به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چندی پیش سید علی عزیزی که کودک پنج سالهای است، به همراه پدر خود برای اقامه نماز به حسینیه امام خمینی(ره) خدمت مقام معظم رهبری رفته بود.
وقتی آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی برای اقامه نماز وارد حسینیه میشوند؛ سید علی 5 ساله دست پدر خود را رها میکند و به سمت ایشان میدود و دست رهبر انقلاب را میگیرد.
سید علی که علیرغم سن کم خود حافظ 5 جزء قرآن کریم نیز هست، خطاب به رهبر انقلاب میگوید: “آقا میشود چفیهتان را به من بدهید؟". تصویر هدیه شدن چفیه رهبری واقعهای بوده که او بارها از تلویزیون آن را تماشا کرده است.
مقام معظم رهبری پاسخ درخواست سیدعلی را با لبخندی داده و خطاب به همراهان خود میگویند که ” چفیه را بدهید به آقا". پدر سید علی در خاطرهای میگوید: از آن به بعد هر وقت با این بچه هم کلام میشوم او به من میگوید که “آقا به من گفتند آقا“.
در ادامه ماجرای دیدار این کودک با رهبر انقلاب در حالیکه آیتالله خامنهای دست نوازش بر سر او میکشیدند، سید علی 5 ساله از ایشان میپرسد: “آقا شما که اینقدر مهربان هستید، چرا آمریکا اینقدر از شما میترسد؟” که این سؤال با لبخند دیگری از سوی رهبر انقلاب مواجه میشود. در همین هنگام یکی از همراهان رهبر انقلاب در پاسخ به سؤال سید علی میگوید: “حضرت آقا آدم خوبی است؛ و چون از خدا میترسد آنها(آمریکاییها) هم از آقا میترسند
شهید بهشتی :
وقتي طلبه جواني بود هر روز میرفت دبیرستانها درس انگلیسی میداد. پولش هم میشد مایه امرارمعاش. میگفت اینطوری استقلالم بیشتره، نواقص حوزه رو بهتر میفهمم و با شجاعت بیشتری میتونم نقد کنم. بهشتی تا آخر هم با حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش زندگی میکرد.
***
از بهشتی پرسید؛ روحانی هم میتونه تو شورای شهر بره؟ گفت: روحانی همه جا میتونه بره به شرط اینکه علم اون رو داشته باشد نه اینکه تکیهاش به علوم حوزوی باشه. گفت: صرف روحانی بودن به فرد صلاحیت ورود به هر کاری رو نمیده.
***
صبح بود، یه اتوبوس آدم پیاده شدند جلوی خونه بهشتی. یه نگاهی و براندازی کردند ودوباره سوار شدند و رفتند. نگو دعوا شده بود، یکی گفته بود خونه بهشتی کاخه. یکی دیگه گفته بودند هشت طبقه است. راننده بهشتیشناس بود. همه رو آورده بود دم خونه گفته بود حالا ببینید و قضاوت کنید.
***
بنیصدر که فرار کرد زنش رو گرفتند. زنگ زد که زن بنیصدر تخلفی نکرده باید زود آزاد بشه. آزادش نکردند. گفت با اختیارات خودم آزادش میکنم. بهشتی میگفت: هر یک ثانیه که در زندان باشه گناهش گردن جمهوری اسلامیه.
***
به جمع رو کرد و گفت: قدرت اجرایی و مدیریتی رجوی به درد نخستوزیری میخوره. حیف که التقاط و نفاق داره، اگر نداشت مناسب بود. تو بدترین حالت هم، انگشت میگذاشت روی نکات مثبت.
***
الآن بهترین موقعیته، برای کمک به پیروزی انقلاب هم هست! نیت بدی هم که نداریم.آمار شهدای ١۵خرداد رو بالا میگیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم میچسبه!
بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ میخواهید از اسلام دفاع کنید؟ اسلام با صداقت رشد میکنه نه دروغ!
***
بهشتی اسم جوان رو داده بود برای شورای صدا و سیما. گفته بودند ولی این مخالف شماست، کلی علیه شما دنبال سند بوده! گفت: او جویاست و کنجکاو. چه اشکالی دارد که سندی پیدا کند و مردم رو آگاه کند.
***
همه جمع شده بودند برای جلسه. باهنر رو فرستاده بودند که بهشتی رو بیاره. اومده بود که آماده شید بریم؛ همه منتظر شمایند. بهشتی عذر خواسته بود. گفته بود جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم گردش. اخم باهنر رو که دید گفت: بچهها منتظرند، سلام برسونید، بگید فردا در خدمتم.
***
به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت میروی ساک خود را به همراهت میدهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی.» قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات…
***
مترجم ترجمه کرد؛ «هیأت کوبایی میخواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! پرسید مگه شما نمیآیی؟ گفت: همه میدونند من تودهایم، برای شما بد میشود. خندید؛ باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! کادر کامل شد.
***
گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همهگیر شده؛ شعار جدید بدیم. «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است». آشفته شدهبود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید.
