رفتي تو اتاق همكارت، كنار دوستات هستي
تلفن زنگ ميخوره ، حرفاي مهم و خصوصي شون رو ناخواسته محبورن در حضور تو بگن
در چنين شرايطي بايد انقدر شخصيت خودمون رو بالا نشون بديم و محيط رو سريع ترك كنيم و اگر امكان ترك محيط نبود خودتون رو مشغول يكاري بكنيد
ومهم تر از همه اگر مگو ترين رازهاي دنيا هم شنيدين هيچ اظهار نظري نكنيد…انگار كه اصلا چيزي نشنيده ايد و ناشنواييد!
اگر هم از شما سوالي شد با بي تفاوتي بگيد به صحبتهاي شما گوش نميدادم و نميتونم نظري بدم
ربطی نداره متاهلی یا مجرد
مکث را تمرین کن.
گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش میکنیم . . .
گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش میکنیم . . .
گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته هامون میشیم . . .
گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم . . .
گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامش میدیم . . .
گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم . . .
گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه میدیم . . .
و گاهی . . . گاهی . . . گاهی . . .
تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدونیم یا نمیخوایم … بدونیم …
کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی . . . گاهی های زندگیمون باشیم.
کاش یادمون نره که فقط:
“یکبار زنده ایم و زندگی میکنیم فقط یکبار"….
ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻧﮑﻦ برای ﻧﻌﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍوند ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ است؛
زﯾﺮﺍ ﺗﻮ نمیدانی ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
و ﻏﻤﮕﯿﻦ نباش ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﺮﻓﺖ…
ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻋﻮﺽِ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ،
پس سعی کن ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﺎﮐﺮ باشی…
ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺛﺮﻭﺗﺖ ﮔﺮﻓﺘﻰ پولهایت ﺭﺍ ﻧﺸﻤﺎﺭ…
ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﻜﻰ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪﺍﺕ ﺑﺮﯾﺰﯼ…
ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺛﺮﻭﺕ ﺗﻮﺳﺖ.
حجت الاسلام علی بهجت:
پدرم بارها میگفت: خداوند هرگز از سه چیز نمی گذرد؛ یکی شرک، دوم خون انسانها و سومی آبرو و عزت یک انسان است.
هیچ کس حق ندارد عزت یک انسان را از او بگیرد. یزید میخواست عزت امام حسین (ع) را از او بگیرد و ایشان فرمود هرگز ذلت را نمیپذیرم.
کانال گنجینه عرفان
شما ثروتمندترین و بی نیازترین فرد هم باشید ،
تا زمانی که در زندگی جهت ، هدف و معنایی نداشته باشید
و کار مفید و موثری در ارتباط با خودتان و دیگران انجام ندهید که احساس مفید بودن و موثر بودن بکنید که با خودش رشد و حظ و کیف بیاورد در زندگی از پا در می آیید …
و دچار روزمرگی و بی حوصلگی از خودتان و زندگی میشوید و به دنبالش افسردگی می آید ،
حتی به طور مثال اگر شده سر چهار راه ها بایستید و دست کودک یا پیر زن یا پیرمردی را بگیرید و
او را به آن سمت خیابان ببرید تا احساس مفید بودن کنید ، خدمتی از طریق دانشتون ، کاری برای خود و دیگران …
حضرت آیتاللهبهجت (ره) :
اگر اهل ایمان پناهگاه حقیقی خود را بشناسند و به آن پناه ببرند؛
آیا امکان دارد که از آن ناحیه مورد عنایت واقع نشوند؟!
در محضربهجت/ج۲/ص256
حضرت استادغفاری (حفظهالله) :
وقتی وارد جلسهی امام حسین (علیهالسلام) میشوید، اهلبیت (علیهمالسلام) به شما افتخار میکنند؛
اما این افتخار باید استمرار پیدا کند…
این حالت شکستگیِ دل و رهایی از دنیا که در وجود همهی ما پیدا میشود [را] باید ادامه داد.
همیشه این حالت را داشته باشیم؛
طوری نباشد که بعد از محرم باز به همان آش و همان کاسه برگردیم!!
