّه نهفته است و اگر شخصى مداومت داشته باشد، خداوند او را به يك نعمات خيلى بزرگى مى‏رساند.


موضوعات: نغز
   دوشنبه 23 فروردین 1395نظر دهید »

امام هادى عليه السلام : مَن يَزرَع خَيرا يَحصُد غِبطَةً و مَن يَزرَع شَرّا يَحصُد نَدامَةً ؛ حديث

امام هادى عليه السلام : هر كه بذر خوبى بكارد ، شادمانى بدرود و هر كه تخم بدى بيفشاند ، پشيمانى مى درود .


موضوعات: نغز
   دوشنبه 23 فروردین 13951 نظر »


حضرت امام دهم (ع ) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود . گونه هايش اندکی برآمده و سرخ و سفيد بود . چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود . امام هادی (ع ) بذل و بخشش بسيار مي کرد . امام آن چنان شکوه و هيبتی داشت که وقتی بر متوکل خليفه جبار عباسی وارد مي شد او و درباريانش بي درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمي خاستند .

خلفايی که در زمان امام (ع ) بودند : معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعين ، معتز ، همه به جهت شيفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنيای فريبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی ديرينه داشتند و کم و بيش دشمنی خود را ظاهر مي کردند ولی همه ، به خصال پسنديده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند ، و اين فضيلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه ، آزموده و مانند نياکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وی را ديده بودند . شبها اوقات امام (ع ) پيوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نياز با معبود مي گذشت . لباس وی جبه ای بود خشن که بر تن مي پوشيد و زير پای خود حصيری پهن مي کرد . هر غمگينی که بر وی نظر مي کرد شاد مي شد . همه او را دوست داشتند . هميشه بر لبانش تبسم بود ، با اين حال هيبتش در دلهای مردم بسيار بود .


موضوعات: نغز
   دوشنبه 23 فروردین 1395نظر دهید »

یکی از اعمالی که در ماه شریف رجب، پس از هر نماز واجب، معمولا انجام می گیرد،دعای «یامن ارجوه …» است.

درباره ی این دعا، چند مطلب قابل دقت است که در این مقاله به آن ها خواهیم پرداخت.

در ابتدا، اصل دعا را نقل می کنیم. ماخذ اصلی دعای «یامن ارجوه » کتاب اقبال سیدبن طاووس است. در آن جا آورده است:

و من الدعوات کل یوم من رجب، ماذکره الطرازی ایضا، فقال: دعاء علمه ابوعبدالله(ع) محمدا السجاد -و هو «محمدبن ذکوان » یعرف بالسجاد. قالوا: سجدو بکی فی سجوده حتی عمی.- روی ابوالحسن علی بن محمدالبرسی،(رحمهماالله )، قال: اخبرناالحسین بن احمدبن شیبان، قال: حدثنا حمزه بن القاسم العلوی العباسی، قال: حدثنا محمدبن عبدالله بن عمران البرقی، عن محمدبن علی الهمدانی،قال: اخبرنی محمد بن سنان، عن محمدالسجاد فی حدیث طویل، قال:

قلت لابی عبدالله(ع): جعلت فداک! هذا رجب. علمنی فیه دعاءا ینفعنی الله به.

قال: فقال لی ابوعبدالله(ع): اکتب «بسم الله الرحمان الرحیم »! وقل فی کل یوم من رجب صباحاو مساءو فی اعقاب صلواتک فی یومک ولیلتک: «یامن ارجوه…».

قال: ثم مر ابوعبدالله(ع) یده الیسری، فقبض علی لحیته و دعا بهذا الدعاء و هویلوذ بسبابته الیمنی، ثم قال بعد ذلک: «یا ذالجلال والاکرام…».

و فی حدیث آخر: ثم وضع یده علی لحیته و لم یرفعها الا و قد امتلاظهر کفه دموعا. (1)

این روایت را، علامه ی مجلسی و محدث قمی، به گونه زیر ترجمه کرده اند:

1 - علامه مجلسی:

به سند معتبر، منقول است که محمدبن ذکوان به خدمت حضرت صادق(ع) عرض کرد که:

فدای تو شوم! این، ماه رجب است. مرا دعایی تعلیم نما که حق تعالی، مرا، به آن نفع ببخشد. حضرت فرمودند که: «در هر روز ماه رجب، در صبح و شام و بعد ازنمازها در شب[بخوان]: «یا من ارجوه لکل خیر…». پس، حضرت محاسن مبارک خودرا به دست چپ گرفتند و انگشت سبابه ی دست راست خود را به جانب چپ و راست حرکت می دادند و با انکسار تمام، این دعا را حضرت می خواندند: «یا ذالجلال …» ودست از ریش مبارک خود بر نداشت تا از آب دیده ی مبارک اش، تر شد. (2)

2 - محدث قمی: سیدبن طاووس، روایت کرده است از محمدبن ذکوان -که معروف به سجاد است ،برای آن که آن قدر سجده کرده و گریست در سجود، که نابینا شد- که گفت: عرض کردم به حضرت صادق(ع): فدای تو شوم! این، ماه رجب است. تعلیم نما مرا دعایی در آن،تا حق تعالی، مرا، به آن، نفع بخشد. حضرت فرمود: بنویس «بسم الله الرحمان الرحیم »! و بگو در هر روز از رجب، در صبح و شام و در عقب نمازهای روز و شب: «یامن ارجوه لکل خیر…».

راوی گفت: پس گرفت حضرت، محاسن شریف خود را در پنجه ی چپ خود و خواند این دعارا به حال التجاو تضرع به حرکت دادن انگشت سبابه ی دست راست. پس گفت بعد از آن:

یا ذالجلال والاکرام… .
محمد بن ذکوان کیست؟

راوی این دعا، «محمدبن ذکوان » ملقب به «سجاد» است.

وضع او، از نظر رجالی، مشخص نیست. مرحوم مامقانی می نویسد:

ولیس له فی کلمات اصحابناالرجالیین اثر اصلا. ولم اقف فیه الا علی روایه السید رضی الدین بن طاووس(رضوان الله علیهم) ، فی الاقبال، دعاء شهر رجب.

به نظر ما، احتمال تصحیف، در نام این راوی، وجود دارد. توضیح این که، ممکن است راوی این حدیث یا «محمدبن زیاد» باشد -زیرا، اردبیلی در جامع الرواه، از«محمدبن زیاد» با لقب «سجاد» نام برده و گفته: «محمدبن سنان از وی روایت نقل می کند.» و در این جا هم، روایت گر، محمدبن سنان است- و یا «محمدبن زیدشحام است; زیرا، وی، دعای «یامن ارجوه » را به گونه ی دیگری نقل کرده است.

البته، احتمال این که «محمدبن ذکوان »، تصحیف «محمدبن زیاد السجاد» باشد،بیش تر است.
نکاتی درباره ی قرائت این دعا

1 - «بسم الله الرحمان الرحیم » جزو دعا نیست،بلکه ذکر آن، به جهت استحباب شروع هرکار ارزش مندی با بسمله است.

2 - این دعا، در هر موقع از روز و شب و بعد از هر نماز - چه واجب و چه مستحب می توان خواند. از این سفارش، اهمیت دعای مذکور، معلوم می شود.

3 - لفظ «جمیع » در قبل از «شر» در عبارت و شر الاخره » -هرچند به عنوان نسخه ی بدل- وجود دارد.

4 - درباره ی زمان به دست گرفتن محاسن ، دو احتمال وجود دارد:

احتمال نخست این است که از ابتدای دعا، باید محاسن را به دست چپ گرفت، یعنی،منظور از «الدعاء» در «…و دعابهذا الدعاء»، همان «یا من ارجوه…» تاپایان دعا باشد و نه دعای «یاذالجلال و الاکرام …».

احتمال دوم، این است که مقصود از «الدعاء» را در «دعا بهذاالدعاء»، قسمت «یاذالجلال والاکرام… می باشد و «ذلک » را در «ثم قال بعد ذلک » به در دست گرفتن محاسن » برگردانیم.

علامه ی مجلسی، رضوان الله علیه، همان طوری که ترجمه اش نشان می دهد، احتمال دوم راقبول دارد. و ظاهرا همین احتمال دوم درست تر باشد.

انتهای دعا; یعنی،«حرم شیبتی علی النار» نیز موید درستی احتمال دوم است.

5 - از مجموع روایت استفاده می شود که، «محاسن را به دست گرفتن » و «انگشت سبابه ی دست راست را حرکت دادن حالتی بوده است که در آن هنگام، به حضرت امام صادق(ع) دست داده است و نه این که جزئی از دعای «یامن ارجوه » باشد.

البته، اگر کسی، با دقت و تامل، در محتوای این دعا بنگرد، چه بسا، از او نیزاین حالت، سر زند.

در این جا، مناسب است یادآور شویم که این، یکی از حالت های دعا کننده است. اگربه کتاب «الدعاء»ی کافی مراجعه کنیم، حالت های دیگری را نیز برای شخص دعاکننده خواهیم یافت. برای نمونه، به این روایت توجه فرمایید:

عده من اصحابنا، عن احمدبن محمدبن خالد، عن ابیه، عن فضاله عن العلاء، عن محمدبن مسلم، قال: سمعت اباعبدالله(ع) یقول:

مر بی رجل و انا ادعو فی صلاتی بیساری فقال: یا عبدالله! بیمینک. فقلت:

یاعبدالله! ان لله، تبارک و تعالی، حقاعلی هذه کحقه علی هذه ». و قال:

«الرغبه، تبسط یدیک و تظهر باطنهما و الرهبه، تبسط یدیک و تظهر ظهرهما. والتضرع، تحرک السبابه الیمنی یمینا و شمالا. والتبتل، تحرک السبابه الیسری ترفعها فی السماء رسلا و تضعها. و الابتهال، تبسط یدیک و ذراعیک الی السماء. والابتهال، حین تری اسباب البکاء.

امام صادق (ع) فرمود:

«مردی به من گذر کرد و من در نمازم دست چپ را برای دعا بلند کرده بودم.

پس گفت: یا عبدالله! با دست راست ات دعا کن، من گفتم: ای بنده ی خدا! راستی که خداوند تبارک و تعالی، براین هم حقی دارد، مانند حق او بدان. » و فرمود: «دررغبت، هر دو دست را بگشایی و باطن آن ها را بنمایی. و در رهبت ، هر دو دست رابگشایی و پشت آن ها را عیان داری. و در تضرع، انگشت سبابه ی راست را به راست وچپ بجنبانی. و در تبتل، انگشت سبابه ی چپ را بجنبانی و به آرامی آن را به بالا وپایین ببری و بیاوری. و ابتهال، این است که هر دو دست و هر دو ذراع را به سوی آسمان فرازداری. ابتهال، وقتی است که موجبات گریه فراهم شده است.

1-الاقبال، ج 3، ص 211.

2- زادالمعاد، تصحیح میرزا علی آقا شیرازی، صص 8-9.

3- اصول کافی، کتاب الدعاء، باب الرغبه والرهبه…،

4- الاقبال، ج 3، ص 185-186 .

5- المراقبات، ص 46.


موضوعات: نغز
   شنبه 21 فروردین 13956 نظر »


نقل است کاروانی از تجار به همراه مال التجاره فراوان به قصد تجارت راهی دیاری دور دست شد. در میانه راه حرامیان کمین کرده به قصد غارت اموال به کاروان یورش بردند. طولی نکشید که محافظان کاروان از پای درآمده، تسلیم گشته و دزدان به جمع آوری اموال و اثاث از روی شتران مشغول شدند. در بین اموال مسروقه یکی ازحرامیان کیسه ای پر از سکه های زر یافت که بسیار مایه تعجب بود چه آنکه در داخل همان کیسه به همراه سکه های زر تکه کاغذی یافت که روی آن آیه ای از قرآن در مضمون دفع بلا نوشته شده بود.

حرامی شادی کنان کیسه را به نزد سر دسته دزدان برد و تمسخر کنان اشارتی نیز به دعای دفع بلا نمود. رئیس دزدان چون آن واقعه بدید دستور داد کیسه زر را به صاحبش برگردانند. یکی از حرامیان برآشفت که این چه تدبیری است و مگر ما راهزن نیستیم؟ رئیس دزدان پاسخ چنین داد: “ای ابله، درست است که ما دزد مال مردمیم اما هرگز قرار نبود دزد ایمان مردم باشیم.”


موضوعات: نغز
   شنبه 21 فروردین 13951 نظر »

 

 

آوازه ی وسعت علوم پیشوای پنجم(ع) آنچنان اقطار کشور اسلامی را پر کرده بود که لقب «باقرالعلوم» که از جانب پیامبر(ص) به وی داده شده بود تحقق عینی پیدا کرد؛ به گونه ای که دانشمندان بزرگ او را با همین ویژگی یاد می کردند.

«عبدالله بن عطا» یکی از شخصیتهای برجسته و دانشمندان بزرگ عصر امام(ع) می گوید: من هرگز دانشمندان اسلامی را در هیچ محفل و مجمعی کوچکتر و زبونتر از محفل محمد بن علی(ع) ندیدم. من «حکم بن عیینه» را با همه ی شخصیت و مقام علمی اش در محضر امام محمد باقر(ع) همچون کودکی دیدم که در برابر استادی عالی مقام، زانوی ادب بر زمین زده و شیفته و مجذوب کلام و شخصیت او گردیده است.

جابربن یزید جعفی هر گاه از امام باقر(ع) حدیثی نقل می کرد می گفت: خبر داد مرا وصی اوصیا و وارث علوم انبیاء، محمد بن علی الحسین(ع)…

محمد بن مسلم می گوید: هرگز مطلبی به ذهنم خطور نکرد مگر اینکه از امام باقر(ع) سؤال کردم و پاسخ سؤالات من از آن حضرت بالغ بر سی هزار حدیث شد.

ابن حجر عسقلانی، یکی از دانشمندان عامه، می نویسد: محمد باقر(ع) به اندازه ای رموز و اسرار علوم را آشکار ساخت و حقایق و احکام و حکمتها و لطایف را بیان نمود که جز کوردلان و یا منحرفان، کسی نمی تواند آن را انکار کند، از اینرو، به شکافنده و جمع آورنده علوم بر فرازنده ی پرچم دانش لقب یافته است.

رگرفته از کتاب تاریخ اسلام در عصر امامت امام سجاد(ع) و امام باقر(ع)


موضوعات: نغز
   شنبه 21 فروردین 1395نظر دهید »

ای به تو از خالق داور سلام
از لب جان بخش پیمبر سلام
شمس و قمر را به نسب اختری
نسل امام از پدر و مادری
اختر تابنده ی دانش تویی
بلکه شکافنده ی دانش تویی
دانش کل نقطه ای از مکتبت
علم لدنی سخنی بر لبت
هر نفست باغ گلی از کمال
هر سخنت پاسخ صدها سؤال
میلاد شکافنده ی دانش نبوی و وارث علم علوی، خجسته باد.


موضوعات: نغز
   شنبه 21 فروردین 1395نظر دهید »


موضوعات: نغز
   شنبه 21 فروردین 1395نظر دهید »


موضوعات: نغز
   شنبه 21 فروردین 1395نظر دهید »

روزی طاووسی و زاغی به هم رسیدند و توانستند زشتی‏ها و زیبایی‏های یکدیگر را ببینند. طاووس به زاغ گفت: این کفش‏های قرمز که پای توست، سزاوار تن‏پوش رنگارنگ و زیبای من است، نه این کفش‏های سیاه ناموزون. زاغ گفت: بلکه پوشش تو متناسب با کفش قرمز من است و ما اشتباها لباس همدیگر را پوشیده‏ایم. لاک‏پشتی که سر در لاک خود فرو برده و گفت‏وگوی این دو را شنیده بود، سر از لاک درآورد و گفت: “ای دوستان، این بحث بیهوده را پایان دهید؛ زیرا خدا همه چیز را به یک نفر نداده است و همه آرزوها را برای یک شخص مهیا نکرده است. خداوند به هر کس چیزی بخشیده که تنها ویژه اوست، هرکس باید به آنچه خداوند به او بخشیده است، خشنود باشد.” آرزوی هر مرد و زنی است که همسر ایده‏آلی پیدا کند که از همه زشتی‏ها و نقص‏ها به دور باشد و نقطه ضعفی نداشته باشد. گمان نمی‏رود در دنیا چنین همسری پیدا شود که صددرصد کامل و بی‏عیب باشد. این نکته را تمام پسران و دخترانی که می‏خواهند ازدواج کنند باید در نظر بگیرند


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 18 فروردین 13953 نظر »

برنامه تلگرام یکی از بهترین برنامه های پیام رسانیه . سرعت تلگرام بسیار خوبه ( کاملا واضحه که سرعتش عالیه ) ، رابط کاربری بسیار ساده ای داره و همه می تونن باهاش کار کنن . با تلگرام می تونید هر نوع فایلی که دوست دارید رو با حجم ۱ گیگا بایت برای دوستان تون ارسال کنید در صورتی که با با وایبر و واتس اپ شما نمی تونید این کار رو انجام بدین ! به نظر من اپلیکیشن تلگرام Telegram یک برنامه پیام رسانی بسیار مناسبه و می تونه جایگزین خوبی برای واتس اپ باشه . اگرچه با تلگرام می تونید به سایر کاربران تگرام پیام صوتی ارسال کنید و در خیلی از موارد کارتون راه میوفته اما ..