***
رفته بودند سخنرانی، منافقین هم آدم آوردهبودند. جا نبود. بیرون شعار میدادند.آخر سر گفتند، حاج آقا از در پشتی بفرمایید که به خلقیها نخورید. گفت: این همه راه آمدهاند علیه من شعار بدهند. بگذارید چند «مرگ بر بهشتی» هم در حضور من بگویند. ازهمان در اصلی رفت…
***
با بیادبی بلند شد به توهین کردن به شریعتی. بهشتی سرخ شد و گفت: حق نداری راجع به یک مسلمان اینطور حرف بزنی.هول شدند و چند نفر حرف تو حرف آوردند که یعنی بگذریم. گفت: شریعتی که جای خود! غیر مسلمان را هم نباید با بیادبی مورد انتقاد قرار بدیم.
***
اومده بودند در خانه بهشتی که یک مقام سیاسی خارجی میخواهد شما را ببیند. گفت:قراره به فرزندم دیکته بگویم. جمعهام متعلق به خانواده است.نرفته بود. «بابا آب داد». بنویس پسر بابا
مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد… فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند. مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه ی مخملی قرار دادند … هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می گذاشتند… و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند. سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد. پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه . پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت . پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت :نه … مرد گفت : خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت : او هم نامه ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه … به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من …! رفتار من با كلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است! من هم قرآن را می بندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آن روش زندگی من است
حلول ماه ربیع الاول ماه جشن و سرور اهل البیت ( ع ) را به تمامی مسلمین تبریک می گوییم .
رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله فرمودند:
هرکس بشارت ماه ربیع الاول را به من بدهد من هم بشارت بهشت را به او می دهم .
ماه ربیع الاول آغاز شده است؛ ماهی که در آن حوادث تاریخی مهمی اتفاق افتاده است که از آن جمله، حادثه مهم و تاریخی لیلة المبیت، هجرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه، ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق علیه السلام، ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه علیها السلام، آغاز امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه و هلاکت یزید بن معاویه از جمله حوادث فرخنده این ماه است.
همچنین غزوه بنی نضیر در سال چهارم هجری، صلح امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه در سال ۴۱ قمری، شهادت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام در سال ۲۶۰ قمری، واقعه احراق مکه در هنگام جنگ یزید با عبدالله بن زبیر در سال ۶۴ قمری، حادثه صاحب زنج و قتل ۳۰۰ هزار نفر از مردم بصره به دست موفق عباسی در سال ۲۵۸ از دیگر حوادث مهم ماه ربیع الاول است.
ماه ربیع الاول
وقایع ماه ربیع الاول:
۱- خارج شدن پیامبر اعظم از مکه و مخفی شدن آن حضرت در غار ثور در آغاز ربیع الاول.
۲- رهسپار شدن پیامبر (ص) به سوی مدینه و آغاز هجرت آن بزرگوار به آن شهر.
۳- ارتحال امام حسن عسگری در سن ۲۸ سالگی در سال ۲۶۰ ه.ق
۴- آغاز امامت حضرت بقیة اللَّه اعظم در نهم ربیع الاول سال ۲۶۰ ه.ق
۵- ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه «ام المومنین» در دهم ربیع الاول.
۶- وفات عبدالمطلب در دهم ربیع الاول.
۷- ورود پیامبر اعظم به مدینه در دوازدهم ربیع الاول.
۸- میلاد پیامبر اکرم (ص) در سال عامالفیل در هفدهم ربیع الاول.
امروز به عشاق حسین، زهرا دهد مزد عزا
یک عده را درمان دهد، یک عده بخشش در جزا
یک عده را مشهد برد، یک عده را دیدار حج
باشد که مزد ما شود، تعجیل در امر فرج
حلول ماه ربیع الاول مبارک
لا يَزالُ النّاسُ بِخَيرٍ ما أمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنكَرِ وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوى فَإذا لَم يَفعَلوا ذلِكَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَكاتُ، وَسُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ وَلَم يَكُن لَهُم ناصِرٌ فِى الأرضِ وَلا فِى السَّماءِ؛
تا زمانى كه مردم امر به معروف و نهى از منكر نمايند و در كارهاى نيك و تقوا به يارى يكديگر بشتابند در خير و سعادت خواهند بود، اما اگر چنين نكنند، بركتها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه ديگر سلطه پيدا كنند و نه در زمين ياورى دارند و نه در آسمان.
تهذيب الاحكام، ج6، ص181، ح22
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در یکی از آخرین روزهای حیات مبارکشان، در حالی که علی علیه السلام دست راست و فضل بن عباس دست چپ او را گرفته بودند به مسجد آمدند و برای مردم خطابه ای را با این عبارت خواندند: «ای مردم طولی نخواهد کشید که من از میان شما به عالم بقا منتقل شوم. بنابراین به هرکس وعده ای دادم یا به هرکس مدیونم، آن را از من طلب کند تا به جای آورم. ای بندگان خدا، جز از طریق اطاعت خدا کسی به خیری دست نیافته، از شرّ و بدی ها دور نمی شود. کسی ادعا نکند که بدون عمل رستگار شده است. هیچ آرزومندی بدون تبعیت از احکام الهی رضای خدا را به دست نمی آورد. سوگند به خدایی که مرا به پیامبری مبعوث کرد، انسان از عذاب الهی جز از طریق رحمت خدا و عمل صالح نجات پیدا نخواهد کرد. منِ پیامبر هم اگر به گناه و معصیت آلوده شوم هلاک خواهم شد».
