مراسم عزادری ابا عبد الله در چهارمین شب از ماه محرم با حضور حدود 500 نفر از بانوان شهرستان برگزار گردید. در این مراسم فرنگیس حیدری تبار طلبه سال پنجم با موضوع فساد اجتماعی کینه و کینه توزی ایراد سخنرانی کرد.
فرنگیس حیدری تبار در بیان آثار کینه و کینه توزی چنین گفت: از مهمترین آثار کینه، مرتکب شدن به گناهان دیگر است. نمونه آن کینه ایی بود که خاندان یزید و معاویه نسبت به مولا علی ع داشتند و همین کینه باعث شد که چنین رفتار ناجوانمردانه ایی با پسر ایشان ابا عبدلله داشته باشند.
وی گفت: یکی از آفات کینه که الان در بیشتر خانواده ها قابل رویت است، بهم خوردن روابط صمیمی بین خانواده ها و به تبع آن قطع صله رحم است.
حیدری تبار در اشاره به درمان کینه گفت: دل انسان مومن باید مثل آینه باشد اگر کسی در مقابل انسان مومن کار و رفتار ناپسندی داشت نباید به دل گرفته و تبدیل به کینه کند. عفو و گذشت اولین قدم در درمان کینه است.
وی در پایان به کینه یزدیان و عدم کینه در دل خاندان اهل بیت اشاره کرد و گفت: با آنکه کوفیان در حق امیر المومنین بی وفایی کردند اما امام حسین ع آن هنگام که کوفیان برای وی نامه دعوت فرستادن، بدون کینه از روی محبت ، دعوت آنان را پذیرفت.
در دومین شب محرم، مدرسه علمیه فاطمیه(س) پذیرای حدود 300 نفر از بانوان عزادار شهرستان بود
مهرگ ئێجووره ئهزيزه
ئهوه قاسم يه حسهێنه، وهيش ئهبولفهزل ئهباسه
سهر سهردار فرووشن، ههر سهرێ نرخێ جگاسه
يه چ بازار خراوێگ، يه چ بازار گهنێگه
يه چ بازارێگه، كالاێ سهر خاسهێل خوداسه!
نه رهسوولێ ما وه هۊرێ، نه ئهميرهلموئمنييێ
دهێ زهمين كهڕ كووره، دهێ زهمانهێ بێههواسه!
سهر خاسهێل خودا وه نام ئهدڵ و داد بووڕن
شاهد ئێ ئهدڵتانه خاك سوورِ كهربهلاسه
بۊشنه گوڵ پهل نهوهشنێگ، بۊشنه دار نهكهێ سهوز
پهل وه پهل حوكم يهزيده، حوكم تێشگ، حوكم داسه
شهرم سهر تا پاێ فورات و دهم دۊرياگ دجله
دي ئهڕا ئۊشي خودايا، خهوهر ئێ خهمه راسه
لهشێان بێسهر بۊ ئمان چوارده قهرنه ك ههسێان
مهرگ ئێجووره ئهزيزه، زندگي ئێ چنه خاسه
شاعر: محمدرضا رستمپور شاعر ایلامی
معرفی کتاب:
كتاب «حسين در انديشه مسيحيت» اثر آنتوان بارا نويسنده مسيحي
نویسنده در این کتاب، تلاش کرده است تا درباره ابعاد شخصیت امام حسین (ع) و واقعه کربلا پژوهش ارزشمندی ارائه دهد. او با مقایسه امام حسین (ع) با حضرت مسیح، پیامبر رافت و مهربانی و تکیه بر مشترکات آیین های اسلام و مسیحیت، سعی در تقویت ادیان و تکریم دین مقدس اسلام و شخصیت های آسمانی آن دارد.
توماس ماساريك:
«گر چه كشيشان ما هم از ذكر مصايب حضرت مسيح مردم را متأثر مي سازند، ولي آن شور و هيجاني كه در پيروان حسين(ع) يافت مي شود در پيروان مسيح يافت نخواهد شد و گويا سبب اين باشد كه مصايب مسيح در برابر مصايب حسين(ع) مانند پر كاهي است در مقابل يك كوه عظيم پيكر.»