اما…

اما…

زنگ خطراتشم جدا جدی بگیریم


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 18 فروردین 1395نظر دهید »

 

به گزارش ایمنا دکتر اکبر نصراللهی استاد ارتباطات در برنامه گفتگوی ویژه خبری شنبه شب شبکه دو سیما گفت: به علت این که سواد رسانه ای در میان بخشی از جامعه پایین است متأسفانه بداخلاقی هایی هم در عرصه فضاهای مجازی مشاهده می‌شود که از نهادهای مسئول انتظار داریم امکانات لازم را برای مدیریت محتوا فراهم آورند تا از این ابزارها برای توسعه هنجارهای فرهنگی، انسانی و اجتماعی و همچنین هنجارهای اخلاقی حرکت کنیم در غیر این صورت تهدیدهای آن بیشتر خواهد شد و هنر مدیریت آن است که این تهدیدها را به فرصت تبدیل کند.
نصراللهی درباره گسترش فضاهای مجازی گفت: وقتی مطالب و شایعاتی بدون استناد و تحقیق در این فضاها منتشر می شود و به علت اینکه سواد رسانه ای در میان بیشتر کاربران اندک است دیگر بدنبال اصالت و ریشه خبر نمی روند و این مطالب بسرعت گسترش می یابد.
وی افزود: همچنین مسئولیت گریزی از ویژگیهای فضای مجازی است مانند آنکه درباره تصادف با پورشه یا اسیدپاشی یا از موارد مشابه دیده شده است.
این کارشناس ارتباطات افزود: اگر سواد رسانه ای در جامعه بیشتر شود عرصه برای این طور مسائل و رفتارها محدود خواهد شد.
نصراللهی گفت: در فضای مجازی کسانی که به سمت شایعه سازی و تکرار شایعات و همچنین برخی بداخلاقیها می روند به راحتی قابل ردیابی نیستند و مسئولیت نمی پذیرند.
وی افزود: باید بپذیریم که امروزه امکانات تلفن همراه و همچنین کامپیوترهای شخصی و دیگر ادوات رسانه ای نیز در کنار رادیو و تلویزیون گسترش یافته است و باید به سمت مدیریت محتوا و داده ها و هدایت افکار عمومی در فضای مجازی حرکت کنیم و نمی توانیم صحنه را واگذار کنیم و برخورد فعال با این محیط ها برنامه ریزی شود.
حسن کوشکی پژوهشگر و محقق هم در این گفتگو اظهارداشت: امروزه کاربردهای فضاهای مجازی هم وسیعتر شده است و هم به سرعت رو به تنوع زیاد حرکت می کند و باید به سمت قانونمند شدن این فضاها و مدیریت قانونی آنها حرکت کنیم.
وی تصریح کرد: اگر چه برخی معتقدند می توان از این فضاها هم استفاده مطلوب و هنجارمحور داشت اما کسانی که این ابزارها را بطور رایگان در اختیار ما قرار می دهند بدنبال اهداف خاص خود هستند و هرگز اجازه نمی دهند ما از این ابزارها برای ترویج هنجارها و مختصات فرهنگی ،‌ اسلامی ،‌ دینی و اخلاقی خود استفاد کنیم.
کوشکی گفت: فضاهای مجازی مانند یخچال ، تلویزیون و دیگر ابزارها نیست که کاربردهای عقلایی آن آشکار باشد و احتمال کاربری غیرعقلایی آن به مرز صفر نزدیک شود بلکه بررسی اهداف تولیدکنندگان این نرم افزارهای مجازی و فضاهای مجازی نشان می دهد که عمدتاً‌ کاربری های متناسب با هنجارهای مد نظر بنیانگذاران خود دارد و آنها اجازه نمی دهند بعنوان مثال در بحث ترویج حجاب از آن استفاده کنیم.
وی افزود: امروزه خود کشورهای غربی هم به سمت محدود کردن قانونی استفاده از فضاهای مجازی رفتند و در کشور هم نباید اجازه دهیم استفاده از این فضاهای مجازی نامحدود باشد و متأسفانه نگرش های جناحی و سیاست زده باعث می شود آسیب های فضاهای مجازی بیشتر شود.
وی افزود: پایین بودن سواد رسانه‌ای و ویژگیهای احساسی و عاطفی بودن جمعیت هم کمک کرده است ترویج برخی مطالب و شایعات در فضاهای مجازی بیشتر شود اما اهل فن وتحقیق و متخصصان هرگز برای رفع نیاز خود به فضاهای مجازی مراجعه نمی کنند چون این مطالب پایه علمی و تحقیقی ندارد و انتظار داریم در کشور ما هم مانند کشورهای تولید کنندگان ابزارها و نرم افزارهای فضاهای مجازی به سمت قانونمند شدن کاربریها و ایجاد محدودیت هنجاری در این عرصه ها حرکت و برنامه ریزی کنند.


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 18 فروردین 13951 نظر »

زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند.
حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.
فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی 4 تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است.


موضوعات: نغز
   سه شنبه 17 فروردین 13951 نظر »


موضوعات: نغز
   سه شنبه 17 فروردین 13951 نظر »


در حوزه علمیه فاطمیه(س) فاطمیه سرابله نشستی با موضوع تاثیر فضای مجازی بر سبک زندگی برگزار گردید.
سرور عباسی معاون پژوهشی مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله با بیان اینکه هدف از برگزاری این نشست، آشنایی هرچه بیشتر طلاب با تأثیر مثبت و منفی فضای مجازی است، گفت: این نشست با حضور 40 تن از طلاب، اساتید و معاونین مدرسه برگزار گردید.
عباسی در ادامه بیان داشت: در این نشست محمود احمدآقایی جانشین فرمانده سپاه سرابله ایراد سخنرانی کرد و طلاب یادآور شد که تاثيرات و پيامدهاي مثبت و منفي اينترنت به عنوان يک پديده نوين در اجتماعات انساني در حال گسترش و نقش مثبت آن در توسعه اقتصادي و نقش منفي آن در توسعه فرهنگي برجسته مي شود
سرور عباسی با تصریح بر اینکه در حال حاضر شکستن مرز باورها و ارزش‌هایی اسلامی در بین جوانان از اصلی¬ترین تاثیرات فضای مجازی بر سبک زندگیست، گفت: در این نشست تاثیرات فضای مجازی به صورت خلاصه برای طلاب دسته¬بندی شد.
وی بر تربیت اسلامی خانواده¬ها تاکید کرد و گفت: نتایج نشان می‌داد که بین تأثیرات منفی فضای مجازی و تربیت دینی خانواده‌ها، رابطه معناداری وجود دارد. خانواده‌های دیندار بیشتر از خانواده‌های غیر‌دیندار می‌توانستند فرزندان خود را از تأثیر منفی فضاهای مجازی دورنگه دارند، خانواده‌هایی که محبت بیشتری به فرزندان خود داشتند، کمتر آن¬ها را در معرض تأثیرات منفی ذکر شده قرار می‌دادند.
عباس ادامه داد: در این نشست چند پیشنهاد کلی جهت مصون ماندن زندگی از آسیب های احتمالی و بهره برداری از آثار مثبت این شبکه¬ها ارائه می¬گردید که از جمله آن¬ها رجوع به سبک زندگی اسلامی در روایات و سیره ائمه، آموزش و فرهنگ سازی صحیح، ایجاد و راه¬اندازی شبکه¬های اجتماعی سالم و مفید برای مبارزه با شبکه¬های اجتماعی مخرب، نظارت کارشناسانه و مستمر بر فضای جوامع مجازی و برنامه ریزی برای آینده.
عباسی با بیان اینکه سخنران به بسیاری از سؤالات طلاب درباره راهکارها و وظایف طلاب در این زمینه پاسخ داده، گفت. رعایت کردن اصول و مبانی تربیت دینی و اسلامی می‌تواند گامی مؤثر در راه جلوگیری از تأثیر منفی فضاهای مجازی بر روی خانواده‌ها داشته باشد.

عباسی برگزاری نشست را مثبت ارزیابی کرد و اذعان داشت: از آنجایی که این نشست مورد استقبال طلاب قرار گرفت، در نظر داریم اینگونه نشست¬ها را به صورت دوره¬ای برگزار نماییم.


موضوعات: نغز
   سه شنبه 17 فروردین 13951 نظر »


در مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله کلاس آموزش تجوید قرآن برگزار گردید.
فاطمه حورا احمدیان مدیر مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله گفت: برگزاری کلاس آموزش تجوید که بیشتر با هدف یادآوری و ارزیابی قرائت صحیح قرآن طلاب صورت گرفته، به عهده¬ی زهرا حسن¬وند، استاد تجوید مدرسه علمیه آبدانان بود و در آن همه طلاب حضور داشتند.
وی برگزاری چنین کلاسی را ضروری خواند و گفت: در این کلاس طلاب آموخته¬های خود را در زمینه تجوید و قرات شایسته قرآن مرور و در ضمن آن هر طلبه قرات خود را مورد سنجش قرار داد و عیوب آن را شناسایی و در رفع آن تلاش نمود.
احمدیان اظهار داشت: در صورتی که در مدرسه چنین کلاس¬هایی به طور مستمر برگزار شود، نتایج بهتر و قابل قبول¬تری به دست می‌آید.


موضوعات: نغز
   سه شنبه 17 فروردین 1395نظر دهید »

 

 

-همیشه از وضعیت موجود و گذشته خود شکایت دارند و نسبت به آینده بدبین هستند.

-غالبا با نظرات دیگران بدون دلیل منطقی مخالفت می کنند.

-در گفتارهای خود از کلمات و عبارات منفی به کرات استفاده می کنند.

-در برخورد با کوچک ترین مانعی از تلاش دست می کشند و دیگران یا شرایط را عامل شکست و بدبختی خود می دانند.

-تمرکز فکر ندارند و ضد و نقیض صحبت می کنند و در رفتارهایشان خطا و اشتباه زیاد است، به عبارت دیگر اول عمل می کنند بعد فکر.

-چون منفی نگر هستند، افکارشان بر آنها تسلط دارد.

-اگر از آنها خواسته شود درباره موضوعی نظر بدهند فقط به جنبه های منفی آن توجه کرده و همان را بیان می کنند. به قول معروف نیمه خالی لیوان را می بینند.

-از کاه کوه می سازند و از درگیر شدن با مشکلات گریزانند.

-غالبا افسرده، کج خلق، بدخواب، کم اشتها، عصبی و ناتوان هستند.

-همه چیز در نظر آنها غم انگیر و ناامید کننده است و از آنچه دارند، هیچ لذتی نمی برند.

-در ارتباط های اجتماعی خود به همه کس و همه چیز شک و سوء ظن دارند و فکر می کنند که همه علیه آنها توطئه می کنند.


موضوعات: نغز
   سه شنبه 17 فروردین 1395نظر دهید »

 

-با وجود تفکر درباره گذشته و آینده، در زمان حال زندگی می کنند و از آنچه دارند راضی و خشنود هستند.

-از نظرات درست و منطقی دیگران استقبال می کنند و برای رد کردن نظارت نادرست حتما دلیل منطقی دارند.

-در گفتارهای خود از کلمات و عبارات مثبت و امیدبخش استفاده می کنند.

-همیشه سعی می کنند با تلاش و کوشش به موفقیت برسند و اگر در کاری موفق نشدند، عامل را ابتدا در خود و سپس در شرایط بیرونی جست وجو می کنند.

-همیشه قبل از عمل یا صحبت کردن فکر می کنند، به همین دلیل کمتر دچار خطا و اشتباه یا ضد و نقیض گویی می شوند.

-چون دارای ذهن مثبت هستند، می توانند افکار خود را کنترل کنند.

-اگر از آنها خواسته شود درباره موضوعی اظهارنظر کنند، با وجود تفکر در جنبه های منفی، موارد مثبت آن را بیان می کنند و موضوع را به فال نیک می گیرند به عبارت دیگر «نیمه پرلیوان را می بینند».

-مشکلات را ناچیز شمرده و برای حل آنها از توانایی خود و راهنمایی دیگران استفاده می کنند.

-اغلب اوقات بشاش، سرزنده، پرانرژی، توانا و خوش مشرب هستند.

-همه چیز در نظر آنها زیبا و لذت بخش بوده و سعی می کنند از مواهب زندگی بیشترین استفاده را ببرند.

-در ارتباط های اجتماعی خود با دیگران حسن ظن دارند (مگر خلاف آن را ببینند) و سعی می کنند در حد توان به دیگران خدمت و کمک کنند.


موضوعات: نغز
   سه شنبه 17 فروردین 13951 نظر »

برخی از ما استاد منفی جلوه دادن اتفاقات مثبت هستیم! بخشی از این کار به خاطر کمبود اعتماد به نفسمان است.
منفی باف آدمیست که همیشه آیه یاس می خواند و جنبه منفی کار را می بیند و می گیرد و حتی المقدور از انجام دادن کار یا اظهار امیدواری درباره آن خودداری می کند و بیشتر به شرح معایب و موانع و مشکلات آن می پردازد.

آیا ما طلبه منفی بافی هستیم؟؟؟

برای اینکه منفی باف نباشیم احداقل ترین کار اینه که با شخص منفی باش معاشرت کمتری داشته باشیم


موضوعات: نغز
   سه شنبه 17 فروردین 13951 نظر »

توجه کراهیّة الکسل (ناپسندی کسالت) در روایات:

· امام صادق (علیه السلام): «عَدُوُّ الْعَمَلِ الْكَسَلُ»

· امام کاظم (علیه السلام): «إِیاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یمْنَعَانِكَ مِنْ حَظِّكَ مِنَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَة»ِ

· امام صادق (علیه السلام): «مَنْ كَسِلَ عَمَّا یصْلِحُ بِهِ أَمْرَ مَعِیشَتِهِ فَلَیسَ فِیهِ خَیرٌ لِأَمْرِ دُنْیاه»ُ

· امام باقر (علیه السلام): «إِنِّی أُبْغِضُ لِلرَّجُلِ أَنْ یكُونَ كَسْلَاناً عَنْ أَمْرِ دُنْیاهُ وَ مَنْ كَسِلَ عَنْ أَمْرِ دُنْیاهُ فَهُوَ عَنْ أَمْرِ آخِرَتِهِ أَكْسَلُ»

· امام کاظم (علیه السلام): «إِیاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّكَ إِنْ كَسِلْتَ لَمْ تَعْمَلْ وَ إِنْ ضَجِرْتَ لَمْ تُعْطِ الْحَقَّ»

· امام علی (علیه السلام): «إِنَّ الْأَشْیاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْكَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجَا بَینَهُمَا الْفَقْر»َ

· امام صادق (علیه السلام): «إِیاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ كُلِّ سُوءٍ»

· «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْهَمِّ وَ الْحَزَنِ وَ الْعَجْزِ وَ الْكَسَلِ وَ الْبُخْلِ وَ الْجُبْنِ»

· «اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّی فِیهِ النُّعَاسَ وَ الْكَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ»

· «اللهم انی أعوذ بك من الكسل و الفشل و العجز و التفریط و العجلة و التضییع و التقصیر و الإبطاء»

· «أن تجنبنا الإلحاد فی دینك و التقصیر فی تمجیدك و الشك فی توحیدك و العمی عن سبیلك و الكسل عن خدمتك و التوانی فی العمل لمحبتك»


موضوعات: نغز
   دوشنبه 16 فروردین 13951 نظر »

شناخت صحیح اولین مرحله برای ایجاد انگیزه است ،و یک طلبه قبل از هر چیز باید به این شناخت برسد و جایگاه خود و رسالتش را در جامعه بداند به همین دلیل همه ساله برنامه طلیعه حضور در مدارس برگزار می شود و در آن طلاب به صورت اجمالی با برنامه ها آشنا میشوند اما این کافی نیست و باید در فواصل زمانی مناسب مثلا هر دو ماه یکبار تکرار شود و در آن میزان رغبت طلاب سنجیده شود .

انگیزه طلاب به دلیل عدم محبوبیت کافی در خانواده و جامعه ممکن است کاهش پیدا کند و ایجاد این محبوبیت و افزایش اعتماد به نفس افراد از دیگر کارهایی است که باید برای آن سرمایه گذاری شود و غفلت از این موضوع ممکن است به فرد یا مدرسه علمیه لطمه وارد نماید .