همان گونه که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم اولین نماز را به همراه حضرت خدیجه و علی بن ابیطالب علیه السلام به جماعت خواندند، در پایان عمر مبارکشان نیز آخرین نماز را در مسجد و به جماعت به جای آوردند. نقل کرده اند در آخرین ساعات حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در حالی که در بستر بیماری بودند ناگهان صدای اذان بلال حبشی را شنیدند و متوجه شدند وقت نماز فرا رسیده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به علی بن ابیطالب و فضل بن عباس فرمودند: «کمک کنید تا به مسجد بروم». چون به کمک آن دو به مسجد رسیدند، نماز را به جماعت به جا آوردند و این آخرین نماز جماعت آن حضرت بود. بعد از آن که به خانه برگشتند دیری نگذشت که روح مبارکشان به ملکوت اعلا و جوار قرب حضرت حق پرواز کرد.
فضیلت کسب
حلال اَلعِبادَةُ سَبْعَةُ اَجْزاءٍ، اَفْضَلُها طَلَبُ الحَلالِ؛ عبادت هفت جزء دارد که با فضیلت ترین آن کسب حلال است.
برترین نوع جهاد
اَفْضَلُ جَهادِ اُمَّتی اِنْتظارُ الفَرَجِ؛ برترین جهاد امت من منتظر فرج بودن است.
اهمیت حسن خلق
اَفْضَلُکُم اِیمانا اَحْسَنُکُمْ اَخْلاقا؛ با فضیلت ترین شما از نظر ایمان خوش اخلاق ترینِ شماست.
اثر حسن خلق
حُسْنُ الْخُلْقِ وَ یُثْبِتُ المَوَدَّةَ؛ اخلاق نیکو دوستی را پایدار می سازد.
ذم عمل بدون علم
علم مَنْ عَمِلَ عَلی غَیْرِ عِلْمٍ کانَ ما یُفْسِدُ اَکْثَر مِمّا یُصْلِحُ؛ کسی که بدون آگاهی اقدام به کاری کند، زیان و خراب کاری اش از اصلاحش بیشتر خواهد بود.
توصیه به کارهای خیر
لا تَعْمَلُ شَیْئا مِنْ الخَیْرِ رِئاءا وَ لا تَدَعَهُ حَیاءا؛ هیچ کار خیری را از روی ریا انجام نده و هرگز به بهانه شرم و حیا کار خیری را ترک مکن.
زهد چیست؟
الزُّهْدُ فِی الدُّنیا قَصْرُ الاَمَلِ وَ شُکْرُ کُلّ نِعْمَةٍ وَالوَرَعُ عَنْ کُلِّ ما حَرَّمَ اللّهُ؛ زهد در دنیا عبارت است از کوتاه کردن آرزوها و سپاس گزاردن در برابر همه نعمت ها و پرهیز کردن از تمام آنچه خداوند حرام کرده است.
فضیلت بی نیازی
نِعْمَ العُونُ عَلی تَقْویَ اللّهِ الغِنی؛ دارایی و بی نیازی چه کمک کار خوبی است برای پارسایی.
فضیلت احترام به پدر و مادر
نَظَرُ الوَلَد اِلی والِدَیْه حُبّا لَهُما عِبادَةٌ؛ نگاه کردن فرزند به چهره پدر و مادر از روی محبت عبادت است.
ذم غضب اَلغَضَبُ یُفْسِدُ الایمانَ کَما یُفْسِدُ الخِلَّ العَسَلَ؛ خشم ایمان را تباه می کند همان گونه که سرکه عسل را فاسد می سازد.
سرنوشت عالم بی عمل
مَنْ تَعَلَّمَ العِلْمَ وَ لَمْ یَعْمَلْ بِما فِیهِ حَشَرَهُ اللّهُ یَوْمَ الِقیامَةِ اَعْمی؛ کسی که دانش بیاموزد ولی به آن عمل نکند، خداوند در روز قیامت او را نابینا محشور می کند.
="text-align: right; mso-outline-level: 4; direction: rtl; unicode-bidi: embed;” dir="RTL">امام حسن مجتبی علیه السلام در شب نیمه رمضان سال سوم هجری در مدینه چشم به جهانگشود و حدود هفت سال از دوران زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را درککرد و پس از آن حضرت حدود سی سال با پدر بزرگوارشان علی بن ابی طالب علیه السلامملازمت داشت. بعد از شهادت امیرالمؤمنان علیه السلام به مدت ده سال عهده دار مقامامامت بودند و در 28 صفر سال پنجاه هجری در سن 47 سالگی به دستور معاویه بن ابیسفیان و به دست جعده دختر اَشْعَثِ بنِ قِیس مسموم شد و بر اثر همان زهر به شهادترسید.
