- روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.
2- حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت کنید
3- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.
4- صبحها که از خواب بیدار می شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: « امروز قصد دارم….»
5- با سه E زندگی کنید؛ Energy (انرژی)، Enthusiasm (شوق)، Empathy (فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه F یعنی Faith (ایمان)، Family (خانواده) و Friends (دوستان).
6- امسال بیشتز از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.
7- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می کنند.
8- با افراد بالای 70 و زیر 6 سال اوقات بیشتری صرف کنید.
9- وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.
10- از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می شوند کمتر.
منبع: پرتال جامع ایران ناز
اساسا در زندگی چه فردی و چه اجتماعی ما انسانها بایستی خدا محور باشیم تا بتوانیم به آرامش دست یابیم. به طور کلی آرامش در پناه یاد خدا به دست میآید یعنی کسانی که از یاد حضرت باری تعالی فاصله گرفتهاند معمولا در زندگی خود مضطرب و نگران به نظر میآیند. بدین جهت است که مؤمن در آغاز راه دارای اضطراب و هراس نفسانی است چنانچه خدای تعالی میفرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ یعنی : مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهایشان (از عظمت او) لرزان شود و هر گاه آیات خدا بر آنان تلاوت شود، ایمانشان را میافزاید و تنها بر پروردگارشان توکّل میکنند. در اینجا ذکر خدا برای او که با بازگشتش به خدا مشمول هدایت ویژه الهی میگردد، آرامبخش و سکینتآور است و در جای دیگری میفرماید: الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ به ذکرِ اللَّهِ أَلا بذکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب یعنی : (هدایت شدگان) کسانی هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد. سرّش آن است که عامل اصلی نگرانی انسان، وحشت از پوچ شدن، سر از شقاوت درآوردن، گرفتار عذاب و نقمت خدا گشتن است. اگر قلبی با یاد خدا انس بگیرد و به این نکته نیز توجه داشته باشد که زمام امور، فقط به دست خداست، از هر گونه نگرانی و تشویش رها میشود و اطمینان و آرامش مییابد. جالب توجه است که در این آیه، ذکر خدا تنها وسیله آرامش و اطمینان معرفی شده است؛ و این خود از ویژگی قابل توجهی برخوردار است. در جای دیگری خدای تعالی دعا را نشانه آرامش بر می شمارد که میفرماید: وَ صَلِّ عَلَیهِم إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُم یعنی : و به آنها (هنگام گرفتن زکات) دعا کن که دعای تو مایه آرامش آنها است و خداوند شنوا و دانا است. یعنی دعای انسان مستجاب الدعوة مایه آرامش قلب میشود، چون تصلیه و دعای انسان کامل چندین اثر دارد: 1. تأثیر تکوینی، زیرا مظهر اسم اعظم خداست؛ و باعث میشود تکوینا در درون انسان یک آرامش و امنیت شدیدی حاکم شود. 2. تأثیر روانی و اجتماعی، زیرا جامعه معطوف پذیرای چنین سنّت و ادبی است. 3. تأثیر تشریعی، زیرا اسوهٴ مردم است. در این زمینه استاد بزرگوار آیه الله جوادی آملی در بحث تفسیری خویش؛ بیان لطیفی دارند که میفرمایند: مؤمن موحّد خود را در پناه ذات اقدس علیم، قادر، بصیر و خبیر میبیند و قلبش با یاد او آرامش مییابد؛ امّا کافر نمیداند کارش را به که وا میگذارد، از این رو به شانس، بخت، اقبال و مانند آن روی میآورد و همواره در اضطراب به سر میبرد. کافران چون به مبدأ آفرینش اعتقاد ندارند، نقش قضا و قدر را در