ظهور عشق/ص۹۸
حضرت استادغفاری (حفظهالله) :
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) همان اول که عشق به اباعبداللهالحسین (علیهالسلام) داشتند، تازه ابتدای ابتلائات حضرت زینب (س) بود؛ چرا که «عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها».
از این رو سالکین باید به تبعیت از روش معنوی حضرت زینب (س) این مسیر را طی کنند…
لذا با این سختیهایی که بوده، تازیانههایی که حضرت خورده بودند، اذیتهایی که دیدند؛ اما دست از معشوق خود بر نمیدارند…
ظهور عشق/ ص239
حضرت استادغفاری (حفظهالله) :
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) همان اول که عشق به اباعبداللهالحسین (علیهالسلام) داشتند، تازه ابتدای ابتلائات حضرت زینب (س) بود؛ چرا که «عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها».
از این رو سالکین باید به تبعیت از روش معنوی حضرت زینب (س) این مسیر را طی کنند…
لذا با این سختیهایی که بوده، تازیانههایی که حضرت خورده بودند، اذیتهایی که دیدند؛ اما دست از معشوق خود بر نمیدارند…
ظهور عشق/ ص239
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
این توسلات، عزاداریها، سوگواریها و زیارت قبور اهلبیت علیهمالسلام علامت آن است که اهل ایمان به آنها اتصال و الصاق (ارتباط و پیوند) دارند و هنوز از آنها منحرف نشدهاند؛ لذا کفار و دستنشاندههای آنها دستور داشتند که بین مسلمانان و قرآن ـ تا چه برسد به مساجد و تکایا و مجالس عزا و روضهخوانی ـ جدایی بیندازند؛
زیرا همۀ اینها ضد خواستههای سلاطین جور بود.
لذا فرمان هدم قبور یا تعطیلی مجالس روضهخوانی را دادند.
برگرفته از کتاب رحمت واسعه، ص٢٧٣
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
حوادثی که اتفاق میافتد، نتیجه کارهای ماست که بر سر ما میآید: « وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ؛ هر مصیبتی به شما میرسد، بهواسطه اعمال شماست».(شوری: ۳۰) آیا نباید به فکر باشیم و از گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبتها شده است، توبه کنیم؟ ولی ما توبه نمیکنیم، چون کارهای خود را بد نمیدانیم، و به خود و کارهای خود خوش بین هستیم! آیا در این حوادث و گرفتاریها که از هزار سال پیش به ما خبر دادهاند، نباید شرح صدر پیدا کنیم و همانطور که دستور دادهاند باشیم؟! که فرمودهاند: «تَمسکوا بِالأَمْرِ الأولِ؛ به دستور اول تمسک بجویید [و عمل کنید]».
یعنی اینکه به یقینیات اعتقاد داشته باشیم و به واضحات و ضروریات دینی عمل کنیم، و در موارد شک و تردید احتیاط نماییم. و نیز در مثل این زمانه که اهل ایمان به بلاهای فراوان مبتلا هستند، چنانکه دستور دادهاند، دعای فرج را زیاد بخوانیم.
در محضر بهجت، ج٢، ص139
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
قرآن کتابی است که تمام نور است،
و هادی بهسوی امام علیهالسلام. امکان ندارد حجت در میان ما نباشد
و مردم بدون امام علیهالسلام باشند.
اگر به آن چه در دسترس ماست (قرآن و روایات) عمل کنیم، انتظار فرج جا دارد.
در محضر بهجت، ج۲، ص۳۶۶
از نگاه تند مادرم، پی بردم چقدر از دستم عصبانیه، اما منم عصبانی شدم از دست خانم های همسایه که زبانشان…
بعد رفتنشون از خونمون، مادرم کلی حرف بارم کرد که تو نباید وسط حرف خانم … حرف میزدی و اعتراض میکردی، تو آشپزخونه راه میرفت و غر میزد و میگفت: فردا میگن دختر فلانی چقدر بی حیا شده که حرفهای گنده تر از دهنش میزنه ….
