سامانه وبلاگ مدارس
  • خانه
  • تماس
  • ورود
  • آمار

  • امروز: 174
  • دیروز: 153
  • 7 روز قبل: 497
  • 1 ماه قبل: 1959
  • کل بازدیدها: 129115
 


موضوعات: مناسبت ها
   جمعه 31 شهریور 1391نظر دهید »


موضوعات: دلکوبه
   سه شنبه 11 آبان 13959 نظر »

توی کانال مدافعان حرم یه خانم، یه متن قشنگ فرستاده بود که خیلی خوشم آمد.

فرستاده بود:


چادر من، برای نشان دادن فقر و بدبختی در فیلم و سریال ها نیست.

 

چادر من، تاج بندگی من است.


سند زهرایی بودنم را امضا می کند.


موضوعات: دلکوبه
   سه شنبه 11 آبان 13955 نظر »

امروز که داشتم میامدم حوزه، نوشته پشت یه ماشین پراید توجهم را جلب کرد « کلنا عباس یا زینب» 

تا رسیدم حوزه روی این جمله فکر کردم. دیدم این آقای صاحب پراید چه دروغ واضحی گفته. اگر همه آقایان عباسند؛ پس چرا به خانم ها و دختراشون اجازه میدن این همه بی احیا باشن، اجازه میدن با هر رنگی تو جامعه ظاهر شن، اجازه میدن راحت با نامحرم در ارتباط باشن و …و…

کاش ماژیک دستم بود و زیرش مینوشتم: کاش حرف زبانمون با حرف دلمون یکی بود 


موضوعات: دلکوبه
   دوشنبه 10 آبان 13956 نظر »

امام حسین(ع) به مردی که نزد ایشان غیبت مرد دیگری را کرد گفت:

ای مرد از غیبت دست بکش؛ چراکه خورش سگان دوزخ است

 

 

منبع: بحارالانوار: ج 78، ص 117 ح 2)


موضوعات: دلکوبه
   دوشنبه 10 آبان 13953 نظر »

چند وقت پیش یه سر رفتم خونه مادربزرگم، دم در که رسیدم ، دیدم همه عموهام و عمه هام جمعشون جمعه و مشغول گفت و گو . خواستم در را باز کنم و وارد شوم  و سلام کنم که متوجه شدم دارن درباره من حرف می زنند یکی از عموهام از من میگفت گروهی تأیید میکردند و گروهی سکوت

 

 از اینکه داشتن پشت سرم حرف میزدند و قضاوت نادرست میکردند، کلی ناراحت شدم، آنقدر که هر وقت عموم را میبینم با او سرد برخورد میکنم و  نمیتونم ببخشمش 

 

اینجا بود که یاد آیه ی غیبت افتادم که خدا چه قشنک زشتی غیبت را ترسیم کرده(و لا یغتب بعضکم بعضا أیحب احدکم ان یأکل لحم اخیه میتا فکرهتموه» و با اینکه بارها این آیه را خواندم و بارها در قاللب کلاس اخلاقی و غیره تفسیرش را شنیدم؛ اما هیچ وقت، قبح غیبت را درک نکرده بودم .

 

از او روز هر وقت می خوام خدای ناکرده دهنم به غیبت باز شود، یاد این واقعه میفتم  و از خودم شرمگین میشوم.

نوشته شده توسط: یکی از طلاب مدرسه 


موضوعات: دلکوبه
   شنبه 8 آبان 13953 نظر »

شهید مطهری میگوید: «ادعای اینکه کسی بگوید من کلید شخصیت کسی مانند علی یا حسین بن علی را به دست آوردیم، انصافا ادعای گزافی است و من

جرأت می کنم چنین سخن بگویم ما اینقدر میتوان ادعا کنم که در حدودی که من حسین را شناختم و تاریخچه زندگی او را خواندم و در حدودی که تاریخ

عاشورا را مطالع کرده ام میتوان اینطور بگویم که از نظر من کلید شخصیت حسین حماسه است، شور است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است حق

پرستی است»

 

 

منبع: حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج1، 34


موضوعات: دلکوبه
   شنبه 8 آبان 1395نظر دهید »

شیخ آیة الله سید حسن مدرس، در پشت صفحه اول  قرآنی که از او به یادگار  مانده و نزد نوه اش نگهداری می شود، به خط خود خطاب به دخترش چنین نوشته است:

« ای فاطمه تو را به سه مطلب توصیه میکنم:

1- خواندن نماز و قرآن

2- دعا در حق پدر و مادرت

3- قناعت کردن در زندگی.


منبع: داستان دوستان، ج 4، ص 85.


