شخصی از آیت الله کوهستانی پرسید؟
چه کار کنیم مرگ خیلی سخت است، خدا چگونه می خواهد با ما معامله کند؟
کوهستانی جواب داد:« اگر عمل داشته باشی چیزی نیست! مثل این است که پیراهن کثیف را از تنت بیرون کنی و
پیراهن تمییز بپوشی!»
منبع: بر قله پارسایی، ص 288.
آیت الله حق شناس نسبت به غیبت سخت حساس بود
در ایام جوانی در مجلسی از کسی غیبت می شود و جناب حق شناس امکان دفاع از آن شخص غیبت شونده را پیدا نمیکند ناگزیر شدند که از غیبت شده، حلالیت بطلبند.
به نزد او می روند. اما او حاضر نمی شود که حلال کند.
جناب حق شناس فرموند: « من به گریه افتادم و حاضر بودم که دست و پای او را ببوسم تا اینکه مرا حلال کند اما وقتی او اینقدر اصرار و تواضع مرا دید، از من گذشت کرد.»
منبع: چهل عارف وارسته، جابر رضوانی، ج1، ص 440
استاد حاج آقا پهلولنی نسبت به احترام و قدردانی از زحمات همسر می فرمودند:
« از آنها تشکر کنید هرچند غذایی که پخته اند شور یا بد شده است.
وقتی از غذا ابراز رضایت می کنید، همسرتان خوشحال می شود و این باعث رشد و پیشرفت معنوی شما می شود
پس از این نکته فرمودند:
« یک بار من در جوانی در خانه با خانواده بد اخلاقی کردم، در عالم معنا به من گفتند: بیست سال نامه تو بی اثر شد.
منبع: چهل عارف وارسته، جابر رضوانی، 628
حضرت فاطمه س می فرمایند:
« پدرم فرمودند:« شرورترین افراد امت من اشخاصی هستند که شب را غرق در در نعمتهای الهی به صبح می آورند.انواع
خوراکی ها را میخورند، لباسهای رنگارنگ می پوشند اما سخنان پوچ و بی مایه و حرف های ریاکارانه و فرینده به زبان
جاری میکنند.»
منبع: محجة البیضاء، ج5، ص216
« پسر عمو جان! در این مدت کوتاهی که با تو زندگی کردم هرگز به شما دروغ نگفتم و خیانتی نکردم و در سراسر زندگی با تو مخافت و سرگردانی نداشتم . در عین حال اگر از من قصوری سر زد و رنجشی به دل گرفته ای مرا حلال کن»
سپس با چشم اشکبار گفت:« به خدا پناه می برم تو داناتر و نیکوتر و پرهیزکارتر و بزرگوارتر از آنی که از تو خطا و لغزشی سر زده باشد و و من تورا به خاطر خلافی مورد سرزنش قرار دهم.
جدایی و دوری تو برای من بسیار سخت است اما بازگشت همه ما به سوی پروردگار است. از این مصیبت دردناک و اندوه بزرگ به خدا پناه می برم»
سپس فرمود:« مرا شبانه آنگاه که همه چشم ها در خواب است، غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار و هیچ یک از افرادی که
به من ظلم کردند، حقم را گرفتند و دشمنی خدا و رسول محسوب می شوند، بر جنازه ام حاضر نباشند و بر جسدم نماز
نگذارند»
منبع: خورشید آفرینش، محمدرضا طباطبایی نسب، ص108
این نشست با هدف بر جسته سازی دستاوردهای انقلاب اسلامی و با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین عمران احمدی بر گزار گردید.
احمدی در این نشست به بیان تفاوت دو رژیم طاغوتی و اسلامی پرداخت و گفت: مشکلات اقتصادی از جمله مهم ترین عوامل قیام مردم علیه شاه و درباریان وی بود.
خط مشی رژیم طاغوتی، خط مشی بر اساس افکار و اصول اسلامی نبود؛ چراکه اشاعه فساد از جمله برنامه های آنان بود.
حضرت استاد علامه حسن زاده عاملی به سالکان وادی عشق هشدار داد:
«دهان باب الله است! صادارات و وارداتش را کنترل کنید.