اما من حرف تو گوشم نمیرفت و از حرفی که زده بودم اصلا ناراحت و پشیمان نبودم
مادرم از مشهد برگشته بود و چندتایی از زنای همسایه مثلا برای زیارت قبولی مادرم خونمون جمع شده بودن. دختر همسایه استخدامی آموزش و پرورش قبول شده بود این خبر دس اول این چندتا خانم بود و مادرم هم با سکوت همراهیشان میکرد منم توی آشپزخونه روی حرف هایی که میزدند کاملا تمرکز کرده بودم که ببینم چطوری برای قبول شدنش خوشحالی میکنن.
خوشحالی کردنشان بماند…. با شنیدن این خبر رنگ از رخ همشان پرید و ای کاش به رنگ پریدن ختم میشد …رنگ رخسار خبر میدهد از سر درون
یکیشان بدون اینکه تاملی کند، گفت: قبول شدنش چه ارزشی داره و با سهمیه جانبازی قبول شده و …. تا رسید به اینکه اخلاق این دختر بیچاره اینجوره و اونجور…
نمیدانم چرا تحمل نیاوردم. هنوز حرفهای این خانم تمام نشده بود با بغضی که از عصبانیت نشات میگرفت، رفتم رو منبر و میکروفن را حالا من دستم گرفتم و یادشون آوردم این خانم 6 سال توی شهر غریب با تمام سختیهاش درس خونده، چقدر بی پولی و نداری را تحمل کرده و امروز هم به نتیجه تلاش خودش رسیده و….
جاتون خالی از نگاه تند و تیز بعضیاشون، مخصوصا سخنران محترم جانم به لرزه افتاد، مادرم حرفما قط و به سرعت بحران پیش آمده را مدیریت و حرف را عوض کرد و با اشاره ی گوشیه ی چشمش راهی آشپزخونه شدم
اگرچه چند روزیه از این واقعه میگذره اما هر وقت یادم میفته حالم از هر چه زن بی انصافه بهم میخوره…
حضرت استادغفاری (حفظهالله) :
جوانی میگفت : خطایی از من سر زد که احساس کردم از خدا دور شدم، غم وجودم را گرفت.. هر کار کردم فایده ای نداشت. با بیچارگی به خدا گفتم: «خدایا غلط کردم، با من قهر نکن!» چه عنایتها که در پی این توبه به او نشده بود..!
چقدر زیباست که انسان در دل شب فرش خانه کنار بزند، صورت بر روی خاک بگذارد و بگوید: خـــدایـا غـلط کـــردم!
ظهور عشق/ ص۵۷
زباله جمـع کـن نباشیـم…
اغلب مردم تعریف و تمجیدها را ظرف چند دقیقه فراموش میکنند، اما یک اهانت را سالها به خاطر میسپارند…!
آنها مانند زباله جمعکنهایی هستند که هنوز توهینی را که مثلا بیست سال پیش به آنها شده با خود حمل میکنند و بوی ناخوشایند این زبالهها همواره آنان را میآزارد.
برای شادبودن باید بر «افکار شاد» تمرکز کنید. و باید ذهن خود را از زبالههای تنفر، خشم، نگرانی و ترس رها کنید.
من همیشه خوشحالم…!
میدانید چرا؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم. انتظارات همیشه صدمه زننده هستند…
زندگی کوتاه است…
پس به زندگی ات عشق بورز، خوشحال باش و لبخند بزن و فقط براى خودت زندگى كن…
زندگی این است…!
شکسپیر
حضرت استادغفاری «حفظهالله»
در زیارت عاشوراء که بارها و بارها آن را خواندیم و بدون تأمل عبور کردیم آمده است :
«وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّه»
و از او (خداوند) درخواست میکنم که مرا به همان جایگاه ستایش شدهای که شما نزد او دارید برساند.
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»
خدایا زندگی من را زندگی محمد و آل محمد؛ و مرگ من را مرگ محمد و آل محمد قرار بده!
این دعاها را خودِ خداوند تعالی به اهل بیت (ع) و ایشان به ما تعلیم فرمودهاند و اگر ظرفیت برآورده شدن چنین درخواستهایی در ما وجود نداشت، تعلیم آن به ما [معاذ الله] لغو و بیهوده بود!