کارها نادیده میانگارند و با تکیه به اندیشه بشری به تدبیر امور خویش میپردازند و آنگاه که ناتوان میشوند، به شانس و بخت و تصادفْ رو میآورند و خلأ ناشی از بی اعتقادی به مبدأ را با خرافات و توهمات پر میکنند همچنین در حالات ائمّه اطهار (علیهمالسلام) آمده است که هنگام ورود به نماز و گفتن تکبیرة الاحرام، اعضایشان از شدّت ترس میلرزید؛ امّا در سجده بر اثر ارتباط و انس بیشتر آرامش مییافتندتوجه به این نکته نیز خالی از لطف نیست که مراد از سکینه در نوع کاربردهای قرآن کریم آرامش و طمأنینهایمانی است؛ به ویژه در جبهه نبرد که شبهات و شهوات به رزمندگان هجوم میآورند، خداوند آن را بر قلب مؤمنان فرو میفرستد تا اضطراب آنان را به آرامش بدل سازد همان گونه که خدای تبارک و تعالی در این زمینه میفرماید: هُوَ الَّذی أنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایماناً مَعَ إیمانِهِم ولِلّهِ جُنودُ السَّماواتِ والأرضِ وکانَ اللهُ عَلیماً حَکیمایعنی: او کسی است که سکینه و آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان افزوده شود، لشکر آسمانها و زمین از آن خدا است، و خداوند دانا و حکیم است. به تعبیر مرحوم شهید بزرگوار مطهری که فرمودند: تمدن در حدود زیادی در عین اینکه نظم ایجاد کرده و کارها را آسان کرده، آزادی و راحتی را گرفته است، به جهت آنکه کار و فکر زیاد بر بشر تحمیل کرده است به طوری که اینهمه کار و فکر روح را و اعصاب را فشرده و خرد میکند. این همه بیماریهای عصبی، خودکشیها، جنونها به واسطه عدم آرامش روحی و به اصطلاح حوصله سررفتنهاست. انسان مقدار معینی طاقت [دارد] سر و صدا بشنود، اخبار هیجانآور و محرک بشنود، تیترهای درشت در روزنامهها ببیند، مناظر غیر مترقبه مشاهده کند. از این نظر در عصر ما احتیاج دارد به موجبات آسایش روحی و فرار از موجبات اضطراب، خصوصاً اگر چیزی باشد که به اعصاب طبعاً آرامش ببخشد نظیر موعظه بلیغی که میشنود و از همین قبیل است توجه و تذکر خدا و خلوت قلبی با او. اعراض از خدا عرصه را بر آدمی تنگ میکند: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی یعنی : و هر کس از یاد من رویگردان شود زندگی تنگ (و سختی) خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم.
برگرفته از مقاله«آرامش در زندگی از منظر اسلام»،نویسنده: سید علی حسینی قورتانی
اساسا در زندگی چه فردی و چه اجتماعی ما انسانها بایستی خدا محور باشیم تا بتوانیم به آرامش دست یابیم. به طور کلی آرامش در پناه یاد خدا به دست میآید یعنی کسانی که از یاد حضرت باری تعالی فاصله گرفتهاند معمولا در زندگی خود مضطرب و نگران به نظر میآیند. بدین جهت است که مؤمن در آغاز راه دارای اضطراب و هراس نفسانی است چنانچه خدای تعالی میفرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ یعنی : مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهایشان (از عظمت او) لرزان شود و هر گاه آیات خدا بر آنان تلاوت شود، ایمانشان را میافزاید و تنها بر پروردگارشان توکّل میکنند. در اینجا ذکر خدا برای او که با بازگشتش به خدا مشمول هدایت ویژه الهی میگردد، آرامبخش و سکینتآور است و در جای دیگری میفرماید: الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ به ذکرِ اللَّهِ أَلا بذکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب یعنی : (هدایت شدگان) کسانی هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد. سرّش آن است که عامل اصلی نگرانی انسان، وحشت از پوچ شدن، سر از شقاوت درآوردن، گرفتار عذاب و نقمت خدا گشتن است. اگر قلبی با یاد خدا انس بگیرد و به این نکته نیز توجه داشته باشد که