سامانه وبلاگ مدارس
  • خانه
  • تماس
  • ورود
  • آمار

  • امروز: 195
  • دیروز: 442
  • 7 روز قبل: 1580
  • 1 ماه قبل: 3050
  • کل بازدیدها: 131911
 

بهار مردان خدا

پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله


سَهَرُ اللَّيلِ في طاعَةِ اللَّهِ رَبيعُ الأَولِياءِ ورَوضَةُ السُّعَداءِ؛


شب بيدارى در طاعت خدا، بهار اوليا و بوستان نيک‏بختان است

ميزان الحكمة: ح 9131


موضوعات: نغز
   سه شنبه 1 اسفند 1391نظر دهید »

امام حسن عسکری سلام الله علیه

امام مهدى سلام الله علیه

كان [الإمامُ العَسكَري سلام الله علیه] نُوراً ساطِعاً و قَمَراً زاهِراً اختارَ اللَّهُ لَهُ ما عِندَهُ فَمَضى عَلى مِنهاجِ آبائِهِ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ؛

او نورى فروزان و ماهى درخشان بود كه خداوند آنچه را نزد خود بود براى او برگزيد. او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال كرد تا رحلت فرمود

بحار الأنوار: ج 53، ص 191


موضوعات: نغز
   سه شنبه 1 اسفند 1391نظر دهید »

 

 میلاد امام حسن عسکری علیه السلام مبارک باد

    آینه حُسن‏

    ای کــه خــورشـید فلک محو لقای تو بود

    مـاه را روشـنی از نـور ضـیـای تـو بود

    تــویـی آن آیـنـه حـسـن خـداونـد کـریــم

    کـه عـیـان نـور الـهـی زلـقـای تـو بـود

    مـعـدن جود و سخـایی تـو که از فرط کرم

    دو جـهـان ریزه‏خور خوان عطای تـو بود

    ولی حق حسن العسکری ای آن که قضا

    مـجـری امـر تـو و بــنــده رای تــو بـود

    حــجـت‏ یـــازدهــم نـــور خـداونـد جــلــی

    ای کـه ایـجـاد دو عـالم ز بـرای تـو بـود

    مـن کـجــا مــدح و ثـنـای تـو تـوانـم گـفتن

    کـه بـه قـرآن خـدا مـدح و ثـنـای تو بود

    نـه هـمـیـن جـای تـو در سامره تنـها باشد

    کـه بـه دلـهـای مـحبـان تـو جای تو بود

    بـی ‏ولای تـو عـبـادت زکسی نیست قبول

    شـرط مـقـبـولـی طـاعـات ولای تو بود

    نـسـبـت قـامـت‏سـرو تـو بـه طوبی ندهم

    زآن که طـوبی خجل از قد رسای تو بود

    چـه غـم از تـابـش خـورشـیـد قـیامت دارد

    آن کــه در روز جــزا زیـر لـوای تــو بــود

    هـمـه شـب قـرب جـوارت زخدا می‏طلبم

    کــه مـرا در سر شوریـده هـوای تو بود

    در جـوار تـو زحـق خـواهـش جـنـت نـکنم

    جنـت مـا بـه خدا صحن و سرای تـو بود

    دیــده گــریـان نـشـود روز جـزا در مـحشر

    هـر کـه گـریان به جهان بهر عزای تو بود

    تـو ظـهـور پـسـر خـویـش طـلب کـن زخدا

    چــون کـه مـقبـول خـداونـد دعای تو بود

    تـا ابــد بـر تــو و اجــداد کـــرام تــو درود

    غیر از این هر چه بگویم نه سزای تو بود

 

    بر گرفته از سایت تبیان


موضوعات: نغز
   سه شنبه 1 اسفند 1391نظر دهید »

 

«حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست»

شهید حمیدرضا نظام    

به خدا قسم اگر می دانستم با هربار که خونم ریخته می شود ، بی حجابی آغوش حجاب را دربر می گیرد ، حاضر بودم هزاران هزار بار کشته شوم.

شهید یعقوب ابراهیم نژاد

«خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد.

برادرمسلمان: بى‏ اعتنایى شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.»

شهید عبدالله محمودی


موضوعات: نغز
   دوشنبه 30 بهمن 13912 نظر »

480186_417646991652596_1482221914_n.jpg

 

 

 

چگونه است که در نماز با اقتدای چند نفر می‌گوییم امام جماعت، اما به رهبر جهان اسلام نگوییمامام؟ هر لفظی غیر از امام خامنه‌ای جفاست به ایشان.

آیت الله جوادی آملی

 


موضوعات: نغز
   دوشنبه 30 بهمن 13911 نظر »

 

قيام مردم تبريز عليه طاغوت در چهلمين روز شهداي قيام مردم قم

 شرح: روز 29 بهمن 1356، كه مصادف با چهلم فاجعه 19 دي قم بود، در بسياري از شهرها و نقاط كشور، مجلس ختم و سوگواري برگزار شد.

در روز نوزدهم دي، قيام مردم قم در اعتراض به چاپ مقاله اهانت آميز با امضاي مستعار احمدي رشیدي مطلق در روزنامه اطلاعات، توسط عوامل رژيم پهلوي به خاك و خون كشيده شد و در چهلم اين فاجعه، مردم نقاط مختلف ایران خود را آماده برگزاري مراسم مي‌كردند. در شهر تبريز نيز قرار بود مردم در مسجد قزللي (ميرزاآقايوسف مجتهد) تجمع كنند.دعوت از سوي آيت الله قاضي طباطبايي و ده تن ديگر از علماي تبريز صورت گرفته بود.

در روز 29 بهمن، مردم در مقابل اين مسجد اجتماع كردند. سرگرد مقصود حق شناس، رييس كلانتري بازار به همراه عده‌اي مأمور، به مردم اعلام كرد كه متفرق شوند و با توهين به مسجد از ورود مردم جلوگيري کرد. جواني غيرتمند به نام محمد تجلي از اين توهين برافروخته مي‌شود و با وي گلاويز مي‌شود كه حق شناس با اسلحه كمري‌اش اين جوان 22 ساله را به شهادت مي‌رساند. مردم خشمگين جنازه خون آلود شهيد را برداشته و در خيابان‌ها به راه مي‌افتند و بتدريج راهپيمايي گسترده‌اي شكل مي‌گيرد. يحيي ليقواني رييس ساواك تبريز با توجه به گسترش قيام مردمي با تهران تماس مي‌گيرد و شاه به جمشيد آموزگار دستور حفاظت از مناطق مهم و سركوب شديد مردم را مي‌دهد. شوراي امنيتي استان، دستور استقرار يگان ها و ادوات نظامي از جمله تانك و نفربر را در سطح شهر مي‌دهد كه با مقاومت و پايمردي مردم تبريز، اين شهر از خون جوانان، بازاريان، دانشجويان، مردان و زنان، رنگين شده و پس از فاجعه خونين قم، جنايت ديگري بر جنايت هاي رژيم افزوده مي‌شود. سرانجام ساعت 5 بعدازظهر نيروهاي نظامي بر شهر مسلط شدند. در آمار ساواك چنين آمده است: «581 نفر دستگير، 9 نفر کشته، 118 نفر زخمي. 3 دستگاه تانك، 2 سينما، يك هتل، كاخ جوانان، حزب رستاخيز و تعدادي اتومبيل شخصي و دولتي به آتش كشيده شدند. » كشتار مردم تبريز، شاه را غافلگير كرد چرا كه او به خيال خود توانسته بود پرده‌اي ضخيم بر روي فاجعه قم بكشد حتي اقدام دبير كل سازمان ملل را به سود خود تمام كند و افكار خارجيان را از درك واقعيت فاجعه قم منحرف سازد؛ اما با قيام مردم تبريز، تقدير به گونه ديگري رقم خورد.


موضوعات: نغز
   یکشنبه 29 بهمن 1391نظر دهید »

 

امام صادق(ع)  میفرمایند: 

ان الله یبغض کثره النوم و کثره الفراغ. بحار الانوار، ج۷۶، ص۱۸۰

 

همانا خداوند با زیاد خوابیدن و بیکاری بیش از اندازه دشمن است.

 


موضوعات: نغز
   شنبه 28 بهمن 1391نظر دهید »

 

خداوند عشق های دروغین را نمی پذیرد

 بحار الانوار، ج۶۷، ص۲۴۹ 

رسول خدا(ص):

در روز قیامت، مردی را می آورند که شهید شده است. خداوند نعمتهایی را که در دنیا به او عطا کرده، معرفی میکند و آن مرد می پذیرد. آنگاه خداوند میفرماید: با این نعمتها چه کردی؟ عرض میکند: در راه شما جهاد کردم تا شهید شدم. خداوند میفرماید:

دروغ میگویی، تو جنگیدی تا بگویند: “با جرئت بودی” و گفتند.


موضوعات: نغز
   شنبه 28 بهمن 13913 نظر »

 


حضرت محمد(ص) توجه به کعبه کردند و فرمودند:

مرحبا ای خانه، چقدر بزرگی تو و بزرگ است احترام تو بر خداوند

قسم به خدا که برای مومن حرمتی بیشتر از تو میباشد

زیرا خداوند برای تو یک احترام و برای مومن سه احترام قائل است:

- برای مال مومن

- برای خون مومن

- برای آبروی مومن.

بحار الانوار، ج67، ص71


موضوعات: نغز
   شنبه 28 بهمن 1391نظر دهید »

 

الخصال، ص 254 

حضرت محمد(ص):أربَعٌ مَن كُنَّ فيه فَهُوَ مُنافقٌ و إنْ كانَتْ فيهِ واحِدةٌ منهُنَّ كانَتْ فيه خِصلَةٌ مِنَ النِفاقِ حتي يدَعَها: من إذا حَدَّثَ كَذِبَ و إذا وَعَدَ اَخلَفَ و إذا عاهَد غَدَر و إذا خاصَمَ فَجَرَ.

چهار خصلت هست كه اگر در كسی باشد او منافق است

و اگر يكی از آنها در او باشد خصلتی از نفاق در اوست تا اينكه آن را رها كند:

1. زمانی كه سخنی بگويد، دروغ گويد.

۲. هنگامی كه وعده دهد، وفا نكند.

3. زمانی كه پيمان ببندد، پيمان شكند.

4. هنگامی كه دشمنی ورزد، ناسزا گويد.


موضوعات: نغز
   شنبه 28 بهمن 1391نظر دهید »

 

امام حسین(علیه السلام): سَئَلْتُ أَبِي عَنْ مَخْرَج رَسُولِ اللهِ(ص) فَقالَ: کانَ رَسُولَ اللهِ(ص) يَحْزَنُ لِسانَهُ إلاّ عَمّايَعْنِيهِ قَدْ تَرَک نَفْسَهُ مِنْ ثَلاثٍ،  الْمِراءِ  وَ الْإکثارِ … .

از پدرم، درباره سيره پيامبر(ص) پرسيدم، پاسخ داد:رسول الله، زبان خود را هميشه از گفتار بي معنی حفظ مي کرد

و خود را از سه چيز دور مي داشت: مراء، پرحرفی، سخن پوچ

و نيز سه مسئله را ترک مي کرد:

هيچکس را مذمت نمي کرد، از کسی عيبجويی نمي نمود

و در پی جمع آوری لغزش های اين و آن نبود.                                               مسند الامام الرضا، ج 2، ص 85


موضوعات: نغز
   شنبه 28 بهمن 1391نظر دهید »

امام کاظم (ع) در وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۲ میفرمایند :

اگر به کودکانتان وعده ای دادید، وفا کنید، زیرا آنان میپندارند که روزیشان به دست شماست. به راستی خداوند بر هیچ چیز آنچنان خشم نمیگیرد که به خاطر زنان و کودکان.


موضوعات: نغز
   شنبه 28 بهمن 1391نظر دهید »

حضرت علی(ع):

في الاِخلاصِ يكونُ الْخَلاصُ.

رهايی و نجات در اخلاص است.

تنبيه‌ الخواطر، ج 2، ص 154


موضوعات: نغز
   شنبه 28 بهمن 1391نظر دهید »

 

نظر آیت الله بهجت درباره علت نقاب دیدار ما با امام زمان(عج)

 

       آیا اگر از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، امام زمان(عج) به ما سر میزند؟

 

    قطعا گناه کردن، مهم*ترین علت محرومیت از عنایات امام زمان(عج) است، امام مهدی (عج) نیز در توقیع شریفشان به شیخ مفید می*فرماید: «ما را از ایشان(شیعیان) چیزی محبوس نکرده است، مگر گناهان و خطاهایی که از ایشان به ما می*رسد و ما آن را ناخوش می*داریم و از ایشان نمی*پسندیم».

    آیت*آلله بهجت نیز بیان فرموده*اند: اگر بفرمایید چرا به آن حضرت دسترس نداریم، جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستند؟ او به همین از ما راضی است؛ زیرا «اورع الناس من تورّع عن المحرمات»؛ پرهیزکارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد، ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.

    بنابراین اگر ما از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، به مقامی می*رسیم که غیبت و حضور برایمان فرقی ندارد، امام سجاد(ع) به ابوخالد کابلی می*فرماید: «ای ابوخالد! به درستی که مردم زمان غیبت حضرت مهدی(عج) آنان که معتقد به امامت هستند و در انتظار ظهور او به سر می*برند، با فضیلت*ترین مردم همه زمان*ها هستند؛ به دلیل اینکه خداوند متعالی عقل و فهمی به آنان عنایت کرده که غیبت در نزد آنان به منزله ظهور و مشاهده گشته است».

    از این رو، در حدیث دیگری امام جعفر صادق(ع) می*فرماید: «هر کس دوست دارد که از یاران حضرت قائم(عج) شود؛ باید که منتظر باشد و در عین حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو مشغول شود». بنابراین اگر کسی ترک گناه کند و منتظر امامش باشد، از یاران واقعی حضرت به شمار می*آید، آن*گاه اگر بزرگترین توفیق الهی او را دریابد، غیبت و و ظهور حضرت برایش تفاوت نخواهد داشت.

 

 


موضوعات: نغز
   جمعه 27 بهمن 1391نظر دهید »

 

 

*انتظار*

هر جـمعه کــه میــگذرد از کـنـار مـن

افــزوده مــیشود بـه تب انتـــظار مـن

هر صبحدم که میدمد از مشرق آفتاب

دارم امـیــــد اینکــه بیــاید نـگـار مــن

عمــرم کــفاف دیـدن روی تــرا نـــداد

باشـد که بـعد من گذری بر مـزار من

 

برای ظهور هر چه زودتر اقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات

 

 

 


موضوعات: نغز
   جمعه 27 بهمن 1391نظر دهید »

 

حاج میرزا خلیل طهرانى در اوائل طلبگى در شهر قم در مدرسه دارالشفاء به تحصیل اشتغال داشت و از حیث فقر و تهیدستى در سختی و مضیقه بود، به طورى كه بعضى شب‌ها را گرسنه مى‌خوابید.
شبى در فصل زمستان از مدرسه بیرون رفت تا قدرى ذغال تهیه كند، به خانمى برخورد كه با دو بچه كوچك كنار كوچه نشسته و با چشم گریان به آنها مى‌گوید: من به هر كجا رفتم كه منزل گرمى از براى شما تهیه كنم ممكن نشد، مى‌ترسم امشب در آغوش من از سرما تلف شوید!!
حاج میرزا خلیل مى‌گوید از دیدن وضع آن زن زانوهایم از كار افتاد و به دیوار كوچه تكیه دادم، و به فكر فرو رفتم كه چگونه جان این زن و بچه‌هایش را از خطر تلف شدن برهانم، چون چاره ندیدم فوراً به مدرسه بازگشتم و چند جلد كتاب نفیسى كه داشتم به كتاب فروشى بردم و به هر قیمت كه او خواست به او فروختم، با پول آن چند مَن ذغال تهیه كردم و به مسافرخانه‌اى كه نزدیك مدرسه بود بردم و اطاقى با رختخواب و كرسى گرم در آن مكان تهیه كرده آن زن و بچه‌هایش را به آنجا منتقل كردم، سپس قدرى غذاى گرم با همان پول خریدارى نموده براى آن بندگان خدا بردم و اعلام نمودم تا فردا عصر این اطاق در اختیار شماست، جائى نروید تا باز من به سراغ شما بیایم .
آنگاه به حجره بازگشتم و مقدارى از ذغال را كه آورده بودم براى كرسى خود روشن كردم، در این حال دیدم دو نفر با چراغ دستى وارد مدرسه شدند و به نزد من آمده گفتند مریضى داریم كه به دل درد سخت مبتلاست، معالجه به او فائده نداده، اكنون از حیاتش ناامید شده به ما گفته یكى از طلاّب را بالاى سرش ببریم شاید از بركت قدم و دعاى او شفا بگیرد، ما به مدرسه آمدیم دیدیم تمام حجرات چراغش خاموش است مگر حجره‌ى شما، تقاضا داریم زودتر به بالین آن مریض بیائید و در حق او دعا كنید، من به اتّفاق آن دو نفر به بالین مریض رفتم و حالش را بسیار سخت دیدم! این حدیث شریف به نظرم آمد كه حضرت مجتبى علیه السلام در طفولیّت دچار ناراحتى سختى شد، حضرت زهرا علیهاالسلام او را به نزد پدر برد و از آنجناب چاره خواست، حضرت فرمود قدح آبى بیاورید، چون آوردند چهل مرتبه سوره حمد بر آن خواندند و آب آن را به فرزند دلبندش پاشیدند بلافاصله تب قطع شد، و آثار بهبودى در وى ظاهر گشت، من هم قدح آبى طلبیدم و همان برنامه را اجرا كردم و به اطاقك خود در مدرسه بازگشتم!
طولى نكشید كه باز دیدم آن دو نفر به مدرسه آمدند و وجه قابلى به من دادند و گفتند: از بركت دعاى شما مریض ما شفا یافت و این وجه را او براى شما فرستاده، من از آن روز در فكر تحصیل علم طب افتادم، و پس از گذراندن دوره‌اى از علوم طب، مطبى در شهر قم باز كردم و از آن راه ثروت قابل ملاحظه‌اى نصیبم شد، تا این كه براى زیارت عتبات به عراق رفتم، جاذبه و معنویّت حضرت مولا مرا وادار به اقامت در نجف كرد.
در آنجا هم به تحصیل علوم دینیه مشغول شدم و هم با بازكردن مطبّى منظم به مداواى بیماران پرداختم .