چگونگی شهادت امام حسن علیه السلام
حکومت اموی پس از تحمیل صلح بر امام حسن علیه السلام گرچه به بسیاری از اهدافخود رسیده بود، ولی هم چنان وجود امام حسن علیه السلام مانع از به اجرا درآوردنبرخی از نیّات پلید آنان بود. از جمله اهدافی که معاویه دنبال می کرد تعیین جانشینبرای خود بود. وی از اجرای این تصمیم که برخلاف مفاد صلح نامه او با امام حسن علیهالسلام بود وحشت داشت و می دانست که اگر در زمان حیات آن حضرت به چنین کاری دستبزند، بدون شک با مخالفت شدید حسن بن علی علیه السلام روبه رو خواهد شد. بر ایناساس تصمیم گرفت از هر راه ممکن امام علیه السلام را به شهادت برساند. پس از بررسیهای زیاد جعده همسر امام حسن علیه السلام را مناسب ترین فرد برای تحقق بخشیدن بهاین هدف پلید دید. آن گاه به صورت محرمانه و با ارسال صدهزار درهم به جعده، به اوقول داد که اگر امام حسن علیه السلام را به شهادت برساند او را به همسری یزیددرخواهد آورد. بدین وسیله جعده آن حضرت را با ریختن زهر در آب آشامیدنی مسموم کرد وطولی نکشید بر اثر آن، امام حسن علیه السلام به شهادت رسید.
وصیت امام حسن علیه السلام
چون امام حسن علیه السلام را مسموم کردند و حال او دگرگون شد برادرشان امام حسینعلیه السلام به بالین آن حضرت حاضر شدند. وقتی جویای احوال او گشتند امام حسن علیهالسلام فرمودند: «خود را در اوّلین روز از روزهای آخرت و آخرین روز از روزهای دنیامی بینم». در ادامه، این گونه وصیت فرمودند: «گواهی می دهم به وحدانیت خدا و این کهبرای او شریکی نیست و تنها او سزاوار پرستش است. هرکه اطاعت او را در پیش گیردرستگار می شود و هرکه نافرمانی اش کند گم راه می گردد و کسی که از گناهان وتقصیراتش به نزد او توبه کند هدایت می شود. ای حسین،جنازه مرا در کنار جدم رسول خداصلی الله علیه و آله وسلم دفن کن به شرط آن که کسی مانع این کار نباشد. اگر تو رااز این کار باز داشتند مبادا بر آن پافشاری کنی؛ چون راضی نیستم به خاطر این کارقطره ای خون به زمین ریخته شود»
یا رسول الله!
با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته
و زمزم، اشک عزا به رخسار مکه مى ریزد
. سلام، غریب تر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ،
تربت بی زایر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر،
چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته،
پیکر تیرباران شده! سلام، امام غریب من!
رحلت پیامبر اکرم(ص) و امام حسن مجتبی(ع) و آفتاب هشتم امامت حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) تسلیت باد
داستان نجار پير
نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده می کرد . یک روز او با صاحب کار خود موضوع را درمیان گذاشت . پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت می خواست تا او را از کار بازنشسته کنند. صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد . سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت می کرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد . نجار در حالت رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود . پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود . برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد . او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد . صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد . زمان تحویل کلید ، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!نجار ، یکه خورد و بسیار شرمنده شد . در واقع اگر او می دانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بکار می برد و تمام مهارتی که در کار داشت برای ساخت آن بکار می برد . یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد . این داستان ماست .
ما زندگیمان را میسازیم . هر روز می گذرد . گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که می سازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه می فهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم. اگر چنین تصوری داشته باشیم ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود می کنیم . فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم ، ممکن نیست . شما نجار زندگی خود هستید و روزها ، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده می شود . یک تخته در آن جای می گیرد و یک دیوار برپا می شود . مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید.
