« یا من ارجوه... | بلاخره تلگرام خوبه یا نه ؟ » |
روزی طاووسی و زاغی به هم رسیدند و توانستند زشتیها و زیباییهای یکدیگر را ببینند. طاووس به زاغ گفت: این کفشهای قرمز که پای توست، سزاوار تنپوش رنگارنگ و زیبای من است، نه این کفشهای سیاه ناموزون. زاغ گفت: بلکه پوشش تو متناسب با کفش قرمز من است و ما اشتباها لباس همدیگر را پوشیدهایم. لاکپشتی که سر در لاک خود فرو برده و گفتوگوی این دو را شنیده بود، سر از لاک درآورد و گفت: “ای دوستان، این بحث بیهوده را پایان دهید؛ زیرا خدا همه چیز را به یک نفر نداده است و همه آرزوها را برای یک شخص مهیا نکرده است. خداوند به هر کس چیزی بخشیده که تنها ویژه اوست، هرکس باید به آنچه خداوند به او بخشیده است، خشنود باشد.” آرزوی هر مرد و زنی است که همسر ایدهآلی پیدا کند که از همه زشتیها و نقصها به دور باشد و نقطه ضعفی نداشته باشد. گمان نمیرود در دنیا چنین همسری پیدا شود که صددرصد کامل و بیعیب باشد. این نکته را تمام پسران و دخترانی که میخواهند ازدواج کنند باید در نظر بگیرند
سلام
امیدوارم همه دختران و پسران ما همسر مطلوب خود را بیابند.
حکایت پند آموزی بود
فرم در حال بارگذاری ...