« فرصتها را دریابید | چهار چیز که غیر قابل جبران است: » |
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون چاه افتاد.چاه خشک بود. کشاورز هر چه تلاش کرد نتوانست الاغ را از چاه بیرون بکشد برای اینکه حیوان بیچاره زجر نکشد تصمیم گرفت تا چاه را باخاک پر کند و الاغ زودتر بمیرد از مرم کمک خواست و مردم سطل به سطل روی الاغ خاک می ریختند این کار ادامه داشت تا الاغ زنده به گور شد اما هر دفعه الاغ خاک روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی که خاک زیر پایش بلا می آمد او سعی میکرد روی تل خاک بایستد بلاخره با بالا آمدن خاک، الاغ به سر چاه رسید و بیرون آمد…
مشکلات همانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند انتخاب با ماست، اجازه دهیم تا مشکلات، ما را زنده گور کنند و یا اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود!!
فرم در حال بارگذاری ...