شهید مصطفی خمینی در کنار الگو قرار دادن راه سید الشهداء در همه ابعاد و زوایای زندگی، زیارت مشهد حسینى نیز از ویژگیهاى برجستهاى برخوردار است . آنانکه توفیق پیدا مى کنند و به زیارت مرقد مطهرش مشرف مى شوند ، روى به آستان امام حسین (ع) آورده و به جانب این مدرسه عشق و فضیلت و دانشگاه کمال و تربیت مىگرایند . تاریخ حیات انسانی گواهی می دهد که انسانهایی بوده اند که پس از مرگشان ، زندگى و حیاتشان ادامه پیدا کرده و با مرگ بدنشان ، وجودشان و شخصیت و اندیشهشان ادامه یافته است . در حقیقت پیشینه مبارزه حق و باطل به تاریخ پیدایش انسان بر مى گردد؛ زیرا این تقابل از همان پیدایش انسان ها آغازشد؛ یک سو ستم ها، حق کشى ها و جنایت ها به نمایش گذاشته شده اند و در سوى دیگر عدالت، حق و انسانیت ظهور نموده اند. پرچمداران بدى ها رهبران ستمگر و قانون شکن بوده اند، که به عدالت کشى کمر همت بسته و در راه رسیدن به منافع و قدرت، از هیچ جنایتى دریغ نمى کردند. در سوى دیگر طلایه داران خوبى ها رهبران الهى بوده و دو جبهه حق و باطل همیشه درتقابل و مبارزه بوده اند. مردان خدا و شخصیتهاى الهى، همانگونه که در زمان حیات خویش استوانه دین و محور انسانیت و پشتوانه حق و عدالت هستند ، در زمان پس از مرگ نیز افکارشان روشن کننده راه بشریت، و آرامگاه و زیارتگاهشان، پشتوانه حق و عدالت و فضیلت است . نکته اساسی این است که انتخاب میان حق و باطل، از امور ساده زندگی مانند خوراک و پوشاک آغاز می*شود و تا کلان*ترین موضوعات زندگی مانند مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گسترش می*یابد و شاخص یزیدی یا حسینی بودن همین انتخاب میان محور قرار دادن لذات دنیایی و یا رضایت خداوند است «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا؛ این یك عبارت آموزنده است. … ببینید چه كرده، كربلا چه صحنهاى بوده، هر روز این صحنه باید باشد: مقابله اسلام با كفر؛ مقابله عدل با ظلم؛ مقابله عدد كم با ایمان زیاد، در مقابل عدد زیاد با بىایمانى. نه از جمعیت كم بترسید؛ و نه از شكست بترسید، شكستى در كار نیست. وقتى كار براى خدا باشد، شكست تویش نیست. كشته بشوید بهشتى هستید؛ بكشید هم بهشتى هستید.»(1) « همه جا باید این طور باشد. همه روز هم باید این طور باشد. همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد كه امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم كربلاست و باید نقش كربلا را ما پیاده كنیم، انحصار به یك زمین نداشته؛ انحصار به یك افراد نداشته. قضیه كربلا منحصر به یك جمعیت هفتاد و چند نفرى و یك زمین كربلا نبوده. همه زمینها باید این نقشه را اجرا كنند، و همه روزها غفلت نكنند.»(2) در کنار الگو قرار دادن راه سید الشهداء در همه ابعاد و زوایای زندگی، زیارت مشهد حسینى نیز از ویژگیهاى برجستهاى برخوردار است . آنانکه توفیق پیدا مى کنند و به زیارت مرقد مطهرش مشرف مى شوند ، روى به آستان امام حسین (ع) آورده و به جانب این مدرسه عشق و فضیلت و دانشگاه کمال و تربیت مىگرایند . اینگونه تربیت اجتماعى و یک چنین موسسه تهذیب اخلاق و ادب ، براى هیچ ملتى از ملل گیتى میسر و مقدورنیست . یکی از افرادی که می توان عشق به امام حسین (ع) را در جای جای زندگی وی مشاهده نمود، مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی (ره) است ، ایشان به پیاده روی كربلا در تمام زیارت های مخصوصه امام حسین (ع) مقید بود. « در سال معمولاً چند مناسبت بود (15 شعبان ، عرفه ، اربعین ، اوّل رجب ، نیمه رجب) كه مردم از نجف به كربلا پیاده می رفتند وحاج آقا مصطفی خمینی ره هر سال در چند مناسبت پیاده به كربلا می رفتند. گاهی می شد كه كف پای ایشان تاوَل می زد و خونابه از آن راه می افتاد و كاملاً مجروح می شد ولی باز به راه رفتن ادامه می داد. شخصی بود به نام شیخ جعفر كه همیشه پس از نماز امام خمینی (ره) در مسجد معروف به شیخ ، چند جمله ای ذكر مصیبت آقا اباعبداللّه الحسین (ع) می نمود و روضه می خواند. حاضران چندان اعتنایی نداشتند و كم كم متفرّق می شدند و می رفتند ولی تنها كسی كه مقید بود تا آخر بنشیند و روضه او را گوش دهد مرحوم حاج آقا مصطفی بود. حتّی گاهی می شد فقط ایشان در مسجد باقی می ماند و به روضه شیخ جعفر گوش می داد و اشك می ریخت . ایشان مقید بود كه در مجالس عزاداری كه دوستان در منازل یا مجاسد برقرار می كردند شركت كنند. خودشان هم هر صبح جمعه روضه ای داشتند و گاهی می شد روضه خوان تنها یك نفر مستمع داشت كه او خود آن مرحوم بود. آنچه برای او اهمیت داشت عزاداری برای آقا ابی عبداللّه (ع) بود.(3) « اِذا جاءَ المَوتُ بِطالِبِ العِلمِ ماتَ وَ هُوَ شَهیدٌ: هرگاه مرگ جویای علم و دانش فرا رسید شهید می میرد.»(4) به طور کلی می توان گفت، یکی از پیام های نهضت حسینی (ع) این است که مبارزه حق و باطل اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد. هر گاه حق و آزادی و دین در خطر باشند باید قیام نمود. بر این اساس در هر زمانى که آزادى خواهان در برابر دشمنان آزادی و آزادگی قرار مى گیرند شعار «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» تکرار مى شود و لازمه این موضوع، حضور سیدالشهداء (ع) در همه لحظات زندگی انسان است که از توسل و زیارت و عمل به سیره اهل بیت(ع) و….. را شامل می گردد.