زمام امور، فقط به دست خداست، از هر گونه نگرانی و تشویش رها میشود و اطمینان و آرامش مییابد. جالب توجه است که در این آیه، ذکر خدا تنها وسیله آرامش و اطمینان معرفی شده است؛ و این خود از ویژگی قابل توجهی برخوردار است. در جای دیگری خدای تعالی دعا را نشانه آرامش بر می شمارد که میفرماید: وَ صَلِّ عَلَیهِم إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُم یعنی : و به آنها (هنگام گرفتن زکات) دعا کن که دعای تو مایه آرامش آنها است و خداوند شنوا و دانا است. یعنی دعای انسان مستجاب الدعوة مایه آرامش قلب میشود، چون تصلیه و دعای انسان کامل چندین اثر دارد: 1. تأثیر تکوینی، زیرا مظهر اسم اعظم خداست؛ و باعث میشود تکوینا در درون انسان یک آرامش و امنیت شدیدی حاکم شود. 2. تأثیر روانی و اجتماعی، زیرا جامعه معطوف پذیرای چنین سنّت و ادبی است. 3. تأثیر تشریعی، زیرا اسوهٴ مردم است. در این زمینه استاد بزرگوار آیه الله جوادی آملی در بحث تفسیری خویش؛ بیان لطیفی دارند که میفرمایند: مؤمن موحّد خود را در پناه ذات اقدس علیم، قادر، بصیر و خبیر میبیند و قلبش با یاد او آرامش مییابد؛ امّا کافر نمیداند کارش را به که وا میگذارد، از این رو به شانس، بخت، اقبال و مانند آن روی میآورد و همواره در اضطراب به سر میبرد. کافران چون به مبدأ آفرینش اعتقاد ندارند، نقش قضا و قدر را در کارها نادیده میانگارند و با تکیه به اندیشه بشری به تدبیر امور خویش میپردازند و آنگاه که ناتوان میشوند، به شانس و بخت و تصادفْ رو میآورند و خلأ ناشی از بی اعتقادی به مبدأ را با خرافات و توهمات پر میکنند (13) همچنین در حالات ائمّه اطهار (علیهمالسلام) آمده است که هنگام ورود به نماز و گفتن تکبیرة الاحرام، اعضایشان از شدّت ترس میلرزید؛ امّا در سجده بر اثر ارتباط و انس بیشتر آرامش مییافتند. (14) توجه به این نکته نیز خالی از لطف نیست که مراد از سکینه در نوع کاربردهای قرآن کریم آرامش و طمأنینهایمانی است؛ به ویژه در جبهه نبرد که شبهات و شهوات به رزمندگان هجوم میآورند، خداوند آن را بر قلب مؤمنان فرو میفرستد تا اضطراب آنان را به آرامش بدل سازد همان گونه که خدای تبارک و تعالی در این زمینه میفرماید: هُوَ الَّذی أنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایماناً مَعَ إیمانِهِم ولِلّهِ جُنودُ السَّماواتِ والأرضِ وکانَ اللهُ عَلیماً حَکیمایعنی: او کسی است که سکینه و آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان افزوده شود، لشکر آسمانها و زمین از آن خدا است، و خداوند دانا و حکیم است. به تعبیر مرحوم شهید بزرگوار مطهری که فرمودند: تمدن در حدود زیادی در عین اینکه نظم ایجاد کرده و کارها را آسان کرده، آزادی و راحتی را گرفته است، به جهت آنکه کار و فکر زیاد بر بشر تحمیل کرده است به طوری که اینهمه کار و فکر روح را و اعصاب را فشرده و خرد میکند. این همه بیماریهای عصبی، خودکشیها، جنونها به واسطه عدم آرامش روحی و به اصطلاح حوصله سررفتنهاست. انسان مقدار معینی طاقت [دارد] سر و صدا بشنود، اخبار هیجانآور و محرک بشنود، تیترهای درشت در روزنامهها ببیند، مناظر غیر مترقبه مشاهده کند. از این نظر در عصر ما احتیاج دارد به موجبات آسایش روحی و فرار از موجبات اضطراب، خصوصاً اگر چیزی باشد که به اعصاب طبعاً آرامش ببخشد نظیر موعظه بلیغی که میشنود و از همین قبیل است توجه و تذکر خدا و خلوت قلبی با او. اعراض از خدا عرصه را بر آدمی تنگ میکند: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی یعنی : و هر کس از یاد من رویگردان شود زندگی تنگ (و سختی) خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم.
