سامانه وبلاگ مدارس
  • خانه
  • تماس
  • ورود
  • آمار

  • امروز: 199
  • دیروز: 254
  • 7 روز قبل: 1118
  • 1 ماه قبل: 3723
  • کل بازدیدها: 133381
 
« یابن الحسنحجاب »

می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده؛ غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که

حتی برای برخی محبانت، غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند.

من از تصویر این غربت و غم ناتوان ام.

… از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آنها که چنان


برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟ از آنها که تو را به دور دست ها تبعید می کنند؟ از آنها 

که تو را دست نیافتنی جلوه می دهند؟ از آنها که به نام تو مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟

… از خود آغاز می کنم که اگر هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد. می خواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم بر

گذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی؛ می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری؛ می دانم در همان

لحظه ها، روزها و سال های غفلت هم، برایم دعا می کردی. من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان، دورادور مرا زیرا

نظر داشتی آقای من ، مولای من ، یاورمن … العفو … العفو!


موضوعات: نغز
   شنبه 16 دی 1391
نظر از: خادم المهدی [عضو] 

باسلام وتشکر ازنظر لطف شما

1391/10/17 @ 14:56
نظر از: خسروی [عضو] 
خسروی

عرض ادب و پاسداشت به جهت تلاش بي نظير شما عزيزان .
خدا قوت

1391/10/17 @ 10:49


فرم در حال بارگذاری ...

اوقات شرعی
پخش زنده اماکن متبرکه
دانشنامه سوره های قران
سوره قرآن
تدبر در قرآن
دانشنامه مهدویت
دانشنامه عاشورا
احادیث موضوعی
وصیتنامه شهدا