دهان گوش جان است! سعی کنید چانه هایتان را عقل بچرخاند»
منبع: انسان در عرف عرفان، ص 26
« ما در حرکت این قطار جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی باید دایم سهیم باشیم. نمی شود عالم دینی خودش را کنار بکشد و بگوید به من ربطی ندارد. چطور ربطی ندارد؟ حکومت دین، حکومت اسلام، به ما ربطی ندارد؟ اگر در کوشه یی از زوایای عالم که ما هزاران فرهنگ فاصله داشت، حکومتی بر اساس دین تشکیل می شد، من و شما وظیفه داشتیم که به آن حکومت کمک کنیم …
حالا حاکمیت دین در بلد و در وطن خودمان تشکیل شده است، آیا می شود یک نفر بگوید که من دیندارم ، من آخوندم، اما خودش را سرباز این دین نداند؟ مگر چنین چیزی می شود؟
هر کس ادعای دینداری کند و حاکمیتی را که بر مبنای دین است از خود نداند و دفاع از آن را وظیفه خود نشمارد ، دروغ می گوید.»
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با علما و روحانیون استان لرستان در سال 1370
راه درست این است که خودمان را در درون تقویت کنیم و استغنا پیدا کنیم .
دنیا به کشوری که غنی باشد و قوی باشد احترام می گذارد.
اگر کشور ایران اسلامی قوی باشد و غنی باشد، همان کسانی که امروز شاخ و شانه می کشند، همین ها می آیند پشت دروزاده های ما می ایستند و منت کشی می کنند.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری (1394/12/20)
امام خمینی (ره) می فرمایند:
«همه میدانید که رمز پیروزی بزرگی که ملت به آن رسیده است، وحدت کلمه همه اقشار از مرکز تا اقصی نقاط بلاد کشور و
وحدت و هدف و آن بر چیده شدن حکومت طاغوت . قطع ایادی استعمار و استمثارگران بین المللی و برپاشدن جمهوری
اسلامی بود؛ اکنون احتیاج بیشتری داریم به حفظ وحدت کلمه و وحدت مقصد.»
منبع: صحیفه امام (ره)، ج 6، ص 262
از قول یکی از شاگردان شاه آبادی نقل شده است:
به خاط دارم که در روز تاسوعا یا عاشورا، مامورین رضاخان به مسجد جامع آمدند که مانع برگزاری مراسم عزاداری بشوند و می گفتند باید از وزارت فرهنگ اجازه بگیرید.
در این آیت الله شاه آبادی، خطاب به آقای سید علی اصغر آل احمد که صدای خیلی خوبی هم داشت، فرمودند که: «زیارت عاشورا را بخوان» و مرحوم آل احمد هم شروع به خواندن زیارت عاشورا کرد در اثر آن، صدای گریه و ضجه و عزارای مردم در تمام بازار بلند شد.
بعد هم آیت الله شاه آبادی خطاب به مامورین رضاخان گفتند به آن مردک قلدر چاه وادار که مانع عزاداری مردم نشود و به وزیر فرهنگ هم بگو که در وزارت فرهنگش را ببندد. اینجا وزارت فرهنگ ماست.
منبع:چهل عارف وارسته، جابر رضوانی، ص219.
میخواستم شعری بنویسم از زینب، زیبنده پدر
اما کلامم به نثر اصرار داشت!
وارد وادیه واژه ها شدم
میبینم تمام واژه ها و حروف آراییده و خوش رایحه به صف ایستاده اند
و برای اینکه آنها را انتخاب کنم هر کدام به نحوی طنازی میکنند
اول از هر واجی سراغ واجهای زینب میروم.دیدم در راس مجلس نور افشانی می کنند
طهارت کردم و واژه ها را در آغوش گرفتم
در عین شادی نوای غمی از نهادشان بر میخواست
ناگاه آسمان دلم منقلب و سپس بارانی شد
زینب را با اشک ترجمه کردم!
واژه های شادی وقتی مرا اشکگبار دیدن، با حالتی عتاب انگیز سرزنشم کردند
و گفتند: اینک لحظه ساز و نی و پاکوبی است
چرا که عرشیان، از قدوم زینب سوز ساز دارند
پس ما هم دل به عرشیان بسپاریم!
و ظهور زینب را به راس قلبمان را به شادی و شعف بنشینیم
تکانی به خود میدهم و تبسم را جایگزین اندوه میکنم
زینب ای شاه رگ عاشورا
ای تک سوار عرش خدا
ای ترجمان هستی
ای شور عشق و مستی
نوشته شده توسط یکی از طلاب
<< 1 ... 27 28 29 ...30 ...31 32 33 ...34 ...35 36 37 ... 66 >>