برگرفته از مقاله«آرامش در زندگی از منظر اسلام»،نویسنده: سید علی حسینی قورتانی
آقای مصباح می گوید: آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمود:« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد. »
اول وقت سرّعظیمی است « حافظوا علی الصلوات: در انجام نمازها کوشا باشید. »
خود یک نکته ای است غیر از « أقیموا الصلوة: و نماز را بپا دارید. » و همچنین که نماز گزار اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثار زیادی دارد، هر چند حضور قلب هم نباشد. »
رابطه معناداری بین تقاضای طلاق و عضویت یکی از زوجین متقاضی طلاق، در شبکههای اجتماعی مجازی وجود دارد از آنجا که این افراد در دام یک رابطه کاذب قرار میگیرند لذا از واقعیتهای زندگی مشترک دور شده و تعهدات خود را نسبت به زوج مقابل فراموش میکنند.
شبکههای اجتماعی هر اندازهای که از نظر کاربر جذاب باشد، قابلیت انتقال معنویت را نخواهد داشت چنانچه در آیه 21 سوره روم آمده است، از جمله نشانههای خداوند این است که برای شما همسرانی آفریده که با آنها آرامش پیدا کنید و میانتان دوستی و مهربانی قرار داد.
روایت کرده اند که فردی از امیرالمومنین امام علی علیه السلام سؤال کرد:
با این که خداوند فرموده است: «ادعونی استجب لکم » «دعا کنید ،من اجابت مى کنم» ، چرا دعای ما مستجاب نمی شود؟ آن حضرت فرمودند:
«به خاطر این که دل های شما در ده مورد خیانت کرد:
اول: شما خدا را شناختید، ولی حق او را به جا نیاوردید، پس این شناخت سودی به حال شما نداشت .
دوم: شما به پیامبر او ایمان آوردید، سپس با سنت او به مخالفت برخاستید و شریعت او را نادیده گرفتید، پس چه شد ثمره ایمان شما؟
سوم: شما کتابی را که نازل شد خواندید، ولی به آن عمل نکردید . گفتید: «سمعنا واطعنا» ،«شنیدیم و اطاعت کردیم»؛ سپس مخالفت ورزیدید .
چهارم: شما گفتید که از آتش می ترسید، در حالی که همواره با گناهان خود به آن نزدیک می شوید، این چه ترسیست که دارید؟
پنجم: میگویید که علاقمند به بهشت هستید، در حالی که همواره با کارهایتان از آن دور می شوید، این چه علاقه ای است که دارید؟
ششم: نعمت های پروردگار را استفاده کردید، ولی سپاسگزاری نکردید .
هفتم: خداوند شما را به دشمنی با شیطان فرا خواند و فرمود: «ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا» «شیطان دشمن شماست. او را به دشمنی برگزینید» ،شما در حرف با شیطان مخالفت و دشمنی کردید، ولی در عمل با او طرح دوستی ریختید .
هشتم: همواره عیب های دیگران را در نظر آوردید و عیب های خود را پشت سر انداخته و فراموش کردید، آن ها را ملامت کردید، در حالی که خود به ملامت سزاوارتر بودید .
نهم: میگویید که مرگ حق است ؛ اما خود را برای آن آماده نمیکنید.
دهم: مردگانتان را به خاک میسپارید؛ اما از آنان عبرت نمیگیرید.
پس با این وضع کدام دعا از شما مستجاب شود، در حالی که با این کارها درهای اجابت پروردگار را بر روی خود بسته اید.»