برگرفته ازسایت:http://www.rwgn.net/
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽرحمه الله : «برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ؛
یا در حرم اباعبدالله یا در مجلس ابا عبدالله…»
سلام عاشورای سال قبل به حضرت فاطمه(س) قول داده بودم، سال دیگه محرم را لباس سیاه بپوشم
یه روز مونده بود به محرم که به یاد قولی که به خانم دادم، افتادم.
به مادرم گفتم: مادر من امروز باید لباس مشکی بگیرم.
مادرم ناراحت شد و گفت : متاسفم دخترم. پول کافی تو خونه نداریم و بابات دستش تنگه.
بغض گلوما گرفت و با خودم گفتم چه کار کنم حالا؟
رفتم مانتومشکیما ور داشتم و خواستم از پایین برش بدم و به شکل بلوز درارم که مادرم صدام کرد و گفت: ببین این لباس اندازته؟
با تعجب پرسیدم از کجا آوردی؟؟؟
گفت: یه دورهگر لباس مشکی میفروخت و قیمت لباساش ارزون بود، اینا خریدم چهار هزار تومن
به مادرم گفتم: فاطمه زهرا نخواست من شرمندش شم.
نزدیک 5 ساله همان لباس را، ایام محرم میپوشم، نه کهنه شده نه گشاد.
از خاطرات طلاب مدرسه
مرحوم حاج میرزا حسین نورى رضوان اللّه علیه فرمود:
یکى از برادرانم مهرى از تربت حضرت سیدالشهداء (ع ) داشت که بر آن نماز و سجده مى نهاد و بعد درجیبهاى خود مى گذارد چون قبا مى پوشید جیبهایش پشت رانش مى افتاد والده ام به او گوش زد مى نمود و مى گفت : چرا بى ادبى به تربت آقا سیدالشهداء(ع ) مى نمائى شاید روى جیبت بنشینى این مهر بشکند و زیر پایت بماند.
برادرم گفت : بلى تاکنون دو مهر به این کیفیت شکسته ام پس متعهد شد که دیگر تربت را در جیبهاى پائین قبا نگذارد.
چند روز از این قضیه گذشت والدم در عالم خواب دید که حضرت سیدالشهداء (ع ) به دیدن او آمده و در کتابخانه اش نشسته است و اظهار ملاطفت بیش از حد به او نموده و فرمود: بگو پسرهایت بیایند تا آنکه من به آنها اکرام بنمایم و جایزه بدهم .
پدرم پسرهایش را حاضر ساخت و با من پنج نفر بودیم و همه در جلو در طاق کتابخانه ایستادیم و در نزد حضرت امام حسین (ع ) لباس هاى فاخر و اشیاء نفیسه بود.
حضرت یک یک فرزندان پدرم را صدا زد و بر اندرون اطاق طلبید و جائزه به او مرحمت مى فرمود و از اطاق بیرون مى آمد.
تا آنکه نوبت به همان برادرم رسید که مهر تربت را پیش از این در جیبش مى گذاشت آنگاه حضرت نگاه غضب آلودى به سوى او نمود و به پدر فرمود: این پسر تو تا به حال دو مهر از تربت قبر مرا در جیبش گذارده و شکسته است چون روى آنها نشسته .
سپس قاب شانه اى از ترمه در بیرون اطاق انداخته تا او بردارد او را مثل سایرین به نزد خود نطلبید چون پدرم از خواب برخواست خوابش را به مادرم نقل کرد و او پدرم را از این قضیه (مهریکه در جیب برادرم بوده و منع او را از این امر، همه را) مطلع نمود سپس پدرم از صدق این رؤ یا و خواب عجیبه تعجب نمود و حمد خداى را بجاى آورد که موجب سَخَت حضرت واقع نشده است .
گرفته شده از سایت: www.borya.ir
با سلام و درود فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامى امام خمينى ابراهيم زمان و اميد مستضعفان و قلب محرومان. پدر و مادر عزيزم، اين ايران، اين كشور رسولالله و مكتب اسلام كه بيش از هزار و چهارصد سال از طرف كفار مورد هجوم بوده است، بر گردن من و شما حق دارد و براى حفظ آن بايستى بىنهايت كوشش كنيم. همان طور كه امام فرمود: چشم اميد من به شما جوانان است، كه ادامه دهندگان راه حسين هستيد، امام را تنها نخواهيم گذاشت و يار و ياور او خواهيم بود و هميشه گوش به فرمان مجاهد پير ] امام خمينى [ كه همچون كوه در مقابل ياوهگويان ايستاده، هستيم.
