فیوضات فاطمهى زهرا(سلاماللَّه علیها)، به مجموعهى كوچكى كه در مقابل مجموعهى انسانیت، جمع محدودى به حساب مىآید، منحصر نمىشود. اگر با یك دید واقعبین و منطقى نگاه كنیم، بشریت یكجا مرهون فاطمهى زهرا (سلاماللَّه علیها) است - و این گزاف نیست؛ حقیقتى است - همچنان كه بشریت مرهون اسلام، مرهون قرآن، مرهون تعلیمات انبیا و پیامبر خاتم(صلّىاللَّه علیه و آله و سلّم) است. در همیشهى تاریخ اینطور بوده، امروز هم همینطور است و روزبهروز نور اسلام و معنویت فاطمهى زهرا(سلاماللَّه علیها) آشكارتر خواهد شد و بشریت آن را لمس خواهد كرد.
برادران عزیز! آنچه ما وظیفه داریم، این است كه خود را شایستهى انتساب به آن خاندان كنیم. البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جملهى وابستگان آنها و معروفین به ولایت آنها بودن، دشوار است. در زیارت مىخوانیم كه ما معروفین به دوستى و محبت شما هستیم؛ این وظیفهى مضاعفى را بر دوش ما مىگذارد
سخنان رهبر انقلاب درباره حضرت زهرا(س)،سخنرانى در دیدار با مداحان اهلبیت(ع)، به مناسبت میلاد مبارك صدیقهى كبرى فاطمهى زهرا(س)5/10/1370،
پیامبر اکرم ص از فاطمه زهرا س پرسیدند:
چه چیزی برای زنان نیکو و رواست؟
حضرت فاطمه س پاسخ دادند:
خیرللنساء ان لا یرین الرجال و لایراهن الرجال
آنچه برای زنان نیکوست این که «بدون ضرورت» مردان نامحرم را نبیند و نامحرمان نیز اورا ننگرند.
منبع:نهج الحیاة، فرهنگ سخنان فاطمه، محمد دشتی، ص160
رواياتى درباره برترين زنان عالم : (فاطمه (س ) مريم ، خديجه و آسيه )
و در تفسير الدرالمنثور است كه احمد و ترمذى (وى حديث را صحيح دانسته ) و ابن منذر و ابن حبان و حاكم ، همگى از انس و او از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روايت كرده است كه فرمود: اگر بخواهى برجستگان از زنان عالم را انتخاب كنى ، تو را اين چهار زن بس است : 1 - مريم دختر عمران 2 - خديجه دختر خويلد 3 - فاطمه دختر محمد (صلى اللّه عليه و آله ) 4 - آسيه همسر فرعون .
سيوطى مىگويد: اين روايت را ابن ابى شيبه هم (البته بدون ذكر سند) از حسن نقل كرده .
و در همان كتاب است كه حاكم (وى حديث را صحيح دانسته ) از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: برترين زنان در دنيا و آخرت خديجه و فاطمه و مريم و آسيه همسر فرعون است .
و نيز در آن كتاب است كه ابن مردويه از حسن روايت آورده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: خداى تعالى چهار زن را از زنان دو عالم اصطفا كرد: 1 - آسيه دختر مزاحم 2 - مريم دختر عمران 3 - خديجه دختر خويلد 4 - فاطمه دختر محمد (صلى اللّه عليه و آله ).
و در همان كتاب است كه ابن ابى شيبه و ابن جرير، از فاطمه رضى اللّه عنها روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: توئى سيده زنان اهل بهشت ، نه مريم بتول .
و نيز در آن كتاب از ابن عساكر از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: سيده زنان اهل بهشت مريم دختر عمران و سپس فاطمه و سپس خديجه و آنگاه آسيه همسر فرعون است .
باز در همان كتاب آمده كه ابن عساكر از طريق مقاتل از ضحاك از ابن عباس از رسول روايت كرده كه فرمود:
خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روايت كرده كه فرمود: چهار زن ، سادات زنان دوران خود هستند: 1 - مريم دختر عمران 2 - آسيه دختر مزاحم 3 - خديجه دختر خويلد 4 - فاطمه دختر محمد (صلى اللّه عليه و آله ) كه دوران فاطمه با فضيلت تر از دوران آن سه تن مىباشد و معلوم است وقتى مردم دوران فاطمه (عليهاالسلام ) برتر باشند از مردم دورانهاى آن سه تن ، قهرا فاطمه از تمامىزنان حتى از آن سه تن برتر خواهد (مترجم )).
و نيز در آن كتاب است كه ابن ابى شيبه ، از عبد الرحمان بن ابى ليلى روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: فاطمه سيده زنان عالم است ، البته بعد از مريم دختر عمران و آسيه همسر فرعون و خديجه دختر خويلد.
و در خصال به سند خود از عكرمه از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) چهار خط روى زمين كشيد و سپس فرمود: بهترين زنان بهشت مريم دختر عمران و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلى اللّه عليه و آله ) و آسيه دختر مزاحم و همسر فرعون است .
و نيز در همان كتاب به سند خود از ابى الحسن اول (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: خداى عزوجل از ميان زنان چهار زن را انتخاب كرده : 1 - مريم 2 - آسيه 3 - خديجه 4 - فاطمه (تا آخر حديث ).