منبع:سفینه البحار
امام صادق عليه السلام مى فرمايند:
اگر شرابخوار به خواستگارى آمد نبايد او را پذيرفت ، چون صلاحيت ازدواج ندارد، سخنانش را نبايد تصديق نمود، هرگاه براى كسى واسطه شود نبايد او را قبول نمود. و نمى توان به او اعتماد كرد، هر كس به شرابخوار امانتى بسپارد چنانچه از بين برود، خداوند به صاحب امانت پاداشى نمى دهد و امانت از دست رفته او را جبران نمى كند.
سپس فرموند: مايل بودم شخصى را سرمايه بدهم براى تجارت به كشور يمن برود، خدمت پدرم حضرت امام باقر عليه السلام رسيدم و عرض كردم:
مى خواهم به فلانى براى تجارت سرمايه بدهم، نظر شما چيست؟ صلاح است يا نه؟
فرمود:
مگر نمى دانى او شراب مى خورد؟
گفتم :
از بعضى از *مؤ منين* شنيده ام مى گويند او شراب مى خورد.
فرمود: سخنان آنان را تصديق كن ! چون خداوند درباره پيامبر مى فرمايد: پيغمبر به خدا ايمان دارد و مؤ منين را تصديق مى نمايد، بنابراين شما بايد مؤ منين را تصديق كنى .
آنگاه فرمود:
اگر سرمايه را در اختيار او بگذارى ، سرمايه نابود شود و از بين برود خدا تو را نه اجر مى دهد و نه امانتت را جبران مى كند.
گفتم :
براى چه ؟
فرمود: خداوند مى فرمايد:
((لا تؤ توا السفهاء اموالكم التى جعل الله لكم قياما))
اموالى را كه خداوند آن را مايه زندگيتان قرار داده به نادانان ندهيد.
آيا نادانتر از شرابخوار وجود دارد؟
پس از آن فرمود:
بنده تا شراب نخورده هميشه در پناه خدا است و در سايه لطف او اسرارش پرده پوش مى شود.
هنگامى كه شراب خورد سرش را فاش مى كند و او را در پناه خود نگه نمى دارد.
در اين صورت گوش ، چشم ، دست و پاى چنين شخص ، هر كدام شيطان است او را به سوى هر زشتى مى برد و از هر خوبى باز مى دارد.
خداوند به شعيب پيغمبر(علی نبینا و آله و علیه السلام) وحى كرد كه صد هزار نفر از پيروانت را مجازات خواهم كرد. چهل هزار از آنان بدكارند و بقيه خوبند!
شعيب(علی نبینا و آله و علیه السلام) پرسيد:خدايا! بدان بايد كيفر ببينند، اما خوبان چرا؟
خداوند فرمود:براى اين كه خوبان با گناهكاران سازش كردند و با توجه به خشم و غضب من نسبت به گناهكاران ، آنان خشمگين نگشتند.
جوانى که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شده بود در یک پارک با مرد مسنى حرف میزد و داشت به او توضیح میداد که چرا براى نسل گذشته، درک نسل جدید غیرممکن است.
جوان گفت: «شما در دنیاى متفاوتى رشد کردهاید. در واقع، در یک دنیاى خیلى ابتدایى. اما ما امروز در دنیاى تلویزیون، هواپیماى جت، سفرهاى فضایى، پیادهروى انسان بر کره ماه، فرستادن سفینه فضایى به مریخ و …. رشد یافتهایم. ما انرژى هستهاى، ماشینهاى برقى و هیدروژنى، کامپیوترهایى با سرعت پردازش فوقالعاده زیاد و … داریم.»
پیرمرد پس از آن که با حوصله تمام حرفهاى پسر جوان را شنید گفت: «پسر جان، راست میگویى. ما وقتى که جوان بودیم این چیزها را نداشتیم. ما آنها را اختراع کردیم! حالا به من بگو شما براى نسل بعد از خودتان چکار دارید میکنید؟»
پيرمردي تصميم گرفت تا با پسر، عروس و نوه چهار ساله خود زندگي کند. دستان پيرمرد مي لرزيد و چشمانش خوب نمي ديد و به سختي مي توانست راه برود. هنگام خوردن شام، غذايش را روي ميز ريخت و ليواني را بر زمين انداخت و شکست.