پی نوشتها:
1. امام خمینی، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم نشر آثار امام، ج10، ص9 2. همان ج10، ص123 3. علیرضا حاتمی ، داستانهایی از علما ، قم: موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان 1387 4. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، تهران؛ چاپ اسلامیه منابع:قرآن کریم-صحیفه امام
**** اللهم صل علی محمد و ال محمد .
صلوات واثار برکت
در کتاب ثوال الاعمال از امیر المومنین ع روایت شده که صلوات فرستادن بر پیامبر در محو کردن گناهان ،شدیدتر است از فرو نشاندن اب - اتش را و سلام کردن بر ان حضرت افضل است از بنده ازاد کردن در راه خدا و دوستی ان حضرت بهتر از شهید شدن در راه خدا یا از شمشیر زدن در راه خدا… .
اللهم صل علی محمد و ال محمد .
صلوات مانع از اتش جهنم
ابن بابویه در کتاب ثواب الاعمال از امام صادق روایت کرده که به صباح بن سبابه فرمود می خواهی به تو تعلیم دهم چیزی را که روی تو را از گرمی اتش جهنم نگاه دارد ؟ راوی عرض کرد بله . فرمود : که بعد از نماز صبح صد مرتبه بگو اللهم صل علی محمد و ال محمد که حق تعالی نگاه می دارد روی تو را از گرمی جهنم .
اللهم صل علی محمد و ال محمد .
روا شدن حاجت
از امام صادق روایت شده است که رسول خدا فرمود : صلوات فرستادن شما بر من ، باعث روا شدن حاجت های شما است و خدا را از شما راضی کرده و اعمال شما را پاکیزه می گرداند . .
. اللهم صل علی محمد و ال محمد
اللهم صل علی محمد و ال محمد
اهمیت و ارزش سحرخیزی
عَلىُّ بْنُ مُحَمّدِالنَوْفلِى قالَ سَمِعْتُه [الهادى علیه السلام] یَقُولُ: إنَّ الْعَبْدَ لَیَقُوُم فى اللَّیْلِ فَیَمیلُ بِهِ النُّعاسَ یَمیناً وَشِمالاً وَ قَدْ وَقَعَ ذَقَنَهُ عَلى صَدْرِهِ فَیَأمُرُاللّهُ تَعالى أبْوابَ السَّماءِ فَتَنْفَتِحُ، ثُمَّ یَقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أُنْظُرُوا إلى عَبْدى ما یُصیُبُه فى التَّقَرُبِ إلىَّ بِما لَمْ أفْتَرِضْ عَلَیْهِ راجیاً مِنّى لِثَلاثَ خِصالٍ: ذَنْبِاً أغْفِرُهُ لَهُ، أوْ تَوْبَةٍ اُجَدِّدُهالَهُ، أوْ رِزْقاً أزیدُهُ فیْهِ، إشْهَدُوا مَلائِكتَى أنّى قَدْ جَمَعْتُهُنَّ لَهُ.
(تهذیب الاحكام 2: 130 ح 460 )
از امام هادى علیه السلام شنیدم كه مىفرمود: بنده خدا شب از خواب برمىخیزد و چرتش مىگیرد و به راست و چپ متمایل مىشود و گاهى چـانهاش به طرف سینهاش مىافتد، پس خداوند متعال دستور مىدهد درهاى آسمان گشوده مىشود، به فرشتگان مىفرماید: به بندهام نگاه كنید بخاطر چیزى كه واجب نكردهام این چنین خود را براى تقرّب به من به زحمت انداخته است، به امید یكى از سه حاجت: گناهى كه آن را براى او ببخشایم، توبهاى كه براى او تجدید كنم، یـا روزى او را زیــاد كنـم. آگاه باشید اى فرشتگان من كه هر سه را براى او روا كـردم. سحر زمان استثنایی برای دعا عَنْ أبى جَعْفَرٍ علیه السلام قالَ: إنَّ اللّهَ یُحِبُّ مِنْ عِبادِهِ كُلَّ دَعّاءٍ، فَعَلَیْكُمْ بِالدُّعاءِ فى السَّحَرِ إلى طُلُوعِ الشَّمْسِ، فَإنَّها ساعَةٌ تُفْتَحُ فَیها أبوابُ السَّماءِ، وَتُقْسَمُ فیهَا الْأرْزاقُ، وَتُقْضى فیها الْحَوائِجُ العِظامِ. (عدّة الداعى: 67 ) امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند از بندگانش هر كسى را كه زیاد دعا كند دوست مىدارد، پس بر شما باد دعاى در سحر تا طلوع آفتاب، زیرا آن زمان ساعتى است كه دربهاى آسمان گشوده مىشود و رزق انسانها تقسیم مىگردد و نیازهاى بزرگ و مهمّ برآورده مىشود.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
قيام خونين 19 دی مردم قم
منبع : ( مرکز اسناد انقلاب اسلامی )