از کتاب تفسیرالمیزان اثر علامه طباطبایی
وظایف و مسئولیت هایی در دوران غیبت امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بر عهده ی شیعیان قرار گرفته که برای حفظ خود و مهیا نمودن آن برای ظهور حضرت بقیه الله ( ارواحنا فداه ) بسیار مفید و مؤثر است و اهمیت این وظایف به حدی است که در روایات، بسیار بر آن تأکید شده است. لذا هرگاه زنان یا مردان به وظایف و مسئولیت هایی که بر عهده شان گذاشته اند عمل نمایند و پای بند به آن باشند، این اشخاص بس با ارزش تر از مسلمانان صدر اسلام خواهند بود که محضر پیامبر ( صل الله علیه و اله و سلم ) را درک کردند،
زیرا حضرت رسول در محضر اصحابش فرمودند:« بعد از شما گروهی می آیند که برای یک نفر از آنان به اندازه پنجاه نفر از شما اجر و مزد منظور می گردد.» عرض کردند: ای رسول خدا! ما در جنگ های بدر و احد و حنین در کنار شما بودیم و در راه خدا جنگ ها کردیم و قرآن در زمان ما نازل شد. پیامبر ( صل الله علیه و اله و سلم ) فرمود: « اگر مشکلات و سختی هایی که برای آن ها پیش می آید و آنان در مقابل آن سختی ها، پایداری و مقاومت می ورزند، برای شما پیش می آمد، نمی توانستید مانند آن ها پایدار و ثابت قدم باشید.»[1]
لذا زنان ما نباید در مقابل وظایف مهم فردی و اجتماعی از خود سستی یا بی تفاوتی نشان دهند بلکه باید به وظایفی که بعضی از آن ها در این فصل آورده شده است با جدیت کامل عمل کنند و با هر فساد و تباهی مبارزه کنند و با عمل و تزکیه نفس خود را از منتظران واقعی حضرت بقیه الله ( ارواحنا فداه ) قرار دهند.[2]
از جمله مسئولیت های زنان، وظایف فردی و اجتماعی است که به ترتیب به شرح آن پرداخته می شود:
الف ـ وظایف فردی
1 ـ پاک سازی درو ن از صفات پلید و زیور دادن آن به اخلاق نیک( خودسازی)
امام صادق، به مردم دوران غیبت، اعم از زن و مرد می فرماید:« هر کس دوست می دارد که از اصحاب امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) باشد باید منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید.» [3]
پس یکی از چیزهایی که هر انسانی، اعم از زن و مرد را به کمال حقیقی می رساند، پاک سازی روح و جان از صفات رذیله و جای گزین نمودن صفات پسندیده است. پس یک زن اولاً، به عنوان یک شخصیت انسانی( زن بودن ) ثانیاً، به منزله یک مادر و همسر و ثالثاً، به مثابه ی تربیت کننده و منتظر ساز، روحی سلحشور و جهادگر می خواهد.
2ـ معرفت به امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
آشکار است که اقبال قلبی، از شناخت و احساس محبت، مایه می گیرد؛ از این رو مهم ترین
وظیفه ای که هر شیعه منتظری بر عهده دارد، کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است . یک زن به منزله یک فرد مسلمان و انسانی که در تربیت و ساختن انسان های با معرفت، مؤثر است، بایستی با ایجاد فضای مهدوی در خانه و محیط رشد فرزند و شرکت دادن او در محافل و مجالسی که معرفت و محبت حضرت را در عمق جان ها می افشاند و استفاده از ابزارهای نوین آموزشی روز و تبلیغ عملی در اعمال و رفتار و گفتار این مهم را تحقق بخشد؛ و انتظار را در ژرفای جان فرزندان رسوخ دهد.[4] زنان، در راستای همان رسالتی ایفای وظیفه می کنند که خالق انسان ها برای آن ها قرار داده است و حضرت امام خمینی ( رحمة الله علیه ) آن را به خوبی تبیین کرد و فرمود:« شغل اصلی زن، مادری و همسری است و مهم ترین کار زن مادری است.» و در جای دیگر فرمودند: « قرآن کریم انسان ساز است، و زن ها نیز انسان ساز.»[5]
3ـ محبت به امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
محبت، حالتی است میان محب و محبوب که سرچشمه آن، قلب و درون است، لکن نمود آن، در ظاهر و در افعال اعمال محب، به روشنی پیدا است. محبت امری طرفینی است، محب می سوزد و محبوب جذب می کند. محب تمنّا می کند و محبوب، دامان خویش را برای تمنّای محب می گستراند.
قالت فاطمه ( علیها السلام ) : « أدنی ما تَکُونُ مِن رَبِّها أن تَلزَمَ قَعرَ بَیتِها» « آن گاه که زن، در منزل به امور خانه و تربیت فرزند می پردازد، به خدا نزدیک تر است.» زنان شیعه، با بهره گیری از آموزه های دینی در طول تاریخ تشیع، با پرداختن به اساسی ترین کار که همان مادری است، بلندترین گام ها را برای حفظ ولایت برداشته اند، آنان با نقش آفرینی خود، ارزش ولایت و دوستی ولی خدا را به فرزندان خود منتقل کردند، به ویژه در عصر غیبت که امام معصوم حضور ندارد، این مادران هستند که با فضاسازی مناسب و ابراز علاقه ای که به آن امام، نشان می دهند، این علقه و
عاطفه را به فرزندان خود هم منتقل می کنند و از این طریق، در حفظ و احیای این مهم می کوشند.[6]
امید است خداوند همه ما را در تربیت نسل ولایی که مهم ترین رسالت ما در عصر حاضر، است یاری کند و به زنان چنان بصیرت و آگاهی عنایت کند که پرداختن به هیچ امری را به اندازه تربیت نسل صالح و شایسته و مطیع ولی خدا اصیل و اساسی نداند؛ و با مددخواهی از ذات الهی و با تأسی به امام سجاد ( علیه السلام ) که فرمود: « اللهم اعنی علی تربیة اولادی.» « خدایا، مرا در پرورش فرزندانم یاری کن.»[7] به تربیت انسانی جامعه مهدوی اقدام کند.
