سامانه وبلاگ مدارس
  • خانه
  • تماس
  • ورود
  • آمار

  • امروز: 17
  • دیروز: 101
  • 7 روز قبل: 368
  • 1 ماه قبل: 1830
  • کل بازدیدها: 128962
 
« همه بی زبان از خدا سخنراه درمان یأس »

 

 

داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین‌های شیراز رو سوار شدیم.

یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود، اون موقع هم که روسری سرشون نمی‌کردن!

هی دقیقه‌ای یکبار موهاشو تکون می‌داد و سرشو تکون می‌داد و موهاش می‌خورد

تو صورت من. هی بلند می‌شد می‌شست، هی سر و صدا می‌کرد.

می‌خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه.

برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته

(خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش)

گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟

بردار یکی بشینه.

نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه!


موضوعات: دلکوبه
   یکشنبه 9 خرداد 1395


فرم در حال بارگذاری ...

اوقات شرعی
پخش زنده اماکن متبرکه
دانشنامه سوره های قران
سوره قرآن
تدبر در قرآن
دانشنامه مهدویت
دانشنامه عاشورا
احادیث موضوعی
وصیتنامه شهدا