یکی از راههای ایجاد محبوبیت انجام کارهای عام المنفعه نظیر کانون های قرآنی و جلسات عمومی در مدرسه علمیه است .چون از این طریق دیگران نیز با حوزه های علمیه آشنا شده و به اهمیت کار آنها پی می برند و در نتیجه به حوزویان و محصلین مدارس علمیه احترام گذاشته و آنها را قبول می کنند و این اعتماد به نفس طلاب را افزایش داده انگیزه آنها قوی تر میشود .

انجام کارهای فرهنگی با نشاط نظیر ورزش ،آشپزی و هنر نیز میتواند انگیزه طلاب را افزایش دهد زیرا اگر طلبه نشاط داشته باشد می تواند دیگران را جذب نماید .و دراین صورت است که احساس مفید بودن و تأثیر گذار بودن می کند و تلاشش را برای افزایش ارتباط با دیگران ادامه میدهد .

راههای بسیاردیگری نیز وجود دارد که از خوانندگان این مطلب میخواهم تجربیات خود را بنویسند .


موضوعات: نغز
   دوشنبه 16 فروردین 13951 نظر »

خدایا میدانم که میفرمایی نحن اقرب من حبل الورید!
وشاید این مثال رگ را برای این فرموده ای که ما تحلیلش کنیم که اگر رگ گردن زده بشه حیات هم ازمون گرفته میشه!
خدایا میدانم که میفرمایی القلب حرم الله ولا تسکن حرم الله غیرالله!
وشاید با این سخن میخواستی به ما بفهمانی که انقدر به تو نزدیک هستم ….
ولی حال با خودت سخن میگویم.مثل همیشه مرا دریاب!
من به تو توکل میکنم که ومن یتوکل علی الله فهو حسبه.
واین را هم میدانم که نا امیدی از جانب شیطان است!
بدجور در 2راهی قرار گرفته ام…
میترسم مصداق تحبس الدعا شده باشم!
باز هم مثل همیشه با فضلت با من رفتار کن که میدانم معنای فضل چنین هست که کسی لایق نعمتی نیست ولی تو باز هم به او عطا میکنی!
دلم اوج آسمان میخواهد! آسمان حقیقی…
آیا راه میانبری برایم سراغ داری؟
صبرم دیگر تمام شده است!


موضوعات: نغز
   یکشنبه 15 فروردین 13952 نظر »

 



از امام کاظم علیه‌السلام آمده است که: عمروبن عبید بصری بر (پدرم) امام صادق علیه‌السلام در آمد. همین که سلام کرد و نشست، این آیه را تلاوت کرد:
عقیق: از امام کاظم علیه‌السلام آمده است که:
عمروبن عبید بصری بر (پدرم) امام صادق علیه‌السلام در آمد. همین که سلام کرد و نشست، این آیه را تلاوت کرد: «وَ الَّذینَ یجْتَنِبُونَ کَبائِرَ اْلإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ» و آن‌گاه از خواندن بقیه آیه خودداری کرد. امام صادق علیه‌السلام پرسید: چرا سکوت کردی؟ گفت: دوست دارم اول گناهان کبیره را از نظر قرآن کریم بشناسم. حضرت فرمود: عیبی ندارد. ای عمرو! بزرگ‌ترین کبایر عبارت است از:

1. شرک به خدای تعالی است، به دلیل این کلام خدای عزوجل که می‌فرماید: «إِنَّ اللّهَ لا یغْفِرُ أَنْ یشْرَکَ بِهِ»، و این آیه که می‌فرماید: «إِنَّهُ مَنْ یشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النّارُ وَ ما لِلظّالِمینَ مِنْ أَنْصارٍ» مائده/72


2. و بعد از شرک به خدای تعالی، نومیدی از رحمت او است؛ چون در این باره فرموده:«إِنَّهُ لا ییأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ» یوسف/87؛ و از رحمت خدا مایوس نمی‌شوند، مگر مردم کافر.
3. و سپس ایمنی از مکر خدای تعالی است؛ چون خدای تعالی او را خاسر و زیانکار خوانده و فرموده «فَلا یأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ» اعراف/99 .
4. یکی دیگر از گناهان کبیره‌ای که در قرآن آمده، عقوق والدین است و خداوند که عاق والدین را جبار و شقی نامیده و از قول عیسی علیه‌السلام نقل کرده که فرمود: «وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یجْعَلْنی جَبّارًا شَقِیا» مریم/32؛ خدا مرا در برابر مادرم نیکوکار کرده، و مرا جبار و شقی قرار نداد.
5. از دیگر گناهان کبیره، قتل نفس است (یعنی کشتن انسانی که خدای تعالی ریختن خون او را جایز ندانسته و در نتیجه بدون حق نباید کشته شود) و درباره این گناه فرموده: «وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِدًا فیها» نساء/93؛ و کسی که مؤمنی را عمداً به قتل برساند، کیفرش جهنم است؛ در حالی‌که همیشه در آن خواهد بود .
از گناهان کبیره جادوگری (سحر) است؛ چون خدای تعالی درباره آن فرموده: «وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی اْلآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ» ساحران به خوبی می‌دانند کسی که سحر را بر کتاب خدا ترجیح دهد، در آخرت نصیبی ندارد
6. نسبت زنا به زنان بی‌گناه دادن که خدای تعالی درباره این گناه فرموده: «إِنَّ الَّذینَ یرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ» نور/23 ؛ کسانی که زنان مؤمن پاکدامن و از همه جا بی خبر را تهمت زنا می‌زنند، در دنیا و آخرت لعنت شده‌اند و عذابی عظیم دارند.
7. گناه کبیره دیگر، خوردن مال یتیم است؛ چون قرآن کریم درباره‌اش می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ یأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیتامى ظُلْمًا» نساء/10؛ کسانی که اموال یتیمان را به ظلم می‌خورند، جز این نیست که آتش در شکم خود می‌کنند.
8. گناه کبیره دیگر، فرار از جنگ است؛ چون خدای تعالی درباره آن می‌فرماید:«وَ مَنْ یوَلِّهِمْ یوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاّ مُتَحَرِّفًا لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیزًا إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ» انفال/16؛ و کسی که پشت به دشمن کند، بدون اینکه بخواهد حیله جنگی به کار برد، و یا به جمعیتی بپیوندد تا او را کمک کنند، با خشم خدا روبه‌رو شود، و چنین کسی جای در دوزخ دارد که چه بد سرانجامی است.
9. ربا خواری که خدای تعالی درباره آن فرموده: «الَّذینَ یأْکُلُونَ الرِّبا لا یقُومُونَ إِلاّ کَما یقُومُ الَّذی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطانُ مِنَ الْمَسِّ» بقره/275؛ (آنها که ربا می‌خورند از جای بر نمی‌خیزند، مگر مثل کسی که شیطان با تماس خود مُخْبِطش کرده است. و نیز درباره رباخواران فرموده: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ» بقره/279؛ حال اگر باز هم از این عمل دست بردار نیستید، اعلام جنگ با خدا و رسولش دهید.
دیگری سوگند دروغ است؛ چون خدای تعالی درباره آن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ یشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ ایمانِهِمْ ثَمَنًا قَلیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی اْلآخِرَةِ» مسلماً کسانی که با عهد خدا و سوگندهاشان بهایی اندک را به دست می‌آوردند، اینان در آخرت هیچ بهره‌ای ندارند
10. از گناهان کبیره جادوگری (سحر) است؛ چون خدای تعالی درباره آن فرموده: «وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی اْلآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ» بقره/102؛ ساحران به خوبی می‌دانند کسی که سحر را بر کتاب خدا ترجیح دهد، در آخرت نصیبی ندارد.
11. یکی دیگر از گناهان کبیره زنا است؛ زیرا خدای تعالی می‌فرماید: «وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِکَ یلْقَ أَثامًا ، یضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ یخْلُدْ فیه مُهانًا» فرقان/68 ـ 69؛ و کسی که این گناه را مرتکب شود، با عقوبتی روبه‌رو خواهد شد و روز قیامت عذاب برای او مضاعف گشته، با ذلت در آن جاودانه خواهد زیست.
12. دیگری سوگند دروغ است؛ چون خدای تعالی درباره آن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ یشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ ایمانِهِمْ ثَمَنًا قَلیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی اْلآخِرَةِ» آل عمران/77؛ مسلماً کسانی که با عهد خدا و سوگندهاشان بهایی اندک را به دست می‌آوردند، اینان در آخرت هیچ بهره‌ای ندارند.
13.غلول؛ یعنی دزدیدن از غنیمت است که خدای تعالی درباره آن فرمود: «وَ مَنْ یغْلُلْ یأْتِ بِما غَلَّ یوْمَ الْقِیامَةِ» آل عمران/161؛ و کسی که از غنیمت بدزدد و در آن خیانت کند، روز قیامت با همان خیانتش می آید.
14. ندادن زکات واجب؛ چون خدای سبحان درباره آن می‌فرماید: «یوْمَ یحْمى عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ» توبه/35؛ روزی که بر آن گنجینه‌ها در آتش جهنم می‌دمند تا سرخ شود، آن‌گاه با همان پولها پیشانی و پشت و پهلویشان را داغ می‌زنند.
15. شهادت دروغ و کتمان شهادت است؛ چون خدای فرموده: «وَ مَنْ یکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ » بقره/283؛ و کسی‌که شهادت را کتمان کند، قلبش گنهکار است.
16. شرب خمر و می‌گساری؛ زیرا خدای تعالی آن‌را معادل بت ‌پرستی قرار داده است.
17. ترک نماز عمداً.
18. ترک هر عملی که خدای تعالی آن را واجب کرده؛ به دلیل اینکه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: کسی که نماز را عمداً ترک کند، ذمه خدا و ذمه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از او بری و بیزار است.
19. قطع رحم؛ زیرا خدای تعالی فرموده: «أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ» رعد/25؛ اینان مشمول لعنت خدایند، و منزل بد که (همان دوزخ) است از آن ایشان است.
عمروبن‌عبید از نزد امام صادق علیه‌السلام بیرون می‌شد، در حالی که صدایش به گریه بلند بود، و می‌گفت: هلاک شد هر کس که به رای خود فتوا داد، و با شما ـ اهل بیت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در فضیلت و علم معارضه کرد.
منبع:من وحی القرآن، ج7 ،ص 209ـ210؛
مجمع البیان، ج 3 ،ص 62؛

پی نوشت:
اصول کافی، ج 2 ،ص 285 ،حدیث 24؛
ترجمه تفسیر المیزان، ج4،ص 226، 229.
منبع:روضه


موضوعات: نغز
   یکشنبه 15 فروردین 1395نظر دهید »

سلامت پوست و مو با سیر

سیر با دارا بودن مقادیر بالای آلیسین می‌تواند به ریزش موی شما پایان دهد. آلیسین ترکیب سولفورداری است که در پیاز هم وجود داشته و نقش بسیار مهمی در درمان ریزش مو بر عهده دارد. مصرف سیر برای این منظور هم به طور خوراکی است و هم به صورت موضعی. از طرف دیگر محتوای بالای آنتی‌اکسیدان‌ها در سیر آن را به ترکیبی ضد آکنه تبدیل کرده است. خیلی از محصولات آرایشی بهداشتی و درمانی موجود در داروخانه‌ها نیز حاوی عصاره‌ی سیرند؛ اما مصرف خوراکی آن نیز این تأثیرات بر پوست و مو را ایجاد خواهد کرد.


موضوعات: نغز
   یکشنبه 15 فروردین 13951 نظر »


سیر می‌تواند به صورت پودر سیر، سیر تازه یا خشک در غذاهای مختلف استفاده شود.

«من در تمام غذاهایم سیر می‌ریزم اما شنیده‌ام که مصرف سیر باعث افت فشار می‌شود. از طرفی شنیده‌ام قورت دادن یک حبه سیر درسته و خام در طول روز، به حفظ سلامت کمک می‌کند و باعث بو گرفتن دهان نیز نمی‌شود.»

مصرف متعادل سیر باعث افت فشارخون نمی‌شود اما زیاده روی در مصرف آن مشکل ساز خواهد بود. بنابراین اگر افت فشار شما بیش از حد طبیعی است، باید برنامه غذایی‌تان را با پزشکتان مرور کنید تا بتوانید کنترل بیشتری بر تنظیم فشارخون خود داشته باشید.

اگر می‌خواهید در کنار بهره‌مندی از فواید سیر، دچار افت فشار هم نشوید، باید علاوه بر مصرف متعادل و محدود این ماده غذایی، تعداد وعده‌ها و میان‌وعده‌های غذایی‌تان را بیشتر و حجم آنها را کمتر کنید و سپس سیر را فقط در وعده‌های اصلی بگنجانید. سیر می‌تواند به صورت پودر سیر، سیر تازه یا خشک در غذاهای مختلف استفاده شود.

در مورد قورت دادن روزانه سیر برای پیشگیری از بو گرفتن دهان هم باید بدانید که هضم سیر درسته، کمی مشکل‌تر از سیری است که پیش از ورود به دستگاه گوارش، جویده می‌شود اما با این كار هم،‌ بخشی از فواید آن به بدن خواهد رسید. نکته مهم این است که هم مصرف سیر درسته و هم سیر جویده‌شده، باعث آزاد شدن مقداری گاز (که مربوط به تركیب‌های گوگردی موجود در سیر است)،‌ در بدن می‌شود. این گاز می‌تواند پس از هضم سیر در معده، وارد مری شود و بوی بد دهان را در پی داشته باشد بنابراین ممکن است قورت دادن سیر تاحدی باعث تخفیف بوی نامطلوب آن بشود اما این بو صددرصد از بین نخواهد رفت.


موضوعات: نغز
   یکشنبه 15 فروردین 1395نظر دهید »


موضوعات: نغز
   سه شنبه 25 اسفند 13943 نظر »


در حوزه علمیه فاطمیه(س) فاطمیه سرابله نشستی با موضوع تاثیرا ت فضای مجازی بر سبک زندگی برگزار گردید.
سرور عباسی معاون پژوهشی مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله با بیان اینکه هدف از برگزاری این نشست، آشنایی هرچه بیشتر طلاب با تأثیرات مثبت و منفی فضای مجازی است، گفت: این نشست با حضور 40 تن از طلاب، اساتید و معاونین مدرسه برگزار گردید.
عباسی ادامه داد: در این نشست محمود احمدآقایی جانشین فرمانده سپاه سرابله ایراد سخنرانی کرد و به طلاب یادآور شد که فضای مجازی و اینترنت در دنیای امروز ما به گونه‌ای نفوذ کرده است که نمی‌توان زندگی بدون آن را تصور کرد، اما همین فضا آسیب‌های متعددی را با خود به دنبال داشته است که یکی از اصلی‌ترین این آسیب‌ها، تغییر سبک زندگی و شکستن امرز باورها و ارزش‌هایی؛ همچون حجاب و حیا در میان بانوان و دختران جوان ماست؛ قشری که قرار است مولد و پرورش‌دهنده‌ی نسل‌های بعدی باشند و با تغییر در هویتشان، می‌توان هویت نسل ایرانی را استحاله کرد. غرب و حاکمان فضای مجازی برای نیل به چنین هدفی، برنامه‌ریزی گسترده دارند.
وی در ادامه چنین گفت: سخنران به بسیاری از سؤالات طلاب درباره راهکارها و وظایف طلاب در این زمینه پاسخ گفت.
وی از برگزاری نشست را مثبت ارزیابی کرد و اذعان داشت: از آنجایی که این نشست مورد استقبال طلاب قرار گرفت، در نظر داریم اینگونه نشست¬ها را به صورت دوره¬ای برگزار نماییم.


موضوعات: نغز
   سه شنبه 25 اسفند 13941 نظر »

چنان است كه امام صادق عليه السّلام به معلّى بن خنيس تعليم داده: چون روز نوروز شود غسل كن، و پاكيزه ترين جامه هاى خود را بپوش، و به بهترين بوها خويشتن را خوشبو گردان، و در آن روز روزه بدار، و چون از نماز پيشين و پسين] ظهر و عصر [و نافله هاى آن دو فارغ گشتى چهار ركعت نماز بخوان، هر دو ركعت به يك سلام، پس از ركعت اول بعد از سوره حمد ده مرتبه سوره قدر، و در ركعت دوّم بعد از سوره حمد ده مرتبه سوره كافرون و در ركعت سوم بعد از سوره حمد ده مرتبه سوره توحيد و در ركعت چهارم بعد از سوره حمد ده مرتبه سوره فلق و ناس را بخوان و پس از نماز بر سجده شكر رفته و اين دعا را بخوان:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِيَاءِ الْمَرْضِيِّينَ وَ عَلَى جَمِيعِ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِكَ وَ بَارِكْ عَلَيْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَكَاتِكَ وَ صَلِّ عَلَى أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِكْ لَنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا الَّذِي فَضَّلْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ عَظَّمْتَ خَطَرَهُ اللَّهُمَّ بَارِكْ لِي فِيمَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ حَتَّى لا أَشْكُرَ أَحَدا غَيْرَكَ وَ وَسِّعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِي يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ اللَّهُمَّ مَا غَابَ عَنِّي فَلا يَغِيبَنَّ عَنِّي عَوْنُكَ وَ حِفْظُكَ وَ مَا فَقَدْتُ مِنْ شَيْ ءٍ فَلا تُفْقِدْنِي عَوْنَكَ عَلَيْهِ حَتَّى لا أَتَكَلَّفَ مَا لا أَحْتَاجُ إِلَيْهِ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ


موضوعات: نغز
   سه شنبه 25 اسفند 1394نظر دهید »

یکی بود یکی نبود، یک بچه کوچیک بداخلاقی بود. پدرش به او یک کیسه پر از میخ و
یک چکش داد و گفت هر وقت عصبانی شدی، یک میخ به دیوار روبرو بکوب.
روز اول …..

