« برگزاری مراسم جشن مبعث در مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله | كوتاه ترین داستان فلسفی دنیا » |
موقعی که در ایرانشهر در محضر آیت الله خامنه ای تبعید بودم، روزی عده ای از علمای بزرگ قم برای ملاقات ایشان آمده بودند. وقت نماز همه برای اقامه نماز جماعت به امامت معظم له آماده شدند. همین طور که نماز جماعت برپابود، ناگهان بزغاله ای وارد اتاق شد و شروع کرد به این طرف و آن طرف پریدن و در آخر، سجاده یکی از نمازگزاران را برداشت و با خود برد. چند نفر از نمازگزاران به کلی آرامششان به هم خورد وخندیدند که یکی از آن ها من بودم و از خنده ما دیگران نیز به غیر از حضرت امام خامنه ای خندیدند. ولی آقا نمازشان را بدون هیچ گونه حرکت اضافی به پایان رساندند. بعد از نماز از آقا پرسیدم:
«شما چطور توانستید نمازتان را ادامه دهید؟»
آقا فرمودند:
« در مورد چی؟»
عرض کردم:
« به خاطر بزغاله ای که وارد اتاق شده بود.»
آقا فرمودند:
« ذره ای از این جریان متوجه نشدم!»
اللهم ارزقنا
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم
زیر سایه مولا عاقبت بخیر باشید
التماس دعای ویژه
فرم در حال بارگذاری ...