[1] بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ص 130، ج 52.
[2] ملاقات بانوان با امام زمان، جعفر رفیعی، ص 102.
[3] برگرفته شده از منتخب الآثار، لطف الله صافی گلپایگانی، ص 210 .
[4] شهروند عصر ظهور، محمود ریاضت، صص 55-57.
[5] صحیفه امام، ص 300، ج 6.
[6] فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)، محمد دشتی، حدیث 91، ص 125.
[7] صحیفه سجادیه، مترجم الهی قمشه ای، ص 140.
در میان فرزندان موسی بن جعفر (ع) که تعدادشان را تا 20 پسر و 37 دختر شمرده اند،(3) بعد از امام هشتم (ع) هیچ یک از آنها به مقام فاطمه معصومه (س) نمی رسد.
شیخ عباس قمی می گوید: «افضل آنها سیدۀ جلیلۀ معظمه، فاطمه بنت امام موسی علیه السلام معروفه به حضرت معصومه علیهاالسلام است که مزار شریفش در بلدۀ طیبۀ قم است که دارای قبّۀ عالیه و ضریح و صحن های متعدده و خدمۀ بسیار و موقوفات است و روشنی چشم اهل قم و بلاد و مفاد عامه خلق است…».(4)
منزلت آن حضرت را از سخنان خود امام هفتم (ع) نیز می توان دریافت، آنگاه که حضرت معصومه (س) پاسخ زائران قم را به دقت نوشت و وقتی نگاه امام هفتم (ع) به آن پاسخ ها افتاد، سه بار فرمود: «فداها ابوها؛ پدرش فدایش باد».(5)
از سخنان دیگر امامان نیز مقام والای حضرت معصومه (س) در میان فرزندان امام هفتم (ع) روشن می شود؛ چراکه فقط دربارۀ زیارت آن بانو فرموده اند: «فمن زادها وجبت له الجنه؛ پس هر کس او (فاطمه) را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود».(6)
شاهد دیگر بر عظمت آن بانو، ژرف نگری عمیق او به مهم ترین مسئله شیعه، یعنی توجه به امر امامت امیرمؤمنان علی (ع) است. آنچه در ادامه خواهد آمد، نگاهی است به سخنان آن بانو در دفاع از امامت.
در شرایطی که امام رضا (ع) با تهدید به مرگ از مقام امامت دور شده و ناچار به پذیرفتن ولایتعهدی مأمون بود، باید مدافعان امامت این نکته را بر مردم روشن می کردند که خلافت طبق نص و سفارش پیامبر (ص) به امیرمؤمنان (ع) و امامانِ از نسل او اختصاص دارد. حضرت معصومه (س) چه در دوران هارون و چه در دوران مأمون با نقل احادیث متواتر و قطعی مربوط به امامت و خلافت امیرمؤمنان (ع) در این زمینه اقداماتی را انجام داد که به نمونه هایی اشاره می شود.
حدیث غدیر
یکی از محکم ترین احادیث دربارۀ امامت امیرمؤمنان علی (ع)، حدیث متواتر و قطعی غدیر است که پیامبر اکرم (ص) در بخشی از خطبه غدیر فرمود: «ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه می سپارم و من ابلاغ کردم آنچه را که مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غایب و بر همۀ کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمده اند یا نیامده اند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.»(7)
متأسفانه این حدیث خیلی زود به فراموشی سپرده شد، ولی همیشه افرادی بودند که این احادیث را به یاد امت آورند. از جمله کسانی که در حساس ترین زمان این حدیث را به گوش مردم رساند، حضرت فاطمه معصومه (س) است.
بیان این حدیث از سوی حضرت معصومه (س) در دوران خلافت هارون و مأمون که خود را پیشوای برحق مسلمانان می دانستند، سخت برضد آنان بود و اثبات حقانیت حضرت موسی کاظم (ع) و حضرت رضا (ع) بسیار تأثیر داشت و جانانه ترین دفاع امامت به حساب می آمد.
حدیث منزلت
حدیث دیگری که حضرت معصومه (س) در دفاع از امامت و به ویژه امیرمؤمنان نقل کرده، حدیث معروف منزلت است. مرحوم علامه امینی از طبرانی، ابن جنان، جامع ترمذی، مستدرک حاکم، صحیح مسلم، کفایة کنجی و… چنین نقل کرده است که(8) پیامبر اکرم (ص) در جنگ تبوک، علی (ع) را در مدینه جانشین خود قرار داد و این حدیث باعظمت را در شأن او بیان کرد.
حضرت معصومه (س) در دفاع از امامت، این حدیث معروف را نیز با همان سند فاطمیات که به فاطمه زهرا (س) می رسد، نقل کرده و فرمود: «انسیتم قول رسول الله… انت منی بمنزلة هارون من موسی؛ آیا فراموش کردید سخن رسول خدا را… [که فرمود] جایگاه تو [علی] نسبت به من، مانند (جایگاه) هارون (در برابر) موسی است.»(9)
حدیث معراج
در شب معراج پیامبر (ص)، پیشامدهای مختلفی رخ داد و حدود سه هزار مطلب از طرف خداوند به ایشان تعلیم داده شد که بخش مهمی از آن نقل شده است. حضرت معصومه (س) قسمتی از حدیث معراج را که به ولایت و امامت امیرمؤمنان علی (ع) و برتری شیعیان آن حضرت مربوط است، با توجه به نیاز زمان نقل فرموده است.