خداوند متعال در قرآن كريم ميفرمايد: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ»[1]
هر گاه بعد از علم و دانشى كه (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو؛ بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.
معناي مباهله
مباهله در اصل از ماده «بهل»، (بر وزن اهل) به معنى رها كردن و قيد و بند را از چيزى برداشتن است، و از نظر مفهوم متداول كه از آيه فوق گرفته شده، به معنى نفرين كردن دو نفر به يكديگر است، بدين ترتيب كه افرادى كه با هم گفتگو در باره يك مساله مهم مذهبى دارند در يك جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع كنند و از او بخواهند كه دروغگو را رسوا سازد و مجازات كند.
شان نزول آيه
اين آيه و آيات قبل از آن در باره هيات نجرانى است كه آنها خدمت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم، رسيدند و عرض كردند: آيا هرگز ديدهاى فرزندى بدون پدر متولد شود، در اين هنگام آيه «إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ …» نازل شد و هنگامى كه پيامبر ص آنها را به مباهله دعوت كرد. آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه، به شخصيتهاى نجران، اسقف (روحانى بزرگشان) به آنها گفت:«شما فردا به محمد صلي الله عليه وآله وسلم، نگاه كنيد، اگر با فرزندان و خانوادهاش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسيد، و اگر با يارانش آمد با او مباهله كنيد، زيرا چيزى در بساط ندارد، فردا كه شد پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم، آمد در حالى كه دست على بن ابى طالب عليه السلام، را گرفته بود و حسن و حسين ع در پيش روى او راه مىرفتند و فاطمه سلام الله عليها، پشت سرش بود، نصارى نيز بيرون آمدند در حالى كه اسقف آنها پيشاپيششان بود هنگامى كه نگاه كرد، پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم، با آن چند نفر آمدند، در باره آنها سؤال كرد به او گفتند: اين پسر عمو و داماد او و محبوبترين خلق خدا نزد او است و اين دو پسر، فرزندان دختر او از على عليه السلام، هستند و آن بانو دخترش فاطمه سلام الله عليها، است كه عزيزترين مردم نزد او، و نزديكترين افراد به قلب او است …
سيد كه يكي از اعضاي هيئت نجراني است، به اسقف گفت:«براى مباهله قدم پيش گذار».اسقف گفت: نه، من مردى را مىبينم كه نسبت به مباهله با كمال جرأت اقدام مىكند و من مىترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا يك سال بر ما نمىگذرد در حالى كه در تمام دنيا يك نصرانى كه آب بنوشد وجود نداشته باشد.
اسقف به پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم، عرض كرد:« اى ابو القاسم! ما با تو مباهله نمىكنيم بلكه مصالحه مىكنيم، با ما مصالحه كن، پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم، با آنها مصالحه كرد.
و در روايت ديگري آمده است اسقف مسيحيان به آنها گفت:« من صورتهايى را مىبينم كه اگر از خداوند تقاضا كنند كوهها را از جا بركند چنين خواهد كرد هرگز با آنها مباهله نكنيد كه هلاك خواهيد شد، و يك نصرانى تا روز قيامت بر صفحه زمين نخواهد ماند[2]
دعوت به مباهله يك دليل روشن بر حقانيت پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم
در آيه فوق خداوند به پيامبر خود دستور مىدهد كه هر گاه پس از استدلالات روشن پيشين كسى در باره عيسى با تو گفتگو كند، و به جدال برخيزد، به او پيشنهاد «مباهله» كن كه فرزندان و زنان خود را بياورد و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت كن و دعا كنيد تا خداوند دروغگو را رسوا سازد.