روزى زنى علویه به مطب آمد و از كسالت خود سخن گفت، من پس از معاینه وى اعلام كردم علاج بیمارى تو از اختیار من خارج است، به ناگاه به این حقیقت متوجه شدم كه دانش طب من و ثروت دنیائى و مادّى‌ام نتیجه رهانیدن یك زن و فرزندان سرمازده‌اش در قم بود، چرا این زن علویه را ناامید كنم، با تكیه بر فضل حق او را معالجه مى‌كنم، دنبالش دویدم و وى را به مطب بازگردانده به او گفتم گرچه علاج بیمارى شما براى من خیلى سخت است، ولى امیدوارم بتوانم شما را معالجه كنم گرچه مخارج علاج شما از طرف خودم پرداخت شود، پس از مدتى با خریدن داروهاى گران قیمت از پول خودم او را معالجه كردم چون از بیمارى سختش به بهبودى رسید به من گفت: من از جبران خدمات تو عاجزم اكنون به حرم جدّم على علیه‌السلام مشرف مى‌شوم و از وى تقاضاى عوض دنیا و آخرت براى شما مى‌كنم .
حاج میرزا خلیل مى‌فرماید خود من هرگاه به مرض سخت و درد صعب العلاجى دچار مى‌شدم دنبال آن علویه مى‌فرستادم و پیغام مى‌دادم امروز وقت تلافى است، او به حرم مى‌رفت و در حق من دعا مى‌كرد و من به شفا مى‌رسیدم .
پس از فوت حاج میرزا خلیل، آن زن علویه بر سر مزارش مى‌آمد و پس از دعا و طلب مغفرت عرضه مى‌داشت خدایا مقام حاجى را به من بنمایان!
پس از مدّتى خواب دید وارد وادى السلام شده و آنجا همانند بهشت عنبر سرشت، همراه با قصرهاى عالى است، چشمش به قصرى زیبا افتاد، پرسید این قصر از كیست؟ گفتند از حاج میرزا خلیل، نزدیك قصر آمد جوانى را با صورتى بسیار زیبا مشاهده كرد، از او سراغ حاجى را گرفت، آن جوان خوش سیما گفت: حق دارى مرا نشناسى من حاج میرزا خلیلم كه بر اثر دعاى تو و كارهاى خیرم به این مقام رسیدم و به تو اعلام مى‌كنم كه حقّاً خدمت مرا تلاقى كردى!!
منبع: عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)جلد 12


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 18 بهمن 13915 نظر »

 

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چندی پیش سید علی عزیزی که کودک پنج ساله‌ای است، به همراه پدر خود برای اقامه نماز به حسینیه امام خمینی(ره) خدمت مقام معظم رهبری رفته بود.

وقتی آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی برای اقامه نماز وارد حسینیه می‌شوند؛ سید علی 5 ساله دست پدر خود را رها می‌کند و به سمت ایشان می‌دود و دست رهبر انقلاب را می‌گیرد.

سید علی که علی‌رغم سن کم خود حافظ 5 جزء قرآن کریم نیز هست، خطاب به رهبر انقلاب می‌گوید: “آقا می‌شود چفیه‌تان را به من بدهید؟". تصویر هدیه شدن چفیه رهبری واقعه‌ای بوده که او بارها از تلویزیون آن را تماشا کرده است.

مقام معظم رهبری پاسخ درخواست سیدعلی را با لبخندی داده و خطاب به همراهان خود می‌گویند که ” چفیه را بدهید به آقا". پدر سید علی در خاطره‌ای می‌گوید: از آن به بعد هر وقت با این بچه هم کلام می‌شوم او به من می‌گوید که “آقا به من گفتند آقا“.

در ادامه ماجرای دیدار این کودک با رهبر انقلاب در حالی‌که آیت‌الله خامنه‌ای دست نوازش بر سر او می‌کشیدند، سید علی 5 ساله از ایشان می‌پرسد: “آقا شما که اینقدر مهربان هستید، چرا آمریکا اینقدر از شما می‌ترسد؟” که این سؤال با لبخند دیگری از سوی رهبر انقلاب مواجه می‌شود. در همین هنگام یکی از همراهان رهبر انقلاب در پاسخ به سؤال سید علی می‌گوید: “حضرت آقا آدم خوبی است؛ و چون از خدا می‌ترسد آن‌ها(آمریکایی‌ها) هم از آقا می‌ترسند


موضوعات: نغز
   سه شنبه 17 بهمن 13912 نظر »

حجاب


موضوعات: نغز
   دوشنبه 16 بهمن 1391نظر دهید »

 

شهید بهشتی :

وقتي طلبه جواني بود هر روز می‌رفت دبیرستانها درس انگلیسی می‌داد. پولش هم می‌شد مایه امرارمعاش. می‌گفت اینطوری استقلالم بیشتره، نواقص حوزه رو بهتر می‌فهمم و با شجاعت بیشتری می‌تونم نقد کنم. بهشتی تا آخر هم با حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش زندگی می‌کرد.

***

از بهشتی پرسید؛ روحانی هم می‌تونه تو شورای شهر بره؟ گفت: روحانی همه جا می‌تونه بره به شرط اینکه علم اون رو داشته باشد نه اینکه تکیه‌اش به علوم حوزوی باشه. گفت: صرف روحانی بودن به فرد صلاحیت ورود به هر کاری رو نمی‌ده.

***

صبح بود، یه اتوبوس آدم پیاده شدند جلوی خونه بهشتی. یه نگاهی و براندازی کردند ودوباره سوار شدند و رفتند. نگو دعوا شده بود، یکی گفته بود خونه بهشتی کاخه. یکی دیگه گفته بودند هشت طبقه است. راننده بهشتی‌شناس بود. همه رو آورده بود دم خونه گفته بود حالا ببینید و قضاوت کنید.

***

بنی‌صدر که فرار کرد زنش رو گرفتند. زنگ زد که زن بنی‌صدر تخلفی نکرده باید زود آزاد بشه. آزادش نکردند. گفت با اختیارات خودم آزادش می‌کنم. بهشتی می‌گفت: هر یک ثانیه که در زندان باشه گناهش گردن جمهوری اسلامیه.

***

به جمع رو کرد و گفت: قدرت اجرایی و مدیریتی رجوی به درد نخست‌وزیری می‌خوره. حیف که التقاط و نفاق داره، اگر نداشت مناسب بود. تو بدترین حالت هم، انگشت می‌گذاشت روی نکات مثبت.

***

الآن بهترین موقعیته، برای کمک به پیروزی انقلاب هم هست! نیت بدی هم که نداریم.آمار شهدای ١۵خرداد رو بالا می‌گیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم می‌چسبه!

بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ می‌خواهید از اسلام دفاع کنید؟ اسلام با صداقت رشد می‌کنه نه دروغ!

***

بهشتی اسم جوان رو داده بود برای شورای صدا و سیما. گفته بودند ولی این مخالف شماست، کلی علیه شما دنبال سند بوده! گفت: او جویاست و کنجکاو. چه اشکالی دارد که سندی پیدا کند و مردم رو آگاه کند.

***

همه جمع شده بودند برای جلسه. باهنر رو فرستاده بودند که بهشتی رو بیاره. اومده بود که آماده شید بریم؛ همه منتظر شمایند. بهشتی عذر خواسته بود. گفته بود جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم گردش. اخم باهنر رو که دید گفت: بچه‌ها منتظرند، سلام برسونید، بگید فردا در خدمتم.

***

به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت می‌روی ساک خود را به همراهت می‌دهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی.»  قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات

***

مترجم ترجمه کرد؛ «هیأت کوبایی می‌خواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! پرسید مگه شما نمی‌آیی؟ گفت: همه می‌دونند من توده‌ایم، برای شما بد می‌شود. خندید؛ باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! کادر کامل شد.

***

گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همه‌گیر شده؛ شعار جدید بدیم. «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است». آشفته شده‌بود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمی‌شود به بام سعادت حلال رسید.

***

رفته بودند سخنرانی، منافقین هم آدم آورده‌بودند. جا نبود. بیرون شعار می‌دادند.آخر سر گفتند، حاج آقا از در پشتی بفرمایید که به خلقیها نخورید. گفت: این همه راه آمده‌اند علیه من شعار بدهند. بگذارید چند «مرگ بر بهشتی» هم در حضور من بگویند. ازهمان در اصلی رفت

***

با بی‌ادبی بلند شد به توهین کردن به شریعتی. بهشتی سرخ شد و گفت: حق نداری راجع به یک مسلمان اینطور حرف بزنی.هول شدند و چند نفر حرف تو حرف آوردند که یعنی بگذریم. گفت: شریعتی که جای خود! غیر مسلمان را هم نباید با بی‌ادبی مورد انتقاد قرار بدیم.

***

اومده بودند در خانه بهشتی که یک مقام سیاسی خارجی می‌خواهد شما را ببیند. گفت:قراره به فرزندم دیکته بگویم. جمعه‌ام متعلق به خانواده است.نرفته بود. «بابا آب داد». بنویس پسر بابا 


موضوعات: نغز
   دوشنبه 16 بهمن 13911 نظر »

مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد… فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند. مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه ی مخملی قرار دادند … هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می گذاشتند… و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند. سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد. پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه . پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت . پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت :نه … مرد گفت : خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت : او هم نامه ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه … به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من …! رفتار من با كلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است! من هم قرآن را می بندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آن روش زندگی من است


موضوعات: نغز
   یکشنبه 8 بهمن 13914 نظر »

 

حلول ماه ربیع الاول ماه جشن و سرور اهل البیت ( ع ) را به تمامی مسلمین تبریک می گوییم .

 

رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله فرمودند:

 

هرکس بشارت ماه ربیع الاول را به من بدهد من هم بشارت بهشت را به او می دهم .

 

ماه ربیع الاول آغاز شده است؛ ماهی که در آن حوادث تاریخی مهمی اتفاق افتاده است که از آن جمله، حادثه مهم و تاریخی لیلة المبیت، هجرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه، ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق علیه السلام، ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه علیها السلام، آغاز امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه و هلاکت یزید بن معاویه از جمله حوادث فرخنده این ماه است.

 

همچنین غزوه بنی نضیر در سال چهارم هجری، صلح امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه در سال ۴۱ قمری، شهادت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام در سال ۲۶۰ قمری، واقعه احراق مکه در هنگام جنگ یزید با عبدالله بن زبیر در سال ۶۴ قمری، حادثه صاحب زنج و قتل ۳۰۰ هزار نفر از مردم بصره به دست موفق عباسی در سال ۲۵۸ از دیگر حوادث مهم ماه ربیع الاول است.

 

ماه ربیع الاول

وقایع ماه ربیع‏ الاول:

۱- خارج شدن پیامبر اعظم از مکه و مخفی شدن آن حضرت در غار ثور در آغاز ربیع الاول.

۲- رهسپار شدن پیامبر (ص) به سوی مدینه و آغاز هجرت آن بزرگوار به آن شهر.

۳- ارتحال امام حسن عسگری در سن ۲۸ سالگی در سال ۲۶۰ ه.ق‏

۴- آغاز امامت حضرت بقیة اللَّه اعظم در نهم ربیع الاول سال ۲۶۰ ه.ق‏

۵- ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه «ام المومنین» در دهم ربیع الاول.

۶- وفات عبدالمطلب در دهم ربیع الاول.

۷- ورود پیامبر اعظم به مدینه در دوازدهم ربیع الاول.

۸- میلاد پیامبر اکرم (ص) در سال عام‏الفیل در هفدهم ربیع الاول.

 

 


موضوعات: نغز
   شنبه 23 دی 13915 نظر »

امروز به عشاق حسین، زهرا دهد مزد عزا

یک عده را درمان دهد، یک عده بخشش در جزا

یک عده را مشهد برد، یک عده را دیدار حج

باشد که مزد ما شود، تعجیل در امر فرج

حلول ماه ربیع الاول مبارک

 


موضوعات: نغز
   شنبه 23 دی 1391نظر دهید »



دلم به یاد تو امشب لبالب از شور است

تو کیستی که حریمت چو کعبه مشهور است؟

رحلت پیامبر اکرم (ص) بر تمام مسلمین جهان تسلیت باد

 


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 20 دی 13911 نظر »

 

قال رسول الله صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

لا يَزالُ النّاسُ بِخَيرٍ ما أمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنكَرِ وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوى فَإذا لَم يَفعَلوا ذلِكَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَكاتُ، وَسُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ وَلَم يَكُن لَهُم ناصِرٌ فِى الأرضِ وَلا فِى السَّماءِ؛

تا زمانى كه مردم امر به معروف و نهى از منكر نمايند و در كارهاى نيك و تقوا به يارى يكديگر بشتابند در خير و سعادت خواهند بود، اما اگر چنين نكنند، بركت‏ها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه ديگر سلطه پيدا كنند و نه در زمين ياورى دارند و نه در آسمان.

تهذيب الاحكام، ج6، ص181، ح22


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 20 دی 1391نظر دهید »

وداع با مردم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در یکی از آخرین روزهای حیات مبارکشان، در حالی که علی علیه السلام دست راست و فضل بن عباس دست چپ او را گرفته بودند به مسجد آمدند و برای مردم خطابه ای را با این عبارت خواندند: «ای مردم طولی نخواهد کشید که من از میان شما به عالم بقا منتقل شوم. بنابراین به هرکس وعده ای دادم یا به هرکس مدیونم، آن را از من طلب کند تا به جای آورم. ای بندگان خدا، جز از طریق اطاعت خدا کسی به خیری دست نیافته، از شرّ و بدی ها دور نمی شود. کسی ادعا نکند که بدون عمل رستگار شده است. هیچ آرزومندی بدون تبعیت از احکام الهی رضای خدا را به دست نمی آورد. سوگند به خدایی که مرا به پیامبری مبعوث کرد، انسان از عذاب الهی جز از طریق رحمت خدا و عمل صالح نجات پیدا نخواهد کرد. منِ پیامبر هم اگر به گناه و معصیت آلوده شوم هلاک خواهم شد».

آخرین نماز جماعت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم

همان گونه که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم اولین نماز را به همراه حضرت خدیجه و علی بن ابیطالب علیه السلام به جماعت خواندند، در پایان عمر مبارکشان نیز آخرین نماز را در مسجد و به جماعت به جای آوردند. نقل کرده اند در آخرین ساعات حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در حالی که در بستر بیماری بودند ناگهان صدای اذان بلال حبشی را شنیدند و متوجه شدند وقت نماز فرا رسیده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به علی بن ابیطالب و فضل بن عباس فرمودند: «کمک کنید تا به مسجد بروم». چون به کمک آن دو به مسجد رسیدند، نماز را به جماعت به جا آوردند و این آخرین نماز جماعت آن حضرت بود. بعد از آن که به خانه برگشتند دیری نگذشت که روح مبارکشان به ملکوت اعلا و جوار قرب حضرت حق پرواز کرد.

سخنان کوتاه از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم

فضیلت کسب

حلال اَلعِبادَةُ سَبْعَةُ اَجْزاءٍ، اَفْضَلُها طَلَبُ الحَلالِ؛ عبادت هفت جزء دارد که با فضیلت ترین آن کسب حلال است.

برترین نوع جهاد

اَفْضَلُ جَهادِ اُمَّتی اِنْتظارُ الفَرَجِ؛ برترین جهاد امت من منتظر فرج بودن است.

اهمیت حسن خلق

اَفْضَلُکُم اِیمانا اَحْسَنُکُمْ اَخْلاقا؛ با فضیلت ترین شما از نظر ایمان خوش اخلاق ترینِ شماست.

اثر حسن خلق

حُسْنُ الْخُلْقِ وَ یُثْبِتُ المَوَدَّةَ؛ اخلاق نیکو دوستی را پایدار می سازد.

ذم عمل بدون علم

علم مَنْ عَمِلَ عَلی غَیْرِ عِلْمٍ کانَ ما یُفْسِدُ اَکْثَر مِمّا یُصْلِحُ؛ کسی که بدون آگاهی اقدام به کاری کند، زیان و خراب کاری اش از اصلاحش بیشتر خواهد بود.

توصیه به کارهای خیر

لا تَعْمَلُ شَیْئا مِنْ الخَیْرِ رِئاءا وَ لا تَدَعَهُ حَیاءا؛ هیچ کار خیری را از روی ریا انجام نده و هرگز به بهانه شرم و حیا کار خیری را ترک مکن.

زهد چیست؟

الزُّهْدُ فِی الدُّنیا قَصْرُ الاَمَلِ وَ شُکْرُ کُلّ نِعْمَةٍ وَالوَرَعُ عَنْ کُلِّ ما حَرَّمَ اللّهُ؛ زهد در دنیا عبارت است از کوتاه کردن آرزوها و سپاس گزاردن در برابر همه نعمت ها و پرهیز کردن از تمام آنچه خداوند حرام کرده است.

فضیلت بی نیازی

نِعْمَ العُونُ عَلی تَقْویَ اللّهِ الغِنی؛ دارایی و بی نیازی چه کمک کار خوبی است برای پارسایی.

فضیلت احترام به پدر و مادر

نَظَرُ الوَلَد اِلی والِدَیْه حُبّا لَهُما عِبادَةٌ؛ نگاه کردن فرزند به چهره پدر و مادر از روی محبت عبادت است.

ذم غضب اَلغَضَبُ یُفْسِدُ الایمانَ کَما یُفْسِدُ الخِلَّ العَسَلَ؛ خشم ایمان را تباه می کند همان گونه که سرکه عسل را فاسد می سازد.

سرنوشت عالم بی عمل

مَنْ تَعَلَّمَ العِلْمَ وَ لَمْ یَعْمَلْ بِما فِیهِ حَشَرَهُ اللّهُ یَوْمَ الِقیامَةِ اَعْمی؛ کسی که دانش بیاموزد ولی به آن عمل نکند، خداوند در روز قیامت او را نابینا محشور می کند.


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 20 دی 1391نظر دهید »

 



="text-align: right; mso-outline-level: 4; direction: rtl; unicode-bidi: embed;” dir="RTL">امام حسن مجتبی علیه السلام در شب نیمه رمضان سال سوم هجری در مدینه چشم به جهانگشود و حدود هفت سال از دوران زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را درککرد و پس از آن حضرت حدود سی سال با پدر بزرگوارشان علی بن ابی طالب علیه السلامملازمت داشت. بعد از شهادت امیرالمؤمنان علیه السلام به مدت ده سال عهده دار مقامامامت بودند و در 28 صفر سال پنجاه هجری در سن 47 سالگی به دستور معاویه بن ابیسفیان و به دست جعده دختر اَشْعَثِ بنِ قِیس مسموم شد و بر اثر همان زهر به شهادترسید.