آن بانوی بزرگوار از فاطمه، دختر امام صادق، با همان سند فاطمیات نقل می کند تا می رسد به ام کلثوم، دختر امیرالمؤمنین (ع) و او از فاطمه زهرا (س) نقل کرده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «هنگامی که مرا به آسمان بردند، داخل بهشت شدم، در آنجا قصری از در سفید میان خالی دیدم که دارای دری بود مزین به دُرّ و یاقوت و روی آن پرده ای آویخته شده بود. وقتی سر بلند کردم، دیدم بر بالای آن نوشته اند: «لااله الاالله محمد رسول اله علی ولی القوم؛ خدایی جز خدای یگانه نیست، محمد رسول خداست، علی ولی و صاحب اختیار مردم است» و بر پرده نوشته شده بود: «بَخٍّ بَخٍّ مَنْ مِثْلِ شیعة علی؛ به به چه کسی مانند شیعه علی است؟». «وقتی داخل شدم، قصری از عقیق سرخ در آن دیدم که وسط آن خالی بود. این خانه نیز دری داشت که پرده ای مزین به زبرجَدْ بر آن آویخته بود. وقتی سرم را بلند کردم، دیدم بر آن نوشته: «محمد رسول اله، علی وصی المصطفی؛ محمد رسول خدا، علی وصی مصطفی است». بر پرده نوشته بود: «بشّر شیعة علی بطیب المولد؛ به شیعه علی بشارت بده به حلال زدگی و پاک بودن نسل». «وقتی وارد شدم، به قصری از زمرد سبز رسیدم که زیباتر از آن را هرگز ندیده بودم و دری از یاقوت قرمز داشت که با انواع لؤلؤ زینت شده و بر پرده آن نوشته بود: شیعة علی هم الفائزون؛ شیعیان علی رستگارند. پرسیدم: دوست من جبرئیل! این کاخ از آن کیست؟ پاسخ داد: یا محمد، لابن عمک و وصیک علی بن ابی طالبٍ؛ ای محمد! این خانۀ پسرعمو و جانشین تو علی بن ابی طالب است…».(10)
آثار محبت اهل بیت (ع)
حضرت معصومه (س) برای ایجاد رابطه عاطفی میان اهل بیت و مردم، در احادیثی به آثار محبت به اهل بیت هم اشاره می فرموده؛ از جمله با همان سند فاطمیات و از حضرت فاطمه زهرا (س) نقل می کند: «الا من مات علی حب آل محمد مات شهیداً؛ هرکس با محبت آل محمد بمیرد، شهید مرده است.»(11)
هرکس با محبت آل محمد (ص) از دنیا رود، در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده می شود و خداوند قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار دهد و چنین کسی بر سنت و جماعت از دنیا رفته است.
آگاه باشید! هر کس با عداوت آل محمد (ص) از دنیا برود، روز قیامت در حالی وارد عرصه محشر می شود که در پیشانی او نوشته شده: «مأیوس از رحمت خداوند».
آگاه باشید! هر کس با بغض آل محمد از دنیا برود، کافر از دنیا رفته و بوی بهشت به مشام او نمی رسد.(12)
در بخشی از حدیث معراج که از فاطمه معصومه (س) نقل شده است، می خوانیم: «یحشر الناس کلهم یوم القیامة حفاة عداة الا شیعة علی…؛ در روز قیامت همۀ مردم پابرهنه و عریان محشور می شوند، جز شیعیان علی (ع)، و همه مردم با نام مادرشان خوانده می شوند، جز شیعیان علی که با نام پدرانشان خوانده می شوند.
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: از جبرئیل دربارۀ راز این مسئله پرسیدم، پاسخ داد که چون آنها علی را دوست داشتند، ولادتشان پاک است.(13)
پاک و مطهر بودن امام
امامان معصوم (ع) علاوه بر طهارت و عصمت روحی، از پاکیزگی جسمانی نیز برخوردار بودند. فاطمه با سند پیش گفته از صفیه عمۀ پیامبر اکرم (ص) نقل کرده: «هنگام تولد امام حسین (ع) من پرستار او بودم، پیامبر فرمود: «عمه جان! فرزندم را نزد من آور، عرض کردم؛ ای رسول خدا! من او را پاکیزه نکرده ام (و نشُسته ام)، فرمود: عمه! تو می خواهی او را پاک کنی؟ خداوند او را پاکیزه و مطهر کرده است.»(14)
این قضیه دلالت بر عصمت اهل بیت (ع) دارد که در قرآن کریم به آن تصریح شده است.(15)
دفاع تا مرز شهادت
حضرت معصومه در سال 201 هجری درست بعد از یک سال از فراق برادر، با رسیدن نامه امام هشتم، همراه پنج تن از برادران به نام های فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید و تعدادی از برادرزادگان، و تنی چند از غلامان و کنیزان(16) به سوی خراسان حرکت کردند. هنگامی که کاروان حضرت به ساوه رسید، عده ای از دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که از این کاروان تبلیغی وحشت کرده بودند، با اشاره مأمون عباسی راه را بر آنان بستند و در درگیری نابرابری، همة برادران و تقریباً بیشتر مردان همراه کاروان را به جرم طرفداری از امامتِ امام زمان، حضرت رضا (ع) به شهادت رساندند. حضرت معصومه (س) از تأثرات و تألمات پیش آمده و بنا بر قولی در اثر مسمومیت،(17) به سختی بیمار شد؛ به نحوی که از ادامه سفر بازماند و به ناچار به سوی قم حرکت کرد. او در قم، هفده روز بیشتر زندگی نکرد و در دهم ربیع الثانی 201 با رضایت از اینکه در راه اطاعت امام خویش چنین رنجی را تحمل کرده، دار فانی را وداع گفت.