در روايات اسلامى وارد شده هنگامى كه پاى مباهله به ميان آمد نمايندگان مسيحيان نجران از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم، مهلت خواستند تا در اين باره بينديشند، و با بزرگان خود به شور بنشينند، نتيجه مشاوره آنها كه از يك نكته روانشناسى سرچشمه مىگرفت، اين بود كه به نفرات خود دستور دادند اگر مشاهده كرديد محمد با سر و صدا و جمعيت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله كنيد و نترسيد، زيرا حقيقتى در كار او نيست كه متوسل به جار و جنجال شده است، و اگر با نفرات بسيار محدودى از خاصان نزديك و فرزندان خردسالش به ميعادگاه آمد بدانيد كه او پيامبر خداست و از مباهله با او به پرهيزيد كه خطرناك است! آنها طبق قرار قبلى به ميعادگاه رفتند ناگاه ديدند كه پيامبر فرزندانش حسن و حسين عليهما السلام، را در پيش رو دارد، و على عليه السلام، و فاطمه عليها السلام، همراه او هستند و به آنها سفارش مىكند هر گاه من دعا كردم شما «آمين» بگوييد، مسيحيان هنگامى كه اين صحنه را مشاهده كردند سخت به وحشت افتادند، و از اقدام به مباهله خوددارى كرده، حاضر به «مصالحه» شدند و به شرايط «ذمه» و پرداختن ماليات (جزيه) تن در دادند.
مباهله سند زندهاى براى عظمت اهل بيت عليهم السلام
مفسران و محدثان شيعه و غالب مفسران اهل تسنن تصريح كردهاند كه آيه مباهله در حق اهل بيت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم، نازل شده است و پيامبر تنها كسانى را كه همراه خود به ميعادگاه برد،فرزندانش حسن و حسين عليهما السلام، و دخترش فاطمه سلام الله عليها و على عليه السلام، بودند، بنا بر اين منظور از «ابناءنا» در آيه منحصراً «حسن و حسين»عليهما السلام، هستند، همانطور كه منظور از «نساءنا» فاطمه سلام الله عليها، و منظور از «انفسنا» تنها على عليه السلام، بوده است و احاديث فراوانى در اين زمينه نقل شده است.
قاضى نور اللَّه شوشترى در جلد سوم از كتاب نفيس «احقاق الحق» مىگويد:« مفسران در اين مسئله اتفاق نظر دارند كه «ابناءنا» در آيه فوق اشاره به حسن و حسين عليهما السلام، و «نساءنا» اشاره به فاطمه عليها السلام، و «انفسنا» اشاره به علي عليه السلام است.
سپس (در پاورقى كتاب مزبور) در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت ذكر شدهاند كه تصريح نمودهاند آيه مباهله در باره اهل بيت عليهم السلام، نازل شده است، و نام آنها و مشخصات كتب آنها از صفحه 46 تا 76، مشروحا آورده شده است.
زمخشري نويسنده تفسير «كشاف» كه از بزرگان اهل تسنن است در ذيل آيه مىگويد:«اين آيه قوىترين دليلى است كه فضيلت اهل كساء را ثابت مىكند».
در كتاب «غاية المرام» از صحيح مسلم در باب «فضائل علي بن ابي طالب» نقل شده است كه؛ روزي معاويه به سعد بن ابي وقاص گفت؛ چرا ابو تراب (علي عليه السلام) را سب و دشنام نميگويي؟ گفت؛ از آن وقت كه به ياد سه چيز كه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم، در باره علي عليه السلام، فرموده افتادم از اين كار صرف نظر كردم…(يكي از آنها اين بود كه)،هنگامى كه آيه مباهله نازل گرديد پيغمبر صلي الله عليه وآله وسلم،تنها از فاطمه و حسن و حسين و على عليه السلام، دعوت كرد، و سپس فرمود:«اللهم هؤلاء اهلى»،خدايا! اينها خاصان نزديك مناند…
خلاصه؛ مفسران و محدثان و مورخان شيعه عموما اتفاق نظر دارند كه اين آية مباركه در بارة اهل بيت علهم السلام، نازل شده است، و در تفسير «نور الثقلين» روايات فراواني در اين زمينه نقل شده است.[3]
[1] . سورة آل عمران، آيه 61.
[2] . مجمع البيان في تفسير القرآن، ج2، ص 762.
[3] . تلخيص شده از تفسيرنمونه، ج2، ص 578.
نماز در کلام شیخ رجبعلی خیاط
در نماز مؤدب باش
باید مثل هنگامی که برابرشخصیت بزرگی خبردارایستاده ای بایستی ،
به گونه ای که اگر سوزن هم به تو بزنند تکان نخوری ! :|
حال آنکه درمقابل خدای بزرگ ومهــربان ، سرت را می خارانی :
ودستت را بالا می بری واین دور از ادب است .
<< 1 ... 34 35 36 ...37 ...38 39 40 ...41 ...42 43 44 ... 66 >>