چگونگی شهادت امام حسن علیه السلام

حکومت اموی پس از تحمیل صلح بر امام حسن علیه السلام گرچه به بسیاری از اهدافخود رسیده بود، ولی هم چنان وجود امام حسن علیه السلام مانع از به اجرا درآوردنبرخی از نیّات پلید آنان بود. از جمله اهدافی که معاویه دنبال می کرد تعیین جانشینبرای خود بود. وی از اجرای این تصمیم که برخلاف مفاد صلح نامه او با امام حسن علیهالسلام بود وحشت داشت و می دانست که اگر در زمان حیات آن حضرت به چنین کاری دستبزند، بدون شک با مخالفت شدید حسن بن علی علیه السلام روبه رو خواهد شد. بر ایناساس تصمیم گرفت از هر راه ممکن امام علیه السلام را به شهادت برساند. پس از بررسیهای زیاد جعده همسر امام حسن علیه السلام را مناسب ترین فرد برای تحقق بخشیدن بهاین هدف پلید دید. آن گاه به صورت محرمانه و با ارسال صدهزار درهم به جعده، به اوقول داد که اگر امام حسن علیه السلام را به شهادت برساند او را به همسری یزیددرخواهد آورد. بدین وسیله جعده آن حضرت را با ریختن زهر در آب آشامیدنی مسموم کرد وطولی نکشید بر اثر آن، امام حسن علیه السلام به شهادت رسید.

وصیت امام حسن علیه السلام

چون امام حسن علیه السلام را مسموم کردند و حال او دگرگون شد برادرشان امام حسینعلیه السلام به بالین آن حضرت حاضر شدند. وقتی جویای احوال او گشتند امام حسن علیهالسلام فرمودند: «خود را در اوّلین روز از روزهای آخرت و آخرین روز از روزهای دنیامی بینم». در ادامه، این گونه وصیت فرمودند: «گواهی می دهم به وحدانیت خدا و این کهبرای او شریکی نیست و تنها او سزاوار پرستش است. هرکه اطاعت او را در پیش گیردرستگار می شود و هرکه نافرمانی اش کند گم راه می گردد و کسی که از گناهان وتقصیراتش به نزد او توبه کند هدایت می شود. ای حسین،جنازه مرا در کنار جدم رسول خداصلی الله علیه و آله وسلم دفن کن به شرط آن که کسی مانع این کار نباشد. اگر تو رااز این کار باز داشتند مبادا بر آن پافشاری کنی؛ چون راضی نیستم به خاطر این کارقطره ای خون به زمین ریخته شود»


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 20 دی 1391نظر دهید »

داستان نجار پير

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده می کرد . یک روز او با صاحب کار خود موضوع را درمیان گذاشت . پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت می خواست تا او را از کار بازنشسته کنند. صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد . سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت می کرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد . نجار در حالت رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود . پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود . برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد . او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد . صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد . زمان تحویل کلید ، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!نجار ، یکه خورد و بسیار شرمنده شد . در واقع اگر او می دانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بکار می برد و تمام مهارتی که در کار داشت برای ساخت آن بکار می برد . یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد . این داستان ماست .

ما زندگیمان را میسازیم . هر روز می گذرد . گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که می سازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه می فهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم. اگر چنین تصوری داشته باشیم ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود می کنیم . فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم ، ممکن نیست . شما نجار زندگی خود هستید و روزها ، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده می شود . یک تخته در آن جای می گیرد و یک دیوار برپا می شود . مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید.


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 20 دی 1391نظر دهید »

شهید مصطفی خمینی در کنار الگو قرار دادن راه سید الشهداء در همه ابعاد و زوایای زندگی، زیارت مشهد حسینى نیز از ویژگیهاى برجسته‏اى برخوردار است . آنانکه توفیق پیدا مى کنند و به زیارت مرقد مطهرش مشرف مى شوند ، روى به آستان امام حسین (ع) آورده و به جانب این مدرسه عشق و فضیلت و دانشگاه کمال و تربیت مى‏گرایند . تاریخ حیات انسانی گواهی می دهد که انسانهایی بوده اند که پس از مرگشان ، زندگى و حیاتشان ادامه پیدا کرده و با مرگ بدنشان ، وجودشان و شخصیت و اندیشه‏شان ادامه یافته است . در حقیقت پیشینه مبارزه حق و باطل به تاریخ پیدایش انسان بر مى گردد؛ زیرا این تقابل از همان پیدایش انسان ها آغازشد؛ یک سو ستم ها، حق کشى ها و جنایت ها به نمایش گذاشته شده اند و در سوى دیگر عدالت، حق و انسانیت ظهور نموده اند. پرچمداران بدى ها رهبران ستمگر و قانون شکن بوده اند، که به عدالت کشى کمر همت بسته و در راه رسیدن به منافع و قدرت، از هیچ جنایتى دریغ نمى کردند. در سوى دیگر طلایه داران خوبى ها رهبران الهى بوده و دو جبهه حق و باطل همیشه درتقابل و مبارزه بوده اند. مردان خدا و شخصیتهاى الهى، همانگونه که در زمان حیات خویش استوانه دین و محور انسانیت و پشتوانه حق و عدالت هستند ، در زمان پس از مرگ نیز افکارشان روشن کننده راه بشریت، و آرامگاه و زیارتگاهشان، پشتوانه حق و عدالت و فضیلت است . نکته اساسی این است که انتخاب میان حق و باطل، از امور ساده زندگی مانند خوراک و پوشاک آغاز می*شود و تا کلان*ترین موضوعات زندگی مانند مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گسترش می*یابد و شاخص یزیدی یا حسینی بودن همین انتخاب میان محور قرار دادن لذات دنیایی و یا رضایت خداوند است «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا؛ این یك عبارت آموزنده است. … ببینید چه كرده، كربلا چه صحنه‏اى بوده، هر روز این صحنه باید باشد: مقابله اسلام با كفر؛ مقابله عدل با ظلم؛ مقابله عدد كم با ایمان زیاد، در مقابل عدد زیاد با بى‏ایمانى. نه از جمعیت كم بترسید؛ و نه از شكست بترسید، شكستى در كار نیست. وقتى كار براى خدا باشد، شكست تویش نیست. كشته بشوید بهشتى هستید؛ بكشید هم بهشتى هستید.»(1) « همه جا باید این طور باشد. همه روز هم باید این طور باشد. همه‏ روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد كه امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم كربلاست و باید نقش كربلا را ما پیاده كنیم، انحصار به یك زمین نداشته؛ انحصار به یك افراد نداشته. قضیه كربلا منحصر به یك جمعیت هفتاد و چند نفرى و یك زمین كربلا نبوده. همه زمینها باید این نقشه را اجرا كنند، و همه روزها غفلت نكنند.»(2) در کنار الگو قرار دادن راه سید الشهداء در همه ابعاد و زوایای زندگی، زیارت مشهد حسینى نیز از ویژگیهاى برجسته‏اى برخوردار است . آنانکه توفیق پیدا مى کنند و به زیارت مرقد مطهرش مشرف مى شوند ، روى به آستان امام حسین (ع) آورده و به جانب این مدرسه عشق و فضیلت و دانشگاه کمال و تربیت مى‏گرایند . اینگونه تربیت اجتماعى و یک چنین موسسه تهذیب اخلاق و ادب ، براى هیچ ملتى از ملل گیتى میسر و مقدورنیست . یکی از افرادی که می توان عشق به امام حسین (ع) را در جای جای زندگی وی مشاهده نمود، مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی (ره) است ، ایشان به پیاده روی كربلا در تمام زیارت های مخصوصه امام حسین (ع) مقید بود. « در سال معمولاً چند مناسبت بود (15 شعبان ، عرفه ، اربعین ، اوّل رجب ، نیمه رجب) كه مردم از نجف به كربلا پیاده می رفتند وحاج آقا مصطفی خمینی ره هر سال در چند مناسبت پیاده به كربلا می رفتند. گاهی می شد كه كف پای ایشان تاوَل می زد و خونابه از آن راه می افتاد و كاملاً مجروح می شد ولی باز به راه رفتن ادامه می داد. شخصی بود به نام شیخ جعفر كه همیشه پس از نماز امام خمینی (ره) در مسجد معروف به شیخ ، چند جمله ای ذكر مصیبت آقا اباعبداللّه الحسین (ع) می نمود و روضه می خواند. حاضران چندان اعتنایی نداشتند و كم كم متفرّق می شدند و می رفتند ولی تنها كسی كه مقید بود تا آخر بنشیند و روضه او را گوش دهد مرحوم حاج آقا مصطفی بود. حتّی گاهی می شد فقط ایشان در مسجد باقی می ماند و به روضه شیخ جعفر گوش می داد و اشك می ریخت . ایشان مقید بود كه در مجالس عزاداری كه دوستان در منازل یا مجاسد برقرار می كردند شركت كنند. خودشان هم هر صبح جمعه روضه ای داشتند و گاهی می شد روضه خوان تنها یك نفر مستمع داشت كه او خود آن مرحوم بود. آنچه برای او اهمیت داشت عزاداری برای آقا ابی عبداللّه (ع) بود.(3) « اِذا جاءَ المَوتُ بِطالِبِ العِلمِ ماتَ وَ هُوَ شَهیدٌ: هرگاه مرگ جویای علم و دانش فرا رسید شهید می میرد.»(4) به طور کلی می توان گفت، یکی از پیام های نهضت حسینی (ع) این است که مبارزه حق و باطل اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد. هر گاه حق و آزادی و دین در خطر باشند باید قیام نمود. بر این اساس در هر زمانى که آزادى خواهان در برابر دشمنان آزادی و آزادگی قرار مى گیرند شعار «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» تکرار مى شود و لازمه این موضوع، حضور سیدالشهداء (ع) در همه لحظات زندگی انسان است که از توسل و زیارت و عمل به سیره اهل بیت(ع) و….. را شامل می گردد.

پی نوشت‏ها:

1. امام خمینی، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم نشر آثار امام، ج10، ص9 2. همان ج10، ص123 3. علیرضا حاتمی ، داستانهایی از علما ، قم: موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان 1387 4. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، تهران؛ چاپ اسلامیه منابع:قرآن کریم-صحیفه امام


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 20 دی 1391نظر دهید »

**** اللهم صل علی محمد و ال محمد .

صلوات واثار برکت

در کتاب ثوال الاعمال از امیر المومنین ع روایت شده که صلوات فرستادن بر پیامبر در محو کردن گناهان ،شدیدتر است از فرو نشاندن اب - اتش را و سلام کردن بر ان حضرت افضل است از بنده ازاد کردن در راه خدا و دوستی ان حضرت بهتر از شهید شدن در راه خدا یا از شمشیر زدن در راه خدا… .

اللهم صل علی محمد و ال محمد .

صلوات مانع از اتش جهنم

ابن بابویه در کتاب ثواب الاعمال از امام صادق روایت کرده که به صباح بن سبابه فرمود می خواهی به تو تعلیم دهم چیزی را که روی تو را از گرمی اتش جهنم نگاه دارد ؟ راوی عرض کرد بله . فرمود : که بعد از نماز صبح صد مرتبه بگو اللهم صل علی محمد و ال محمد که حق تعالی نگاه می دارد روی تو را از گرمی جهنم .

اللهم صل علی محمد و ال محمد .

روا شدن حاجت

از امام صادق روایت شده است که رسول خدا فرمود : صلوات فرستادن شما بر من ، باعث روا شدن حاجت های شما است و خدا را از شما راضی کرده و اعمال شما را پاکیزه می گرداند . .

. اللهم صل علی محمد و ال محمد

اللهم صل علی محمد و ال محمد


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 20 دی 1391نظر دهید »

اهمیت و ارزش سحرخیزی

عَلىُّ بْنُ مُحَمّدِالنَوْفلِى قالَ سَمِعْتُه [الهادى علیه ‏السلام] یَقُولُ: إنَّ الْعَبْدَ لَیَقُوُم فى اللَّیْلِ فَیَمیلُ بِهِ النُّعاسَ یَمیناً وَشِمالاً وَ قَدْ وَقَعَ ذَقَنَهُ عَلى صَدْرِهِ فَیَأمُرُاللّه‏ُ تَعالى أبْوابَ السَّماءِ فَتَنْفَتِحُ، ثُمَّ یَقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أُنْظُرُوا إلى عَبْدى ما یُصیُبُه فى التَّقَرُبِ إلىَّ بِما لَمْ أفْتَرِضْ عَلَیْهِ راجیاً مِنّى لِثَلاثَ خِصالٍ: ذَنْبِاً أغْفِرُهُ لَهُ، أوْ تَوْبَةٍ اُجَدِّدُهالَهُ، أوْ رِزْقاً أزیدُهُ فیْهِ، إشْهَدُوا مَلائِكتَى أنّى قَدْ جَمَعْتُهُنَّ لَهُ.

(تهذیب الاحكام 2: 130 ح 460 )

از امام هادى علیه ‏السلام شنیدم كه مى‏فرمود: بنده خدا شب از خواب برمى‏خیزد و چرتش مى‏گیرد و به راست و چپ متمایل مى‏شود و گاهى چـانه‏اش به طرف سینه‏اش مى‏افتد، پس خداوند متعال دستور مى‏دهد درهاى آسمان‏ گشوده مى‏شود، به فرشتگان مى‏فرماید: به بنده‏ام نگاه كنید بخاطر چیزى كه واجب نكرده‏ام این چنین خود را براى تقرّب به من به زحمت انداخته است، به امید یكى از سه حاجت: گناهى‏ كه آن را براى او ببخشایم، توبه‏اى كه براى او تجدید كنم، یـا روزى او را زیــاد كنـم. آگاه باشید اى فرشتگان من كه هر سه را براى او روا كـردم. سحر زمان استثنایی برای دعا عَنْ أبى جَعْفَرٍ علیه ‏السلام قالَ: إنَّ اللّه‏َ یُحِبُّ مِنْ عِبادِهِ كُلَّ دَعّاءٍ، فَعَلَیْكُمْ بِالدُّعاءِ فى السَّحَرِ إلى طُلُوعِ الشَّمْسِ، فَإنَّها ساعَةٌ تُفْتَحُ فَیها أبوابُ السَّماءِ، وَتُقْسَمُ فیهَا الْأرْزاقُ، وَتُقْضى فیها الْحَوائِجُ العِظامِ. (عدّة الداعى: 67 ) امام باقر علیه ‏السلام فرمود: خداوند از بندگانش هر كسى را كه زیاد دعا كند دوست مى‏دارد، پس بر شما باد دعاى در سحر تا طلوع آفتاب، زیرا آن زمان ساعتى است كه دربهاى آسمان گشوده مى‏شود و رزق انسانها تقسیم مى‏گردد و نیازهاى بزرگ و مهمّ برآورده مى‏شود.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 20 دی 1391نظر دهید »

قيام خونين 19 دی مردم قم

منبع : ( مرکز اسناد انقلاب اسلامی )

رحلت مرموز آيت ا… سيد مصطفي خميني در آبان 1356 را مي توان نقطه عطفي در نهضت اسلامي مردم ايران دانست. مجالس يادبود در سراسر کشور برگزار شد و در آن مراسم، تظاهرات گسترده عليه رژيم به پا شد. از اين رو رژيم، تصميم گرفت با توهين به ساحت حضرت امام خميني، چهره ايشان را به عنوان رهبري نهضت مخدوش کند. در اواسط دي ماه 1356، پيک دربار، نامه ممهور به مهر دربار را به داريوش همايون، وزير اطلاعات و جهانگردي داد. او نيز نامه را به روزنامه اطلاعات جهت انتشار سپرد. مسعودي، صاحب امتياز روزنامه، مفاد مقاله را باعث واکنش علما و روحانيون و براي آينده روزنامه خطرناک مي دانست، اما در تماس با وزير اطلاعات و نخست وزير، آموزگار، دريافت که برخي از مفاد تند و تحريک آميز آن به خواست شاه در مقاله آمده است. در اين مقاله که با امضاي مستعار “احمد رشيدي مطلق” در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد، بطور صريح، بي حجابي فضليت و حجاب، کهنه پرستي و ارتجاع معرفي و به ساحت مقدس امام خمینی، اهانت و قيام 15 خرداد 1342، توطئه استعمار سرخ و سياه معرفي شده بود. با انتشار اين مطالب اهانت آميز، اولين واکنش ها در شهر قم آغاز شد. مدرسين حوزه علميه قم دروس حوزه را در روز 18 دي تعطيل اعلام کردند و در اين روز، طلاب با تشکيل اجتماع بزرگي تظاهرات خود را به سوي منازل مراجع آغاز کردند و تعدادي از علما و مراجع قم در سخنراني هاي خود، به حمايت از امام و محکوميت اهانت به ساحت ايشان پرداختند. بازاريان قم با مشاهده حرکت حوزه علميه، تصميم به تعطيلي مغازه هاي خود در 19 دي گرفتند. روز نوزدهم دي ماه ساواک و شهرباني به کمک نيروهاي کمکي از تهران وارد شده و در حوالي مدارس علميه متمرکز شدند. اقشار مختلف مردم با راهپيمايي به سوي منازل بزرگان حوزه، رفته رفته خروشان تر مي شدند. نيروهاي رژيم با مشاهده حرکت عظيم مردم تصميم به حمله گرفتند و تيراندازي شروع شد و در این روز عده زیادی از طلاب و مردم قم به شهادت رسیده و یا مجروح شدند. نتايج و پيامدهاي قيام نوزدهم دي : 1 ـ اثبات توخالي بودن شعار فضاي باز سياسي 2ـ ثابت شد که شاه از حرکت مذهبي ـ سياسي به رهبري روحانيت و در راس آنها، حضرت امام، بيش از هر حرکت سياسي ديگر وحشت دارد 3ـ نهضت در مسير صحيح خود قرار گرفت؛ به نحوي که ترفندهاي بعدي رژيم نيز بي ثمر افتاد 4ـ متحجرين و مروجان جدايي دين از سياست منزوي شدند. اين قيام را بايد نقطه عطفي در تاريخ نهضت اسلامي دانست چرا که پس از آن امواج انقلاب اسلامي شدت گرفت و با چهلم هاي پي در پي مردم نقاط مختلف ايران دامنه انقلاب فراگير شد و در نهايت به سرنگوني رژيم پهلوي انجاميد.