پس از آن بود که قم از سرزمین های برگزیده الهی شد که یکی از درهای بهشت در آن قرار دارد و در پذیرش ولایت امیرمؤمنان در رتبه چهارم قرار گرفته است؛ چنان که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «ای علی! خداوند ولایت تو را بر آسمان ها عرضه داشت، آسمان هفتم در پذیرش ولایت تو سبقت گرفت… آنگاه مکه… بعد قم برای پذیرش ولایت تو پیشقدم شد و خداوند آن را به سبب عرب (اشعری ها) زینت بخشید و دری از درهای بهشت را به سوی آن گشود».(18)
امام هفتم (ع) فرمود: «قم عش آل محمد و مأوی شیعتهم…؛ قم آشیانه آل محمد (ص) و پناهگاه و شیعیان آنهاست…».(19) و یقیناً یکی از علل مهم ولایت پذیری و نزول برکات بر قم، وجود با برکت فاطمه معصومه (س) است. از این رو می توان گفت نه تنها آن بانوی کرامت در حیات خویش مدافع سرسخت امامت امامان و دعوت کننده به محبت آنها بود، بعد از رحلت خویش نیز دل های هزاران انسان را مجذوب و شیفته خاندان اهل بیت (ع) کرد.
پی نوشت ها
1: شیخ عباس قمی در بارۀ فاطمه معصومه (س) می گوید:
1ـ خرافات، آفت دین: دین استوارترین ستون حیات مادی و معنوی انسان است که به او عزت و شرافت می بخشد و او را از اسارت ها و تعلقات و وابستگی های نفسانی و حیوانی آزاد می سازد. دین، امری قدسی و الهی است که در آن خطا و اشتباه و آسیب و آفت راه ندارد. خطاپذیری و اشتباه کاری مربوط به امور بشری است و آسیب و آفت در بحث آسیب شناسی دین و دینداری به حقیقت دین باز نمی گردد، بلکه به نحوۀ رویکرد مردمان به دین و فهم و تلقی انسان از دین و نوع معرفت دینی و شیوۀ دینداری باز می گردد. وارد کردن خرافات و بدعت ها در دین، نمایش چهره ای موهوم و خیالی و غیر واقعی از دین و… از آفات و آسیب های بسیار خطرناک ابقاء و گسترش و توسعه دین در جوامع بشری است. آمیخته شدن آموزه های اصیل دینی با خرافات، بدعت ها و مسائل خارج از دایره دین و عقل، سبب ایجاد تصویر غیرواقعی و غیر قابل قبول از دین خواهد شد که نتیجه اش طردشدن دین است.(۴)
2ـ تهاجم فرهنگی و ترویج خرافات: از ابزارهای مهم دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی ایران، تهاجم فرهنگی علیه باورها، اعتقادات و مقدسات است. این تهاجم گسترده در قالب توهین به قرآن و اسلام و پیام آور آن، تحقیر دستورات اسلامی و بزرگان جهان اسلام، رواج ابتذال، بی بند و باری، سرگرم شدن به بازی ها و لذات دنیایی، ترویج عقاید خرافی، فرقه های انحرافی و… می باشد. این تهاجم با ابزارهای گوناگونی چون کتاب، روزنامه و نشریات، فیلم، سخنرانی و کاریکاتور انجام می گیرد و با توجه به رسانه های وسیع و فراگیری که دشمنان در اختیار دارند هجومی سازمان یافته و همه جانبه را بر ضد اسلام و مسلمانان انجام می دهند. غرب در این برنامه ها می کوشد اسلام را دینی تروریستی و تروریست پرور، خشونت طلب، مخالف آزادی، استبدادخواه، خرافی و بی منطق معرفی کند تا در سایۀ این اتهامات ناحق به اهداف شوم خود دست یابد.
آنان برخی از خرافات و مطالب سست و ضعیفی را که بعضاً توسط ناآگاهان یا دشمنان آگاه در منابع اسلامی یا در بین مسلمانان وارد شده است دستمایه چنین اتهاماتی قرار داده اند. دشمنان اسلام می کوشند با ارائه تصویری نادرست و غیرواقعی از اسلام، مسلمانان را نسبت به دین خود بدبین کنند و از اسلام جدا سازند. آنان از عدم آشنایی مسلمانان به دین خود سوءاستفاده می کنند و با بهره برداری از ابزار های تبلیغاتی و به روز، اسلام را همان گونه که خود می خواهند به مسلمانان معرفی می کنند. دشمنان همواره اسلامی را معرفی می کنند که در تضاد با منافع آنها نباشد، از این رو آشنایی عمیق با فرهنگ اسلامی، تهذیب و پاک سازی منابع اسلامی و زدودن خرافات از چهرۀ دین و تصحیح رفتار مسلمین و استفاده از ابزارهای گوناگون برای معرفی دین اسلام از راهکارهای مهم دفاع در برابر هجوم دشمنان است.