رحلت مرموز آيت ا… سيد مصطفي خميني در آبان 1356 را مي توان نقطه عطفي در نهضت اسلامي مردم ايران دانست. مجالس يادبود در سراسر کشور برگزار شد و در آن مراسم، تظاهرات گسترده عليه رژيم به پا شد. از اين رو رژيم، تصميم گرفت با توهين به ساحت حضرت امام خميني، چهره ايشان را به عنوان رهبري نهضت مخدوش کند. در اواسط دي ماه 1356، پيک دربار، نامه ممهور به مهر دربار را به داريوش همايون، وزير اطلاعات و جهانگردي داد. او نيز نامه را به روزنامه اطلاعات جهت انتشار سپرد. مسعودي، صاحب امتياز روزنامه، مفاد مقاله را باعث واکنش علما و روحانيون و براي آينده روزنامه خطرناک مي دانست، اما در تماس با وزير اطلاعات و نخست وزير، آموزگار، دريافت که برخي از مفاد تند و تحريک آميز آن به خواست شاه در مقاله آمده است. در اين مقاله که با امضاي مستعار “احمد رشيدي مطلق” در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد، بطور صريح، بي حجابي فضليت و حجاب، کهنه پرستي و ارتجاع معرفي و به ساحت مقدس امام خمینی، اهانت و قيام 15 خرداد 1342، توطئه استعمار سرخ و سياه معرفي شده بود. با انتشار اين مطالب اهانت آميز، اولين واکنش ها در شهر قم آغاز شد. مدرسين حوزه علميه قم دروس حوزه را در روز 18 دي تعطيل اعلام کردند و در اين روز، طلاب با تشکيل اجتماع بزرگي تظاهرات خود را به سوي منازل مراجع آغاز کردند و تعدادي از علما و مراجع قم در سخنراني هاي خود، به حمايت از امام و محکوميت اهانت به ساحت ايشان پرداختند. بازاريان قم با مشاهده حرکت حوزه علميه، تصميم به تعطيلي مغازه هاي خود در 19 دي گرفتند. روز نوزدهم دي ماه ساواک و شهرباني به کمک نيروهاي کمکي از تهران وارد شده و در حوالي مدارس علميه متمرکز شدند. اقشار مختلف مردم با راهپيمايي به سوي منازل بزرگان حوزه، رفته رفته خروشان تر مي شدند. نيروهاي رژيم با مشاهده حرکت عظيم مردم تصميم به حمله گرفتند و تيراندازي شروع شد و در این روز عده زیادی از طلاب و مردم قم به شهادت رسیده و یا مجروح شدند. نتايج و پيامدهاي قيام نوزدهم دي : 1 ـ اثبات توخالي بودن شعار فضاي باز سياسي 2ـ ثابت شد که شاه از حرکت مذهبي ـ سياسي به رهبري روحانيت و در راس آنها، حضرت امام، بيش از هر حرکت سياسي ديگر وحشت دارد 3ـ نهضت در مسير صحيح خود قرار گرفت؛ به نحوي که ترفندهاي بعدي رژيم نيز بي ثمر افتاد 4ـ متحجرين و مروجان جدايي دين از سياست منزوي شدند. اين قيام را بايد نقطه عطفي در تاريخ نهضت اسلامي دانست چرا که پس از آن امواج انقلاب اسلامي شدت گرفت و با چهلم هاي پي در پي مردم نقاط مختلف ايران دامنه انقلاب فراگير شد و در نهايت به سرنگوني رژيم پهلوي انجاميد.
چکیده
برزخ عالمی موقتی است و جنبه تهمیدی برای روز قیامت و بهشت و دوزخ جاودانه دارد از همین جا می توان فهمید که بازجویی از تک تک مردم در قبر، و اجرای پاره ای از ثوابها و عقاب ها در آن، به طوری که آیات راجع به عالم برزخ بدان اشاره نموده و روایات وارده از پیغمبر(ص) و امامان اهل بیت (ع) به طور تفصیل از آن خبر می دهد غیر از مسأله حساب روز قیامت و بهشت و دوزخ جاودانه ای است که خداوند از آن خبر داده چون بازجویی و سؤالی که افراد در قبر دارند، برای تکمیل پرونده اعمال است، تا برای فرا رسیدن قیامت بایگانی شود، و بهشت و دوزخ برزخی هم منزلگاه موقتی، مانند منزلگاههای موقتی که برای رسیدن مسافرین در وسط راه آماده می سازد آری در عالم برزخ به طور کامل به حساب کسی رسیدگی نمی شود و در آنچه کرده حکم فصل و جزای قطعی صادر نمی شود. مردم بعد از مردن در برزخی زندگی می کنند که متوسط است میان حیات دنیوی که بازیچه ای بیش نیست و میان حیات اخروی که حقیقت زندگی است کوتاه سخن، دنیادار عمل، و برزخ دار آماده شدن برای حساب و جزاء، و آخرت دار حساب و جزاء است. و نیز از آیاتی که دلالت بر مطلوب ما دارد آیه: «حَتی اذا جَاء اَحدَهُم الموت، قَال ربِ ارجعونَ لَعلی اعملِ صالحاً فِیما ترکتَ، کلا اِنها کلمهُ هُوَ قائِلهُا وَ مِنَ ورائهم برزخٌ الی یومِ یَبعثون» است، که می فرماید: «تا آنکه مرگ یکی از ایشان برسد، آن وقت می گوید: پروردگارا مرا برگردانید، تا شاید عمل های صالح کنم و آنچه را نکرده ام جبران نمایم، حاشا این سخنی است که او (از بیچارگی) می زند، تازه در پشت سر برزخی دارند تا روز یکه مبعوث