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 20 دی 1391نظر دهید »

چکیده

برزخ عالمی موقتی است و جنبه تهمیدی برای روز قیامت و بهشت و دوزخ جاودانه دارد از همین جا می توان فهمید که بازجویی از تک تک مردم در قبر، و اجرای پاره ای از ثوابها و عقاب ها در آن، به طوری که آیات راجع به عالم برزخ بدان اشاره نموده و روایات وارده از پیغمبر(ص) و امامان اهل بیت (ع) به طور تفصیل از آن خبر می دهد غیر از مسأله حساب روز قیامت و بهشت و دوزخ جاودانه ای است که خداوند از آن خبر داده چون بازجویی و سؤالی که افراد در قبر دارند، برای تکمیل پرونده اعمال است، تا برای فرا رسیدن قیامت بایگانی شود، و بهشت و دوزخ برزخی هم منزلگاه موقتی، مانند منزلگاههای موقتی که برای رسیدن مسافرین در وسط راه آماده می سازد آری در عالم برزخ به طور کامل به حساب کسی رسیدگی نمی شود و در آنچه کرده حکم فصل و جزای قطعی صادر نمی شود. مردم بعد از مردن در برزخی زندگی می کنند که متوسط است میان حیات دنیوی که بازیچه ای بیش نیست و میان حیات اخروی که حقیقت زندگی است کوتاه سخن، دنیادار عمل، و برزخ دار آماده شدن برای حساب و جزاء، و آخرت دار حساب و جزاء است. و نیز از آیاتی که دلالت بر مطلوب ما دارد آیه: «حَتی اذا جَاء اَحدَهُم الموت، قَال ربِ ارجعونَ لَعلی اعملِ صالحاً فِیما ترکتَ، کلا اِنها کلمهُ هُوَ قائِلهُا وَ مِنَ ورائهم برزخٌ الی یومِ یَبعثون» است، که می فرماید: «تا آنکه مرگ یکی از ایشان برسد، آن وقت می گوید: پروردگارا مرا برگردانید، تا شاید عمل های صالح کنم و آنچه را نکرده ام جبران نمایم، حاشا این سخنی است که او (از بیچارگی) می زند، تازه در پشت سر برزخی دارند تا روز یکه مبعوث شوند. که دلالت آن بر وجود حیاتی متوسط میان حیات دنیایی و حیات بعد از قیامت بسیار روشن است. بنابراین می توان گفت ویژگی های مربوط به منازل و مراحل پس از مرگ به طور کامل و با همه ی خصوصیات و ویژگی هایش آنچنان که در قرآن و منابع اسلامی آمده است، در هیچ یک از منابع دیگر بیان نشده است. هر چند اصل مشابه را می توان از اعتقادات مسلم آنان دانست و در اینجاست که در مقایسه معارف قرآن با آنچه در متون دینی دیگر آمده است دریافت که آنچه دین اسلام در این زمینه بیان داشته است از جامعیتی برخوردار است که هیچ یک از ادیان گذشته به پای آن نمی رسد واین جامعیت برای کسی که در موضوع یاد شده یعنی عالم برزخ به مطالعه بپردازد آشکار و روشن است، چنانکه در سایر زمینه ها این جامعیت و فراگیری بر اهل اطلاع پوشیده نیست. و نتایج دیگری می توان بر شمرد از قبیل اینکه: 1- با توجه به آنچه که از روایات بدست می آید عالم برزخ موقتی است. 2- بهشت و دوزخ برزخی وجود دارد و توقفگاهی هستند برای ارواح آدمیان تا قیامت. 3- جایگاه ارواح مؤمنین و ارواح کفار و مشرکین درعالم برزخ ازهم مجزا می باشد. 4- هر یک از مؤمن و کافر در طول عالم برزخ همراه با اعمال خود می باشند و پاداش یا مکافات آنرا مشاهده می کنید. 5- روح های مؤمنین و کفار در عالم برزخ در قالب مثالی هستند.


سرورعباسی(پایان نامه سطح2)


موضوعات: نغز
   دوشنبه 18 دی 1391نظر دهید »


ای مالک”



اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن ،




شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی



امام علی علیه السلام


موضوعات: نغز
   دوشنبه 18 دی 1391نظر دهید »

چشمانم بارانی اند… خود میدانم چه کرده ام!

گله مندم …! از دنیا چگونه دوریت را تاب می آورد؟

از زمین، چرا می روید؟ از آسمان، چرا می بارد؟

می دانم هر جا قدم نهی خضرا می شود، می دانم نباشی، نمی روید، نمی بارد…

آ قای من! تا به کی رویش و بارش بی تو ، … تا به کی…؟

آیا دنیا آنقدر که در آسایش است منتظر ظهورت هست؟

می دانم نیست! آیا چشم به راهی داری ، عزیز زهرا(س)؟

چشمان بارانی چه….؟ از دنیا گله دارم… نمی داند با خود چه میکند!

نمی داند در هاله ای از ابهام است هنوز! نمی داند کودکی بیش نیست!

نمی داند زیباترینش کجاست، چه می کند؟! این دنیاست…؟!

گویند چون یوسفی…! یوسف خال محمد(ص) نداشت!

منتظر نداشت! دلسوخته نداشت! یوسف یس و ذاریات نداشت، طور و عادیات نداشت…!

خریدار نداشت! او را پیرزن و کلاف نخش خریدار بود، تو را نگاه گره خورده هزاران عاشق خریدار است! این کجا و آن کجا…! چشم به راهی دوخته ام که پایانش سپید است، میدانم! اما کی و کجا….؟

آیا کعبه میعادگاه است؟ آیا صبح جمعه موعود است؟ کدامین جمعه می آیی؟

آیا از آمدنت خبری هست؟ صبح جمعه است و گوش من صیحه آسمان، چشمم کعبه زمین و قلبم، صوت دلنشین تورا می طلبد. مولای من ! آنقدر بر سر راهت می نشینم و آب و جارو میکنم و لباس زیبا برتن، که نه تنها خود که با تمام دنیا آمدنت را به نظاره بشینم،

کاش دنیا می دانست تو می آیی…


موضوعات: نغز
   دوشنبه 18 دی 13911 نظر »

 

فراز هایی از نهج البلاغه

بهترین ثروتها خرد است و بهترین ثروتمندان دانشمندان هستند

زبان دانشمندان در اختیار ایشان و زبان نادانان در اختیار دیگران است

با فرومایگان و پست فطرتان مهاشرت نکنید که شما را به کوچک ترین بهایی می فروشند

پایه و اساس فقر ، نادانی است و نادان هیچگاه روی اسایش را نخواهد دید

پارسایی تهی دست در طاهر چیزی ندارد ولی باطن او ثروتمند است

لذتی که با ذلت همراه باشد ارزشی ندارد

ان عقربی که نیش او نوش است و لذت بخش می باشد ، زن است

زبان مردم ازار از نیش مار افعی گزیده تر است

برادر نادان و جاهل از دشمن عاقل و فهمیده خطر ناک تر است

حق مردم را بدهید قبل از اینکه انرا بزور از شما بگیرند

به کسان خویش اطمینان نکنید ، بسا بیگانگان دلسوزتر از نزدیک ترین خویشان باشند .

انسان با ادب همیشه و همه وقت مورد احترام دوست و دشمن می باشد

ان کس که خویشان خود را از نابکاران نجات بخشد خداوند او را به بهشت خواهد برد

چه بسا نیکو گفتارانی که در عمل به کلام زیبای خود پایبند نمی باشد .




موضوعات: نغز
   دوشنبه 18 دی 1391نظر دهید »

توجه دین اسلام به سلامتی بدن مانند توجه به سلامتی روح و روان است. از جمله میوه هایی که در قرآن کریم به آنها توجه شده زیتون است. در سوره التین، از زیتون به عنوان میوه بهشتی نام برده شده و به آن قسم یاد شده. همچنین در قرآن کریم شش بار به این میوه قسم یاد شده که این موضوع نشانگر خواص ارزشمند زیتون است.

زیتون از جمله مواد غذایی مفید با قدمت 8000 ساله است که بیشتر در نواحی مدیترانه ای مورد استفاده زیاد قرار می گیرد.

زیتون با دارا بودن بیش از 80 ماده مغذی و مفید برای بدن مانند فیبر، اسید های چرب غیر اشباع، ویتامین E، سلنیم و روی، خواص بسیار مفیدی برای بدن دارد. از جمله خواص دیگر زیتون می توان به خاصیت ضد التهابی و نقش موثر آن درپیشگیری از ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی، کاهش کلسترول بد خون، کاهش فشار خون و سرطان دستگاه گوارش اشاره کرد.

خاصیت دیگر زیتون نقش پیشگیری کننده آن از ابتلا به بیماری آسم و آلرژی و همچنین بر طرف کنندگی گرگرفتگی خانم ها در دوران یائسگی است. به علاوه این که مصرف زیتون سبب افزایش جذب کلسیم و در نتیجه افزایش بافت استخوانی و پیشگیری از پوکی استخوان می شود.

بر این اساس متخصصان تغذیه مصرف روزانه زیتون را به منظور ارتقای سطح سلامت سیستم قلب و عروق و به عنوان عامل پیشگیری کننده از گرفتگی عروق توصیه می کنند. از خواص مفید دیگر زیتون نقش سلامت بخش آن در دستگاه گوارش می باشد و استفاده از آن به منطور پیشگیری از یبوست توصیه می شود.

با توجه به خواص ذکر شده می توان گفت مصرف زیتون در بیماران قلبی و عروقی، بیماران مبتلا به انواع رماتیسم، بیماران مبتلا به آسم و آلرژی و افراد دارای سابقه فشار خون بالا بسیار مفید خواهد بود.

http://www.shafaqna.com/persian/


موضوعات: نغز
   یکشنبه 17 دی 1391نظر دهید »

لا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطاءِ الْقَلِیلِ، فَإِنَّ الْحِرْمانَ اءَقَلُّ مِنْهُ

از بخشش اندك شرمنده مباش ، زیرا محروم ساختن از آن نیز کمتر است .

حکمت 64


موضوعات: نغز
   یکشنبه 17 دی 1391نظر دهید »


از دنیا همان را برگیر كه در دسترس تو است و آنچه كه از دستت بدر

میرود رو برگردان و اگر بدنبال آن رفتى در طلبش آرام باش و آبرومند .

خُذْ مِنَ اَلدُّنْیَا مَا أَتَاكَ وَ تَوَلَّ عَمَّا تَوَلَّى عَنْكَ فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ فَأَجْمِلْ فِی اَلطَّلَبِ

کلمات قصار393


موضوعات: نغز
   یکشنبه 17 دی 1391نظر دهید »


کُلُ معاجل یَساَلُ الانظار وَ کُل مُؤجل یَتعَلَلُ بالتَسویف …

آنانکه فرصتشان پایان یافته خواستار مهلتند و آنان که مهلت دارند تعلل می کنند و به تعویق می اندازند …

کلمات قصار ۲۸۵


موضوعات: نغز
   یکشنبه 17 دی 1391نظر دهید »

روز بیستم ماه صفر (اربعین):

۱. اربعین سید الشهداء علیه السلام

در چنین روزی چهل روز از فاجعة مولمة شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب باوفایشان می گذرد. بر دوستان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام لازم است که با پوشیدن لباس مشکی، تعطیل کار و بر پایی مجلس عزا و شرکت در مجالس سینه زنی و ذکر مصیبت این روز را تعظیم نمایند.

۲. زیارت جابر از کربلا

در این روز در سال ۶۱ ه جناب جابر بن عبدالله انصاری و همراهانش قریب به چهل روز بعد از شهادت امام حسین علیه السلام از مدینه به کربلا وارد شدند. (۱) او به همراه عطیه قبر حبیبش سیدالشهداء علیه السلام را زیارت کرد.

۳. بازگشت اهل بیت علیهم السلام به کربلا

بنابر مشهور در چنین روزی اهل بیت علیهم السلام از شام به کربلا بازگشتند.(۲)

۴. ملحق شدن رأس امام حسین علیه السلام به بدن مطهر

در این روز - بنا بر قول سید مرتضی - رأس شریف امام حسین علیه السلام توسط امام زین العابدین علیه السلام از شام به کربلا آورده شد و به بدن مطهر آن حضرت ملحق گردید.(۳)

۱. توضیح المقاصد : ص ۶-۷ .

۲. مسار الشیعه: ص۲۶. العدد القویه: ص۲۱۹. وسائل الشیعه: ج۱۴ص۴۷۸. مصباح المتجهد:ص۷۳۰. زادالمعاد:ص۳۲۸. معالی السبطین: ج۲ص۱۹۱. فیض العلام: ص۱۹۵. بحارالانوار:ج۹۷ص۳۲۹. مصباح کفعمی: ج۲ ص۵۹۶.

۳.بحارالانوار: ج۴۴ ص۱۹۹.

روز بیست وپنجم ماه صفر:

۱. طلب کتف توسط پیامبر صلّی الله علیه و اله و سلم

در این روز پیامبر صلّی الله علیه و اله و سلم دوات و کتف طلبیدند تا بنویسند که خلافت بلافصل برای امیرالمؤمنین علیه السلام است، ولی عمر مانع از این کار شد و به ساحت اقدس نبوی صلّی الله علیه و اله و سلم جسارت کرد و گفت: «ان الرجل لیهجر»: «این مرد هذیان میگوید»!

همچنین پیامبر صلّی الله علیه و اله و سلم در این روز بر منبر رفتند و خطبه خواندند و مردم را موعظه نمودند و به پیروی از قرآن و عترت فراخواندند.(۱)

  1. مستدرک سفینه البحار: ج۶ ص۲۹۵. بحارالانوار: ج۲۳ ص۴۷۳.

موضوعات: نغز
   یکشنبه 17 دی 1391نظر دهید »

می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده؛ غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که

حتی برای برخی محبانت، غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند.

من از تصویر این غربت و غم ناتوان ام.

… از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آنها که چنان


برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟ از آنها که تو را به دور دست ها تبعید می کنند؟ از آنها 

که تو را دست نیافتنی جلوه می دهند؟ از آنها که به نام تو مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟

… از خود آغاز می کنم که اگر هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد. می خواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم بر

گذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی؛ می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری؛ می دانم در همان

لحظه ها، روزها و سال های غفلت هم، برایم دعا می کردی. من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان، دورادور مرا زیرا

نظر داشتی آقای من ، مولای من ، یاورمن … العفو … العفو!


موضوعات: نغز
   شنبه 16 دی 13912 نظر »

خواهرم! دنیا خراب آبادی است که هر نقطه آن به نگاه های آلوده نا امن گشته است. اما فرشته های حجاب در محفل انس و یاد خدا در امنیتی بسر می برند که دیگران از طعم آن بی خبرند.

 

 


موضوعات: نغز
   شنبه 16 دی 1391نظر دهید »

نوشتیم بسیجی…….کوفیان خواندند لباس شخصی نظام

نوشتیم شهید…….کوفیان خواندند مزدوران نظام

نوشتیم امام خامنه ای…….کوفیان خواندند رهبری

نوشتیم جمهوری اسلامی…….کوفیان خواندندجمهوری ایرانی

هر کس بخواهد ما را بشناسد داستان 9 دی را بعد از کربلا بخواند…‬


موضوعات: نغز
   شنبه 16 دی 1391نظر دهید »










یک اربعین گذشته و زینب رسیده است

بالای تربتی که خودش آرمیده است

یا ایها الغریب سلام ای برادرم

ای یوسفی که گرگ پیرهنت را دریده است

ازشهر شامِ کینه، رسیده مسافرت

پس حق بده که چنین داغدیده است

احساس میکنم که مادرم اینجا نشسته است

در کربلا نسیم مدینه وزیده است

بر نیزه بودی و به سرم بود سایه ات

با این حساب کسی زینبت را ندیده است

این گل بنفشه های تن و چهره ی کبود

دارد گواه ، زینبتان داغدیده است

توطعم خیزران و سنگ ها و خواهرت

طعم فراق و غربت و غم را چشیده است

آبی به کف گرفته و رو سوی علقمه

با آه می رود سکینه و خجلت کشیده است

این دختر شماست که خواستند کنیزیش ….

لکنت گرفته است و صدایش بریده است

نیزه نشین شد حضرت سقا و اهلبیت


 


موضوعات: نغز
   شنبه 16 دی 1391نظر دهید »


موضوعات: نغز
   دوشنبه 4 دی 1391نظر دهید »

امام صادق علیه السلام می فرماید: «فَإِذَا صَلَّى الْعَبْدُ صَلَاةَ الصُّبْحِ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أُثْبِتَتْ لَهُ مَرَّتَیْنِ تُثْبِتُهَا مَلَائِكَةُ اللَّیْلِ وَ مَلَائِكَةُ النَّهَار»

(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏ ، نویسنده: شیخ صدوق‏ ، ص 36)؛

« پس هرگاه نمازگزار نماز صبح را با طلوع فجر به جای آورد دو مرتبه برای او

نوشته می شود، هم فرشته صبح و هم فرشته شب می نویسند .(نماز صبح را فرشته روز و فرشته شب هر دو مشاهده می كنند)»


موضوعات: نغز
   یکشنبه 3 دی 1391نظر دهید »

فقط نماز صبح ثوابش دو برابر است


چرا از میان نمازهای شبانه روزی فقط نماز صبح ثوابش دو برابر است؟


امام صادق(ع) می فرمایند:چون خداوند می فرمایند: “ان القرآن الفجر کان

مشهوداَ” یعنی: نماز صبح را فرشته روز و فرشته شب، هر دو مشاهده می کنند. پس هر گاه بنده، نماز صبح را با طلوع فجر بخواند دو مرتبه برای او


(پاداش) نوشته می شود، هم فرشته صبح مینویسد و هم فرشته شب.


موضوعات: نغز
   جمعه 1 دی 13914 نظر »

توجه ویژه به حضور منظم شاگردان: امام به نظم خیلی اهمیت می دادند؛ برخی از شاگردان چون به

درسهای متعدد می رفتند، گاه دیر سر کلاس حاضر می شدند؛ ایشان از این وضع ناراضی بود و به همین

دلیل روزی رو به شاگردان فرمود: «من نمی گویم به درس من بیایید، ولی سر هر درسی که می روید

سعی کنید از اول حاضر باشید؛ درس مجلس روضه نیست که به هرجای آن رسیدید، ثواب آن را

ببرید.»


موضوعات: نغز
   جمعه 1 دی 1391نظر دهید »

پای یلدای دلت یواشکی زمزمه کن /زیر لب یه یادی ازنوردل فاطمه کن/چشماتوخیره کن وسوره والعصرو بخون /یه دعا برا ظهور پسر فاطمه کن/

اللهم عجل لولیک الفرج


موضوعات: نغز, مناسبت ها
   جمعه 1 دی 13915 نظر »

یکى از چهار نیاز

قال الامام موسى الکاظم (ع): لا تستغنى شیعتنا عن أربع: خمرة یصلى علیها و خاتم یتختم به و سواک یستاک به و سبحة من طین قبر أبى

عبدالله (ع)… (تهذیب الاحکام، ج 6، ص 75)

حضرت امام موسى بن جعفر (ع) فرمود: پیروان ما از چهار چیز بى‏نیاز نیستند: سجاده‏اى که بر روى آن نماز خوانده شود، انگشترى که در

انگشت باشد، مسواکى که با آن دندانها را مسواک کنند، تسبیحى از خاک مرقد امام حسین (ع).