منبع:
مفهوم شناسی خرافات (۱۳۹۰).گرفته شده از سایت: www.islampedia.ir
سجاد (1386). خرافه گویی در اجتماع. گرفته شده از سایت راسخون: www.rasekhoon.ir
برای این کار باید دید که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) که خود یکی از امامان و پیشوایان دینی ما است چه اعمالی انجام می دهد و زمانی که ظهور کند چه برنامه هایی را اجرا می کند. همان گونه که می دانیم در دین اسلام بهترین چیز برای رشد و تعالی و رسیدن به خدا، ایمان و عمل صالح است، لذا برای اینکه بتوانیم یار و یاور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) شویم همان اجرای دستورات دینی؛ یعنی انجام واجبات و ترک محرمات بهترین کار و آغاز راه برای خود سازی و تهذیب نفس است.
توصیه آیت الله بهجت برای خودسازی
امام صادق علیه السّلام فرمود: به هر كه سه چیز دادند،از سه چیزش باز نگرفتند: به هر كه دعا دادند اجابت دادند، به هر كه سپاسگزارى دادند، افزونى بخشیدند، به هر كه توكل دادند، كارگزارى دادند، سپس فرمود: آیا كتاب خداى عز و جل را خوانده اى: «هر كه بر خدا توكل كند، او را بس است. و فرماید: اگر سپاسگزارید، شما را افزونى دهم .و فرماید «مرا بخوانید تا براى شما مستجاب كنم
گزیده ای از تفسیر نماز .
خداوند در آفرینش عالی ترین و کامل ترین برنامه ها را بکار برده.مثلا تو آفرینش شیر مادر تمام ویتامین هایی را که نوزاد نیاز دارد رو در شیر مادر جمع کرده .
و اگر در آفرینش انسان نگاه کنیم میبینیم اون چیزهایی که در طبیعت هست تو وجود انسان هم هست …
اگر در طبیعت صدای رعد است ، در انسان فریاد است
اگر در طبیعت گیاه و نبات است ، در انسان رویش مو است
اگر در طبیعت رودخانه است ،در انسان رگهای ریز و درشت است
اگر در طبیعت آب شور و شیرین است ، در انسان اشک چشم شور و آب دهان شیرین است
اگر در طبیعت معادن بسیار است ، در انسان استعدادهای نهفته فراوان است
و بهترین پاسخ این انسانِ آفرینش شدهء خاکی نمازست ….
چند مورد کوچیک اشاره میکنم :
نماز پیوند انسان و طبیعت است .برای شناخت نمازها مخصوصا ظهر وعصر به خورشید نگاه می کنیم+برای بدست آوردن قبله به ستارگان + برای نماز های مستحبی به ماه + برای غسل و وضو به آب + برای سجده و تیمم به خاک = این ارتباط میان نماز با خورشید و ماه و ستارگان و خاک و آب ……..
دیگر واجبات دین هم به نوعی در نماز هستند … روزه دار خوردن و آشامیدن و رفع شهوت ندارد مثل نماز گذار + نمازگذار مثل کسیست که به حج می رود کعبه قبله و محور کارهای اوست + نماز گذار مثل کسیست که به جهاد می رود لیکن جهاد با نفس جهاد اکبــر است + نماز بازدارنده از بدیهاست و هادی به خوبیهاست پس = نماز بهترین امر به معروف و نهی از منکر است ….
و غیره که زیادند …مثلا تمام ارزشها در نماز است !! نظافت اگر یک ارزش است قرآن سفارش می کند به هنگام نماز پاک تمیز و معطر باشید و زنان هم زینت های خودشون رو به هنگام نماز به همراه داشته باشند و همینطور مسواک .
به طوریکه عبادت گمنام ترین انسان زمینی را مشهورترین فرد آسمان می کند …
نتیجه می گیریم که نماز بهترین پاسخ به عالی ترین نیاز انسان است …
در روایتى از پیامبر(صلى الله علیه و آله) آمده است كه درود فرستادن بر حضرت فاطمه زهرا آثار معنوى بالایى دارد و در قیامت شایستگى الحاق به پیامبر اكرم(ص) را براى انسان فراهم مى كند. پیامبر اكرم (ص) فرمود:
«یا فاطمة من صلى علیك غفر الله له، و الحقه بى حیث كنت من الجنة؛ اى فاطمه! هر كس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را مى آمرزد و در هر جاى بهشت كه باشم وى را به من ملحق سازد.»
كیفیت صلوات بر حضرت زهرا (س) چنین است:
« اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ »
زبانحال امام حسن مجتبی (ع)
بیا تا با هم خون بباریم
به زانوی غم سر گذاریم
که ما دیگر مادر نداریم
حسین جان
پدر وقت غسل شبانه
شده خیره در این میانه
به سوی جای تازیانه
حسین جان
میبینی، شدیم اول کودکی بی مادر
بسوزد دل از بیکسی حیدر
که تنها شد آخر، که تنها شد آخر
بیا برای بابا دعا کنیم
بیا خدا را امشب صدا کنیم
که این گره را با گریه وا کنیم
مادر بی تو حیدر شده غریب
مادر بی تو حیدر شده غریب
مادر بی تو حیدر شده غریب
نبودی بابا من شکستم
نیامد کاری هم ز دستم
ز روی تو شرمنده هستم
پدر جان
ندیدی اشک بی صدا را
ندیدی داغ کوچهها را
ندیدی دست بیحیا را
پدر جان
تا خانه، به روی زمین هی نشست و برخاست
چقدر از خدا مرگ خود را میخواست
امان از غم او، ز قد خم او
کنار قبر زهرا بمان پدر
برایش امشب قرآن بخوان پدر
فدای دردت ای مهربان پدر
مادر بی تو حیدر شده غریب
مادر بی تو حیدر شده غریب
مادر بی تو حیدر شده غریب
انس بن مالک روایت مى كند: روزى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله با ما نماز صبح به جاى آورد، پس از فراغت از نماز روى مباركش را به سوى ما گرداند و فرمود: اى جماعت مسلمانان! هر كس كه آفتاب را از دست بدهد، پس باید به ماه تمسك جوید، و در فقدان ماه دست به دامان زهره شود، و اگر زهره را نیابد به دو ستاره فرقدان پناه آورد.