پسرک مجبور شد 37 میخ به دیوار روبرو بکوبد. در روزها و هفته ها ی بعد
که پسرک توانست خلق و خوی خود را کنترل کند و کمتر عصبانی شود، تعداد میخهایی
که به دیوار کوفته بود رفته رفته کمتر شد.. پسرک متوجه شد که آسانتر آنست که
عصبانی شدن خودش را کنترل کند تا آنکه میخها را در دیوار سخت بکوبد.

بالأخره به این ترتیب روزی رسید که پسرک دیگر عادت عصبانی شدن را ترک کرده بود
و موضوع را به پدرش یادآوری کرد. پدر به او پیشنهاد کرد که حالا به ازاء هر
روزی که عصبانی نشود، یکی از میخهایی را که در طول مدت گذشته به دیوار کوبیده
بوده است را از دیوار بیرون بکشد.

روزها گذشت تا بالأخره یک روز پسر جوان به پدرش روکرد و گفت همه میخها را از
دیوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف دیواری که میخها بر روی
آن کوبیده شده و سپس درآورده بود، برد.

پدر رو به پسر کرد و گفت: « دستت درد نکند، کار خوبی انجام دادی ولی به
سوراخهایی که در دیوار به وجود آورده ای نگاه کن !! این دیوار دیگر هیچوقت
دیوار قبلی نخواهد بود.

پسرم وقتی تو در حال عصبانیت چیزی را می گوئی مانند میخی است که بر دیوار دل
طرف مقابل می کوبی. تو می توانی چاقوئی را به شخصی بزنی و آن را درآوری، مهم
نیست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهی گفت معذرت می خواهم که آن کار را کرده
ام، زخم چاقو کماکان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. یک زخم فیزکی به همان بدی یک
زخم شفاهی است.


موضوعات: نغز
   دوشنبه 24 اسفند 13942 نظر »

چهار دعای برتر لحظه تحویل سال

اول دعا برای ظهور آن بی مثال

دوم تمام ملت بی ضرر و بی ملال

سوم رسیدن ما به قله های کمال

چهارم تمام جیب ها پر از پول ، اما حلال

**********

صدمبارک بتو آن عیدکه فردا باشد

نـوروز نـوید وصـل دلـها بـاشـد

امـیـد که با فضل خداوند جـلـیّ

سـال فـرج مـهـدی زهـرا باشـد

 

**********

 

روزها بـگذشت و تقویم زمان تکمیل شد

سالمان با صوت «حول حالنا» تحویل شد

باز هم بـر مـا بـخـاک افـتادگان درگهت

صبح غمگینِ بدون حضرتت تـحمیل شد

 

**********

روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است

گر کند یوسف زهرا نظری نوروز است

لحظه ها در تپش تاب و تب آمدنش

آسمان چشم به راه قدمش هر روز است

ای خدا کاش شود سال نوام عید فرج

که نگاهم نگران منتظر آن روز است

**********

مهدی جان؛

گلها همه با اذن تو بـرخواسته‌اند

از بهر ظهور تو خود آراســته‌اند

مردم هـمـه در لـحظه تحـویـل

بی شک اول فرج تو از خدا خواسته‌اند.

 

**********

ای آنـکه به تـدبیر تـو گـردد ایـام

ای دیده و دل از تو دگرگـون مـدام

وی آنکه بدست توست احوال جهان

حکمی فـرما که گردد ایـام به کـام

 

**********

باز بوی بهار و سال نو می‌آید

کی بوی یاس و یار ما می‌آید


موضوعات: نغز
   دوشنبه 24 اسفند 1394نظر دهید »

شهسواری‎ ‎به دوستش گفت: بیا به کوهی که خدا آنجا زندگی می کند برویم.میخواهم ثابت کنم که‎ ‎اوفقط بلد است به ما دستور بدهد، ‏وهیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر بار مشقات نمی‎ ‎کند‎.
دیگری گفت: موافقم .اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم‎ .
وقتی به قله‎ ‎رسیدند ،شب شده بود. در تاریکی صدایی شنیدند:سنگهای اطرافتان را بار اسبانتان کنید‎ ‎وآنها را پایین ببرید‎
شهسوار اولی گفت:می بینی؟ بعداز چنین صعودی، از ما می خواهد‎ ‎که بار سنگین تری را حمل کنیم. محال است که اطاعت کنم‎ !
دیگری به دستور عمل کرد‎. ‎وقتی به دامنه کوه رسید،هنگام طلوع بود و انوار خورشید، سنگهایی را که شهسوار مومن‎ ‎با خود آورده ‏بود،روشن کرد. آنها خالص ترین الماس ها بودند‎…

مرشد می گوید‎: ‎تصمیمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند‎


موضوعات: نغز
   دوشنبه 24 اسفند 1394نظر دهید »

دستور العمل های زیر براى ترك گناه مفید است :

1- ترك زمینه گناه: این خود زیرمجموعه‏اى دارد كه مهمترین آن عبارت از است:

كنترل چشم:دقیقا باید مواظب چشم خود بود كه مبادا به نامحرم و كلًا هر آنچه كه شهوت‏انگیز است، نگاه شود. تا حد امكان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.

- كنترل گوش: باید از شنیدنى‏هایى كه ممكن است به حرام منجر شوند و زمینه‏ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند نوار موسیقى، صداى شهوت‏انگیز نامحرم و.

- ترك مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى كه باعث مى‏شوند انسان مزه گناه را مزمزه كند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز كرد.

از امام سجاد (ع) نقل شده: حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج كس را نهى فرموده: كذاب، گناهكار، بخیل، احمق و كسى كه قطع رحم كرده است»

البته اینها از مهمترین زمینه‏هاى گناه هستند كه باید ترك شوند ولى كلًا هر چیزى كه زمینه گناه را فراهم مى‏كندباید ترك شود.

2- ترك فكر گناه: ترك زمینه گناه سهم به سزایى در ترك فكر گناه دارد ازاین‏رو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترك شود فكر گناه كمتر به سراغ انسان مى‏آید. این فكر گناه است كه شوق در انسان ایجاد مى‏نماید و بعد از شوق اراده‏ى عمل سپس خود گناه محقق مى‏شود، مسلما تا اراده و شوق و میل نسبت به كارى نباشد انسان مرتكب آن كار نمى‏گردد.

3- اشتغال به برنامه شبانه‏روزى: حتما باید شبانه‏روز خود را با برنامه‏ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر كنید و هیچ ساعت بیكارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول كند. در اوقات بیكارى وسوسه‏هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى‏آید و او را به فكر گناه و سپس به خود گناه مى‏كشاند

4- روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حیوانى و شهوانى انسان را تضعیف مى‏كند اگر قواى شهوانى ضعیف گشت قهرا فكر گناه هم كم‏رنگ مى‏شود.

5- ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزش‏هایى باشد كه براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حركت‏هاى كششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود مثلًا از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.

6- فكر در مرگ: این یكى دیگر از چیزهاى بسیار مفید است كه فكر گناه را یا از بین مى‏برد و یا كم مى‏كند كه این به شدت و ضعف فرو رفتن در فكر مرگ بستگى دارد اگر انسان با این واقعیت انس بگیرد و مردن را باور دل سازد نقشى سازنده و بالا برنده دارد.


موضوعات: نغز
   شنبه 22 اسفند 13941 نظر »

ستور العمل های زیر براى ترك گناه مفید است :

1- ترك زمینه گناه: این خود زیرمجموعه‏اى دارد كه مهمترین آن عبارت از است:

كنترل چشم:دقیقا باید مواظب چشم خود بود كه مبادا به نامحرم و كلًا هر آنچه كه شهوت‏انگیز است، نگاه شود. تا حد امكان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.

- كنترل گوش: باید از شنیدنى‏هایى كه ممكن است به حرام منجر شوند و زمینه‏ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند نوار موسیقى، صداى شهوت‏انگیز نامحرم و.

- ترك مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى كه باعث مى‏شوند انسان مزه گناه را مزمزه كند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز كرد.


موضوعات: نغز
   شنبه 22 اسفند 1394نظر دهید »


محل شهادت سلیمانیه عراق در سن ۲۱ سالگی
پس از به شهادت رسیدن شهید بابایی اکثریت اقوام عکسی از ایشان را به یادگار نزد خود بردند و با این عکس خانه های خود را آذین بستند . یکی از این اقوام دختر عمه ایشان بودند که پس از مدتی به دلیل نقل مکان و اسباب کشی عکس پسر دایی (شهید بابایی) خود را به کمد انتقال میدهد . ایشان میگویند : در خواب دیدم ابوالفضل پیش من آمده و به من میگوید عکس منو در کمد گذاشتی و پیشانی ام عرق کرده .
من بلافاصله از خواب پریدم و به سمت کمد رفتم و وقتی در کمد رو باز کردم در کمال تعجب دیدم که کلمه جلاله الله بر روی عکس نقش بسته .
این عکس چندین بار در صدا و سیما به تصویر کشیده شد و سپس عکس به نزد علما در قم برده میشود و آنان نیز صحت این نقوش را تایید میکنند و در جایی آیت ا.. مهدوی کنی اظهار نظر میکنن که در صورت زنده بودن ایشان قطعا من نمازم را به ایشان اقتدا میکردم .
علما در مورد تصاویری که در انتهای قاب عکس نقش بسته میگویند که این تصاویری از حضرت هاجر و اسماعیل و کوه نور است .
در ضمن شهید بابایی دایی بنده (نگارنده) میباشد و برای پاسخگویی به سوالات شما لطفا سوالهایتان را در قسمت نظرات مکتوب کنید تا در اسرع وقت به شما پاسخ بدهم .
بزودی وصیتنامه ایشان را در پستی جدید میگذارم


موضوعات: نغز
   شنبه 22 اسفند 1394نظر دهید »

این چه خبر حزنی است نهفته در نام تو که بی اختیار، دل ها را می شکند و اشک را در پشت پلک ها بی قرار می کند؟

این چه غم شگرفی است که تداعی خاطره ی جانگداز تو بر قلب ها می نشاند و جگرها را خواه و ناخواه به آتش می کشاند؟

آدم علیه السلام که برای پذیرش توبه ی خویش، خدا را به اسمای حسنای او سوگند می داد وقتی به نام تو رسید :

« یا قدیم الاحسان بحق الحسین علیه السلام (ای کسی که احسان تو همیشگی است تو را به حق حسین علیه السلام قسم می دهم) » ، بی اختیار دلش شکست و برای اولین بار حضور اشک را در چشم ها تجربه کرد،

از جبرئیل پرسید که چه سری است در این نام که فرق دل را می شکافد و آسمان چشم را بارانی می کند؟

آن گاه جبرئیل مصیبت عاشورای تو را بیان کرد.

آدم سیر گریست و تازه به راز « إنی اعلم ما لا تعلمون (من چیزی می دانم که شما فرشتگان نمی دانید) » خداوند پی برد ؛

آری باید گریست از این نوای نینوایی یا بهتر است بگوییم ، بینوایی که دل به درد می آورد .

اما سراسر این شور به یاد باشم که برای چیست این حزن حسین ابن علی سلام الله علیه ، مگر یاران حسین چه کرده اند .

خوب دریابم که از همین ابتدا باید شناخت این حرکت عظیم را تا بتوان شناخت حسین ابن علی سلام الله علیه را که به راستی اوست کشتی نجات و چراغ هدایت ، در دین و در دنیا .

خوشا از دل نم اشکی فشاندن به آبی آتش دل را نـشاندن
خوشا زان عشقبازان یـاد کردن زبان را زخمه فریــــاد کــردن
خوشا از نی خوشا از سر سرودن خوشا نی نامه ای دیگر سرودن
نوای نی نــــــوایی آتشین است بگو از سر بگیرد دلنشین است
نوای نی نوای بی نوایی است هوای ناله هایش نینوایی است…

سری بر نیزه ای منزل به منزل به همراهش هزاران کاروان دل
سزد گر چشم ها در خون نشیند چو دریا را به روی نیزه بیند
شگفتا بی سرو سامانی عشق به روی نیزه سرگردانی عشق
ز دست عشق عالم در هیاهوست تمام فتنه ها زیر سر اوست


موضوعات: نغز
   شنبه 22 اسفند 13941 نظر »

موضوعات: نغز
   شنبه 22 اسفند 1394نظر دهید »

کرامات حضرت فاطمه علیه السلام

حضرت آيه الله خزعلي فرمودند: يكي از دوستان مرا به منزل خودش دعوت كرد ، بعد از صرف ناهار براي استراحت به اتاقي رفتم ديدم كه عكس امام راحل در زير پا قرار مي گيرد ، احترام كردم و جاي ديگري را براي استراحت انتخاب نمودم . گفتم : من طلبه نبايد نسبت به اين مجاهد بزرگ بي اخترامي كنم .
اين بعد از ظهر روز شنبه بود ، شب يكشنبه در تهران در عالم خواب ديدم كه حضرت امام دستها را بلند كرده و خدا را به نام مقدس حضرت زهرا سه مرتبه قسم مي دهد بدينگونه : الهي بفاطمه الزهراء ، بفاطمه الزهراء ، بفاطمه الزهراء با دو دست لرزان كشيده بسوي آسمان .
بعد كه بيدار شدم استنباط كردم كه آن ادب و احترامي را كه به ساحت مقدس فرزند زهرا(عليهاالسلام ) انجام دادم ، ايشان هم راه توسل را از طريق حضرت زهرا(عليهاالسلام ) به من نشان دادند و به من ياد دادند كه حضرت زهرا(عليهاالسلام ) براي برآوردن حاجات ، بهترين وسيله است .

كرامات الفاطمية(معجزات فاطمه زهرا(س) بعدازشهادت بضميمه سوگنامه فاطمه زهرا (س))


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 19 اسفند 13943 نظر »


معاونین آموزشی مرکز مدیریت حوزه¬های قم از مدرسه علمیه فاطمیه(س) بازدید نمودند.
فاطمه حوراء احمدیان مدیر مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله درباره این بازدید گفت: محمود خالقی معاون آموزشی مرکز مدیریت حوزه¬های علمیه قم به همراه همکارانش قروی و انجمن شعاع از مدرسه بازدید نمودند و تمام طلاب مدرسه به عنوان میزبان پذیرای گرم بازدیدکنندگان بودنند.
وی افزود: حجت السلام و المسلمین امرایی امام جمعه سرابله ، حجت السلام و المسلمین حسنی، زینب جمالی معاون آموزشی استان ایلام و زینب عزیزپور فرهنگی استان ایلام نیز حضور داشتند.


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 19 اسفند 1394نظر دهید »


پدری پسرش را برای تعلیمات مذهبی به صومعه‌ای فرستاد. پس از چند سال که پسر به روستای خود بازگشته بود، روزی پدرش از او پرسید: «پس از این همه تعلیمات مذهبی، آیا می‌توانی بگویی چگونه می‌توان درک کرد که خدا در همه چیز وجود دارد؟»
پسر شروع کرد به نقل از متون کتاب مقدس، اما پدرش گفت: «این‌هایی که می‌گویی خیلی پیچیده است، راه ساده‌تری نمی‌دانی؟»
پسر گفت: «پدر من فرد دانشمندی هستم و برای توضیح هر چیزی باید از آموخته‌هایم استفاده کنم.»
پدر آهی کشید و گفت: «من تو را به صومعه فرستادم و فقط پولم را هدر دادم.»
پدر دست پسر را گرفت و او را به آشپزخانه برد. ظرفی را پر از آب کرد و در آن مقداری نمک ریخت. از پسر پرسید که آیا نمک را در آب می بیند؟ پسر هم گفت که بله، نمک‌ها ته ظرف جمع شده است. سپس پدر قاشقی برداشت و آب را هم زد تا نمک‌ها در آب حل شدند. از پسر پرسید: «نمک‌ها را می‌بینی؟»
پسر گفت: «نه، دیگر دیده نمی‌شوند!»
پدر گفت: «کمی از آب بچش.»
پسر گفت: «شور است.»
پدر گفت: «سال‌ها درس خواندی و نمی‌توانی خیلی ساده توضیح بدهی خدا در همه چیز وجود دارد. من ظرف آبی برداشتم و اسم خدا را گذاشتم نمک، و به راحتی این را توضیح دادم که خدا چگونه رد همه چیز وجود دارد طوری که یک بی‌سواد هم بفهمد. پسرم دانشی که تو را از مردم دور می‌کند کنار بگذار و به دنبال دانشی برو که تو را به مردم نزدیک کند.»