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 29 آذر 1391نظر دهید »

اگر همه جا کربلاست و هر روز عاشورا، ما باید در همه جا و همه گاه، خود را در تشنگی همه‌ی عطش زدگان خاک سهیم بدانیم.

- کربلا نشان داد که با شکیب در عطشی کوتاه، می‌توان همیشه‌ی تاریخ را سیراب کرد.

- حسین یعنی زیبایی، مگر می‌شود یا زیبایی همراه و همسایه بود و زیبا نشد.

- عجیب حکایتی است! «عزیز» ترین‌ها - حسین (ع) و یوسف (ع) - از (گودال) و (چاه) به آسمان عزّت رسیده‌اند.

- کارهای بزرگ را مردان آغاز و زنان تمام می‌کنند. کربلا، دلیل روشن این ادعاست.

- هر کس کتاب 72 صفحه‌ای عشق - عاشورا - را خوب بخواند شیرازه‌ای سعادت را در زندگیش گسسته نخواهد دید.

- عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می‌افتد. کوشش کنیم حسین دل، به دست یزید نفس، تشنه لب شهید نشود.

- گودال قتل‌گاه، کانون قیامت خاک است، بی‌شک قیامت نیز از این نقطه آغاز می‌شود.

- شیعه، سرافرازی خویش را از سرهای بر نیزه و آبروی خویش را از بی آبی عاشورا یافته است.

- کربلا چه قدر شبیه قرآن است؛ آخرین شهدای آن اصغر و عبدا… مثل سوره‌های آخر قرآن کوچکند!

- کربلا بلوغ عاطفه و اندیشه است، هر کس به بلوغ فکری و عاطفی برسد، عاشورایی است.

- وقتی هیچ نداری باید همه چیز باشی، این درسی است که زینب به ما آموخت.

- کربلا زیباترین تابلوی نقاشی است که خداوند بر بوم زمین، ترسیم کرده است.

- کربلا بهشت زمین است با قلب‌های سوخته، خیمه‌های آتش گرفته و آسمان داغ سوزان، آری بهشت در آتش متولد می‌شود.

-ره آورد مطالعه‌ی تاریخ، بهت و شگفتی است، تاریخ، خود مبهوت و شگفت‌زده‌ی یک روز خویش است؛ «عاشورا»

 


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 29 آذر 1391نظر دهید »



ای شام! ای پیچیده در حرارت عصیان! محکم‏تر بزن این تازیانه‏های پی در پی را که فردا از جای تازیانه‏ها، هزاران بهار جوانه خواهد زد. خرابه‏هایت، آرامگاه ملایکی‏ست که بر دیواره‏های ویرانِ شرم سر می‏کوبند
می‏روی و کوچکی دنیا را به طالبانش وامی‏گذاری. اندوهت را بر صورت خرابه می‏پاشی و می‏گذری تا به لبخندی ابدی بپیوندی.

شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها تسلیت باد


موضوعات: نغز
   سه شنبه 28 آذر 1391نظر دهید »

عكس العمل شیطان هنگام نزول آیه الكرسی

آیت الکرسی سید آیات قرآن است …


عكس العمل شیطان هنگام نزول آیه الكرسی

امام محمد باقر از امیر المومنین (ع) روایت فرموده: هنگامی كه آیت الكرسی نازل شد رسول خدا (ص) فرمود آیه الكرسی آیه ای است كه از گنج عرش نازل شده و زمانی كه این آیه نازل گشت هر بتی كه در جهان بود با صورت به زمین خورد.

در این زمان ابلیس ترسید و به قومش گفت :"امشب حادثه ای بزرگ اتفاق افتاده است باشید تا من عالم را بگردم و خبر بیاورم.

ابلیس عالم را گشت تا به شهر مدینه رسید مردی را دید و از او سوال كرد: ” دیشب چه حادثه ای اتفاق افتاد”

مرد گفت “رسول خدا فرمود:” آیه ای از گنج های عرش نازل شد كه بت های جهان به خاطر آن آیه همگی با صورت به زمین خوردند. ابلیس بعد از شنیدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن ها خبر داد.


موضوعات: نغز
   دوشنبه 27 آذر 1391نظر دهید »

 

 

 

توصیه آیت الله بهجت(ره) درباره همسر و فرزندان

محبّت از امور جایگزین ناپذیر است. چند وقت پیش یك نامه‌ای را دریافت كردم که دختر خانمی نوشته بود، من غبطه می‌خورم به دختر خاله ام كه می‌بینم پدرش او را می‌بوسد. دوستش دارد، محبّتش می‌كند. امّا دریغ از یك بوسه‌ای كه بابای ما به ما داشته باشد.

رسیدگی به همسر و فرزندان:

یكی از توصیه‌هایی كه حضرت آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه) داشتند این بود كه می‌فرمودند: به خانه كه می‌رسید كتاب‌ها را بگذارید پشت در ولی مواظب باشید که ندزدند! یعنی طوری نشود كه وقتی به خانه می‌روید، تازه بخواهید چیزی بنویسید و کتابی بخوانید و بند كتاب و كامپیوتر و … بشوید؛ اشتباه است، دیگر الآن باید یك وقتی را بگذارید برای زن و فرزند و اهل خانه.

تنظیم برنامه:

عمرتان را به سه 8 ساعت تقسیم کنید: 8 ساعت كار و تلاش؛ كه كار و تلاش ماها درس‌خوندن و درس دادن است. در هر حال، 8 ساعت بیرون درست كارکردن است. 8 ساعت هم برای خواب و استراحت؛ و 8 ساعت هم برای لذت‌‌های حلال، تفكر و عبادت، كارهای شخصی و…

روزی حضرت ایشان برنامه بنده را تقریر كرده و فرمودند: “شما سحر از خانه می‌آیی بیرون و به نماز و حرم می‌روی، و برمی‌گردی خانه و صبحانه می خوری و بعد سر درس و كار تا ظهر؛ ظهر هم نماز ‌خوانده و برمی‌گردی منزل ناهار را می‌خوری؛ اگر وقت خواب باشد نیم‌ساعت هم می‌خوابی، بعد دو مرتبه می‌روی بیرون سركار و درس تا غروب،‌ غروب هم نماز را می‌خوانی.” تازه بعدش ما می‌رفتیم كتابخانه و گاهی اوقات درس‌های فوق‌العاده می‌رفتیم،‌ حدود ساعت 10 به خانه برمی‌گشتیم.

آیت الله بهجت (ره) می‌فرمودند كه “برای چی وقتی می‌آیی خانه و زن و بچّه می‌آیند دور و برتان، تازه كتاب باز می‌كنید و می‌گویید می‌خواهم این‌ها را كه صبح تا حالا خواندم مطالعه كنم؟ چون فردا می‌خواهم آن درس را مباحثه كنم؟ باید طوری برنامه‌ریزی كنید كه وقت زن و بچّه ضایع نشود و به آن ها هم برسید. اهل خانواده هم حقوقی دارند. بالأخره زن و بچه و حتّی خود آدم نیازهایی دارد که اگر لذّت‌های حلال نباشد همان عبادتش هم با نشاط نیست، درس خواندنش هم نشاط چندانی ندارد.”

معمولاً امثال ماها كمتر به این امر توجه می‌كنیم، زن و بچّه را رها می‌كنیم به حال خودشان، و خودمان را مدیون این‌ها می‌كنیم. نباید غافل شد از این كه اگر پول کمتر باشد،‌ زندگی می گذرد؛ ولی زن، دختر و پسر آدم، كمبود محبّت را از کجا جبران کنند؟ در خانه چه کسی را باید بزند و بگوید محبّت می‌خواهم؟ اگر مابه موقع و اندازه به زن و فرزندان محبّت ابراز نداریم، باید عوارض پس از آن را پذیرا باشیم. پول و امور مادی را می توان از خویشان، صندوق و یا کسی قرض گرفت، امّا محبّت را هیچ کس جز مرد و زن نسبت به فرزندان و مرد نسبت به همسر نمی تواند جبران کند. پس باید آدم مواظب باشد كه حق همسر و فرزندانش بخاطر این كه چیزی را کسب و یا جبران كند، ضایع نسازد. محبّت از امور جایگزین ناپذیر است. چند وقت پیش یك نامه‌ای را دریافت كردم که دختر خانمی نوشته بود، من غبطه می‌خورم به دختر خاله ام كه می‌بینم پدرش او را می‌بوسد. دوستش دارد، محبّتش می‌كند. امّا دریغ از یك بوسه‌ای كه بابای ما به ما داشته باشد. تنها حواس او به رفتار ما در منزل معطوف است. او همه ما را خسته کرده و پیوسته می گوید بکن! نکن!… .

این چیزی بود كه ما از استاد گرامی حضرت آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) یاد گرفتیم كه باید نسبت به خانه و خانواده بسیار اهمیّت داد و مواظبت كرد كه حق بچه‌ها بخاطر دیگران، یا كتاب و درس ضایع نشود.

 

 

 

 


موضوعات: نغز
   دوشنبه 27 آذر 1391نظر دهید »

عاشق خدا باشیم یا از خدا بترسیم؟

همیشه رحمت خداوند بر غضب او سبقت دارد اما همه صفات خدا عین هم هستند و صفت انتقام او عین بخشش اوست و ما اگر صفتی از خدا را انکار کنیم به انکار خود خدا برمی‌گردد، صفت منتقم بودن خدا نیز کمال او است و بد نیست و خدایی که از ظالمین انتقام نکشد خدا نیست شما پدری را در نظر بگیرید که هیچ برخوردی با فرزندی که دائما فرزندان دیگر را آزار می‌دهد انجام نمی‌دهد قطعا نمی‌تواند پدر خوبی باشد .

خداوند بلند مرتبه را ما با این زمزمه ها “مهربانتر از بابا مهربانتر از مادر"و “خدای خوب و مهربان داده به ما گوش و زبان…” شناختیم دانستیم که او ارحم الرحمین است از گناهان ما چشم می پوشد و دوستمان دارد ما را جانشین خود قرار داده ،بهترین رازدار است و عیب ما را به کسی نمی گوید و هزار و یک وصف دیگر که دل ما را گرم می کند .

بعد ها گفتند باید از کسی که مهربانترین است بر ما عاشق است و با همه کاستی ها دوستمان دارد ترسید و این ترس ستوده است .

چون او آتشی دارد سخت سوزاننده و خشمش چیره می شود و وای بر کسانی که بر آنان خشم گرفته شود .



ما از خدای خوبمان فقط خوبی دیده ایم ما رحمتش را باور کرده ایم ولی خشمش را نه ، خدایی که ما دوستش داریم همان مهربانترین مهربانان است چرا باید از او ترسید جرا ما را از خدا م یترسانند؟



در کتاب های اخلاقی علمای ما بسیار آمده است که باید از خدا ترسید و این خوف از خدا یعنی شناختن او و درک عظمتش و از طرف دیگر هم شاهدیم که همین نترسیدن مردم از خداوند متعال باعث گستاخی انسان ها شده و سر به طغیان برداشته اند .



بسیاری از ما حتی در خیالمان هم ترس از خدا نمی گنجد و به همین خاطر گاه حظور با عظمتش را نادیده گرفته و بی باکانه به آنچه برحذرمان داشته دست میزنیم .


واقعا چرا باید از خداوند ترسید و چگونه؟


همیشه رحمت خداوند بر غضب او سبقت دارد اما همه صفات خدا عین هم هستند و صفت انتقام او عین بخشش اوست و ما اگر صفتی از خدا را انکار کنیم به انکار خود خدا برمی‌گردد،صفت منتقم بودن خدا نیز کمال او است و بد نیست و خدایی که از ظالمین انتقام نکشد خدا نیست شما پدری را در نظر بگیرید که هیچ برخوردی با فرزندی که دائما فرزندان دیگر را آزار می‌دهد انجام نمی‌دهد قطعا نمی‌تواند پدر خوبی باشد .

آدمى اگر به خود و اطرافش نگاه کند، خواهد فهمید که غرق در نعمت‏ها و الطاف خداوند است. او با مهربانى تمام و با کمال بذل و بخشش و جود و کرم و در عین حال با چشم‏پوشى از بسیارى از بدى‏ها و ناسپاسى‏هاى انسان، مشغول تدبیر امور و اداره تمامى شؤون زندگى او است. اگر کارى کنیم که از خواب غفلت بیدار شویم، خود را غرق در محبت‏هاى خداوند و اولیاى او خواهیم دید. بعد از دیدن این احسان قلبا به اعطا کننده آن علاقه‏مند شده و خود را مدیون او خواهیم دید و علاقه و محبتمان نسبت به او افزون خواهد شد و اندک اندک و با گذشت زمان عشق به معبود پیدا خواهیم کرد. پس راه عاشق خدا شدن درک محبت‏ها و خوبى‏هاى و زیبایی های او است که جز با رفع حجاب‏هاى درونى میسّر نمى‏گردد .



اما در مورد ترس از خدا باید ابتدا آن را معنا کنیم تا معلوم شود آیا ترس از خدا خوب است یا نه. خدای متعال بزرگترین منبع کمال و قدرت و رحمت و آرامش و سعادت انسان است، بنابراین موجود ترسناک و نعوذ بالله آزار دهنده ای نیست ترس از خدا در حقیقت به معنای ترس از دوری خدا و از دست دادن خداوند و تنها شدن انسان است. ترس از اینکه انسان بالاترین تکیه گاه و معشوق خود را در زندگی از دست بدهد.



ترس از خدا به معناى ترس از مسؤولیت‏هایى است که انسان در برابر او دارد. ترس از این که در اداى رسالت و وظیفه خویش کوتاهى کند و به خوبى وظیفه‏اش را انجام ندهد؛ و به عبارتى، ترس از گناهان خود است. حضرت على(علیه السلام) در این زمینه مى‏فرماید: «و لا یخافن الاذنبه؛ هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش.»(نهج البلاغه، کلمه قصار82) قرآن کریم می‌فرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى‏»(نازعات 40و41)‏ و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست!

امام صادق علیه السلام: اَرج الله رَجاءَ لایجرّئک عَلی مَعصیتِه و خَف اللهَ خوفاً لا یؤیسُک مِن رَحمته؛ به خداوند امیدوار باش، امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداوند بیم داشته باش بیمی که تو را از رحمتش ناامید نگرداند.

ملاحظه می‌کنید که آنچه باعث خوف است مقام خداست نه خود خدا لذا اشکالی ندارد که به لحاظ خدایی خدا عاشقش باشیم وبه لحاظ مقامش بترسیم. در واقع این ترس حاصل شناخت عظمت و جمال و جلال خداست. در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: «کسى که مى‏داند خدا او را مى‏بیند، و آنچه مى‏گوید مى‏شنود، و آنچه را از خیر و شر انجام مى‏دهد مى‏داند، و این توجه او را از اعمال قبیح باز مى‏دارد این کسى است که از مقام پروردگارش خائف است، و خود را از هواى نفس بازداشته است.» (نور الثقلین جلد 5 صفحه 506 حدیث 43)



ترس از خدا به معنای صحیح آن ثمرات دیگری نیز دارد از جمله امام جواد علیه السلام می‌فرمایند: التحفظ علی قدر الخوف؛ خود را پاییدن به اندازه واهمه داشتن است (بحار الانوار ج 75 ص365 ) زیرا این شخص خداوند را حاضر و ناظر بر رفتار و کردار خود می‌داند. و این محافظت را به تمام شئون زندگى خود تعمیم می‌دهد. هر کس بیشتر بترسد، از خود مراقبت و مواظبت بیشترى خواهد کرد .



با توجه به مطالبی که گذشت می‌توان گفت ترس از خدا سرچشمه‏هاى مختلفى دارد. شمارى از آن‏ها عبارت است از:



الف) اعمال ناپاک و افکار آلوده سبب ترس مى‏گردد.



ب)در مقربان، به خاطر قرب به ذات پاکش، کم‏ترین ترک اولى و غفلت مایه وحشت مى‏شود.(این دو مورد را خوف از تقصیر گویند).



ج)گاه مقربان هنگامى که آن ذات نامحدود و بى‏پایان را تصور مى‏کنند و در مقابل به قصور ذاتى خود نظر مى‏دوزند، حالت خوف مى‏یابند.(خوف از قصور) خداوند در این زمینه مى‏فرماید: الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم آن‏ها کسانى هستند که وقتى نام خدا برده مى‏شود دل‏هایشان مملو از خوف پروردگار مى‏گردد.



بین خداترسى و آگاهى ارتباط تنگاتنگ حکمفرما است. به علت این که خداترسى نتیجه هدایت به سوى خدا است، هر قدر معرفت انسان به خدا از عمق بیش‏ترى برخوردار باشد، به آن اندازه ترسش هم عمق پیدا مى‏کند.



نکته اول:اموری پسندیده ای وجود دارد که موجب خوف و ترس مومنین می گردد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می نمائیم:



1-ترس از مردن پیش از توبه یا شکستن توبه یا از تقصیر در وفا به حقوق پروردگار



2-ترس از غلبه نفس امّاره و شیطان



3-ترس از فریب خوردن از دنیا



4-ترس از اشتغال ذمه به حقوق مردمان، و کشیدن بار حقوق ایشان



5- ترس از سوء عاقبت‏. بیشترین ترسی که بر دل نیکان و متّقین غلبه دارد ترس سوء عاقبت است



6- ترس از سکرات مرگ و شدّت آن



7-ترس از از شدت نکیر و منکر و درشتى و خشونت ایشان



8-ترس از عذاب قبر و تنهائى و وحدت آن



9- ترس از هول عرصه قیامت و وحشت آن



10-ترس از تصوّر ایستادن در نزد پروردگار و هیبت آن و شمردن گناهان و حیا و خجالت آن و ……



این نوع از ترس عالى‏ترین درجه ترس ممدوح است که از درجات بلند عرفانی محسوب می گردد (معراج‏السعادة ج : 2 ص : 183 ) زیرا وجودش باعث وصول به نفس مطمئنه که نقطه کمال انسان است، خواهد شد و ترس مذموم آن است که انسان را از اطمینان بیاندازد و دچار نگرانی و اضطراب سازد.