پسر و عروس از اين کثيف کاري پيرمرد ناراحت شدند: بايد درباره پدربزرگ کاري بکنيم، و گرنه تمام خانه را به هم مي ريزد. آنها يک ميز کوچک در گوشه اتاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهايي آنجا غذا بخورد. بعد از اينکه يک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست، ديگر مجبور بود غذايش را در کاسه چوبي بخورد. هروقت هم خانواده او را سرزنش مي کردند، پدربزرگ فقط اشک مي ريخت و هيچ نمي گفت.
يک روز عصر، قبل از شام، پدر متـوجه پسر چهـار ساله خود شد که داشت با چند تکـه چوب بـازي مي کرد. پدر رو به او کرد و گفت: پسرم، داري چي درست مي کني؟ پسر با شيرين زباني گفت: دارم براي تو و مامان کاسه هاي چوبي درست مي کنم که وقتي پير شديد، در آنها غذا بخوريد! و تبسمي کرد و به کارش ادامه داد.
1. تنبلی: حضرت نبىّ اكرم(ص)فرمود: كسى نیست مگر اینكه در شبى دو مرتبه فرشته اى او را از خواب بیدارش میكند و میگوید: بندهى خدا بنشین و به یاد خدا باش در مرتبه ى سوم كه فرشته او را بیدار مىكند اگر آگاه نشد شیطان در گوشش ادرار میكند. (شیخ حسن دیلمى؛ پیشین، ج1، ص 91.)
2. پرخوری سبب پرخوابی میشود و پرخوابی نیز سبب از دست رفتن نماز شب میشود.(نراقى، ملا احمد؛ معراج السعادة، انتشارات هجرت، چاپ پنجم، 1377،ص 314.)
3. مطلق گناهان بهویژه دروغ.(شیخ صدوق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الرضى - قم، چاپ: اول، 1406ق، ص 42)
4. در روایات آمده است كه بنده یك یا دو شب از تهجد و شب زنده دارى محروم مى گردد براى اینكه به خود عجب نكند.(ملكى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص 403)
در مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله، پایان¬نامه چند تن از طلاب در معرض داوری قرار گرفت
سرور عباسی معاون پژوهشی مدرسه علمیه(س) فاطمیه سرابله از برگزاری جلسه دفاع از تحقیقات پایانی شش نفر از طلاب این مدرسه، با داوری حجت الاسلام برمسلمین سید محمد رضا حسینی خبر داد و گفت: جلسه دفاع در دو روز پیاپی در خود مدرسه فاطمیه (س) برگزار گردید.
وی افزود: در این جلسه به دفاع، نقد و بررسی پایان¬نامه¬های ثریا محمدنیاکان با عنوان «راه¬های نفوذ شیطان در انسان از دیدگاه قرآن و راه¬های مقابله با آن»، نرگس آماده با عنوان «عوامل سعادت و نیک¬بختی از دیدگاه قرآن»، حمدیه رزمگیر با عنوان «غفلت و راه¬های دوری از آن»، کبری قدیمی با عنوان «تأثیر قناعت بر سبک زندگی اسلامی»، زهرا باوندی با عنوان «مسابقات ورزشی بانوان از منظر عفاف و حجاب در فقه اهل بیت علیهم السلام» و پری جلیلیان با عنوان «بررسی اثرات ماهواره بر تربیت فرزندان» با راهنمایی سرور عباسی، فاطمه حورا احمدیان و کبری ولی¬بیگی پرداخته شد.
عباسی در ادامه اظهار داشت: از نقاط قوت این شش پایان¬نامه،¬ بهره¬مندی از منابع معتبر و زیاد بود.