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 19 اسفند 13941 نظر »


به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان!»
شیطان لبخند زد.
پرسیدم: «چرا می‌خندی؟»
پاسخ داد: «از حماقت تو خنده‌ام می‌گیرد.»
پرسیدم: «مگر چه کرده‌ام؟»
گفت: «مرا لعنت می‌کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده‌ام.»
با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می‌خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده‌ای. نفس تو هنوز وحشی است. او تو را زمین می‌زند.»
پرسیدم: «پس تو چه کاره‌ای؟!»
پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز.»


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 19 اسفند 1394نظر دهید »

راوی می گوید: امام صادق علیه السلام عرض کردم: دو آیه در کتاب خدا وجود دارد که آن دو را می جویم ولی نمی یابم.
امام علیه السلام فرمود: آن دو آیه کدام است؟
عرض کردم: سخن خداوند عز و جل که می فرماید:
ادعونی استجب لکم
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را و ما او را می خوانیم و اجابتی نمی بینیم.
امام علیه السلام فرمود: گمان کرده ای خداوند خلاف وعده کرده است؟
عرض کردم: نه
فرمود: پس چرا اجابت نمی شود؟
عرض کردم: نمی دانم.
فرمود: ولی من تو را آگاه می کنم.
هر کس دستوراتی را که خداوند به او داده است اطاعت کند آنگاه او را از دعا بخواند او را اجابت می کند.
عرص کردم: راه دعا کردن چیست؟
امام علیه السلام فرمود: باحمد خداوند شروع می کنی و نعمتهای را هم که به تو داده است به زبان می آوری سپس او را شکر می گویی و بعد از آن بر پیامبرصلی اللّه علیه و آله صلوات می فرستی و گناهان خود را یادآوری می شوی بو به آنها اعتراف می کنی و از آنها به خداوند پناه می بری. این است راه دعا کردن.
آنگاه فرمود: آیه دیگر کدام است؟
عرض کردم: سخن خداوند که می فرماید:
وماانفقتم من شی فهو یخلقه و هو خیرالرازقین.
و آنچه اتفاق می کنید خداوند عوض آن را می دهد و او بهترین روزی دهندگان است.
ومن انفاق می کنم اماعوض آن را نمی بینم.
امام علیه السلام فرمود: آیاگمان کرده ای خداوند خلاف وعده کرده است؟
عرض کردم: نه
فرمود پس چرا عوض آن را نداده است؟
گفتم: نمی دانم.
فرمود: اگر کسی مال حلال را بدست آورد و در راه حلال انفاق کند، در همی را انفاق نمی کند مگراینکه عوض آن را به او داده می شود.
اصول کافی، باب الثناء قبل الدعا


موضوعات: نغز
   دوشنبه 17 اسفند 13941 نظر »

بیان مفسران ، در (ایاک نعبد و ایاک نستعین )
در این که آیه شریفه (ایاک نعبد و ایاک نستعین ) متکلم به (نون جمع ) است و نمازگزار، در مقام فروتنی و شکستگی ، چند وجه آورده اند، و نیکوترین آنها، اینست که : (امام رازی ) در (تفسیر کبیر) آورده است . و خلاصه آن ، چنین است که : در شریعت مطهر (اسلام ) کسی که چند جنس گوناگون را در یک معامله بفروشد، و برخی از آنها معیوب باشد، مشتری می تواند، یا همه آنها را بخرد، و یا همه آنها را پس بدهد . اما اختیار ندارد که معیوب ها را پس بدهد و بی عیبها را بردارد و در این مورد، چون نمازگزاری بیند که عبادت او معیوب و ناقض است ، آن را به تنهایی به پیشگاه پروردگار عرضه نمی کند، بلکه آن را به انضمام عبادت همه عبادت کنندگان : از انبیا و اولیا و نیکان ضمن یک معامله عرضه می دارد . بدان امید، که عبادت او در این ضمن پذیرفته شود . زیرا که تمامی آن عبادات ها رد نمی شود . زیرا، هرگاه ، برخی پذیرفته شوند، برخی پذیرفته نشوند . پذیرفتن سالم و نپذیرفتن معیوب ، تبعیض در یک صفقه (عقد ربیع ) است و این ، موردی است که پروردگار، بندگان خویش را از آن ، باز داشته است . پس ، چگونه شایسته کرم پروردگاری اوست ؟ او راهی جز پذیرش همه در پیش نیست و مراد حاصل است
کشکول شیخ بهائی دفتر اول

 


موضوعات: نغز
   دوشنبه 17 اسفند 13941 نظر »

زاهدی گفته است : نماز سی ساله خود را که در صف نخست نمازگزاران ، به جا آورده بودم ، به ناچار، به قضا برگرداندم . از آن روی ، که روزی به سببی درنگ کردم و در صف نخست ، جایی نیافتم . پس در صف دوم ایستادم . اما خود را بدین سبب ، از دیگران شرمسار دیدم ، و پیشی گرفتم و به صف نخست آمدم و از آنگاه دانستم که همه نمازهایم ، آلوده به ریا و آگنده از لذت توجه مردم به من بوده است و این که ببینند که من ، از پیشگامان کارهای نیک بوده ام
کشکول شیخ بهائی دفتر اول


موضوعات: نغز
   دوشنبه 17 اسفند 1394نظر دهید »

ملاصدرا (قدس سره) در مقدمه سوره واقعه می گوید: بسیار به مطالعه کتاب های حکیمانه پرداختم تا آن جا که گمان کردم کسی هستم ولی همین که بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعی خالی دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبر در قرآن و روایات محمد و آل محمد (ص) بروم. یقین کردم که تا به حال کارم بی اساس بوده است، زیرا در طول عمرم به جای نور در سایه ایستاده بودم.

از غصه، جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم. در خانه وحی را کوبیدم، درها باز شد و پرده ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من می گویند: «سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین؛ درود خدا بر شما! بهشت گوارایتان باد، پس داخل شوید.»

برگرفته از: تفسیر سوره فرقان، محسن قرائتی


موضوعات: نغز
   دوشنبه 17 اسفند 1394نظر دهید »

شیطانی به شیطان دیگر گفت:” به آن مرد مقدس متواضع نگاه کن که در جاده راه می رود ، در این فکرم که به سراغش بروم و روحش را در اختیار گیرم.”

رفیقش گفت :"به حرفت گوش نمی دهد ، تنها به چیزهای مقدس می اندیشد…”

اما شیطان به همان روش مشتاق و متعصب همیشگی اش ، خود را به شکل ملک مقرب جبراییل در آورد و در برابر مرد ظاهر شد. گفت:” آمده ام به تو کمک کنم.”

مرد مقدس گفت:"باید من را با شخص دیگری اشتباه گرفته باشی . من در زندگی کاری نکرده ام که سزاوار توجه یک فرشته باشم . “

و به راه خود ادامه داد ، بی آنکه هرگز بداند از چه چیزی گریخته است.


موضوعات: نغز
   دوشنبه 17 اسفند 1394نظر دهید »

شیطانی به شیطان دیگر گفت:” به آن مرد مقدس متواضع نگاه کن که در جاده راه می رود ، در این فکرم که به سراغش بروم و روحش را در اختیار گیرم.”

رفیقش گفت :"به حرفت گوش نمی دهد ، تنها به چیزهای مقدس می اندیشد…”

اما شیطان به همان روش مشتاق و متعصب همیشگی اش ، خود را به شکل ملک مقرب جبراییل در آورد و در برابر مرد ظاهر شد. گفت:” آمده ام به تو کمک کنم.”

مرد مقدس گفت:"باید من را با شخص دیگری اشتباه گرفته باشی . من در زندگی کاری نکرده ام که سزاوار توجه یک فرشته باشم . “

و به راه خود ادامه داد ، بی آنکه هرگز بداند از چه چیزی گریخته است.


موضوعات: نغز
   دوشنبه 17 اسفند 1394نظر دهید »

شیطانی به شیطان دیگر گفت:” به آن مرد مقدس متواضع نگاه کن که در جاده راه می رود ، در این فکرم که به سراغش بروم و روحش را در اختیار گیرم.”

رفیقش گفت :"به حرفت گوش نمی دهد ، تنها به چیزهای مقدس می اندیشد…”

اما شیطان به همان روش مشتاق و متعصب همیشگی اش ، خود را به شکل ملک مقرب جبراییل در آورد و در برابر مرد ظاهر شد. گفت:” آمده ام به تو کمک کنم.”

مرد مقدس گفت:"باید من را با شخص دیگری اشتباه گرفته باشی . من در زندگی کاری نکرده ام که سزاوار توجه یک فرشته باشم . “

و به راه خود ادامه داد ، بی آنکه هرگز بداند از چه چیزی گریخته است.


موضوعات: نغز
   دوشنبه 17 اسفند 1394نظر دهید »

روزی استادی در کنار دریا راه می رفت که نوجوانی نزد او آمد و گفت:
«استاد! می شود در یک جمله به من بگویید بزرگترین حکمت چیست »
استاد از نوجوان خواست وارد آب بشود.
نوجوان این کار را کرد.
استاد با حرکتی سریع، سر نوجوان را زیر آب برد و همان جا نگه داشت،
طوری که نوجوان شروع به دست و پا زدن کرد.
استاد نوجوان وحشت زده از آب بیرون آمد و با تمام قدرتش نفس کشید.
او که از کار استاد عصبانی شده بود، با اعتراض گفت:
« استاد ! من از شما درباره حکمت سؤال می کنم و شما می خواهید مرا خفه کنید »
استاد دستی به نوازش به سر او کشید و گفت:
«فرزندم! حکمت همان نفس عمیقی است که کشیدی تا زنده بمانی.
هر وقت معنی آن نفس حیات بخش را فهمیدی، معنی حکمت را هم می فهمی!»


موضوعات: نغز
   دوشنبه 17 اسفند 1394نظر دهید »


 از دیدگاه اسلام بدن مسلمان احترام دارد و هر چه پوشیده تر باشد احترامش بیشتر حفظ می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، حجت الاسلام حمیدرضا رحمانی کارشناس مذهبی با اشاره به این که یکی از واجبات اسلام کفن کردن بدن مسلمان است اظهار داشت: کفن دارای سه قسمت باید باشد یکی به عنوان آن که دور کمر پیچیده شده دیگری پیراهن که از شانه تا ساق پا را پوشانده و سوم سر تا سری که کل بدن را بپوشاند.
وی افزود: مستحب است پارچه کفن از پنبه بوده و حرام است که از حریر خالص باشد.
رحمانی تصریح کرد: پارچه‌ی کفن مستحب است تمیز و سفید باشد شاید علت این مستحبات یکی رعایت نظافت و دیگری حفظ احترام بدن مسلمان باشد.
کارشناس مذهبی تصریح کرد: البته بدیهی است که مرگ، کفن و دفن، تشیع جنازه مراسمی است برای هشدار به انسان‌ها که به تعلقات دنیا دلبستگی نداشته همچنین سفیدی و بدون رنگ و لعاب بودن هم مظهر همین تعلق است.
وی تاکید کرد: یک رنگی باعث شده که فقیر و غنی که شاید در زمان زندگی خیلی با هم تفاوت داشته باشند و در موقع مرگ یک شکل باشند.
این کارشناس مذهبی در پایان گفت: سفید بودن کفن واجب نیست بلکه مستحب و رسم و عرف است که پارچه‌ی کفن به عنوان مظهر طهارت و پاکی سفید باشد.


موضوعات: نغز
   شنبه 15 اسفند 1394نظر دهید »

بیشتر مجالس و نشست های خانوادگی با گفتگوهایی همراه است که برای ایجاد تغییر در دیگران انجام می شود. همه می خواهند دیگری تغییر کند. کسی به تغییر خود نمی اندیشد. شوهر برای تغییر فکر و عمل همسرش تلاش می کند و زن نیز برای متحول ساختن شوهر خود تلاش می کند و این دو برای تربیت و تزکیه فرزندان و… امّا بهترین راه تغییر دیگران، ایجاد تغییر و تحول در افکار و رفتار خود می باشد. چه خوب وصیتی بوده این وصیت: دانشمندی وصیت کرده که بر روی سنگ قبرش این جملات را بنویسند: کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر بدهم، وقتی بزرگ تر شدم، دیدم دنیا خیلی بزرگ است. بهتر است کشورم را تغییر بدهم: در میانسالی تصمیم گرفتم شهرم را تغییر بدهم. آن را هم بزرگ یافتم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را تغییر بدهم. اینک در آستانه مرگ فهمیدم که باید از روز اول به فکر تغییر خود می افتادم آنگاه شاید می توانستم دیگران و بلکه دنیا را تغییر دهم…

منبع: http://www.shahrequran.ir/thread1234.html


موضوعات: نغز
   شنبه 15 اسفند 1394نظر دهید »

روزی رهگذری از باغ بزرگی عبور می کرد، مترسکی را دید که در میانه باغ ایستاده و کلاهی بر سر نهاده و مانع نشستن پرندگان بر ثمرات باغ است. رهگذر گفت: تو در این بیابان دلتنگ نمی شوی؟ مترسک گفت: نه، چطور؟ روزگار برایت تکراری نیست؟ چه چیزی تو را خوشحال می کند؟ مترسک گفت: راست می گویی من هم گاهی از اینکه دیگران را بترسانم و آزارشان بدهم هیجان زده می شوم و خوشحال. مترسک گفت: نه تو نمی توانی ظلم کنی و یا از آزار دیگران خوشحال بشوی. رهگذر علت را پرسید مترسک گفت: کلّه من پر کاه است و کلّه تو پر مغز آدمی. برترین مخلوق عالم، مغز و ظرف ذهن توست. تو نمی توانی مثل من باشی. مگر اینکه کله ات پر کاه باشد.

منبع: http://www.shahrequran.ir/thread1234.html


موضوعات: نغز
   شنبه 15 اسفند 1394نظر دهید »

روزی رهگذری از باغ بزرگی عبور می کرد، مترسکی را دید که در میانه باغ ایستاده و کلاهی بر سر نهاده و مانع نشستن پرندگان بر ثمرات باغ است. رهگذر گفت: تو در این بیابان دلتنگ نمی شوی؟ مترسک گفت: نه، چطور؟ روزگار برایت تکراری نیست؟ چه چیزی تو را خوشحال می کند؟ مترسک گفت: راست می گویی من هم گاهی از اینکه دیگران را بترسانم و آزارشان بدهم هیجان زده می شوم و خوشحال. مترسک گفت: نه تو نمی توانی ظلم کنی و یا از آزار دیگران خوشحال بشوی. رهگذر علت را پرسید مترسک گفت: کلّه من پر کاه است و کلّه تو پر مغز آدمی. برترین مخلوق عالم، مغز و ظرف ذهن توست. تو نمی توانی مثل من باشی. مگر اینکه کله ات پر کاه باشد.

منبع: http://www.shahrequran.ir/thread1234.html


موضوعات: نغز
   شنبه 15 اسفند 1394نظر دهید »

مهمترین و اصلی‌ترین وظیفه ما در این ایام زنده نگهداشتن فرهنگ فاطمی و ذکر مصیبت‌ها و مشکلاتی است که بر اهل بیت علیهم‌السلام وارد شده است. هر قدر به این ارزش‌ها اهمیت بیشتری داده شود و حرمت این ایام بیشتر نگه داشته شود، اثرات آن در زندگی فردی و اجتماعی به نحو چشمگیری بروز خواهد کرد.

هیچ کس با شادی و سرور مردم مخالفتی ندارد و همه مردم حق دارند که شاد باشند و این شادی بیرونی و درونی نیاز هر انسانی است. اما شادی نیز در وقت خود و بجا باید صورت گیرد و موجب هتک حرمت به مقدسات و اصول دین نشود. این بدان معنی نیست که در تمام ایام فاطمیه فقط عزاداری شود و صدا و سیما هم فقط عزاداری و سخنرانی مذهبی پخش کند. بلکه مردم نباید نسبت به این ایام بی تفاوت باشند و به بهانه مختلف حرمت حضرت زهرا سلام الله علیها را در حاشیه قرار دهند و یا خدای نکرده زیر پا بگذارند.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: فاطمه، پاره تن من است. هر که او را شاد کند، مرا شاد کرده و هر که او را اندوهگین کند، مرا اندوهگین کرده است. فاطمه، عزیزترین فرد نزد من است


موضوعات: نغز
   شنبه 15 اسفند 13941 نظر »


فیوضات فاطمه‌ى زهرا(سلام‌اللَّه‌ علیها)، به مجموعه‌ى كوچكى كه در مقابل مجموعه‌ى انسانیت، جمع محدودى به حساب مى‌آید، منحصر نمى‌شود. اگر با یك دید واقع‌بین و منطقى نگاه كنیم، بشریت یكجا مرهون فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌ علیها) است - و این گزاف نیست؛ حقیقتى است - همچنان كه بشریت مرهون اسلام، مرهون قرآن، مرهون تعلیمات انبیا و پیامبر خاتم(صلّى‌اللَّه‌ علیه و آله‌ و سلّم) است. در همیشه‌ى تاریخ این‌طور بوده، امروز هم همین‌طور است و روزبه‌روز نور اسلام و معنویت فاطمه‌ى زهرا(سلام‌اللَّه‌ علیها) آشكارتر خواهد شد و بشریت آن را لمس خواهد كرد.