از پیامبر اكرم سوال شد كه: یا رسول الله! مقصود از آفتاب و ماه و زهره و فرقدان (دو ستاره نورافشان ) چیست؟
فرمود: من آفتابم، على ماه، و فاطمه زهره است و دو ستاره حسنین علیهماالسلام هستند، آنان با كتاب خدا دو دستاویز بشرند و همواره به هم پیوسته اند و هرگز از یكدیگر جدا نمى شوند تا در كنار حوض كوثر به من ملحق شوند.(احقاق الحق، ج ۲۴، ص ۲۵۰)
عالِم ربّانى و عارف صمدانى، مرحوم آیت اللّه ملاعلى معصومى همدانى،
فرموده بودند كه براى برآورده شدن حاجات و توسل به حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، ۵۳۰ بار بگویید: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ و أَبیها و بَعلِها و بَنیها بِعَدَدِ ما أَحاطَ بِهِ عِلمُكَ؛ خدایا! به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد، بر فاطمه و پدر و همسر و فرزندانش درود فرست.» یا ۵۳۰ بار بگویید: «إِلهى بِحَقِّ فاطِمَةَ و أَبیها و بَعلِها و بَنیها والسِّرِّ الْمُسْتَودَعِ فیها؛ خداى من! به حق فاطمه و پدر و همسر و فرزندانش و آن راز به ودیعه نهاده شده در وجود او، [حاجاتم را برآورده كن].» شایان توجه است نام مبارک فاطمه كه حرف پایانى آن تاء گِرد عربى است، طبق حساب حروف اَبجَد با عدد ۵۳۰ برابر است. همچنین طبق همین حساب، نام «زهراء» با عدد ۲۱۴ و «یا زهراء» با عدد ۲۲۵ برابر است.
سيد بحر العلوم (ره ) مى فرمايد:
در عالم رؤ يا ديدم در مدينه مشرف بودم و مرا جناب پيغمبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) احضار نمود. داخل حجره مقدسه شدم ، ديدم جناب پيغمبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) در صدر مجلس قرار گرفته و حسنين (عليه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در حاشيه مجلس قرار گرفته اند و جناب على (عليه السلام) سرپا ايستاده است .
به دست بوسى رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم )
مشرف شدم ، مرا مخاطب به خطاب مرحبا بولدى نموده و كمال محبت و مهربانى را درباره من مبذول داشت . مساءله اى چند سؤ ال نمودم . فرمودند: از امام زمان خود سؤ ال كن ، پس صاحب الاءمر را حاضر نمودند و مسائل خود را سؤ ال نمودم .
پس رو به فاطمه (سلام الله عليها) نموده فرمودند: پسرت را بگير.
پس فاطمه (سلام الله عليها) دست مرا گرفته ، به حجره خود برد و از من رويش را نمى گرفت . و گويا صورت مباركش الحال در نظرم هست . پس فاطمه (سلام الله عليها) براى من آش آورد كه همه حبوبات در آن بود. تناول نمودم و در نهايت شوق از خواب بيدار شدم .
چنان شرح صدرى براى من اتفاق افتاده بود كه هر چه بعد از آن در كتاب ها مى ديدم به يك مرتبه حفظ مى نمودم و هميشه طالب آن آش بودم .
روزى از مادرم سؤ ال نمودم كه آش به اين صفت ديده اى ؟
فرمودند: بلى ، در عجم متعارف است كه مى پزند و جميع حبوبات داخل آن مى كنند و آش فاطمه زهرا(سلام الله عليها) مى نامند
آنکه بهترین ابزار منطقی «خطابه» است، به شرط آنکه خطیب دارای استعداد ذاتی در این کار باشد و اسلوب آن را به خوبی فراگیرد. غرض از خطابه تمرین تهذیب نفس و کسب ملکه «عدالت» است که مرکّب است از: عفّت و سخاوت و شجاعت و حکمت.
شواهدی از خطبه فدکیه: حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از همه روشهای خطابه و انذار بهره جست و به فرمان الهی عمل نمود که فرمود: «ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَن» (نحل: ۱۲۵) بر ایشان برهان آورد، پند و موعظه کرد و به بهترین وجه جدال نمود. اما دلها را جایی برای انذار نمانده بود. پس حضرت سخن آخر خود را بیان میدارد و آنها را از عاقبت سختی که به دست خود برای خویش رقم زدهاند، خبر میدهد: «اکنون این شتر شیرده خلافت را بگیرید و ببرید، به ناحق غصب کنید و به آسودگی سوار شوید. اما بدانید که پای آن مجروح است و پشت وی زخم، و غبار و ننگ آن همیشه باقی است. این عمل غصب شما به غضب خداوند پیوسته است و این روش ناپسند شما به آتش روز جزا متصل. خداوند میداند آنچه را شما مرتکب میشوید و به زودی، ای ستمکاران! بازگشت خود را درمییابید. غضب الهی و خواری در روز قیامت، به اضافه ننگ و خفّت دنیوی نتیجه مخالفت با اوامر الهی است. ای مردم! من دختر کسی هستم که شما را از عذاب دردناک بیم داد، و میبینم عذابی سخت شما را استقبال میکند. هر چه دلتان بخواهد بکنید؛ ما نیز آنچه بر حق است، میکنیم. شما منتظر نتیجه عمل خود باشید، ما هم منتظر روز تشخیص حق از باطل، و سعید از شقی هستیم.»
