سامانه وبلاگ مدارس
  • خانه
  • تماس
  • ورود
  • آمار

  • امروز: 57
  • دیروز: 101
  • 7 روز قبل: 368
  • 1 ماه قبل: 1830
  • کل بازدیدها: 128962
 
« الگو بى احترامى به مُهر تربت »

سلام عاشورای سال قبل به حضرت فاطمه(س) قول داده بودم، سال دیگه محرم را لباس سیاه بپوشم

یه روز مونده بود به محرم که به یاد قولی که به خانم دادم، افتادم.

به مادرم گفتم: مادر من امروز باید لباس مشکی بگیرم.

مادرم ناراحت شد و گفت : متاسفم دخترم. پول کافی تو خونه نداریم و بابات دستش تنگه.

بغض گلوما گرفت و با خودم گفتم چه کار کنم حالا؟

رفتم مانتومشکیما ور داشتم و خواستم از پایین برش بدم و به شکل بلوز درارم که مادرم صدام کرد و گفت: ببین این لباس اندازته؟

با تعجب پرسیدم از کجا آوردی؟؟؟

گفت: یه دوره­گر لباس مشکی می­فروخت و قیمت لباساش ارزون بود، اینا خریدم چهار هزار تومن

به مادرم گفتم: فاطمه زهرا نخواست من شرمندش شم.

نزدیک 5 ساله همان لباس را، ایام محرم می­پوشم، نه کهنه شده نه گشاد.

از خاطرات طلاب مدرسه


موضوعات: دلکوبه
   شنبه 10 مهر 1395
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: رضوی [عضو] 
رضوی
5 stars

با سلام
کار جالبیه که خاطرات و اتفاقات مذهبی طلاب را ثبت می کنید.
اجرکم عند الله

1395/07/11 @ 08:24
نظر از: مدرس [عضو] 
5 stars

سلام. خدا قوت.
;کار بسیار جالبی است: خاطرات طلاب مدرسه
زیر سایه آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عاقبت بخیر باشید.
التماس دعای ویژه.

1395/07/10 @ 22:12


فرم در حال بارگذاری ...

اوقات شرعی
پخش زنده اماکن متبرکه
دانشنامه سوره های قران
سوره قرآن
تدبر در قرآن
دانشنامه مهدویت
دانشنامه عاشورا
احادیث موضوعی
وصیتنامه شهدا