برادران عزیز! آنچه ما وظیفه داریم، این است كه خود را شایسته‌ى انتساب به آن خاندان كنیم. البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جمله‌ى وابستگان آنها و معروفین به ولایت آنها بودن، دشوار است. در زیارت مى‌خوانیم كه ما معروفین به دوستى و محبت شما هستیم؛ این وظیفه‌ى مضاعفى را بر دوش ما مى‌گذارد

سخنان رهبر انقلاب درباره حضرت زهرا(س)،سخنرانى در دیدار با مداحان اهل‏بیت(ع)، به مناسبت میلاد مبارك صدیقه‏ى كبرى‏ فاطمه‏ى زهرا(س)5/10/1370،


موضوعات: نغز
   شنبه 15 اسفند 1394نظر دهید »

حضرت فاطمه س فرمودند:

الا یلومن اءمرو الا نفسه یبیب و فی یده ریح غمر

«کسی که پس از خوردن غذا با دستی آلوده و چرب بخوابد هیچ کس جز خودش را سرزنش ننماید»

منبع: نهج الحیاة، فرهنگ سخنان فاطمه ، محمد دشتی، ص540


موضوعات: نغز
   شنبه 15 اسفند 13941 نظر »

پیامبر اکرم ص از فاطمه زهرا س پرسیدند:

چه چیزی برای زنان نیکو و رواست؟

حضرت فاطمه س پاسخ دادند:

خیرللنساء ان لا یرین الرجال و لایراهن الرجال

آنچه برای زنان نیکوست این که «بدون ضرورت» مردان نامحرم را نبیند و نامحرمان نیز اورا ننگرند.

منبع:نهج الحیاة، فرهنگ سخنان فاطمه، محمد دشتی، ص160


موضوعات: نغز
   شنبه 15 اسفند 1394نظر دهید »

رواياتى درباره برترين زنان عالم : (فاطمه (س ) مريم ، خديجه و آسيه )

و در تفسير الدرالمنثور است كه احمد و ترمذى (وى حديث را صحيح دانسته ) و ابن منذر و ابن حبان و حاكم ، همگى از انس و او از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روايت كرده است كه فرمود: اگر بخواهى برجستگان از زنان عالم را انتخاب كنى ، تو را اين چهار زن بس است : 1 - مريم دختر عمران 2 - خديجه دختر خويلد 3 - فاطمه دختر محمد (صلى اللّه عليه و آله ) 4 - آسيه همسر فرعون .

سيوطى مى‌گويد: اين روايت را ابن ابى شيبه هم (البته بدون ذكر سند) از حسن نقل كرده .

و در همان كتاب است كه حاكم (وى حديث را صحيح دانسته ) از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: برترين زنان در دنيا و آخرت خديجه و فاطمه و مريم و آسيه همسر فرعون است .

و نيز در آن كتاب است كه ابن مردويه از حسن روايت آورده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: خداى تعالى چهار زن را از زنان دو عالم اصطفا كرد: 1 - آسيه دختر مزاحم 2 - مريم دختر عمران 3 - خديجه دختر خويلد 4 - فاطمه دختر محمد (صلى اللّه عليه و آله ).

و در همان كتاب است كه ابن ابى شيبه و ابن جرير، از فاطمه رضى اللّه عنها روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: توئى سيده زنان اهل بهشت ، نه مريم بتول .

و نيز در آن كتاب از ابن عساكر از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: سيده زنان اهل بهشت مريم دختر عمران و سپس فاطمه و سپس خديجه و آنگاه آسيه همسر فرعون است .

باز در همان كتاب آمده كه ابن عساكر از طريق مقاتل از ضحاك از ابن عباس از رسول روايت كرده كه فرمود:

خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روايت كرده كه فرمود: چهار زن ، سادات زنان دوران خود هستند: 1 - مريم دختر عمران 2 - آسيه دختر مزاحم 3 - خديجه دختر خويلد 4 - فاطمه دختر محمد (صلى اللّه عليه و آله ) كه دوران فاطمه با فضيلت تر از دوران آن سه تن مى‌باشد و معلوم است وقتى مردم دوران فاطمه (عليهاالسلام ) برتر باشند از مردم دورانهاى آن سه تن ، قهرا فاطمه از تمامى‌زنان حتى از آن سه تن برتر خواهد (مترجم )).

و نيز در آن كتاب است كه ابن ابى شيبه ، از عبد الرحمان بن ابى ليلى روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: فاطمه سيده زنان عالم است ، البته بعد از مريم دختر عمران و آسيه همسر فرعون و خديجه دختر خويلد.

و در خصال به سند خود از عكرمه از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) چهار خط روى زمين كشيد و سپس فرمود: بهترين زنان بهشت مريم دختر عمران و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلى اللّه عليه و آله ) و آسيه دختر مزاحم و همسر فرعون است .

و نيز در همان كتاب به سند خود از ابى الحسن اول (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: خداى عزوجل از ميان زنان چهار زن را انتخاب كرده : 1 - مريم 2 - آسيه 3 - خديجه 4 - فاطمه (تا آخر حديث ).

از کتاب تفسیرالمیزان اثر علامه طباطبایی


موضوعات: نغز
   سه شنبه 11 اسفند 1394نظر دهید »

وظایف و مسئولیت هایی در دوران غیبت امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بر عهده ی شیعیان قرار گرفته که برای حفظ خود و مهیا نمودن آن برای ظهور حضرت بقیه الله ( ارواحنا فداه ) بسیار مفید و مؤثر است و اهمیت این وظایف به حدی است که در روایات، بسیار بر آن تأکید شده است. لذا هرگاه زنان یا مردان به وظایف و مسئولیت هایی که بر عهده شان گذاشته اند عمل نمایند و پای بند به آن باشند، این اشخاص بس با ارزش تر از مسلمانان صدر اسلام خواهند بود که محضر پیامبر ( صل الله علیه و اله و سلم ) را درک کردند،

زیرا حضرت رسول در محضر اصحابش فرمودند:« بعد از شما گروهی می آیند که برای یک نفر از آنان به اندازه پنجاه نفر از شما اجر و مزد منظور می گردد.» عرض کردند: ای رسول خدا! ما در جنگ های بدر و احد و حنین در کنار شما بودیم و در راه خدا جنگ ها کردیم و قرآن در زمان ما نازل شد. پیامبر ( صل الله علیه و اله و سلم ) فرمود: « اگر مشکلات و سختی هایی که برای آن ها پیش می آید و آنان در مقابل آن سختی ها، پایداری و مقاومت می ورزند، برای شما پیش می آمد، نمی توانستید مانند آن ها پایدار و ثابت قدم باشید.»[1]

لذا زنان ما نباید در مقابل وظایف مهم فردی و اجتماعی از خود سستی یا بی تفاوتی نشان دهند بلکه باید به وظایفی که بعضی از آن ها در این فصل آورده شده است با جدیت کامل عمل کنند و با هر فساد و تباهی مبارزه کنند و با عمل و تزکیه نفس خود را از منتظران واقعی حضرت بقیه الله ( ارواحنا فداه ) قرار دهند.[2]

از جمله مسئولیت های زنان، وظایف فردی و اجتماعی است که به ترتیب به شرح آن پرداخته می شود:

الف ـ وظایف فردی

1 ـ پاک سازی درو ن از صفات پلید و زیور دادن آن به اخلاق نیک( خودسازی)

امام صادق، به مردم دوران غیبت، اعم از زن و مرد می فرماید:« هر کس دوست می دارد که از اصحاب امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) باشد باید منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید.» [3]

پس یکی از چیزهایی که هر انسانی، اعم از زن و مرد را به کمال حقیقی می رساند، پاک سازی روح و جان از صفات رذیله و جای گزین نمودن صفات پسندیده است. پس یک زن اولاً، به عنوان یک شخصیت انسانی( زن بودن ) ثانیاً، به منزله یک مادر و همسر و ثالثاً، به مثابه ی تربیت کننده و منتظر ساز، روحی سلحشور و جهادگر می خواهد.

2ـ معرفت به امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )

آشکار است که اقبال قلبی، از شناخت و احساس محبت، مایه می گیرد؛ از این رو مهم ترین

وظیفه ای که هر شیعه منتظری بر عهده دارد، کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است . یک زن به منزله یک فرد مسلمان و انسانی که در تربیت و ساختن انسان های با معرفت، مؤثر است، بایستی با ایجاد فضای مهدوی در خانه و محیط رشد فرزند و شرکت دادن او در محافل و مجالسی که معرفت و محبت حضرت را در عمق جان ها می افشاند و استفاده از ابزارهای نوین آموزشی روز و تبلیغ عملی در اعمال و رفتار و گفتار این مهم را تحقق بخشد؛ و انتظار را در ژرفای جان فرزندان رسوخ دهد.[4] زنان، در راستای همان رسالتی ایفای وظیفه می کنند که خالق انسان ها برای آن ها قرار داده است و حضرت امام خمینی ( رحمة الله علیه ) آن را به خوبی تبیین کرد و فرمود:« شغل اصلی زن، مادری و همسری است و مهم ترین کار زن مادری است.» و در جای دیگر فرمودند: « قرآن کریم انسان ساز است، و زن ها نیز انسان ساز.»[5]

3ـ محبت به امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )

محبت، حالتی است میان محب و محبوب که سرچشمه آن، قلب و درون است، لکن نمود آن، در ظاهر و در افعال اعمال محب، به روشنی پیدا است. محبت امری طرفینی است، محب می سوزد و محبوب جذب می کند. محب تمنّا می کند و محبوب، دامان خویش را برای تمنّای محب می گستراند.

قالت فاطمه ( علیها السلام ) : « أدنی ما تَکُونُ مِن رَبِّها أن تَلزَمَ قَعرَ بَیتِها» « آن گاه که زن، در منزل به امور خانه و تربیت فرزند می پردازد، به خدا نزدیک تر است.» زنان شیعه، با بهره گیری از آموزه های دینی در طول تاریخ تشیع، با پرداختن به اساسی ترین کار که همان مادری است، بلندترین گام ها را برای حفظ ولایت برداشته اند، آنان با نقش آفرینی خود، ارزش ولایت و دوستی ولی خدا را به فرزندان خود منتقل کردند، به ویژه در عصر غیبت که امام معصوم حضور ندارد، این مادران هستند که با فضاسازی مناسب و ابراز علاقه ای که به آن امام، نشان می دهند، این علقه و

عاطفه را به فرزندان خود هم منتقل می کنند و از این طریق، در حفظ و احیای این مهم می کوشند.[6]

امید است خداوند همه ما را در تربیت نسل ولایی که مهم ترین رسالت ما در عصر حاضر، است یاری کند و به زنان چنان بصیرت و آگاهی عنایت کند که پرداختن به هیچ امری را به اندازه تربیت نسل صالح و شایسته و مطیع ولی خدا اصیل و اساسی نداند؛ و با مددخواهی از ذات الهی و با تأسی به امام سجاد ( علیه السلام ) که فرمود: « اللهم اعنی علی تربیة اولادی.» « خدایا، مرا در پرورش فرزندانم یاری کن.»[7] به تربیت انسانی جامعه مهدوی اقدام کند.

[1] بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ص 130، ج 52.

[2] ملاقات بانوان با امام زمان، جعفر رفیعی، ص 102.

[3] برگرفته شده از منتخب الآثار، لطف الله صافی گلپایگانی، ص 210 .

[4] شهروند عصر ظهور، محمود ریاضت، صص 55-57.

[5] صحیفه امام، ص 300، ج 6.

[6] فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)، محمد دشتی، حدیث 91، ص 125.

[7] صحیفه سجادیه، مترجم الهی قمشه ای، ص 140.


موضوعات: نغز
   سه شنبه 11 اسفند 1394نظر دهید »

 


در میان فرزندان موسی بن جعفر (ع) که تعدادشان را تا 20 پسر و 37 دختر شمرده اند،(3) بعد از امام هشتم (ع) هیچ یک از آنها به مقام فاطمه معصومه (س) نمی رسد.

شیخ عباس قمی می گوید: «افضل آنها سیدۀ جلیلۀ معظمه، فاطمه بنت امام موسی علیه السلام معروفه به حضرت معصومه علیهاالسلام است که مزار شریفش در بلدۀ طیبۀ قم است که دارای قبّۀ عالیه و ضریح و صحن های متعدده و خدمۀ بسیار و موقوفات است و روشنی چشم اهل قم و بلاد و مفاد عامه خلق است…».(4)

منزلت آن حضرت را از سخنان خود امام هفتم (ع) نیز می توان دریافت، آنگاه که حضرت معصومه (س) پاسخ زائران قم را به دقت نوشت و وقتی نگاه امام هفتم (ع) به آن پاسخ ها افتاد، سه بار فرمود: «فداها ابوها؛ پدرش فدایش باد».(5)

از سخنان دیگر امامان نیز مقام والای حضرت معصومه (س) در میان فرزندان امام هفتم (ع) روشن می شود؛ چراکه فقط دربارۀ زیارت آن بانو فرموده اند: «فمن زادها وجبت له الجنه؛ پس هر کس او (فاطمه) را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود».(6)

شاهد دیگر بر عظمت آن بانو، ژرف نگری عمیق او به مهم ترین مسئله شیعه، یعنی توجه به امر امامت امیرمؤمنان علی (ع) است. آنچه در ادامه خواهد آمد، نگاهی است به سخنان آن بانو در دفاع از امامت.

در شرایطی که امام رضا (ع) با تهدید به مرگ از مقام امامت دور شده و ناچار به پذیرفتن ولایتعهدی مأمون بود، باید مدافعان امامت این نکته را بر مردم روشن می کردند که خلافت طبق نص و سفارش پیامبر (ص) به امیرمؤمنان (ع) و امامانِ از نسل او اختصاص دارد. حضرت معصومه (س) چه در دوران هارون و چه در دوران مأمون با نقل احادیث متواتر و قطعی مربوط به امامت و خلافت امیرمؤمنان (ع) در این زمینه اقداماتی را انجام داد که به نمونه هایی اشاره می شود.

حدیث غدیر
یکی از محکم ترین احادیث دربارۀ امامت امیرمؤمنان علی (ع)، حدیث متواتر و قطعی غدیر است که پیامبر اکرم (ص) در بخشی از خطبه غدیر فرمود: «ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه می سپارم و من ابلاغ کردم آنچه را که مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غایب و بر همۀ کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمده اند یا نیامده اند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.»(7)

متأسفانه این حدیث خیلی زود به فراموشی سپرده شد، ولی همیشه افرادی بودند که این احادیث را به یاد امت آورند. از جمله کسانی که در حساس ترین زمان این حدیث را به گوش مردم رساند، حضرت فاطمه معصومه (س) است.

بیان این حدیث از سوی حضرت معصومه (س) در دوران خلافت هارون و مأمون که خود را پیشوای برحق مسلمانان می دانستند، سخت برضد آنان بود و اثبات حقانیت حضرت موسی کاظم (ع) و حضرت رضا (ع) بسیار تأثیر داشت و جانانه ترین دفاع امامت به حساب می آمد.

حدیث منزلت
حدیث دیگری که حضرت معصومه (س) در دفاع از امامت و به ویژه امیرمؤمنان نقل کرده، حدیث معروف منزلت است. مرحوم علامه امینی از طبرانی، ابن جنان، جامع ترمذی، مستدرک حاکم، صحیح مسلم، کفایة کنجی و… چنین نقل کرده است که(8) پیامبر اکرم (ص) در جنگ تبوک، علی (ع) را در مدینه جانشین خود قرار داد و این حدیث باعظمت را در شأن او بیان کرد.