با توجه به تعریف خطابه «عبارتی که اقناع جمهور مردم را در حد امکان به دنبال دارد و علت استفاده از آن عدم ظرفیت عامه مردم از درک برهان و جدل است.»(۳۶) بیانات حضرت از اینرو، به «خطبه» معروف گشتهاند که درصدد اقناع مخاطبانی بیان شدهاند که ظرفیت پذیرش برهان را ندارند؛ یعنی ضعف شنوندگان، ایشان را وادار نموده است تا به جای برهان، از خطابه استفاده نماید. علاوه بر اینکه به گفته عالمان علم منطق تأثیر خطابه در مسائل اجتماعی از جدل و برهان بیشتر است.
حضرت به دلیل دیگری هم از این روش سود جسته، و آن احتمال تأثیر است. ایشان درصدد بوده است تا بر مستمعان تأثیری شگرف بگذارد و وظیفه خود را در احیای دین اسلام اجرا نماید. بدین دلیل، از روش «خطابه» بهره جسته است؛ همانگونه که فرزند گرامیاش، حضرت امام حسین علیهالسلام ، با اهدای خون، دین جدّ خویش را احیا نمود؛ زیرا برای مخاطبان شیوههای تبلیغی گوناگونی منظور شدهاند. بنابراین، حضرت به منظور غایت اصلی خطابه، که همان بیان حق است، از اعوانی بهره میجوید، خود را معرفی میکند و حزن و غمش را در ماتم پدر آشکار میسازد. مخاطبش خلیفه است و حاضران در مسجد. داور همه آنهایی که در طول تاریخ خطبه را میشنوند و در آن تفکر میکنند، و حاکم خداست که بهترین حکمفرماست. «و هو أحکمُ الحاکمینَ.» متن خطبه و محتوای عالی مستتر در آن، قائل آن که فرمود «اِعلَموا أنّی فاطمه» و مقولٌ له در اینجا یعنی خدایی که همه را به انجام وظایف مأمور ساخته است و مدار خطبه فدکیه را تشکیل میدهند. بهره جستن حضرت از مبادی خطابه که استفاده از آرایههای لازم در خطابه که به آن اشاره شد از جمله ویژگیهای خطابی حضرت در خطبه مورد نظر میباشد و اینچنین است این خطبه، بر زبان برترین بانوی جهان، بهترین مضامین در قالب خطابهای به نام فدکیه.
چرا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را نمی بینیم؟ مولای مظلوم ما حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند: ((اگر شيعيان ما - که خداوند توفيق طاعتشان بخشد - با دلهايي متحد و يکپارچه، به پيماني که با ما دارند وفا مي کردند، هرگز ميمنت و فيض ملاقات ما از آنان به تأخير نمي افتاد و به زودي، سعادت ديدار ما با معرفتي کامل و شناختي راستين، نصيبشان مي گرديد. پس چیزی ما را از شيعيان، پنهان نساخته مگر آن دسته از کردارشان که بر ما خوشايند نيست و از ايشان، توقع نداريم.)) احتجاج - ج2 - ص325
عترت آمد از آیینه ام
کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد
سینه ام بوی محمد می دهد
میلاد پیامبر اکرم و امام صادق (ع) تهنیت باد
علم امام - پرسش طاووس يماني و پاسخ هاي بي درنگ امام باقرعلیه السلام
طاووس: چرا آدم آدم ناميده شد؟
امام باقرعليهالسلام: زيرا طينت او از اديم (روي) زمين در بخش پايين برداشته شد
طاووس :چرا ابليس را ابليس ناميدند؟
امام باقرعليهالسلام:زيرا او از رحمت خدا مايوس شد و قطع اميد کرد ( واژه ابليس از بليس به معني نا اميدي از رحمت خداست)
طاووس :چرا جن را جن ناميدند ؟
امام باقرعليهالسلام: زيرا جنيان پوشيده اند و ديده نمي شوند واژه جن به معني پوشيده است
طاووس :آن پرنده اي که يک بار پريد ولي قبل از آن و بعد از آن ديگر نپريد چه بود؟ امام باقرعليهالسلام: قسمتي از کوه طور بود که به فرمان خدا به پرواز در آمد به طوري که در فضا قرار گرفت و بر بني اسرائيل سايه افکند انواع عذاب در آن وجود داشت تا اينکه بني اسرائيل تورات را پذيرفت
طاووس :آن رسولي که نه از انسانها بود و نه از جنيان و نه از فرشتگان چه بود؟
امام باقرعليهالسلام:او کلاغ بود که خداوند او را نزد قابيل فرستاد تا به او بفهماند چگونه جنازه برادرش هابيل را بپوشاند
<< 1 ... 49 50 51 ...52 ...53 54 55 ...56 ...57 58 59 ... 66 >>