قران کریم می‌فرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى‏؛ و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست»



نکته دوم :بازتاب عملی ترس از خدا صرف این نیست که انسان چشم خود را بمالد و گریه کند بلکه باید از عاقبت آنچه مى‏ترسد دوری کند. لذا خائف واقعی همت خود را به دقت کردن در عاقبت احوال خود مصروف مى‏نماید . و مجاهده با نفس و شیطان و مراقبه احوال و محاسبه اعمال خود را در سرلوحه برنامه زندگی اش قرار می دهد . ( معراج‏ السعادة ج : 2 ص : )

182



نکته سوم :برخی عواملی که موجب می شود تا انسان ها از خوف الهی غافل شوند به شرح ذیل می باشد



بى‏خبرى انسان ها از عظمت و جلال خدا، و جهل به مؤاخذه و عقاب روز جزا، و سستى اعتقاد، و ضعف یقین در این‏ها غفلت و فراموشى از محاسبه روز قیامت، و بى التفاتى به «اهوال» و عذابهاى آن روز پر وحشت اطمینان و خاطر جمعى به رحمت پروردگار، یا مغرور شدن به طاعات و اعمال خود.( معراج‏السعادة ج : 2 ص :190 )

امام صادق علیه السلام:اَرج الله رَجاءَ لایجرّئک عَلی مَعصیتِه و خَف اللهَ خوفاً لا یؤیسُک مِن رَحمته؛ به خداوند امیدوار باش، امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداوند بیم داشته باش بیمی که تو را از رحمتش ناامید نگرداند. (جها د با النفس،ح109)

نتیجه اینکه هیچ منافاتی بین ترس از خدا به معانی ای که بیان شد و عبادت عاشقانه خدا وجود ندارد و إن شاء الله همه ما توفیق این گونه عبادت را پیدا نماییم. و همیشه بکوشیم برمعرفت صحیح خویش نسبت به خدای متعال بیافزاییم .


موضوعات: نغز
   دوشنبه 27 آذر 1391نظر دهید »

من ازاشکي كه ميريزد ز چشم يارميترسم

ازان روزي كه اربابم شودبي يار ميترسم

رهاكن صحبت يعقوب ودوري وغم فرزند

من ازگرداندن يوسف سر بازار ميترسم

همه گوينداين جمعه بيااما درنگي كن

ازاين كه باز عاشوراشودتكرارميترسم…

اللهم عجل لوليك الفرج


موضوعات: نغز
   دوشنبه 27 آذر 1391نظر دهید »

 شهادت دکتر مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه

روز وحدت حوزه و دانشگاه از يادگارهاي ارزشمند امام بزرگوار ماست. اين مسئله هم مثل همه تدابير و تصميم‌هاي مهمي که در راه جريان صحيح و اسلامي جامعه ما، آن حکيم عالي مقام و آن انسان والا و بصير مطرح کردند، يکي از برکات وجودي ايشان بوده و هست و ان‌شاءالله خواهد بود.    مقام معظم رهبري 

طي قرنهاي گذشته استعمارگران براي بيگانه کردن نسل هاي رو به رشد کشورهاي اسلامي از اسلام  و خاموش کردن مساله ي ايمان و وجدان ديني در بين آحاد مردم اقدامات متعددي را انجام دادند. آنان در طراحي نقش‌هاي فتوحات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خود به مانع عمده اي برخوردکردند و آن اعتقادات اسلامي ملت ها بود. زيرا اسلام مصداق کامل ديني بود که حقيقتاً با حمله و يورش همه جانبه و تجاوزکارانه ي دولتهاي استعماري به مناطق مختلف دنيا بويژه مناطق اسلامي مبارزه مي کرد. استعمارگران درشبه قاره هند، کشورهاي عربي و ايران و هرجا که احساس و وجدان ديني در مردم بيداربود اين حقيقت را تجربه کردند. لذا براي تثبيت و پيشبرد نقشه هاي خود درجهت ازبين بردن وجدان ديني و ايمان اسلامي در مردم برنامه ريزي کردند. جاذبه ي قهري علم وپيشرفتهاي علمي که اروپا به آن دست يافته بود موجب شد تا جواناني که براي تحصيل علم به اروپا و آمريکا رفتند هدف تبليغات ضد اسلامي قرارگيرند. اولين پرورش يافته هاي غرب غالباً کساني بودند که بخاطر ضعف نفس و فقدان تبليغات مؤثر ديني نسبت به دين احساس بيگانگي و عناد مي کردند. لذا دانشگاهها که مرکز پرورش انسانهاي دانشمند براساس پيشرفتهاي علمي روز بود بنيان آن بر بي اعتقادي و معارضه ي با دين گذاشته شد و در دانشگاهها نه تنها دين را ضعيف کردند بلکه به معارضه ي با آن پرداختند.

امام با آگاهي کامل نسبت به واقعيتهاي تاريخي، راه حل مشکلات، بقاء استقلال و شعار نه شرقي و نه غربي در کشور را، در آميخته شدن روشنفکران و تحصيلکردگان جديد، با دين و ايمان مذهبي و نيز آشناشدن روحانيون با پيشرفتهاي علمي جهان و تجربه ي روشهاي جديد ،مي دانستند. شهيد مفتح از جمله افرادي بود که توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهي و روحاني، از هم را با تمام وجود احساس کرده بود. وي در را تحقق بخشيدن به آرمان هاي بنيانگذار انقلاب اسلامي، ايجاد وحدت ميان اين دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد. سخنراني‌هاي ايشان در مسجد دانشگاه در ترغيب نسل روشنفکر و تحصيل کرده به اسلام اثر بسزايي داشت. به مناسبت مجاهدت ايشان در راه تحقق وحدت ميان حوزه و دانشگاه، روز شهادت آيت الله مفتح روز وحدت حوزه و دانشگاه ناميده شد.


موضوعات: نغز
   دوشنبه 27 آذر 1391نظر دهید »

 شهادت دکتر مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه

روز وحدت حوزه و دانشگاه از يادگارهاي ارزشمند امام بزرگوار ماست. اين مسئله هم مثل همه تدابير و تصميم‌هاي مهمي که در راه جريان صحيح و اسلامي جامعه ما، آن حکيم عالي مقام و آن انسان والا و بصير مطرح کردند، يکي از برکات وجودي ايشان بوده و هست و ان‌شاءالله خواهد بود.    مقام معظم رهبري 

طي قرنهاي گذشته استعمارگران براي بيگانه کردن نسل هاي رو به رشد کشورهاي اسلامي از اسلام  و خاموش کردن مساله ي ايمان و وجدان ديني در بين آحاد مردم اقدامات متعددي را انجام دادند. آنان در طراحي نقش‌هاي فتوحات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خود به مانع عمده اي برخوردکردند و آن اعتقادات اسلامي ملت ها بود. زيرا اسلام مصداق کامل ديني بود که حقيقتاً با حمله و يورش همه جانبه و تجاوزکارانه ي دولتهاي استعماري به مناطق مختلف دنيا بويژه مناطق اسلامي مبارزه مي کرد. استعمارگران درشبه قاره هند، کشورهاي عربي و ايران و هرجا که احساس و وجدان ديني در مردم بيداربود اين حقيقت را تجربه کردند. لذا براي تثبيت و پيشبرد نقشه هاي خود درجهت ازبين بردن وجدان ديني و ايمان اسلامي در مردم برنامه ريزي کردند. جاذبه ي قهري علم وپيشرفتهاي علمي که اروپا به آن دست يافته بود موجب شد تا جواناني که براي تحصيل علم به اروپا و آمريکا رفتند هدف تبليغات ضد اسلامي قرارگيرند. اولين پرورش يافته هاي غرب غالباً کساني بودند که بخاطر ضعف نفس و فقدان تبليغات مؤثر ديني نسبت به دين احساس بيگانگي و عناد مي کردند. لذا دانشگاهها که مرکز پرورش انسانهاي دانشمند براساس پيشرفتهاي علمي روز بود بنيان آن بر بي اعتقادي و معارضه ي با دين گذاشته شد و در دانشگاهها نه تنها دين را ضعيف کردند بلکه به معارضه ي با آن پرداختند.

امام با آگاهي کامل نسبت به واقعيتهاي تاريخي، راه حل مشکلات، بقاء استقلال و شعار نه شرقي و نه غربي در کشور را، در آميخته شدن روشنفکران و تحصيلکردگان جديد، با دين و ايمان مذهبي و نيز آشناشدن روحانيون با پيشرفتهاي علمي جهان و تجربه ي روشهاي جديد ،مي دانستند. شهيد مفتح از جمله افرادي بود که توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهي و روحاني، از هم را با تمام وجود احساس کرده بود. وي در را تحقق بخشيدن به آرمان هاي بنيانگذار انقلاب اسلامي، ايجاد وحدت ميان اين دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد. سخنراني‌هاي ايشان در مسجد دانشگاه در ترغيب نسل روشنفکر و تحصيل کرده به اسلام اثر بسزايي داشت. به مناسبت مجاهدت ايشان در راه تحقق وحدت ميان حوزه و دانشگاه، روز شهادت آيت الله مفتح روز وحدت حوزه و دانشگاه ناميده شد.


موضوعات: نغز
   دوشنبه 27 آذر 1391نظر دهید »

اعمال مستحبی ماه صفر: دعا و صدقه/

اعمال خرافی: دق الباب مساجد

ماه صفر دومین ماه قمری است که برای نامگذارى آن دو دلیل ذکر می شود: نخست این که از «صُفْرَة» به معنای «زردى» گرفته شده، زیرا زمان انتخاب نام با فصل پاییز و زرد شدن برگ درختان مقارن بوده است.
دلیل دوم این که از «صِفْر» به معنای «خالى» گرفته شده است، چرا که با پایان یافتن ماه هاى حرام (رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم) قبایل بار دیگر وارد جنگ مى شدند و شهرها خالى مى شد.


موضوعات: نغز
   یکشنبه 26 آذر 1391نظر دهید »

نام تو و دل ما مولا
زمين  تنهادرسايه وجودتو آفتابي خواهد شد! خورشيد تنهابانگاه به سيماي نوراني تو پرتوافشان مي شود
ستاره ها تنهابه خاطرحضورتو صفحه آسمان رامي آرايند عشق  حرف اول نام توست
ايمان  گوياازبرکت ميلادتو پديدارشده است
جاودانگي ديدگان تو جهان رابيناکرده وابروان کماني تو  آهوان دشت غزل رابه پوييدن سرچشمه هاي نوروشورو حضورواداشته است
هردلي که نام مقدس توبرآن حک نباشد ازتپش افتاده است
هرسينه اي که داغ محبت تودرآن ديده نشود مسلول است وهرچشمي که تاب ديدن روي تورانياورد نابيناو معيوب اي رازماندگاري دنيا!اي اميددل هاوجان ها!اي صبح صادق سيادت وسادگي!اي دلداده همه جويندگان
معاني!اي ناب ترين نماي نوازش وآيش!اگرتودرزمان جاري نبودي  اگر نگاه سيالت  سايه هاوسياهي
هارابازنمي شست  اگرزمين سخني ازتونمي گفت  اگرزمان دل به راه تونمي سفت  هيچ فروغي
قادرنبودکه جهان راروشن کندوبشرراازمهجوريت و هجران رهايي بخشد
تو درشت ترين ثمره معنا بردرخت آفرينشي  ماراگوهر باران نسيم نگاه وشبنم مهروباران صفاي خويش کن!
به اميدآن روززيباکه زمين وزمان  ازعطرظهورمولاي مان خوشبووگل باران شود


موضوعات: نغز
   جمعه 17 آذر 13911 نظر »

 

 

 



امام حسین(ع) و امام زمان(عج)، پیوند گذشته با آینده

شیعیان با پشتوانه عاشورایی، وظیفه کنونی خود را می دانند و به امید آینده ای روشن برای خود و فرزندان، حرکت ها و قیام های عدالت خواهانه خود را سامان می دهند. از این رو، شیعیان هرگز در لحظه های تاریخی و در درون فتنه ها سرگردان و حیران نمی مانند؛ چرا که می دانند چه وظیفه ای دارند و برای چه هدفی بزرگ باید حرکت کنند. از اینرو هرگز گسستی میان گذشته و آینده ایشان پدید نمی آید.

هر مومن شیعی، به عشق حسین(ع) پرچم عدالت را بر می دارد تا در زیر فرمان امام زمان(عج) آینده روشن خود را ترسیم کند. بنابراین اگر در جهاد عدالت خواهانه به دست ظالمان و مستکبران و ستمگران شهید شود، خود را پیروز می داند چرا که به وظیفه خود همانند امام حسین(ع) عمل کرده است و اگر شکست ظاهری بخورد، می داند سرمایه بزرگ برای آیندگان فراهم آورده است تا عدالت را برای یاری امام زمان(عج) جهانی سازد.

بنابراین، شیعیان با این همه آموزه های کامل از نظریه و عمل، در کنار الگوها و سرمشق های زندگی از امام حسین(ع) تا امام زمان(عج) همانند امیرمومنان علی(ع) و امام حسن(ع) پرچم عدالت برپا می کنند و عدالت خواهان را به دور این پرچم گرد می آورند و امیدوارانه گام بر می دارند.

حکمت عاشورایی به آنان قدرت و فلسفه ظهور به آنها، امید می دهد. از این دشمنان همواره در تلاش هستند تا عاشورا و ظهور منجی را از ایشان بگیرند و با انواع تشکیک ها و تردیدافکنی ها می خواهند نسل کنونی را از گذشته و آینده شان جدا سازند و سرگردانی و حیرت را برایشان به ارمغان آورند.

هجوم هایی که در سال های اخیر به دو مساله مهم و هویت بخش عاشورا و امام زمان(عج) انجام می گیرد، نشان می دهد که دشمن در اندیشه هویت زدایی از شیعیان است تا آنان را نیز همانند دیگر جوامع در حیرت و سرگردانی و گسست میان آینده و گذشته قرار دهند.

هوشیاری شیعیان تاکنون توانسته همه هجوم های دشمنان به فرهنگ والای تشیع را دفع کند و همچنان شور حسینی برای شهادت طلبی در راه عدالت و امیدواری به جهان در سایه عدالت منجی را در ایشان زنده نگه دارد.

به هر حال، عاشورا و ظهور دو واژه به هم گره خورده در فرهنگ تشیع است؛ چرا که این مفاهیم اکنون شیعیان را به گذشته و آینده چنان پیوند می زند که فرهنگ سرشار از زندگی، حیات، شور، عشق، جاودانگی و حرکت را برای آنان پدید می آورد. بنابراین، بدون عاشورا صحبت از ظهور کردن بی نتیجه گذاردن حرکت حضرت امام حسین(ع) است و نوعی خودفراموشی از اصل فرهنگ عاشورا است؛ چرا که حرکت امام حسین(ع) پیشرفت در مسیر برپایی عدالت بود که این حرکت در نهایت با ظهور امام عصر(عج) به مرحله عمل در کل جامعه بشری خواهد رسید.

باشد که همواره پاسدار فرهنگ عاشورا و انتظار باشیم تا حرکت و قدرت را در رگ های جامعه تزریق کنیم و امید به آینده را در دل ها زنده نگه داریم.

 

 

 


موضوعات: نغز
   جمعه 17 آذر 1391نظر دهید »

«اللّه»واقعا آرامبخش است
تا آخر بخونید جالبه…
یک پژوهشگر هلندی غیرمسلمان چندی پیش تحقیقی در دانشگاه آمستردام انجام داده و به این نتیجه رسیده بود که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و نیز صدای این لفظ، موجب آرامش روحی می‌شود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می‌کند.
این پژوهشگر غیرمسلمان هلند طی گفتگویی در این باره گفت: پس از انجام تحقیقاتی سه ساله که بر روی تعداد زیادی مسلمان که قرآن می‌خوانند و یا کلمه «الله»را می شنوند، به این نتیجه رسیدم که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و حتی شنیدن آن، موجب آرامش روحی می‌شود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می‌کند و نیز به تنفس انسان نظم و ترتیب می‌دهد.
وی در ادامه افزود: بسیاری از این مسلمان که روی آنان تحقیق می‌کردم از بیماری‌های مختلف روحی و روانی رنج می‌بردند. من حتی در تحقیقاتم از افراد غیرمسلمان نیز استفاده کرده و آنان را مجبور به خواندن قرآن و گفتن ذکر «الله» کردم و نتیجه باز هم همان بود. خودم نیز از این نتیجه به شدت غافلگیر شدم، زیرا تأثیر آن بر روی افراد افسرده، ناامید و نگران، تأثیری چشمگیر و عجیب بود.
این پژوهشگر هلندی همچنین گفت: از نظر پزشکی برایم ثابت شد که حرف الف که کلمه«الله» با آن شروع می‌شود، از بخش بالایی سینه انسان خارج شده و باعث تنظیم تنفس می‌شود، به ویژه اگر تکرار شود و این تنظیم تنفس به انسان آرامش روحی می‌دهد. حرف لام که حرف دوم «الله» است نیز باعث برخورد سطح زبان با سطح فوقانی دهان می‌شود. تکرار شدن این حرکت که در کلمه «الله»تشدید دارد نیز در تنظیم و ترتیب تنفس تأثیرگذار است. اما حرف هاء حرکتی به ریه می‌دهد و بر دستگاه تنفسی و در نتیجه قلب تأثیر بسیار خوبی دارد و موجب تنظیم ضربان قلب می‌شود.
به راستی که قرآن کریم در آیه‌ای کریمه می‌فرماید: «الذين آمنوا وتطمئن قلوبهم بذكر الله ألا بذكر الله تطمئن القلوب».