موضوعات: دلکوبه
   چهارشنبه 5 آبان 13952 نظر »

یکی از مسایلی که گاه و بیگاهیَ، میان دختران مطرح است و موجب حزن واندوه شدید و گریه و زاری می شود، مسئله نسبتهای ناروایی است که در اثر بی

مبالاتی در رفت و آمدها و یا رفتارهای سبک و حرکت مشکوک و نامناسب ایجاد می شود و خلاصه زمینه های چنین نسبتهایی را خود دختران فراهم می کنند

. در ضرب المثل می گویند:((تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها ))  گر چه ممکن است به کسانی نیز که هرگز حرکت نا شایستی انجام نداده اند، نسبتهای

ناروا داده شود_ همچون حضرت یوسف و  حضرت مریم _ اما غالباً زمینه های تهمت از ناحیه خود افراد فراهم می شود. لذا در رویات از فراهم نمودن چنین

زمینه ای نهی شده است .

حضرت علی (ع) فرمود«هر کس خود را در محل تهمت قرار  دهد، سرزنش نکند مگر خود را.»

امام صادق (ع) فرمود:

«هر کسیبه جاهای بد و آلوده وارد شود، متهم می شود»

البته،تنها بٌعد مکانی مطرح نیست، بلکه باید از هر کاری که زمینهء سوئ ظن را فراهم نماید دوری کرد:

همچون خلوت کردن با نامحرمان، گفتگوی تلفنی با بیگانهگان، نامه نویسی دوستانه با نا محرمان در غیر مسائل ضروری و مورد نیاز، دیر آمدن به منزل ،

 رفتن به مراکز آلوده و پوشیدن لباسهای سبک و نا مناسب . 

منبع:برای ریحانه ،  محمود اکبری، ص 23


موضوعات: دلکوبه
   سه شنبه 4 آبان 13951 نظر »

پدرم گفت: پدرجان، زن اگر زن باشد

شیر در خانه و کوچه و برزن باشد

 

پدرم گفت که: ای دخت نکو بنیادم

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

 

هدف دشمن، سنگ افکنی پیشانی ماست

کسب جمعیتش از زلف پریشانی ماست

 

پدرم گفت: گل از رنگ و لعابش پیداست

و زن مؤمنه، از طرز حجابش پیداست

شاعر: آغاسی


موضوعات: دلکوبه
   سه شنبه 4 آبان 1395نظر دهید »


موضوعات: دلکوبه
   دوشنبه 3 آبان 13954 نظر »

حضرت علی (ع) می فرماید: 


«غروری فریباننده تر از آرزوهای (منهای تلاش و عمل ) وجود ندارد»


موضوعات: دلکوبه
   دوشنبه 3 آبان 13952 نظر »

به نقل از حارث و ابوضحاک از امام زین العابدین(ع): در شبی که پدرم به شهادت رسید، نشسته بودم و عمه ام زینب از من پرستاری می کرد که پدرم از یارانش کناره گرفت و به خیمه خود رفت وحوی غلام ابوذر غفاری نزدش بود و به اصلاح و پرداخت شمشیر ایشان مشغول بود و پدرم می خواند:

ای روزگار اف بر دوستیت!

چه قدر بامدادها و شامگاههایی داشته ایی 

که در آنها ، همراه و یا جوینده ایی کشته شده 

که روزگار، از آوردن همانندش، ناتوان است!

دو یا سه بار این شعر را خواند تا آنجا که فهمیدم منظورش چیست. عمه ام هر آنچه من شنیده بودم، شنید و نتوانست خود را نگه دارد بیرون پرید و  درحالی که لباسش را روی زمین می کشید و درمانده بود خود را به امام رساند و گفت وامصیبتاه! کاش مرده بودم! امروز گویی مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن درگذشته اند. 

حسین به او نگریست و فرمود: «خواهرم شیطان بردباریت را نبرد»

زینب گفت: « یا ابا عبد الله ! پدر و مادرم فدایت! خود را آماده کشته شدن کرده ای! جان فدایت!

حسین(ع) اندوهش را فرو برد و اشک در چشمانش جمع شد و فرمود:« اگر مرغ سنخوار راشبی آزاد بگذارند، می خوابد.

زینب گفت: « وای بر من! آیا چنین سخت در فشاری؟ همین دلم را بیشتر ریش می کند.

آنگاه به صورت خود زد و گریبان چاک کرد وافتاد و بیهوش شد.