وی با اشاره به اینکه از پایان¬نامه¬ی برتر تقدیر به عمل می¬آید، گفت: پایان¬نامه ثریا محمدنیاکان به دلیل انسجام بین مطالب، محتوای مفید، استفاده از منابع دسته اول، آوردن نکات عملی و نظم خاص حاکم بر پایان¬نامه مورد تشویق و تمجید قرار گرفت.
سرور عباسی در خصوص نو بودن موضوع پایان¬نامه¬ها گفت: موضوع مسابقات ورزشی یک موضوع به روز و موضوع اثرات ماهواره یکی نیازمندی¬های اساسی امروز مردم در جهت اطلاع¬رسانی نسبت به آن می¬باشد که جنبه آموزشی آن مفید بخش خواهد بود.
وقتی تقدیر به دستمان یک لیموترش می دهد از آن شربت شیرین درست کنیم.
مشکلات زندگی مثل یه لیمو ترشه که میشه به اون ترش نگاه کرد و هیچ تلاشی برای حل
اون ها نکرد و بگذاریم زندگی ما رو ترش کنند……..و از طرفی میشه با امید به خدا و تلاش
بیشتر این لیموی ترش و مشکلات رو به شربت شیرینی تبدیل کرد که شیرینی آن مزه ترش
اولیه و سختی های کوچک زندگی رو به طور کامل از یاد ما ببرند…..
زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد .
اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!
دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟
سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای ؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟
چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟
کسانی اینطور وانمود میکنند نسلی که روی کار میآید – که اصطلاحاً به آن «نسل سوم انقلاب» میگویند – پشتکردهی به انقلاب و رویگردان از ارزشهای دینی است؛ یا اگر هم نیست، به طور اجتنابناپذیری اینگونه خواهد شد! بنده صددرصد حرف آنها را رد میکنم. نه اینکه من عوامل فسادبرانگیز فرهنگی را نمیبینم یا نمیشناسم یا از آنها خبر ندارم؛ نخیر، بنده از ماهواره و اینترنت و رمانها و فیلمها و آهنگها و حرفهای فاسد کاملا خبر دارم و آنها را دست کم نمیگیرم. من عمرم را در میان جوانان گذراندهام. از دورانی که خودم جوان بودم، با جوانان دانشگاهی که خارج از محیط ما بودند، ارتباط برقرار کردم؛ تا امروز هم ارتباط من با جوانان قطع نشده است. بنابراین میدانم حال و هوای جوانی چیست و امروز در فضای جوانی ما چه میگذرد؛ اما معتقدم نسل کنونی امروز این قدر هم آسیبپذیر و شکننده نیست؛ این را بد فهمیدهاند. این نسل در محیطی بار آمده که از محیط سی سال و سیوپنج سال قبل به مراتب پاکیزهتر و بهتر است. کسانی که در این محیط متولد شدهاند، به برکت هدایت دینی توانستند آن کار عظیم را انجام دهند و آن ایمانهای پولادین و استوار را عرضه کنند. من معتقدم که این نسل نسبت به آن نسل، در محیط بهتری پرورش یافته و آمادگیها و آگاهیهای به مراتب بهتر و بالاتری دارد. بنده وقتی حدود بیست سالم بود، هرگز آگاهیهایی که امروز شما جوان بیست ساله دارید، نداشتم. امروز جوان ایرانی، آگاه و بامعرفت و بصیر و سیاسی و اهل تحلیل است و از همه بالاتر باایمان است.
(بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلای رشت ۱۲/۲/۱۳۸۰)
ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ،
ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﺗﯿﻠﻪ ﻭﺩﺧﺘﺮﭼﻨﺪﺗﺎﯾﯽ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺩﺍﺷﺖ،
ﭘﺴر ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﯿﻠﻪ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻡ وﺗﻮ هم ﻫﻤﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽﻫﺎﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ، ﺩﺧﺘﺮ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ …
ﭘﺴﺮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻭ زیباترین ﺗﯿﻠﻪ ﺭﻭ یواشکی برداشت و ﺑﻘﯿﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺩﺍﺩ،
ﺍﻣﺎ: ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻫﻤﻮﻥ ﺟﻮﺭﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽﻫﺎ روﺑﻪ ﭘﺴﺮﮎ ﺩﺍﺩ.