موضوعات: نغز
   یکشنبه 12 آذر 1391نظر دهید »

 

 



حضرت علي (ع) :  ” خداوند هر گاه خيري بر بنده اش بخواهد به او كم خوابي و كم خوري و كم حرفي را تلقين مي كند .”
  دانش پزشكي ظرف چند دهه اخير موفق به اكتشاف مهمي پيرامون خواب شده است و آن كشف بخشي مهم در طول خواب انسان به نام خواب  REM بوده است .(1)  پس از آنكه حدود 45 دقيقه از به خواب رفتن انسان گذشت ، مرحله  REM آغاز مي شود و به مدت كوتاهي حدود 10 تا 15 دقيقه ادامه مي يابد .
     در طول مرحله REM از خواب ، به طرز اسرار آميزي تمام عضلات اسكلتي بدن از كار مي افتد و شخص كاملا بي حركت مي شود و نوار مغزي شخص به جاي حالت خواب ، حالت بيداري كامل را نشان مي دهد . بطوريكه در اين حالت مغز از فعاليت بالايي برخوردار است .
     در طي REM درجه حرارت بدن و ضربان قلب به طور غير منتظره بالا مي رود و حركات سريعي در چشمان فرد ديده مي شود كه وجه تسميه اين مرحله نيز مي باشد ( مرحله حركات سريع چشم  RAPID  EYE  MOVEMENT) و چنانچه شخص را در اين حالت بيدار كنيم به احتمال بسيار قوي ابراز مي كند كه در حال خواب ديدن بوده است .
     مرحله REM پس از 10 تا 15 دقيقه متوقف مي شود و پس از آن در طول خواب و به طور دوره اي و بطور منظم تكرار مي شود . با اين وجود كل دوران R  EM در طول يك خواب 8 ساعتي در اشخاص طبيعي 90 دقيقه خواهد بود و قسمت اعظم آن در ساعات نزديك به صبح به وقوع مي پيوندد.
     امروزه دانش پزشكي به اثبات رسانده است كه در بيماري افسردگي يكي از تظاهرات مهم ، افزايش يافتن طول خواب  REM نسبت به ميزان طبيعي است . بطوريكه شخص افسرده به ميزاني بيش از ساير اشخاص خواب مي بيند . يعني زمان بيشتري را در مرحله  REM بسر مي برد .
     از اين جهت يك مبناي مهم در توليد داروهاي ضد افسردگي ايجاد داروهايي است كه كاهش دهنده مرحله  REM خواب باشند .( از جمله داروهاي ضد افسردگي 3 حلقه اي )
علاوه بر اين يك روش درماني جديد براي بيماران افسرده ، بيدار نگه داشتن آنها ، براي كاهش ميزان REM مي باشد . زمان نماز صبح كه در سوره مباركه ” اسراء ” با عنوان ” ان قران الفجر كان مشهودا “  از آن نام برده شده است و مورد تاكيد فراوان مي باشد . بگونه اي قرار گرفته است كه سبب كاهش دادن قابل ملاحظه ميزان خواب REM در اشخاص مي شوود . همانطور كه خوانديد قسمت اعظم خواب REM در حوالي صبح بوقوع مي پييوندد و چنانچه شخص خود را ملزم به بيداري صبحگاهي كند در حقيقت جلوي ورود خود به مرحله قابل توجهي از خواب REM را گرفته است . از اين جهت بيداري صبحگاهي براي نماز خود به تنهايي مي تواند به عنوان واكسني در پيشگيري از افسردگي و حتي دارويي در درمان افسردگي مطرح باشد . لازم به توضيح است كه خواب  REM در حد تعادل براي سلامت و رفع خستگي لازم است اما زيادي آن منجر به مشكلات مختلف از جمله افسردگي مي شود و نقش نماز بعنوان متعادل كننده ميزان  REM مطرح است.2

1-ترجمه فارسي روانپزشكي كاپلان ـ سادوك ، دكتر نصرت اله پور افكاري ـ جلد سوم صفحه111.
2-در مورد خواب REM و ويژگيهاي آن مطلب از : ” روانپزشكي كاپلان ـ سادوك ” ترجمه فارسي دكتر پور افكاري اقتباس شده است .

 

 


موضوعات: نغز
   یکشنبه 12 آذر 1391نظر دهید »

 

شجاعتى نظیر حسین (ع )

 شجاعت حسین (ع ) در خواهرش زینب (س ) هم بود؛ یا زینب (س ) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت ، کمى از حسین (ع ) ندارد قوت قلبش به برکت اتصالش به مبداء تعالى راستى محیرالعقول است .

شیخ شوشترى مى فرماید: اگر حسین (ع ) در صحنه کربلا یک میدان داشت ، مجلله زینب (س ) دو میدان نبرد داشت : میدان نبرد اولش ‍ مجلس ابن زیاد، و دومى مجلس یزید پلید.

اما تفاوت هایى که از حیث ظهور دارد، نبرد حسین (ع ) با لباسى که از پیغمبر به او رسیده بود، عمامه پیغمبر بر سر و جبه او به دوش ، نیزه به همراه و شمشیر به دستش سوار بر مرکب رسول خدا (ص ) گردید با عزت و شهامت وارد نبرد مشرکین گردید تا شهید شد.

گذشتن از راحتى

 کسى که پس از دستگاه سلطنتى ، دستگاه او است ، کمال وسایل موجود به بهترین وجهى برایش مهیا است ، غلامها و کنیزها و وسایل راحتى ، غرض زینب در چنین خانه اى زندگى مى کند که هیچ کسرى ندارد ناگهان مى بیند حسین (ع ) مى خواهد حرکت کند تمام خوشى ها و راحتى ها را رها مى کند و خود را در دریاى ناراحتى ها و ناملایمات مى افکند این ، چه زهدى است ؟ سبحان الله ! واقعا حیرت آور است .

اگر جریان را نمى دانست ، مهم نبود، لیکن از همان شب 28 رجب که به اتفاق برادرش با ترس و هراس ‍ از مدینه فرار کرده به سمت مکه حرکت نمودند، براى آنچه جدش ‍ رسول خدا (ص ) و پدر و مادرش گزارش داده بودند از مصیبتها آماده شد.

خلاصه ، با علم به این معنى ، و یقین به این که در بلاهاى سخت سخت مى رود،: براى مثل زینبى که دختر سلطان حقیقى و ظاهرى و همسر عبدالله است برود در یک دستگاهى که آخرش اسیرى است ، آواره بیابانها و زحمت مسافرتها گردد؟ 

 

 


موضوعات: نغز
   یکشنبه 12 آذر 1391نظر دهید »

 

مولا جان!

آری! تو می آیی و در هر قدم، شاخه ای از عاطفه خواهی کاشت و قاصدکی را آزاد خواهی کرد.

تو می آیی و روی هر درخت پر شکوه لانه ای از امید برای کبوتران غریب خواهی ساخت. صدای تو،

بغض فضا را می شکافد. فضای مه آلودی که قلب چکاوکها را از هر شاخه درختش آویزان کرده اند.

تو با دستهایت بر قلبهای شقایق ها رنگ سبز امید خواهی زد و با رنگ پر معنای دریا خواهی نوشت:

به نام خدای امیدها"!

سیاه روتر از آنم که جرات کنم به سپیدارها نزدیک شوم،

 بی مایه تر از آنم که داراییم کفاف خریدن یک شاخه لبخند را برای لبانت بدهد.

دلم هر جایی تر از آن است که بتواند شبی، ساعتی یا حتی به قدر چند جمله ای با تو خلوت کند.

اما شکسته تر از آنم که به انکسارم رحم نکنی، و تکیده تر از آنم که راضی بشوی استخوان هایم زیر

بار بی‌اعتنایی ات خرد شود، و دست خالی تر از آن که دست رد به سینه ام بزنی!

چه آرزوهایی برایم در سر داشتی و به بارور شدنم چه امیدها که نبسته بودی! چه خاطره هایی

شیرین داشتم از هم صحبتی با تو و چه جام هایی از نور ناب نوشیده بودم از کلامت!

چرا عقب افتادم از قافله ات؟ چرا جا ماندم از کاروانت؟ چه شد که تا به خود جنبیدم، وسط صحرا،

زمین گیر خفت خود شدم و دیگر از تو حتی سوسویی هم پیدا نبود؟

 

 

 

 


موضوعات: نغز
   یکشنبه 12 آذر 1391نظر دهید »

لو لم یتوعد الله على معصیته لكان یجب ان لا یعصى شكرا لنعمه .
ح / 290.
ترجمه :اگر حتى خداوند، بندگانش را،از نافرمانى كردن و گناه ورزیدن نترسانیده بود، باز هم واجب بود كه انسان ، مرتكب هیچ گناهى نشود، تا به این وسیله ، در برابر نعمتهاى او سپاسگزارى كرده باشد.
شرح : كسیكه گناه میكند و فرمان خداوند را به جاى نمى آورد، در حقیقت ، نعمت هایى را كه خداوند به او داده است ، تباه میكند. زیرا چنین كسى ، براى آن كه بتواند گناهى را مرتكب شود، ناچار باید تمام نیروهائى را كه در وجودش هست ، به كار ببرد. در حالیكه خداوند، این نیروها را، براى گناه و نافرمانى كردن به او نداده است


موضوعات: نغز
   یکشنبه 12 آذر 1391نظر دهید »

وقتی میگیم خدا کند که بیایی

شاید او می فرماید خدا کند که بخواهید . . .


موضوعات: نغز
   یکشنبه 12 آذر 13911 نظر »

شبهه در باره عروسی حضرت قاسم (ع)

سوال:
آیا ماجرای عقد حضرت قاسم ودختر امام حسین (ع)قبل از به میدان رفتن قاسم حقیقت دارد

پاسخ به سوال

در تاریخ درخشان نهضت امام حسین (ع)متأسفانه تحریفاتی صورت گرفته است. یکی از این تحریفات داستان عروسی حضرت قاسم و حجله قاسم است که هیچ پایه و اساسی ندارد و در منابع معتبر اشاره ای به آن نشده است. مضافاً بر این که چنین قضیه ای امکان عقلی نیز ندارد.! زیرا اولاً در جریان عاشورا حضرت قاسم بیش از سیزده سال نداشته و به سن بلوغ نرسیده بودند. ثانیاً شرایط سخت جنگ و محاصره دشمنان و اهمیت امام حسین به انجام وظیفه الهی در مقابله با دشمن غداری همچون بنی امیه و …. امکان چنین امری فراهم نبوده است. بنابر این چنین قضیه ای از نظر محققین شیعه غیر قابل قبول است. در این جا به نظرات برخی از آنان اشاره می کنیم:

1-محدث نوری صاحب آثاری چون مستدرک الوسائل در اثر معروفی که پیرامون آداب اهل منبر به نگارش درآورده در این باره اظهار داشته است: از اخبار موهونه و کتب غیر معتمده که بزرگان علمای گذشته به آنها اعتنا نکردند و مراجعه ننمودند … قصه زعفر جنی و عروسی قاسم است که هر دو در روضه کاشفی موجود است و قصه عروسی قبل از روضه، از عصر شیخ مفید تا تألیف کتاب فوق در هیچ کتابی دیده نشده است ، چگونه میشود قضیه ای به این عظمت و قصه ای چنین آشکار محقق و مضبوط باشد و به نظر تمام این جماعت نرسیده باشد. [1]

2. محدث بزرگوار شیخ عباس قمی خاطر نشان نموده است: قصه دامادی قاسم در کربلا و تزویج فاطمه بنت الحسین برای او صحّت ندارد . به علاوه حضرت امام حسین (ع) را دو دختر بوده یکی حضرت سکینه (س) و دیگری فاطمه (س) نام داشته است. اولی را سیدالشهداء (ع) به عقد ازدواج عبدالله درآورد که شوهرش در کربلا به شهادت رسید و دومی همسر حسن مثنی است که در کربلا حاضر بود.[2]

3- شهید آیت الله قاضی طباطبائی داستان عروسی قاسم را فاقد اعتبار می داند و می افزاید علامه مامقانی در کتاب تنقیح المقال میگوید: آن چه در کتاب منتخب طریحی از قصه تزویج قاسم نقل شده من و سایر اهل تتبع در کتابهای سیره، تاریخ و مقاتل با اعتبار بر آن اطلاع نیافتیم، بسیار دور از اعتبار است که چنین قضیه ای روز عاشورا با آن اوضاع و احوال و شدت بلایا اتفاق افتد. به نظر میرسد که قصّه عروسی قاسم که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود اشتباه شده و داستان عروسی حسن مثنی بدین صورت در افواه اشتهار یافته است.[3]

4- شهید آیت الله مرتضی مطهری در این باره می گوید: « … در همان گرماگرم روز عاشورا که می دانید مجال نماز خواندن هم نبود، امام نماز خوف خواند و با عجله هم خواند، حتی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند که امام بتواند این دو رکعت نماز خوف را بخواند … ولی گفته اند در همان وقت امام فرمود: حجله عروسی را بیندازید، من می خواهم عروسی قاسم با یکی از دخترهایم را این جا، لااقل شبیه آن هم که شده ببینم ! یکی از چیزهایی که از تعزیه خوان های ما هرگز جدا نمی شد عروسی قاسم نوکدخدا؛ یعنی نوداماد بود. در صورتی که این در هیچ کتابی از کتاب های تاریخی معتبر وجود ندارد[4]

 

 


[1] - لؤلؤ و مرجان، میرزا حسین نوری، ص 193.

[2] - منتهی الآمال، حاج شیخ عباس قمی، ج اول،  ص 70.

[3] - تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهداء شهید قاضی.

[4] - حماسه حسینی، شهید مطهری، ج اول، ص 27 ـ 28؛ نک: گلی زواره، غلامرضا ، قاسم بن حسن ( علیه السلام ) اسوه نوجوانان پاسدار اسلام ، 209 ، اردیبهشت 78

 

 


موضوعات: نغز
   سه شنبه 7 آذر 1391نظر دهید »

هر کس  دوست دارد روز قیامت بر سر سفره های نور بنشیند باید از زائران امام حسین(ع) باشد

وسائل الشیعه ج 10 ص330

الهم ارزقنا شفاعه الحسین یوم الورود

 


موضوعات: نغز
   جمعه 3 آذر 13911 نظر »

گوشه ای از سخنرانی شهید گرانقدر ایت الله مطهری

 والله وبالله ما در برابر این قضیه مسولیم به خدا قسم مسولیت داریم. بخدا قسم ما غافل هستیم. واللهه قضیه ای که دل پیغمبر اکرم  را امروز خون کرده است این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی (ع) را خون کرده است  این قضیه است

اگر می خواهیم به خودمان ارزش بدهیم اگر می خواهیم به دعزا داری حسین بن علی(ع) ارزش بدهیم باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی(ع) امروز بود وخودش می گفت برای من عزاداری کنید می گفت چه شعاری بدهید

 آیا می گفت بخوانید نوجوان اکبر من یا می گفت بخوانید زینب مضطرم الوداع الوداع جملاتی که خودش هرگز بر زبان نیاورد؟!

 اگر حسین بن علی(ع) بود می گفت اگر می خواهی برای من عزاداری کنی ،سینه بزنی ،زنجیر زنی کنی شعار امروز تو باید فلسطین باشد شمر هزار وسیصد سال پیش مرد شمر امروز را بشناس


موضوعات: نغز
   جمعه 3 آذر 13911 نظر »

حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه در کلامی فرموده اند :

گمان نمی کنم فضیلت بکاء بر اباعبدالله الحسین علیه السلام از نماز شب کمتر باشد.

 

…دوستان ایام را غنیمت شمریم …

 

سلسله موی دوست حلقه دام بلاست

هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست …

التماس دعا

 

موضوعات: نغز, مناسبت ها
   دوشنبه 29 آبان 1391نظر دهید »

بالاترين عبادت

قال الحسين عليه السلامإنّ قوماً عَبدوا الله رَغبَةً فَتلكَ عبادةُ التُجّار
وَ إنّ قوماً عَبدوا الله رَهبَةً فَتلكَ عِبادةُ العَبيد
وان قوما عبدوا الله شكراً فتلك عبادةُ اْلاَحرار وَ هىَ أفضَلُ اْلعِبادَة
امام حسین علیه السلام فرمود:
گـروهـى خـدا را از روى ميل و رغبت(به بهشت) عبادت مى كنند كه ايـن عبادت تاجـران است
و گروهـى خـدا را از روى تـرس (ازدوزخ) مـى پـرستنـد و ايـن عبادت بندگان است
و گروهى خدا را از روى شكر(و شايستگى پرستـش) عبادت مـى كنند وايـن عبـادت آزادگـان است كه بهتـريـن عبـادت است

تحف العقول, ص 250


موضوعات: نغز, مناسبت ها
   جمعه 26 آبان 13911 نظر »

خواب دیدم مرده ام ،خواب دیدم ،خسته وافسرده ام

روی من خروارها از خاک بود .وای قبر من چه وحشتناک بود

بالش زیر سرم از سنگ بود، غرق وحشت؛ سوت وکورو تنگ بود

هر که آمد پیش حرفی راند ورفت.سوره حمدی برایم خواند ورفت.

ناله می کردم ولیکن بی جواب ، تشنه بودم در پی یک جرعه آب.

یک ملک گفتا بگو نام تو کیست ،آن یکی فریاد زد رب تو کیست

ای گنه کار سیه دل بسته پر،نام اربابان خود ببر

گفتنم عمر خود کردی تباه، نامه اعمال خود کردی سیاه

نا امید از هر کجا ودل فکار ،می کشیدنم با خفت سوی نار

نا گهان الطاف حق آغاز شد.از جنان درهای رحمت باز شد

مردی آمد از تبار آسمان ،نور پیشانیش فوق آسمان

صورتش خورشید بود وغرق نور ،  جام چشمانش پر از شرب طهور

لب که نه سر چشمه آب حیات، بین دستانش کائنات وممکنات

گیسوانش شط پر جوش وخروش، در رکابش قدسیان حلقه به گوش

بر سرش دستمال سبزی بسته بود ،بر دلم مهرش عجیب بنشسته بود

کی به زیبایی او گل می رسید، پیش او یوسف خجالت می کشید

در قدوم آن نگار مه جبین، از  جلال حضرت حق آفرین

دو ملک سر را به زیر انداختند، بال خود را فرش راهش ساختند

غرق حیرت داشتم این زمزمه ،آمده اینجا حسین فاطمه

سوی من آمد مرا شرمنده کرد، مهربانانه به رویم خنده کرد

این که اینجا این چنین تنها شده ، کام او با تربت من وا شده

مادرش اورا به عشقم زاده است ، گریه کرده بعد شیرش داده است

خویش را در سوز عشقم آب کرد،عکس من را بر دل خود قاب کرد

غرق حیرت داشتم این زمزمه، آمده اینجا حسین فاطمه


موضوعات: نغز
   دوشنبه 22 آبان 13915 نظر »

اللهم طال المهدی 


خدایا انتظار طولانی شد

خدایاتووعده دادی که ظهور نزدیک است

وفرمودی انهم یرونه بعیدا ونراه قریبا

ووعده های تو تخلف ناپذیر است.

خدای من صبر وظرفیت من کم است.