حضرت معصومه (س) در دفاع از امامت، این حدیث معروف را نیز با همان سند فاطمیات که به فاطمه زهرا (س) می رسد، نقل کرده و فرمود: «انسیتم قول رسول الله… انت منی بمنزلة هارون من موسی؛ آیا فراموش کردید سخن رسول خدا را… [که فرمود] جایگاه تو [علی] نسبت به من، مانند (جایگاه) هارون (در برابر) موسی است.»(9)

حدیث معراج
در شب معراج پیامبر (ص)، پیشامدهای مختلفی رخ داد و حدود سه هزار مطلب از طرف خداوند به ایشان تعلیم داده شد که بخش مهمی از آن نقل شده است. حضرت معصومه (س) قسمتی از حدیث معراج را که به ولایت و امامت امیرمؤمنان علی (ع) و برتری شیعیان آن حضرت مربوط است، با توجه به نیاز زمان نقل فرموده است.

آن بانوی بزرگوار از فاطمه، دختر امام صادق، با همان سند فاطمیات نقل می کند تا می رسد به ام کلثوم، دختر امیرالمؤمنین (ع) و او از فاطمه زهرا (س) نقل کرده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «هنگامی که مرا به آسمان بردند، داخل بهشت شدم، در آنجا قصری از در سفید میان خالی دیدم که دارای دری بود مزین به دُرّ و یاقوت و روی آن پرده ای آویخته شده بود. وقتی سر بلند کردم، دیدم بر بالای آن نوشته اند: «لااله الاالله محمد رسول اله علی ولی القوم؛ خدایی جز خدای یگانه نیست، محمد رسول خداست، علی ولی و صاحب اختیار مردم است» و بر پرده نوشته شده بود: «بَخٍّ بَخٍّ مَنْ مِثْلِ شیعة علی؛ به به چه کسی مانند شیعه علی است؟». «وقتی داخل شدم، قصری از عقیق سرخ در آن دیدم که وسط آن خالی بود. این خانه نیز دری داشت که پرده ای مزین به زبرجَدْ بر آن آویخته بود. وقتی سرم را بلند کردم، دیدم بر آن نوشته: «محمد رسول اله، علی وصی المصطفی؛ محمد رسول خدا، علی وصی مصطفی است». بر پرده نوشته بود: «بشّر شیعة علی بطیب المولد؛ به شیعه علی بشارت بده به حلال زدگی و پاک بودن نسل». «وقتی وارد شدم، به قصری از زمرد سبز رسیدم که زیباتر از آن را هرگز ندیده بودم و دری از یاقوت قرمز داشت که با انواع لؤلؤ زینت شده و بر پرده آن نوشته بود: شیعة علی هم الفائزون؛ شیعیان علی رستگارند. پرسیدم: دوست من جبرئیل! این کاخ از آن کیست؟ پاسخ داد: یا محمد، لابن عمک و وصیک علی بن ابی طالبٍ؛ ای محمد! این خانۀ پسرعمو و جانشین تو علی بن ابی طالب است…».(10)

آثار محبت اهل بیت (ع)
حضرت معصومه (س) برای ایجاد رابطه عاطفی میان اهل بیت و مردم، در احادیثی به آثار محبت به اهل بیت هم اشاره می فرموده؛ از جمله با همان سند فاطمیات و از حضرت فاطمه زهرا (س) نقل می کند: «الا من مات علی حب آل محمد مات شهیداً؛ هرکس با محبت آل محمد بمیرد، شهید مرده است.»(11)

هرکس با محبت آل محمد (ص) از دنیا رود، در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده می شود و خداوند قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار دهد و چنین کسی بر سنت و جماعت از دنیا رفته است.

آگاه باشید! هر کس با عداوت آل محمد (ص) از دنیا برود، روز قیامت در حالی وارد عرصه محشر می شود که در پیشانی او نوشته شده: «مأیوس از رحمت خداوند».

آگاه باشید! هر کس با بغض آل محمد از دنیا برود، کافر از دنیا رفته و بوی بهشت به مشام او نمی رسد.(12)

در بخشی از حدیث معراج که از فاطمه معصومه (س) نقل شده است، می خوانیم: «یحشر الناس کلهم یوم القیامة حفاة عداة الا شیعة علی…؛ در روز قیامت همۀ مردم پابرهنه و عریان محشور می شوند، جز شیعیان علی (ع)، و همه مردم با نام مادرشان خوانده می شوند، جز شیعیان علی که با نام پدرانشان خوانده می شوند.

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: از جبرئیل دربارۀ راز این مسئله پرسیدم، پاسخ داد که چون آنها علی را دوست داشتند، ولادتشان پاک است.(13)

پاک و مطهر بودن امام
امامان معصوم (ع) علاوه بر طهارت و عصمت روحی، از پاکیزگی جسمانی نیز برخوردار بودند. فاطمه با سند پیش گفته از صفیه عمۀ پیامبر اکرم (ص) نقل کرده: «هنگام تولد امام حسین (ع) من پرستار او بودم، پیامبر فرمود: «عمه جان! فرزندم را نزد من آور، عرض کردم؛ ای رسول خدا! من او را پاکیزه نکرده ام (و نشُسته ام)، فرمود: عمه! تو می خواهی او را پاک کنی؟ خداوند او را پاکیزه و مطهر کرده است.»(14)

این قضیه دلالت بر عصمت اهل بیت (ع) دارد که در قرآن کریم به آن تصریح شده است.(15)

دفاع تا مرز شهادت
حضرت معصومه در سال 201 هجری درست بعد از یک سال از فراق برادر، با رسیدن نامه امام هشتم، همراه پنج تن از برادران به نام های فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید و تعدادی از برادرزادگان، و تنی چند از غلامان و کنیزان(16) به سوی خراسان حرکت کردند. هنگامی که کاروان حضرت به ساوه رسید، عده ای از دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که از این کاروان تبلیغی وحشت کرده بودند، با اشاره مأمون عباسی راه را بر آنان بستند و در درگیری نابرابری، همة برادران و تقریباً بیشتر مردان همراه کاروان را به جرم طرفداری از امامتِ امام زمان، حضرت رضا (ع) به شهادت رساندند. حضرت معصومه (س) از تأثرات و تألمات پیش آمده و بنا بر قولی در اثر مسمومیت،(17) به سختی بیمار شد؛ به نحوی که از ادامه سفر بازماند و به ناچار به سوی قم حرکت کرد. او در قم، هفده روز بیشتر زندگی نکرد و در دهم ربیع الثانی 201 با رضایت از اینکه در راه اطاعت امام خویش چنین رنجی را تحمل کرده، دار فانی را وداع گفت.

پس از آن بود که قم از سرزمین های برگزیده الهی شد که یکی از درهای بهشت در آن قرار دارد و در پذیرش ولایت امیرمؤمنان در رتبه چهارم قرار گرفته است؛ چنان که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «ای علی! خداوند ولایت تو را بر آسمان ها عرضه داشت، آسمان هفتم در پذیرش ولایت تو سبقت گرفت… آنگاه مکه… بعد قم برای پذیرش ولایت تو پیشقدم شد و خداوند آن را به سبب عرب (اشعری ها) زینت بخشید و دری از درهای بهشت را به سوی آن گشود».(18)

امام هفتم (ع) فرمود: «قم عش آل محمد و مأوی شیعتهم…؛ قم آشیانه آل محمد (ص) و پناهگاه و شیعیان آنهاست…».(19) و یقیناً یکی از علل مهم ولایت پذیری و نزول برکات بر قم، وجود با برکت فاطمه معصومه (س) است. از این رو می توان گفت نه تنها آن بانوی کرامت در حیات خویش مدافع سرسخت امامت امامان و دعوت کننده به محبت آنها بود، بعد از رحلت خویش نیز دل های هزاران انسان را مجذوب و شیفته خاندان اهل بیت (ع) کرد.

پی نوشت ها
1: شیخ عباس قمی در بارۀ فاطمه معصومه (س) می گوید:


موضوعات: نغز
   سه شنبه 11 اسفند 13942 نظر »


1ـ خرافات، آفت دین: دین استوارترین ستون حیات مادی و معنوی انسان است که به او عزت و شرافت می بخشد و او را از اسارت ها و تعلقات و وابستگی های نفسانی و حیوانی آزاد می سازد. دین، امری قدسی و الهی است که در آن خطا و اشتباه و آسیب و آفت راه ندارد. خطاپذیری و اشتباه کاری مربوط به امور بشری است و آسیب و آفت در بحث آسیب شناسی دین و دینداری به حقیقت دین باز نمی گردد، بلکه به نحوۀ رویکرد مردمان به دین و فهم و تلقی انسان از دین و نوع معرفت دینی و شیوۀ دینداری باز می گردد. وارد کردن خرافات و بدعت ها در دین، نمایش چهره ای موهوم و خیالی و غیر واقعی از دین و… از آفات و آسیب های بسیار خطرناک ابقاء و گسترش و توسعه دین در جوامع بشری است. آمیخته شدن آموزه های اصیل دینی با خرافات، بدعت ها و مسائل خارج از دایره دین و عقل، سبب ایجاد تصویر غیرواقعی و غیر قابل قبول از دین خواهد شد که نتیجه اش طردشدن دین است.(۴)

2ـ تهاجم فرهنگی و ترویج خرافات: از ابزارهای مهم دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی ایران، تهاجم فرهنگی علیه باورها، اعتقادات و مقدسات است. این تهاجم گسترده در قالب توهین به قرآن و اسلام و پیام آور آن، تحقیر دستورات اسلامی و بزرگان جهان اسلام، رواج ابتذال، بی بند و باری، سرگرم شدن به بازی ها و لذات دنیایی، ترویج عقاید خرافی، فرقه های انحرافی و… می باشد. این تهاجم با ابزارهای گوناگونی چون کتاب، روزنامه و نشریات، فیلم، سخنرانی و کاریکاتور انجام می گیرد و با توجه به رسانه های وسیع و فراگیری که دشمنان در اختیار دارند هجومی سازمان یافته و همه جانبه را بر ضد اسلام و مسلمانان انجام می دهند. غرب در این برنامه ها می کوشد اسلام را دینی تروریستی و تروریست پرور، خشونت طلب، مخالف آزادی، استبدادخواه، خرافی و بی منطق معرفی کند تا در سایۀ این اتهامات ناحق به اهداف شوم خود دست یابد.

آنان برخی از خرافات و مطالب سست و ضعیفی را که بعضاً توسط ناآگاهان یا دشمنان آگاه در منابع اسلامی یا در بین مسلمانان وارد شده است دستمایه چنین اتهاماتی قرار داده اند. دشمنان اسلام می کوشند با ارائه تصویری نادرست و غیرواقعی از اسلام، مسلمانان را نسبت به دین خود بدبین کنند و از اسلام جدا سازند. آنان از عدم آشنایی مسلمانان به دین خود سوءاستفاده می کنند و با بهره برداری از ابزار های تبلیغاتی و به روز، اسلام را همان گونه که خود می خواهند به مسلمانان معرفی می کنند. دشمنان همواره اسلامی را معرفی می کنند که در تضاد با منافع آنها نباشد، از این رو آشنایی عمیق با فرهنگ اسلامی، تهذیب و پاک سازی منابع اسلامی و زدودن خرافات از چهرۀ دین و تصحیح رفتار مسلمین و استفاده از ابزارهای گوناگون برای معرفی دین اسلام از راهکارهای مهم دفاع در برابر هجوم دشمنان است.

منبع:

مفهوم شناسی خرافات (۱۳۹۰).گرفته شده از سایت: www.islampedia.ir

سجاد (1386). خرافه گویی در اجتماع. گرفته شده از سایت راسخون: www.rasekhoon.ir


موضوعات: نغز
   سه شنبه 11 اسفند 13942 نظر »

برای این کار باید دید که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) که خود یکی از امامان و پیشوایان دینی ما است چه اعمالی انجام می دهد و زمانی که ظهور کند چه برنامه هایی را اجرا می کند. همان گونه که می دانیم در دین اسلام بهترین چیز برای رشد و تعالی و رسیدن به خدا، ایمان و عمل صالح است، لذا برای اینکه بتوانیم یار و یاور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) شویم همان اجرای دستورات دینی؛ یعنی انجام واجبات و ترک محرمات بهترین کار و آغاز راه برای خود سازی و تهذیب نفس است.

توصیه آیت الله بهجت برای خودسازی


موضوعات: نغز
   سه شنبه 11 اسفند 1394نظر دهید »

امام صادق علیه السّلام فرمود: به هر كه سه چیز دادند،از سه چیزش باز نگرفتند: به هر كه دعا دادند اجابت دادند، به هر كه سپاسگزارى دادند، افزونى بخشیدند، به هر كه توكل دادند، كارگزارى دادند، سپس فرمود: آیا كتاب خداى عز و جل را خوانده‏ اى: «هر كه بر خدا توكل كند، او را بس است. و فرماید: اگر سپاسگزارید، شما را افزونى دهم .و فرماید «مرا بخوانید تا براى شما مستجاب كنم


موضوعات: نغز
   دوشنبه 10 اسفند 13943 نظر »

گزیده ای از تفسیر نماز .

خداوند در آفرینش عالی ترین و کامل ترین برنامه ها را بکار برده.مثلا تو آفرینش شیر مادر تمام ویتامین هایی را که نوزاد نیاز دارد رو در شیر مادر جمع کرده .

و اگر در آفرینش انسان نگاه کنیم میبینیم اون چیزهایی که در طبیعت هست تو وجود انسان هم هست …

اگر در طبیعت صدای رعد است ، در انسان فریاد است

اگر در طبیعت گیاه و نبات است ، در انسان رویش مو است

اگر در طبیعت رودخانه است ،در انسان رگهای ریز و درشت است

اگر در طبیعت آب شور و شیرین است ، در انسان اشک چشم شور و آب دهان شیرین است

اگر در طبیعت معادن بسیار است ، در انسان استعدادهای نهفته فراوان است

و بهترین پاسخ این انسانِ آفرینش شدهء خاکی نمازست ….

چند مورد کوچیک اشاره میکنم :

نماز پیوند انسان و طبیعت است .برای شناخت نمازها مخصوصا ظهر وعصر به خورشید نگاه می کنیم+برای بدست آوردن قبله به ستارگان + برای نماز های مستحبی به ماه + برای غسل و وضو به آب + برای سجده و تیمم به خاک = این ارتباط میان نماز با خورشید و ماه و ستارگان و خاک و آب ……..

دیگر واجبات دین هم به نوعی در نماز هستند … روزه دار خوردن و آشامیدن و رفع شهوت ندارد مثل نماز گذار + نمازگذار مثل کسیست که به حج می رود کعبه قبله و محور کارهای اوست + نماز گذار مثل کسیست که به جهاد می رود لیکن جهاد با نفس جهاد اکبــر است + نماز بازدارنده از بدیهاست و هادی به خوبیهاست پس = نماز بهترین امر به معروف و نهی از منکر است ….

و غیره که زیادند …مثلا تمام ارزشها در نماز است !! نظافت اگر یک ارزش است قرآن سفارش می کند به هنگام نماز پاک تمیز و معطر باشید و زنان هم زینت های خودشون رو به هنگام نماز به همراه داشته باشند و همینطور مسواک .

به طوریکه عبادت گمنام ترین انسان زمینی را مشهورترین فرد آسمان می کند …

نتیجه می گیریم که نماز بهترین پاسخ به عالی ترین نیاز انسان است …


موضوعات: نغز
   دوشنبه 10 اسفند 1394نظر دهید »

 

در روایتى از پیامبر(صلى الله علیه و آله) آمده است كه درود فرستادن بر حضرت فاطمه زهرا  آثار معنوى بالایى دارد و در قیامت ‏شایستگى الحاق به پیامبر اكرم(ص) را براى انسان فراهم مى‏ كند. پیامبر اكرم (ص) فرمود:

«یا فاطمة من صلى علیك غفر الله له، و الحقه بى حیث كنت من الجنة؛ اى فاطمه! هر كس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را مى ‏آمرزد و در هر جاى بهشت كه باشم وى را به من ملحق سازد.»