اوﻥ ﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺧﻮﺍﺑﯿد و تمام شب خواب بازی با تیله های رنگارنگ رو دید…
اما: پسرﮐﻮﭼﻮﻟﻮ تمام شب نتوﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﻪ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ حتما ﺩﺧﺘﺮک ﻫﻢ ﯾﻪﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺯ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽﻫﺎﺷﻮ ﻗﺎﯾﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺩﻩ…
ﻋﺬﺍﺏ ﻣﺎﻝ ﻛﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻧﯿﺴﺖ…وﺁﺭﺍﻣﺶ از ان ﻛﺴانی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩقند…
شخصی آمد به نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شكایت از فقر و نداری كرد حضرت فرمود: مگر نماز نمیخوانی عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا میكنم، حضرت فرمود: مگر روزه نمیگیری عرض كرد سه ماه روزه میگیرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر میكنی یا به كدام معصیت گرفتاری عرض كرد یا رسول الله حاشا و كلّا كه من خلاف فرمودهی خدا را بكنم حضرت متفكرانه سر به جیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد عرض كرد یا رسول الله حق تعالی ترا سلام میرساند و میفرماید در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشكی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بینمازی میباشد به شومی آن استخوان از خانهی این شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بینداز دور. به فرمودهی آن حضرت عمل كرد بعد از آن توانگر شد
منبع : کتاب انوار المجالس
4 ساله که بودم
فکر میکردم پدرم هر کاری رو میتونه انجام بده.
۵ ساله که بودم
فکر میکردم مادرم خیلی چیزها رو میدونه.
۶ ساله که بودم
فکر میکردم پدرم از همه پدرها باهوشتره.
۸ ساله که شدم
گفتم مادرم همه چیز رو هم نمیدونه.
۱۴ ساله که شدم
با خودم گفتم اون موقعها که پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت.
۱۵ ساله که شدم
گفتم خب طبیعیه، مادرم هیچی در این مورد نمیدونه…
۱۶ ساله که بودم
گفتم زیاد حرفهای پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله!!
۱۷ ساله که شدم
دیدم مادرم خیلی نصیحت میکنه گفتم باز اون گوش مفتی گیر اُورده!!
۱۸ ساله که شدم
وای خدای من باز گیر داده به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم همینطور بیخودی به آدم گیر میده عجب روزگاریه.
۲۱ ساله که بودم
پناه بر خدا مامانم به طرز مأیوس کنندهای از رده خارجه…
۲۵ ساله که شدم
دیدم که باید ازش بپرسم، زیرا پدر چیزهای درباره این موضوع میدونه زیاد با این قضیه سروکار داشته.
۳۰ ساله بودم
به خودم گفتم بد نیست از مادر بپرسم نظرش درباره این موضوع چیه هرچی باشه چند تا پیراهن از ما بیشتر پاره کرده و خیلی تجربه داره.
۴۰ ساله که شدم
مونده بودم پدر و مادرم چطوری از پس این همه کار بر میومدن؟ چقدر عاقلن، چقدر تجربه دارن.
۴۵ ساله که شدم… حاضر بودم همه چیزم رو بدم که اونا برگردن تا من بتونم باهاشون درباره همه چیز حرف بزنم!
اما افسوس که قدرشونو ندونستم…… خیلی چیزها میشد ازشون یاد گرفت!
هرگز از کسی که دوستتان دارد سوء استفاده نکنید
هرگز به کسی که به شما نیاز دارد نگویید سرمان شلوغ است
هرگز به کسی که به شما اعتماد دارد خیانت نکنید
هرگز کسی که همیشه به یادتان است را فراموش نکنید
<< 1 ... 37 38 39 ...40 ...41 42 43 ...44 ...45 46 47 ... 66 >>