سامانه وبلاگ مدارس
  • خانه
  • تماس
  • ورود
  • آمار

  • امروز: 139
  • دیروز: 37
  • 7 روز قبل: 277
  • 1 ماه قبل: 1855
  • کل بازدیدها: 152329
 
« برگزاری نشست کتابخوانی در مدرسه علمیه فاطمیه س سرابلهبرگزاری نمایشگاه عکس شهدای چرداول در مدرسه علمیه فاطمیه س سرابله »

 

ظهر یکی از روز های گرم ماه رمضان منصور حلاج از کنار خرابه ای که جذامی ها در آن بودند می گذشت

جذامی ها در حال خوردن غذا بودند. غذا که چه ! ته دیگ ها و پس مانده های مردم بود.
یکی از آنها به منصور گفت: بفرما ناهار

منصور گفت: مزاحم نیستم؟ گفتند نه و منصور با آنها مشغول غذا خوردن شد چند لقمه ای خورد.
جذامیان گفتند: دیگران بر سفره ی ما نمی نشینند و از ما می ترسند.
حلاج گفت: آنها روزه اند و سپس بلند شد تشکر کرد و رفت.
در راه دست به آسمان برد و گفت خدایا روزه ام را قبول کن !
یکی از دوستانش او را دید و گفت ولی من دیدم تو با جذامی ها داشتنی غذا می خوردی؟!!!
حلاج گفت: ما مهمان خدا بودیم ، روزه شکستیم ولی دل نشکستیم.


هزار بار پیاده طوافِ کعبه کنی

قبول حق نشود گر دلی بیازاری


موضوعات: دلکوبه
   سه شنبه 8 خرداد 1397
نظر از: فاطمه فرهادیان [عضو] 

بسیار زیبا بود

1397/03/09 @ 09:34


فرم در حال بارگذاری ...

اوقات شرعی
پخش زنده اماکن متبرکه
دانشنامه سوره های قران
سوره قرآن
تدبر در قرآن
دانشنامه مهدویت
دانشنامه عاشورا
احادیث موضوعی
وصیتنامه شهدا
 
مداحی های محرم