سامانه وبلاگ مدارس
  • خانه
  • تماس
  • ورود
  • آمار

  • امروز: 106
  • دیروز: 120
  • 7 روز قبل: 1455
  • 1 ماه قبل: 2585
  • کل بازدیدها: 153600
 
« همه بی زبان از خدا سخنراه درمان یأس »

 

 

داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین‌های شیراز رو سوار شدیم.

یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود، اون موقع هم که روسری سرشون نمی‌کردن!

هی دقیقه‌ای یکبار موهاشو تکون می‌داد و سرشو تکون می‌داد و موهاش می‌خورد

تو صورت من. هی بلند می‌شد می‌شست، هی سر و صدا می‌کرد.

می‌خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه.

برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته

(خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش)

گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟

بردار یکی بشینه.

نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه!


موضوعات: دلکوبه
   یکشنبه 9 خرداد 1395


فرم در حال بارگذاری ...

اوقات شرعی
پخش زنده اماکن متبرکه
دانشنامه سوره های قران
سوره قرآن
تدبر در قرآن
دانشنامه مهدویت
دانشنامه عاشورا
احادیث موضوعی
وصیتنامه شهدا
 
مداحی های محرم