شوند. که دلالت آن بر وجود حیاتی متوسط میان حیات دنیایی و حیات بعد از قیامت بسیار روشن است. بنابراین می توان گفت ویژگی های مربوط به منازل و مراحل پس از مرگ به طور کامل و با همه ی خصوصیات و ویژگی هایش آنچنان که در قرآن و منابع اسلامی آمده است، در هیچ یک از منابع دیگر بیان نشده است. هر چند اصل مشابه را می توان از اعتقادات مسلم آنان دانست و در اینجاست که در مقایسه معارف قرآن با آنچه در متون دینی دیگر آمده است دریافت که آنچه دین اسلام در این زمینه بیان داشته است از جامعیتی برخوردار است که هیچ یک از ادیان گذشته به پای آن نمی رسد واین جامعیت برای کسی که در موضوع یاد شده یعنی عالم برزخ به مطالعه بپردازد آشکار و روشن است، چنانکه در سایر زمینه ها این جامعیت و فراگیری بر اهل اطلاع پوشیده نیست. و نتایج دیگری می توان بر شمرد از قبیل اینکه: 1- با توجه به آنچه که از روایات بدست می آید عالم برزخ موقتی است. 2- بهشت و دوزخ برزخی وجود دارد و توقفگاهی هستند برای ارواح آدمیان تا قیامت. 3- جایگاه ارواح مؤمنین و ارواح کفار و مشرکین درعالم برزخ ازهم مجزا می باشد. 4- هر یک از مؤمن و کافر در طول عالم برزخ همراه با اعمال خود می باشند و پاداش یا مکافات آنرا مشاهده می کنید. 5- روح های مؤمنین و کفار در عالم برزخ در قالب مثالی هستند.
سرورعباسی(پایان نامه سطح2)
ای مالک”
اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن ،
شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی
امام علی علیه السلام
چشمانم بارانی اند… خود میدانم چه کرده ام!
گله مندم …! از دنیا چگونه دوریت را تاب می آورد؟
از زمین، چرا می روید؟ از آسمان، چرا می بارد؟
می دانم هر جا قدم نهی خضرا می شود، می دانم نباشی، نمی روید، نمی بارد…
آ قای من! تا به کی رویش و بارش بی تو ، … تا به کی…؟
آیا دنیا آنقدر که در آسایش است منتظر ظهورت هست؟
می دانم نیست! آیا چشم به راهی داری ، عزیز زهرا(س)؟
چشمان بارانی چه….؟ از دنیا گله دارم… نمی داند با خود چه میکند!
نمی داند در هاله ای از ابهام است هنوز! نمی داند کودکی بیش نیست!
نمی داند زیباترینش کجاست، چه می کند؟! این دنیاست…؟!
گویند چون یوسفی…! یوسف خال محمد(ص) نداشت!
منتظر نداشت! دلسوخته نداشت! یوسف یس و ذاریات نداشت، طور و عادیات نداشت…!
خریدار نداشت! او را پیرزن و کلاف نخش خریدار بود، تو را نگاه گره خورده هزاران عاشق خریدار است! این کجا و آن کجا…! چشم به راهی دوخته ام که پایانش سپید است، میدانم! اما کی و کجا….؟
آیا کعبه میعادگاه است؟ آیا صبح جمعه موعود است؟ کدامین جمعه می آیی؟
آیا از آمدنت خبری هست؟ صبح جمعه است و گوش من صیحه آسمان، چشمم کعبه زمین و قلبم، صوت دلنشین تورا می طلبد. مولای من ! آنقدر بر سر راهت می نشینم و آب و جارو میکنم و لباس زیبا برتن، که نه تنها خود که با تمام دنیا آمدنت را به نظاره بشینم،
کاش دنیا می دانست تو می آیی…
فراز هایی از نهج البلاغه
بهترین ثروتها خرد است و بهترین ثروتمندان دانشمندان هستند
زبان دانشمندان در اختیار ایشان و زبان نادانان در اختیار دیگران است
با فرومایگان و پست فطرتان مهاشرت نکنید که شما را به کوچک ترین بهایی می فروشند
پایه و اساس فقر ، نادانی است و نادان هیچگاه روی اسایش را نخواهد دید
پارسایی تهی دست در طاهر چیزی ندارد ولی باطن او ثروتمند است
لذتی که با ذلت همراه باشد ارزشی ندارد
ان عقربی که نیش او نوش است و لذت بخش می باشد ، زن است
زبان مردم ازار از نیش مار افعی گزیده تر است
برادر نادان و جاهل از دشمن عاقل و فهمیده خطر ناک تر است
حق مردم را بدهید قبل از اینکه انرا بزور از شما بگیرند
به کسان خویش اطمینان نکنید ، بسا بیگانگان دلسوزتر از نزدیک ترین خویشان باشند .
انسان با ادب همیشه و همه وقت مورد احترام دوست و دشمن می باشد
ان کس که خویشان خود را از نابکاران نجات بخشد خداوند او را به بهشت خواهد برد
چه بسا نیکو گفتارانی که در عمل به کلام زیبای خود پایبند نمی باشد .