حسین به سویش آمد و به او گفت: « خواهرم از خدا پروا کن و به تسلی بخش او آرام باش. بدان که زمینیان می میرند و آسمانیان باقی می مانند و هرچیزی از میان می رود جز ذات خداوند. پدرم از من بهتر بود. برادرم از من بهتر بود و سرمشق من و آنان و هر مسلمانی پیامبر (ص) است»

حسین با این سخن و مانند آن زینب را تسلا داد و به او فرمودند:«خواهرم تو را سوگند می دهم که به این سفارشم عمل کنی: بر مرگ من گریبان چاک مده! و صورت مراش و چون درگذشتم، ناله و فغان نکن»

سپس زینب را آورد  و  کنار من نشاند و به سوی یارانش برگشت و به آنان دستور داد تا خیمه های خود را به یکدیگر نزدیک کنند.

منبع: گزیده دانشنامه امام حسین(ع)، محمدری شهری، ص494


موضوعات: دلکوبه
   دوشنبه 3 آبان 1395نظر دهید »

توضیحی درباره جمله« انا قتیل العبرة»

اضافه شدن «قتیل» به عبرة ، اضافه سبب به مسبب است؛ بنابراین جمله« من کشته اشکم» یعنی کشته شدن من، سبب جاری شدن اشک است.

علامه مجلسی در این باره می گوید:« من کشته اشکم یعنی: کشته ایی که به اشک و گریه نسبت داده می شود و سبب جاری شدن اشک است »

 

منبع:گزیده دانشنامه امام حسین(ع)، محمد ری شهری، ص804)


موضوعات: دلکوبه
   یکشنبه 2 آبان 13952 نظر »


موضوعات: دلکوبه
   یکشنبه 2 آبان 13952 نظر »

یادمان باشد که 

 

زندگی توأم با مسئولیت و وظایف مختلف است . اگر در انجام آنها کوتاهی کنیم، سهم ما از شادی کمتر خواهد شد و همچنین، اگر بار مسئولیت ما سنگین و بیش از حد توانمان باشد، بیمار می شویم.

 

زمانی که دستهای ما برای یاری  و کمک به یکدیگر گره می خورد، دلهای ما شادتر و کارها برایمان آسان تر می گردد


موضوعات: دلکوبه
   یکشنبه 2 آبان 1395نظر دهید »

یادمان باشد که

نظم و برنامه ریزی، زندگی ما را جذاب تر و لذت بخش تر می کند،فرصت ها و درآمدمان هدر نمی رود و سهم ما از آسایش روحف و نشاط زندگی بیشتر خواهد شد 


زمانی که در نظم و برنامه ریزی افراط داشته باشیم نه تنها از زندگی لذت نمی بریم بلکه آن را به کابوسی زجر آور تبدیل خواهیم کرد.


موضوعات: دلکوبه
   شنبه 1 آبان 13954 نظر »

پیامبر اکرم (ص) می گوید:

« سه چیز است که در پیشگاه خداوند از فضایل اخلاقی است: آن که از ستم گر درگذری و کسی که تو را محروم کرده، عطا دهی و با آنکه از تو بریده، پیوند گیری.»

دکتر وین دایر می گوید:

« هر چه بیشتر بدهید، بیشتر می سانید و بیشتر دارید.»

دو گلاس ام. لاوسون می گوید:

« وقتی که از آنچه دیگران داریم می بخشیم آماده ایم آنچه که نیاز داریم بگیریم.»

منبع: بخشش از زبان بزرگان، مونا موسوی، صص 15، 19، 48


موضوعات: دلکوبه
   شنبه 1 آبان 1395نظر دهید »

… می گویند کسی به اشتباه به عارفی بزرگ، بسیار بد و بیراهه گفت. 

بعد به او گفتند « شخصی که تو به او چنین و چنان گفتی فلان عارف بزرگ است » 

او از کرده خود پشیمان شد و نزد عارف رفت و عذرخواهی کرد .

عارف وانمود کرد سخنان او را نشنیده و از او پرسید: « از چه سخن میگویی؟ مگر کسی چنین حرفایی به من نزده است؟»

عارف با چنان قاطعیتی این سوال را از شخص پرسید که آن مرد خیال کرد که آن عارف بزرگ، سخنانش را نشنیده است.

آب می گردیم اگر بر روی ما آری گناه 

بگذر ای پیر مغان دانسته از تقصیرم(صائب تبریزی)

منبع: معمای عشق پایدار، سید مسعود راد، ص219


موضوعات: دلکوبه
   شنبه 1 آبان 13951 نظر »

1 ... 32 33 34 ...35 ... 37 ...39 ...40 41 42 ... 66

اوقات شرعی
پخش زنده اماکن متبرکه
دانشنامه سوره های قران
سوره قرآن
تدبر در قرآن
دانشنامه مهدویت
دانشنامه عاشورا
احادیث موضوعی
وصیتنامه شهدا