وبیش از این طاقت دوری نداریم

 


موضوعات: نغز
   جمعه 12 آبان 13911 نظر »

گفت پیغمبر به یارای سخن          پیک رب العالمین آمد به من

گفت حیدر را خدا این تحفه داد       بر همه خلق جهان فضلش نهاد

گشت داخل از یقین زوج بتول       در ولایت با خداوند ورسول

 

        عید غدیر خم بر شما مبارک


موضوعات: نغز
   جمعه 12 آبان 13911 نظر »

 

 

 ارسال كارت پستال برای ديگران

 

 

 

السلام عليك يا على‏النّقى
اى امام هدايت!
اى امام هدايت و روشنى! ميلاد تو، جاده‏ها را بى‏طاقت مى‏كند تا با همه رگ‏هايشان، نبض قدم‏هاى تو را انتظار بكشند. تو سر مى‏رسى، تا قلب‏ها در سايه‏سار بلند نام تو آرام گيرند.
اگر چه شهر، در پيله تاريك خود فرو رفته بود، اما شوق آمدن تو، كوچه‏هاى بنى‏هاشم را به تپش واداشت تا در مژده ديدار صبر مجسم، به ادامه ريسمان نجات چنگ بزنند.
گرچه يوسفِ جمالِ تو را در اسارتگاه‏ها پنهان كنند، وعده «اِنَّ اللّه تُعِّزُ مَنْ تشاء و تُذِّل مَنْ تشاء»، سرود زندگى تو خواهد بود، اى نور هدايت.
طراوت امامت
اى قتيل عشق! آن هنگام كه پا به جهان گذاشتى، گل‏ها ـ دسته‏جمعى سپيدى را از روحت آموختند و سرخى را از پايانت و زردى را از رخسار شب‏زنده‏دارت. امروز، آسمان، شعر تازه‏اى سروده است: اى پنجره‏هاى بسته! با ياد ذريه زهرا روزه را باز كنيد تا آسمان، زمين را لمس كند.
هرچند مى‏خواهند طراوت‏بارانى امامتش را پنهان كنند؛ ولى اين اقيانوس را سدّ سنگ‏ريزه‏هاى كفر، مسدود نخواهد كرد.
در آغوش سامرا
آمدى؛ آن هنگام كه عباسيان، در انديشه‏اى عبث غوطه مى‏خوردند و زنجيرهايى را براى بريدن نفس، در خيال خود مى‏بافتند. ناگهان درهاى آسمان، به روى زمين گشوده شد و مژده رسيدنت، همچون زلال چشمه‏اى، در خانه‏اى محقر فوران كرد. تو از شكوه يقين آمده‏اى تا در تاريك‏ترين شب‏هاى تاريخ، تيرگى غبار اندوه را از قلب‏هاى مؤمنان بزدايى. سامرا، آغوش گشود تا قدم‏هاى تو را بوسه بزند.
واحيرتا! كه در هر گوشه آسمان آل زهرا، صيادى به كمين نشسته است تا كبوترى از شما را اسير كند؛ اما معجزه عشق، فراگيرتر از آن است كه رؤياى پر گشودن در هواى شما را از آسمان نگاهمان بگيرد.
السلام عليك يا على‏النّقى
با دلى از آينه و تن‏پوشى از نسيمِ علم و عرفان و آتشفشانى به لب، بر اهل زمين خوش آمدى.
اى بهشت سامرا! چه خوش است آرامشِ ماندن زير چتر ولايت تو، در صبحى كه چون آفتاب سپيده دم، برآيى!

 

 

 


موضوعات: نغز
   سه شنبه 9 آبان 1391نظر دهید »

اس ام اس تبریک ولادت امام هادی -ع

ز سوی عرش رحمن، نوید شادی آمد

بشارت ای محبان، امام هادی آمد

کجایی یابن زهرا بده عیدی مارا

که روح عشق و ایمان امام هادی آمد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


موضوعات: نغز
   سه شنبه 9 آبان 13912 نظر »

اگر ابراهیم خلیل،در اجرای فرمان پروردگارش خنجر برحنجر اسماعیل می نهد،اگر اسماعیل ذبیحپدر را در اجرای امر خدایی،ترغیب وتشویق می کند،اگر شیخ الانبیاء در نهادن کارد برحلقوم فرزندش،لحظه ایی تردید وتوقف نمی کند:همه وهمه نشانهمسلمانی آن پدروپسر وشاهد صداقت در عقیدهوعشق ووفاداری در قلمرو بندگی است

به درون خود برویم ببینیم ازکدام یک از چیزهایی که دوستشان داریم میتوانیم دل بکنیم به خاطر دلداد گی به معبود؟؟؟؟؟


موضوعات: نغز
   پنجشنبه 4 آبان 13911 نظر »

مبینم ای عزیز سفر کرده که سفرت را آغاز کردی .دعوتی که هیجده هزار دعوتنامه داشت. ودر بیابان های تفدیده راه می سپری وپرچم فرازمند نهضت آزادی بخش حسین علیه السلام را بر دوش می کشی.محکم واستوار با طنین گامهای قهرمانانه ات، سکوت سرد ومرگ افزایچندین ساله تاریخ اسلام را در هم می شکند جوانمردی ،وفا،و دریادلی به تم ایمان آورده اند،وارزشها هرگز پاسداری پایدارتر از تو ندیدند.

مرغ دلش گاهی،هوای یار می کرد                                                     از خستگی تکیه بر دیوار می کرد

در گارگاه لب درنا سفته می سفت                                                         اسراردل،را چنین به باد می گفت

اینک که در این شهر دلداری ندارم                                                     تنهای تنها هستم ویاری ندارم

از من ببر بر نزد دلدارم پیامی                                                           زیرا که غیر اوندارم من امانی

از قول من بر گو تو با نور دوعینم                                                     فرزند دلبند علی،یعنی حسینم

مولای من از کوفیان قطع نظر کن                                                        کوفه میای عزم سفر جای دگر کن

مولای من جان رسول الله بر گرد                                                       دانم که در راهی ولی زین را ه برگرد

اینان که بر لب نعره تکبیر دارند                                                         جای وفا زیر عبا شمشیر دارند

سلام بر تو ای مسلم ای یار باوفای حسین جانم فدای تو ومظلومیتت

برگرفته از سایت www.AVINE.COM


موضوعات: نغز
   پنجشنبه 4 آبان 13911 نظر »

۩۞۩ ۩۞۩ محل تلاقی توفان های اشک۩۞۩ ۩۞۩
ای وارث لوح، وارث قلم، ای علم!
ای شکافنده علوم و فروزان تر از نجوم!

مساجد شیعیان امروز در غم فراقت کربلاست و دل های پیروانت
محرم محرم عزا.
چه کنیم با این همه غم، این همه عزا، این همه بغض؟

امروز، دیدگان عالمان علوم محمدی، محل تلاقی توفان های اشکند.
اشک ها گروه گروه، چون دسته های عزادار از دیدگان شیعیانت به جنبش
می آیند و مانند کبوتران بی آشیانه، سراغ حرم تو را می گیرند.

ای پنجمین راهنما، ای هما!
امروز از چشم مجلسیانت، دریا دریا اشک تلاطم می کند.
امروز مأذنه ها پر از بغض اند و هر چه اذان، اندوهگین.

نمازگزاران، هوای گریه در سر دارند.
امروز نمازگزاران، نماز باران می خوانند.
امروز نمازگزاران، سجده غم به جا می آورند.

امروز نمازگزاران به خاک می افتند تا از فقدان امامی، شِکوه سر دهند
که وارث علم نبی بود؛ امامی که وارث علم علی بود، امامی که از وحی
می نوشت، امامی که در واژه واژه، فرهنگ نبوت را گسترش می داد.

امامی که صد سینه آفتاب داشت و برای هر نقطه ای سیاه،
هزار سپیده جواب.
او شکافنده علوم بود.
ازاین روست که امروز «قال الباقر»، شکافنده ظلمات است.
ازاین روست که «قال الباقر»، سوزاننده شبهات است.

هر جا که پرتوی از «قال الباقر» باشد، آنجا سیاهی ضلالت،
توان مقاومت نخواهد داشت.
هر جا که زمزمه «قال الباقر» باشد؛ آنجا زمزم هدایت،
همیشه جوشان خواهد بود.

قال الباقر هست؛ پس زمزم هست.
قال الباقر هست؛ پس کوثر هست.
قال الباقر هست؛ پس بهشت هست.

السلام علیک یا باقرالعلم بعد النبی!

۞۞۞۞۞
قنبر علی تابش

 


موضوعات: نغز
   دوشنبه 1 آبان 13911 نظر »

دعا پشت دعا برای آمدنت

                                                        گناه پشت گناه برای نیامدنت

                                                                                                         دل درگیر میان این دو انتخاب

                                                                                                                                                               کدام آخر؟

 

 

                                                                     آمدنت؟ یا نیامدنت؟

 

 

 

 

 

 

                                                                              


موضوعات: نغز
   دوشنبه 24 مهر 13911 نظر »

درمیان حجره کیست غوغا میکند

شکوه زیر لب ز بی رحمی دنیا می کند

ز آتش زهر جفا چون شعله می پیچد  به خود

دود آهش روز را چون شام یلدا می کند

خاک عالم بر سرم گویی جواد ابن رضاست

کز عطش می سوزدو خون قلب زهرا می کند

جان به فدای توامام جواد

داد رس وشافع روز معاد

ای نهمین حجت حی خبیر

 دست محبین ز عنایت بگیر

قسمت ما کن حرمت کاظمین

حق شهید ره قران حسین

 پروردگارا مار ا از محبین  نهمین حجتت قرار بده وراه مارا از راهشان جدا مکن بار خدایا دلمان را به عشق ائمه صلوات الله  روشن بنما تا در دنیا وآخرت شافع وداد رسمان گردند اللهی آمین


موضوعات: نغز
   دوشنبه 24 مهر 13912 نظر »

کوچه ها را به نامشان کردیم که هر گاه نشانی  منزلمان را می دهیم .بدانیم که از گذر گاه خون کدامین شهید است که با آرامش به خانه می رسیم!!!

بر دامن مادر شهیدان صلوات


موضوعات: نغز, دانلودستان
   یکشنبه 16 مهر 13915 نظر »

اولا یعامون ان الله یعلم ما یسیرون و ما یعلنون

آیا نمی دانند که خدا آنچه رانهان می کنند یا آشکار می سازند می داند؟


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 29 شهریور 13911 نظر »

ای که به قم قدر وبها داده ای

کشور مارا توصفا داده ایی

نام تو بر قلب صفا می دهد

روضه تو بوی رضا می دهد

میلاد مسعود بانوی افتاب بر همگان مبارک


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 29 شهریور 1391نظر دهید »

 

اللهم  . . .



تب داره باز تنم خدا

 توشور و حال کربلا

میزنه نبض عاشقم

حسین شفا،حرم دوا

. . .

حرم غروب ایون طلا

حرم میون زائرا

حرم زیارت عاشورا

حرم ضریح و کفترا

حرم حرم صحن و سرا

. . .

ارباب من و تو خدا

به حرمت امام رضا

به روضه های مادرت

یه بار ببر کرب و بلا


(بداهه ):ف.ا

دلنوشت 1: دوستش دارم به هزارویک دلیل

دلنوشت 2: طعم زیارت عاشورا بین الحرمین برام عین طعم شهادته . اللهم ارزقنا


موضوعات: نغز, دلکوبه
   پنجشنبه 23 شهریور 1391نظر دهید »

 

 

نامه یک بانوی مسیحی به بانوی مسلمان


 

ادامه »


موضوعات: نغز
   دوشنبه 20 شهریور 13911 نظر »

آیت الله سید اسدالله مدنی در سال 1292 ش در روستایی از آذر بایجان شرقی چشم به جهان گشود ودر سنین جوانی برای تحصیل علوم دینی به قم عزیمت کرد.وی پس از گذراندن دروس مقدماتی وسطح.در حدود چهار سال  به تحصیل دروس فقه واصول در محضر امام خمینی (ره)مشغول شد  سپس راهی نجف اشرف گردید  ودر جلسات درس حضرات آیات:سید ابوالحسن اصفهانی. سید عبد الهادی شیرازی.سید محسن حکیم. وسید ابوالقاسم خویی شرکت نمود  .

ایت الله مدنی سالها پیش از ورود به عرصه مبارزات سیاسی با افکار ضد دینی کسروی مقابله کرده بود وبا شهید نواب صفوی  همکاری داشت  با اغاز مبارزه مردم ایران به رهبری امام عزیز وتبعید ایشان به نجف اشرف در کنار استاد ورهبر خود قرار گرفت.ایت الله مدنی در سال1350 به فرمان امام (ره) برای تدریس علوم دینی به خرم آباد رفت ودر آنجا حوزه ایی تاسیس کرد وبر اثر فعالیت ومبارزه بر علیه رژیم  پهلوی بیش از سه سال به شهرهای مختلف تبعید شد و با اوج گیری انقلاب اسلامی از تبعیدبه قم باز گشت این روحانی مبارز پس از پیزوزی انقلاب به دعوت مردم همدان راهی این شهر گردید وارطرف مردم همدان به مجلس خبرگان راه یافت ،آیت الله مدنی پس از شهادت ایت الله قاضی طبا طبایی نخستین امام جمعه تبریز،از سوی امام خمینی(ره)،به عنوان نماینده  ولی فقیه وامام جمعه تبریز انتخاب شد ودر این سنگر به پاسداری از آرمان های انقلاب همت گماشت این مجاهد گرانقدز ووالا مقام سرانجام در بیستم شهریور1360در 68سالگی در همین سنگر پس از اقامه نماز در محراب نماز جمعه تبریز  توسط منافقین به درجه رفیع شهادت نائل آمدودر حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. روحش شاد وخداوند متعال روحش رابا شهدای کربلا محشور گرداند .

 

 

 

 

9


موضوعات: نغز
   دوشنبه 20 شهریور 1391نظر دهید »

امام صادق علیه السلام می فرماید:

هر که به یک زندگی ساده از خدا راضی باشد خداوند هم به عمل اندک او راضی می شود

اصول کافی جلد 3ص207


موضوعات: نغز
   دوشنبه 20 شهریور 1391نظر دهید »

شهدا با خون خود به امام حسین علیه السلام لبیک گفتند

کیست که با حجاب کامل خود به حضرت زهرا سلام الله علیها لبیک گوید؟


هرکی در حد توانشه بسم الله

 


موضوعات: نغز
   یکشنبه 19 شهریور 1391نظر دهید »

 


کلام ولایت


«روز قدس را گرامی بدارید و آن را گرامی بشمارید»

 

«خودتان را برای راهپیمایی روز قدس آماده کنید، آن هم صحنه عظیمی است برای اینکه همه

بدانند که ملت ایران در صحنه است، بیدار است، پابرجاست و از هیچ قدرتی و از هیچ قلدری

در سطح عالم، باک ندارد».

 


موضوعات: نغز
   چهارشنبه 25 مرداد 1391نظر دهید »

 

چرا شب قدر را احیا می کنیم؟

لیله القدرشب نزول کاملترین کتاب آسمانی یعنی قرآن است پس باید آن شب را احیاء نمودتا از فیض وبرکات معنوی وبی حد وحصرنزول کلام خدابر آسمان دنیا برخوردار شویم وآن را بر سر نهیم وزیر سایه قرآن با توسل به ائمه(س)از خداطلب آمرزش ومغفرت نموده وآیات نورانی آن را دائمادراندیشه وفکرخود داشته ودر آن شب عیزیزبا حالت خضوع وخشوع تصمیم بگیریم دستورات عالیه آن را واقعادر زندگانی با تمام روح وروان خود عملاپیاده کنیم.

شب قدر شبی،شبی است که گفته شده عبادت در آن شب اگر خالصانه باشدبرابراست با بیش ازسی هزار شب.

شب قدر شبی است که اگر بیدار بمانیم طاعتی افزون تر از شب های دیگر بنماییم،در آن هنگام فرشتگان فوج فوج تا صبح بر مومنین ومومنات در حال عبادت سلام ودرود ورحمت می فرستند وخود شاهدوناظر رکوع وسجودمتواضعانه اشرف مخلوقات هستندتا بدینوسیله اشرفیت وخلیفه اللهی انسان بر فرشتگان تفسیر گرددورمزسجده ملائک  در برابرآدم را بیابند

شب قدر؛ شبي است که آدمي راه طولاني سيرالي الله را يکشبه طي مي نمايد و در اين شب آدمي بهتر مي تواندبه تهذيب نفس بپردازد چرا که در اين شب شياطين در اسارتند وانسانها از شر وسوسه هاي او تا صبح در امانند مگر اينکه انسان  خود   نعوذ با ا لله با اعمال نا شايست درآن شب بند از پاي شيطان باز نهد.

 شب قدر؛ شبي است که مقدرات يکساله هر انسان و سرنوشت همه موجودات جهان در آن رقم زده مي شود.

شب قدر؛ شبي است که حضرت مهدي(عج) مقدرات يکساله هر انساني را به امضاء مي رساند وشب شناخت آن انسان عظيم الشان، «امام عصر» است وشب قدر انسان کامل است.

شب قدر؛ شبي است که ليله الاسراء ومعراج رسول الله در آن واقع شده است.

شب قدر؛ شبي است که اگر نبود ونيامده بود شب تيره، بد بختي انسان به پايان نمي رسيد و بامداد،  نيک بختي او طلوع نمي کرد، و از بند اسارت اقويا و استعمار گران آزاد نمي گشت.

حال با اين تفاضيل آيا شايسته است که انسان مسلمان خود را از برکات و فيوضات چنين شبي محروم سازد! لذا بر هر مسلمان پاس داشت واحياءاين شب ضروري مي نمايد.

 


موضوعات: نغز
   سه شنبه 17 مرداد 13915 نظر »


میلاداولین گل بوستان علی وزهرامبارک باد

می خواست تا چشم وچراغ دین،شما باشی

بعد از علی میراث دارمصطفی باشی

مثل نسیمی مهربان ومثل باران ،سبز

آمیزه ای ازرحمت ووجود سخا یاشی

میلاد مجتبی است بیا تا به خرمی

امشب بساط جشن ولادت به پا کنیم


موضوعات: نغز
   شنبه 14 مرداد 13911 نظر »

 

 

 

 

امام علی(ع):السرف مثواه،والقصد مثراه(البحار)

اسراف موجب هلاکت است ومیانه روی مایه زیادشدن ثروت.

ماجرای تاسف انگیز اسراف در جامعه ،زمینه ساز برخی کمبود هاست.له له زدن برای آب نوشیدن راکنار،شستن حیاط وکوچه وماشین با آب لوله کشی بگذارید.آیا آنکمبود محصول این اسراف نیست.بعضی ها به علت گرانی برخی میوه ها،قدرت خرید ندارند ودر حسرت میوه به سر می برندبعضی ها نیز میوه های نیم خورده را به آشغالی می ریزند .گاهی مردم در به در دنبال یک جنس وکالا هستند ،در حالی که جمعی با خرید بیش از نیاز یا از روی حرص وترس وطمع،به وفور خریده ودر خانه وانبار ،ذخیره سازی کرده اند یا در مصرف،اسراف می کنند.آیا آن نایابی وکمیابی ریشه در این احتکار ندارد؟

اعتدال در خرید ومصرف،راهی برای مقابله وپیشگیری فقر وکمبودها وخلاء هاست.امام صادق (ع)تضمین میکند که افراد میانه رو ومقتصد گرفتار تنگدستی نشوند.

 

 

 

 


موضوعات: نغز
   سه شنبه 10 مرداد 13911 نظر »

1 3 4

اوقات شرعی
پخش زنده اماکن متبرکه
دانشنامه سوره های قران
سوره قرآن
تدبر در قرآن
دانشنامه مهدویت
دانشنامه عاشورا
احادیث موضوعی
وصیتنامه شهدا