كیفیت صلوات بر حضرت زهرا (س) چنین است:
« اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ »


موضوعات: نغز
   دوشنبه 10 اسفند 13941 نظر »

زبان‌حال امام حسن مجتبی (ع)

بیا تا با هم خون بباریم
به زانوی غم سر گذاریم
که ما دیگر مادر نداریم
حسین جان

پدر وقت غسل شبانه
شده خیره در این میانه
به سوی جای تازیانه
حسین جان

می‌بینی، شدیم اول کودکی بی مادر
بسوزد دل از بی‌کسی حیدر
که تنها شد آخر، که تنها شد آخر

بیا برای بابا دعا کنیم
بیا خدا را امشب صدا کنیم
که این گره را با گریه وا کنیم

مادر بی تو حیدر شده غریب
مادر بی تو حیدر شده غریب
مادر بی تو حیدر شده غریب

نبودی بابا من شکستم
نیامد کاری هم ز دستم
ز روی تو شرمنده هستم
پدر جان

ندیدی اشک بی صدا را
ندیدی داغ کوچه‌ها را
ندیدی دست بی‌حیا را
پدر جان

تا خانه، به روی زمین هی نشست و برخاست
چقدر از خدا مرگ خود را می‌خواست
امان از غم او، ز قد خم او

کنار قبر زهرا بمان پدر
برایش امشب قرآن بخوان پدر
فدای دردت ای مهربان پدر

مادر بی تو حیدر شده غریب
مادر بی تو حیدر شده غریب
مادر بی تو حیدر شده غریب


موضوعات: نغز
   دوشنبه 10 اسفند 13941 نظر »

انس بن مالک روایت مى كند: روزى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله با ما نماز صبح به جاى آورد، پس از فراغت از نماز روى مباركش را به سوى ما گرداند و فرمود: اى جماعت مسلمانان! هر كس كه آفتاب را از دست بدهد، پس باید به ماه تمسك جوید، و در فقدان ماه دست به دامان زهره شود، و اگر زهره را نیابد به دو ستاره فرقدان پناه آورد.
از پیامبر اكرم سوال شد كه: یا رسول الله! مقصود از آفتاب و ماه و زهره و فرقدان (دو ستاره نورافشان ) چیست؟
فرمود: من آفتابم، على ماه، و فاطمه زهره است و دو ستاره حسنین علیهماالسلام هستند، آنان با كتاب خدا دو دستاویز بشرند و همواره به هم پیوسته اند و هرگز از یكدیگر جدا نمى شوند تا در كنار حوض كوثر به من ملحق شوند.(احقاق الحق، ج ۲۴، ص ۲۵۰)


موضوعات: نغز
   دوشنبه 10 اسفند 13945 نظر »


عالِم ربّانى و عارف صمدانى، مرحوم آیت اللّه‏ ملاعلى معصومى همدانى،
فرموده بودند كه براى برآورده شدن حاجات و توسل به حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، ۵۳۰ بار بگویید: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ و أَبیها و بَعلِها و بَنیها بِعَدَدِ ما أَحاطَ بِهِ عِلمُكَ؛ خدایا! به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد، بر فاطمه و پدر و همسر و فرزندانش درود فرست.» یا ۵۳۰ بار بگویید: «إِلهى بِحَقِّ فاطِمَةَ و أَبیها و بَعلِها و بَنیها والسِّرِّ الْمُسْتَودَعِ فیها؛ خداى من! به حق فاطمه و پدر و همسر و فرزندانش و آن راز به ودیعه نهاده شده در وجود او، [حاجاتم را برآورده كن].» شایان توجه است نام مبارک فاطمه كه حرف پایانى آن تاء گِرد عربى است، طبق حساب حروف اَبجَد با عدد ۵۳۰ برابر است. همچنین طبق همین حساب، نام «زهراء» با عدد ۲۱۴ و «یا زهراء» با عدد ۲۲۵ برابر است.


موضوعات: نغز
   دوشنبه 10 اسفند 13942 نظر »

سيد بحر العلوم (ره ) مى فرمايد:
در عالم رؤ يا ديدم در مدينه مشرف بودم و مرا جناب پيغمبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) احضار نمود. داخل حجره مقدسه شدم ، ديدم جناب پيغمبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) در صدر مجلس قرار گرفته و حسنين (عليه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در حاشيه مجلس قرار گرفته اند و جناب على (عليه السلام) سرپا ايستاده است .
به دست بوسى رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم )
مشرف شدم ، مرا مخاطب به خطاب مرحبا بولدى نموده و كمال محبت و مهربانى را درباره من مبذول داشت . مساءله اى چند سؤ ال نمودم . فرمودند: از امام زمان خود سؤ ال كن ، پس صاحب الاءمر را حاضر نمودند و مسائل خود را سؤ ال نمودم .
پس رو به فاطمه (سلام الله عليها) نموده فرمودند: پسرت را بگير.
پس فاطمه (سلام الله عليها) دست مرا گرفته ، به حجره خود برد و از من رويش را نمى گرفت . و گويا صورت مباركش الحال در نظرم هست . پس ‍ فاطمه (سلام الله عليها) براى من آش آورد كه همه حبوبات در آن بود. تناول نمودم و در نهايت شوق از خواب بيدار شدم .
چنان شرح صدرى براى من اتفاق افتاده بود كه هر چه بعد از آن در كتاب ها مى ديدم به يك مرتبه حفظ مى نمودم و هميشه طالب آن آش ‍ بودم .
روزى از مادرم سؤ ال نمودم كه آش به اين صفت ديده اى ؟
فرمودند: بلى ، در عجم متعارف است كه مى پزند و جميع حبوبات داخل آن مى كنند و آش فاطمه زهرا(سلام الله عليها) مى نامند


موضوعات: نغز
   دوشنبه 10 اسفند 13941 نظر »

آنکه بهترین ابزار منطقی «خطابه» است، به شرط آنکه خطیب دارای استعداد ذاتی در این کار باشد و اسلوب آن را به خوبی فراگیرد. غرض از خطابه تمرین تهذیب نفس و کسب ملکه «عدالت» است که مرکّب است از: عفّت و سخاوت و شجاعت و حکمت.
شواهدی از خطبه فدکیه: حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از همه روش‏های خطابه و انذار بهره جست و به فرمان الهی عمل نمود که فرمود: «ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَن» (نحل: ۱۲۵) بر ایشان برهان آورد، پند و موعظه کرد و به بهترین وجه جدال نمود. اما دل‏ها را جایی برای انذار نمانده بود. پس حضرت سخن آخر خود را بیان می‏دارد و آن‏ها را از عاقبت سختی که به دست خود برای خویش رقم زده‏اند، خبر می‏دهد: «اکنون این شتر شیرده خلافت را بگیرید و ببرید، به ناحق غصب کنید و به آسودگی سوار شوید. اما بدانید که پای آن مجروح است و پشت وی زخم، و غبار و ننگ آن همیشه باقی است. این عمل غصب شما به غضب خداوند پیوسته است و این روش ناپسند شما به آتش روز جزا متصل. خداوند می‏داند آنچه را شما مرتکب می‏شوید و به زودی، ای ستم‏کاران! بازگشت خود را درمی‏یابید. غضب الهی و خواری در روز قیامت، به اضافه ننگ و خفّت دنیوی نتیجه مخالفت با اوامر الهی است. ای مردم! من دختر کسی هستم که شما را از عذاب دردناک بیم داد، و می‏بینم عذابی سخت شما را استقبال می‏کند. هر چه دلتان بخواهد بکنید؛ ما نیز آنچه بر حق است، می‏کنیم. شما منتظر نتیجه عمل خود باشید، ما هم منتظر روز تشخیص حق از باطل، و سعید از شقی هستیم.»
با توجه به تعریف خطابه «عبارتی که اقناع جمهور مردم را در حد امکان به دنبال دارد و علت استفاده از آن عدم ظرفیت عامه مردم از درک برهان و جدل است.»(۳۶) بیانات حضرت از این‏رو، به «خطبه» معروف گشته‏اند که درصدد اقناع مخاطبانی بیان شده‏اند که ظرفیت پذیرش برهان را ندارند؛ یعنی ضعف شنوندگان، ایشان را وادار نموده است تا به جای برهان، از خطابه استفاده نماید. علاوه بر اینکه به گفته عالمان علم منطق تأثیر خطابه در مسائل اجتماعی از جدل و برهان بیشتر است.
حضرت به دلیل دیگری هم از این روش سود جسته، و آن احتمال تأثیر است. ایشان درصدد بوده است تا بر مستمعان تأثیری شگرف بگذارد و وظیفه خود را در احیای دین اسلام اجرا نماید. بدین دلیل، از روش «خطابه» بهره جسته است؛ همان‏گونه که فرزند گرامی‏اش، حضرت امام حسین علیه‏السلام ، با اهدای خون، دین جدّ خویش را احیا نمود؛ زیرا برای مخاطبان شیوه‏های تبلیغی گوناگونی منظور شده‏اند. بنابراین، حضرت به منظور غایت اصلی خطابه، که همان بیان حق است، از اعوانی بهره می‏جوید، خود را معرفی می‏کند و حزن و غمش را در ماتم پدر آشکار می‏سازد. مخاطبش خلیفه است و حاضران در مسجد. داور همه آن‏هایی که در طول تاریخ خطبه را می‏شنوند و در آن تفکر می‏کنند، و حاکم خداست که بهترین حکمفرماست. «و هو أحکمُ الحاکمینَ.» متن خطبه و محتوای عالی مستتر در آن، قائل آن که فرمود «اِعلَموا أنّی فاطمه» و مقولٌ له در اینجا یعنی خدایی که همه را به انجام وظایف مأمور ساخته است و مدار خطبه فدکیه را تشکیل می‏دهند. بهره جستن حضرت از مبادی خطابه که استفاده از آرایه‏های لازم در خطابه که به آن اشاره شد از جمله ویژگی‏های خطابی حضرت در خطبه مورد نظر می‏باشد و این‏چنین است این خطبه، بر زبان برترین بانوی جهان، بهترین مضامین در قالب خطابه‏ای به نام فدکیه.


موضوعات: نغز
   دوشنبه 10 اسفند 13941 نظر »


چرا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را نمی بینیم؟

مولای مظلوم ما حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند:

((اگر شيعيان ما - که خداوند توفيق طاعتشان بخشد - با دلهايي متحد و يکپارچه، به پيماني که با ما دارند وفا مي کردند، هرگز ميمنت و فيض ملاقات ما از آنان به تأخير نمي افتاد و به زودي، سعادت ديدار ما با معرفتي کامل و شناختي راستين، نصيبشان مي گرديد.

پس چیزی ما را از شيعيان، پنهان نساخته مگر آن دسته از کردارشان که بر ما خوشايند نيست و از ايشان، توقع نداريم.))

احتجاج - ج2 - ص325


موضوعات: نغز
   دوشنبه 15 اردیبهشت 13938 نظر »

عترت آمد از آیینه ام
کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد
سینه ام بوی محمد می دهد
میلاد پیامبر اکرم و امام صادق (ع) تهنیت باد


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 25 دی 1392نظر دهید »
نقل از آیت الله مصباح یزدی:

” مرحوم آیت الله بهجت داستانی در همان وقت هایی که ما می رفتیم خدمت ایشان، نقل کردند که هم سبک

تربیت ایشان را نشان می دهد و هم این نکته ای که اشاره کردم خدای متعال از چه راهی آدم را راهنمایی

می کند روشن می شود. منزل ایشان در انتهای بن بستی بود که یک طرفش منزل ایشان بود و یک طرف

منزل یک شخصی بود که همسایه نزدیکشان بود. دو سه تا بچه کوچک بودند از آن منزل می آمدند و می

نشستند کنارمنزل و در واقع این زاویه مشترک بین منزل آقای بهجت و منزل همسایه بود.

بچه ها می نشستند آنجا روی سکو بازی می کردند، یک روز ما رفتیم درس ایشان با یک حالت بشّاشی

فرمودند که من امروز یک چیزی از این بچه ها یاد گرفتم، تقریباً حاصلش را من به زبان خودم عرض می

کنم عین عبارت های ایشان یادم نیست اما مضمونش این بود ما تعجب کردیم آقای بهجت از یک بچه ای که

بازی می کردند سر کوچه چی یاد گرفته. فرمودند من اینجا نشسته بودم داشتم مطالعه می کردم یک فقیری

آمد درب منزل و به این بچه ها گفت که برو از مامانت نانی چیزی برای من بگیر بیاور، آن بچه گفت که برو

از مامانت بگیر، این فقیر گفت که من گرسنه هستم احتیاج دارم تو برو به مامانت بگو یک چیزی به من

بدهد، دوباره خیلی صریح گفت برو از مامانت بگیر، دو سه مرتبه این تکرار شد تا این فقیر بالاخره دید نه

این بچه ها از جایشان بلند نمی شوند رفت دنبال کارش.

آنکه من یاد گرفتم این است که اگر ما خدا را به اندازه مامان حساب می کردیم به اندازه اینکه این بچه می

فهمد که هرچه می خواهد از مامانش باید بگیرد، اگر این را ما یاد می گرفتیم که هرچه می خواهیم برویم

از خدا بخواهیم بار ما بسته می شد، مشکل ما این است که خدا را کاره ای نمی دانیم نمی رویم سراغ او،

این را می فرمود من از یک بچه یاد گرفتم، خوب حالا برای تعلیم ما این را می فرمود چرا که مقام ایشان

خیلی بالاتر از این حرف ها بود ولی منظورم این بود که خدا گاهی از راه یک بچه چیزی به آدم می آموزد

اگر به آنچه ما می دانیم عمل کنیم خدا بلد است به ما بفهماند که چه کار باید بکنیم…”

موضوعات: نغز
   دوشنبه 25 آذر 1392نظر دهید »


علم امام - پرسش طاووس يماني و پاسخ هاي بي درنگ امام باقرعلیه السلام
طاووس: چرا آدم آدم ناميده شد؟
امام باقرعليه‌السلام: زيرا طينت او از اديم (روي) زمين در بخش پايين برداشته شد
طاووس :چرا ابليس را ابليس ناميدند؟
امام باقرعليه‌السلام:زيرا او از رحمت خدا مايوس شد و قطع اميد کرد ( واژه ابليس از بليس به معني نا اميدي از رحمت خداست)
طاووس :چرا جن را جن ناميدند ؟
امام باقرعليه‌السلام: زيرا جنيان پوشيده اند و ديده نمي شوند واژه جن به معني پوشيده است
طاووس :آن پرنده اي که يک بار پريد ولي قبل از آن و بعد از آن ديگر نپريد چه بود؟ امام باقرعليه‌السلام: قسمتي از کوه طور بود که به فرمان خدا به پرواز در آمد به طوري که در فضا قرار گرفت و بر بني اسرائيل سايه افکند انواع عذاب در آن وجود داشت تا اينکه بني اسرائيل تورات را پذيرفت
طاووس :آن رسولي که نه از انسانها بود و نه از جنيان و نه از فرشتگان چه بود؟
امام باقرعليه‌السلام:او کلاغ بود که خداوند او را نزد قابيل فرستاد تا به او بفهماند چگونه جنازه برادرش هابيل را بپوشاند


موضوعات: نغز
   دوشنبه 15 مهر 13922 نظر »

فراموش نکن

امام على(ع) در تفسير آيه‏ شريفه‏: «لاتنسَ نَصيبَك مِن الدّنيا» [1] ؛( بهره خود را از دنيا فراموش نكن)مى‏فرمايد: «لاتَنسَ صِحّتَك و قوّتَك و فراغَك و شبابَك و نشاطَك أن تَطلُبَ بها الآخرة؛ …»؛ برای رسيدن به آخرت(که بهتر و پایدارتر است)، چند چیز را فراموش نکن: 1ـ تندرستی ات، 2ـ نیروی و توانت، 3ـ اوقات فراغتت، 4ـ جوانی ات، 5ـ نشاط و شادابیت. [2]

پی نوشت :

1 . قصص، 77.
2 . معانى الاخبار، ص 325.


موضوعات: نغز
   پنجشنبه 11 مهر 13921 نظر »

 

امام هادي : علیه السلام    

اِنَّ الحَرامَ لا ينمى وَ اِن نَمى لا يبارَک لَهُ فيهِ وَ ما اَنفَقَهُ لَم يؤجَر عَلَيهِ وَ ما خَلَّـفَهُ کانَ زادَهُ اِلَى النّارِ (کافى، ج 5، ص 125، ح 7 )
 
به راستى که مال حرام، افزايش نمى‏يابد و اگر افزايش يابد، برکتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد و اگر بماند، توشه‏اى به سوى آتش خواهد بود.

 


موضوعات: نغز
   یکشنبه 7 مهر 13921 نظر »

 

امام علي: علیه السلام    

مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ(نهج البلاغه،حكمت 24)
 
از كفّاره گناهان بزرگ ، به فرياد مردم رسيدن ، و آرام كردن مصيبت ديدگان است.


موضوعات: نغز
   شنبه 6 مهر 13921 نظر »

 

خدايا خسته شده ام ، پير شده ام ، دل شکسته ام ، نااميدم و ديگر آرزويي ندارم.احساس مي کنم که اين دنيا ديگر جاي من نيست ، با همه وداع مي کنم و مي خواهم با خداي خود تنها باشم. شهيد مصطفي چمران  

 پيرمردي بود از تك و تا افتاده اما در قبول مسئوليت به كم تر از حضور در خط مقدم و منطقه عملياتي رضا نمي داد.

ـ تو اين سن و سال مي خواهي بيايي جلو كه چه بشود؟          

ـ من ديگر آدم قبل نيستم بعد از اين مدت كه جبهه بوده ام ديگر مثل پسرهاي چهارده ساله جوان شده ام! 


موضوعات: نغز
   شنبه 6 مهر 1392نظر دهید »

1 3 4

اوقات شرعی
پخش زنده اماکن متبرکه
دانشنامه سوره های قران
سوره قرآن
تدبر در قرآن
دانشنامه مهدویت
دانشنامه عاشورا
احادیث موضوعی
وصیتنامه شهدا
 
مداحی های محرم