شيطان را گفتم: «لعنت بر شيطان»! لبخند زد. پرسيدم: «چرا مي خندي؟»
پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام مي گيرد» پرسيدم: «مگر چه كرده ام؟»
گفت: «مرا لعنت مي كني در حالي كه هيچ بدي در حق تو نكرده ام»
با تعجب پرسيدم: «پس چرا زمين مي خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبي است كه آن را رام نكرده اي. نفس تو هنوز وحشي است؛
تو را زمين مي زند.»
پرسيدم: «پس تو چه كاره اي؟»
پاسخ داد: «هر وقت سواري آموختي، براي رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواري بياموز
سه چيز در زندگي هيچگاه باز نمي گردند: زمان، کلمات و موقعيت ها.
سه چيز در زندگي هيچگاه نبايد از دست بروند: آرامش، اميد و صداقت.
سه چيز در زندگي هيچگاه قطعي نيستند: رؤياها ، موفقيت و شانس
سه چيز در زندگي از با ارزش ترين ها هستند: عشق، اعتماد به نفس و دوستان
استاد امین نخله( یكی از دانشمندان مسیحی)در خصوص اوج تأثیر كلام علی(ع) می نویسد:
” هر گاه كسی بخواهد بیماری روح وروان خود را درمان كند، باید به گفتار امام علی(ع) در نهج البلاغه روی آورد و راه و روش زندگی را در پرتو این كتاب ارزشمند بیاموزد.”
امام علی (ع) از نگاه دیگران، جمعی از نویسندگان، ص 101.
گنجشکی با عجله و با تمام توان به آتش نزدیک میشد و برمیگشت!
پرسیدند : چه میکنی؟
پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب میکنم و آن را روی آتش میریزم…
گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو میآوری بسیار زیاد است و این آب فایدهای ندارد.
گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که خدا میپرسد: زمانی که دوستت در آتش میسوخت تو چه کردی؟
پاسخ میدهم: هر آنچه از من بر میآمد!!
…و مظلومیت علی علیه السلام همچنان ادامه دارد…
شیعه دارای 12 امام معصوم می باشد و دشمن هر یک از آنها به عقیده شیعه کافر است .
اهل سنت نیز چهار نفر را به عنوان خلفای راشدین پذیرفتند (که روی همین هم ان قلت هست)اما جالب اینه که دشمنی با اینها در یک حکم نیست، وحتي زکات ندادن به یکی از این خلفاء(ابوبكر) در حکم ارتداد قلمداد میشه و حتی جان و مال و ناموسش نیز مورد تعرض قرار می گیرد(آنچنانکه درباره مالک بن نویره اعمال شد که سرش را بریدند و بازنش همبستر شدند)، اما دشمنی و جنگ با یکی دیگر از این خلفاء(امام علي عليه السلام) و کشتار مسلمانان، نه تنها در حکم ارتداد آن اشخاص قلمداد نمی شود که حتی آن افراد، عزیز، مجتهد، عادل، واجب الاحترام! و … شمرده می شوند و این در حالی است که هیچ حدیثی از پیامبر اسلام نداریم که اگر کسی به ابوبکر زکات نداد، کافر و مرتد است (حتی در کتب خودشان) اما حدیث از پیامبر داریم که خطاب به امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: «یا علی حربک حربی وسلمک سلمی» که دشمنی با تو یا علی دشمنی با من است، و قطعا دشمن رسول خدا کافر است بالاجماع مسلمین!
البته این به من ربطی نداره اهل سنت میخوان با دشمنان خلفاشون چه معامله ای داشته باشند، فقط میخواستم بگم ما یک چیزی تو جامعه داریم با نام «انصاف»!!
نوشته شده توسط سيد هاشم
پیغمبر اکرم (ص) در قضیه غدیر و در مقابل چشم مسلمانان و دیدگان تاریخ کسى را به عنوان جانشین خود تعیین کرد که به طور کامل از ارزش هاى اسلامى برخوردار بود .
از ماجراى غدیر مى توان فهمید که امیرالمؤمنین در همان چند سال خلافت و حکومت خودشان اولویت اول در نظر مبارکشان استقرار عدل الهى و اسلام است .
در مسأله غدیر حقایق بسیارى نهفته است .
اهمیت عید سعید غدیر به عنوان برترین عید ها به این دلیل است که متضمن ولایت الله وجود مقدس و شخصیت ممتاز امیر مؤمنان على (ع) در قلمرو نفس انسانى و جامعه بشرى به عنوان امام و پیشوا برترین الگو و نمونه است .
منبع: سایت تبیان
از پر گوئی بپرهیز که لغزش فراوان بار آورد و آزردگی تولید کند. امام علی علیه السلام
از حرف ها و کارهای بیهوده بپرهیز، سکوت گاهی زینت انسان است. مهاویر
اگر خاموش باشی تا دیگران لبخندت آرند بهتر از این است که سخن گوئی و خاموشت کنند. سقراط
از مباحثه و مجادله ی غیر واجب و بدون هدف بپرهیزید. جان کایزل
اگر می خواهی عاقل شوی بنشین و گوش کن. ضرب المثل آقریقایی
آسایش آدمی در زندانی کردن زبان است. حضرت محمد صلی الله علیه و آله
ای پسر من! مراقب باش که به خاموشی عادت کنی، من از سکوت هیچگونه نادم نشدم اما بسیار وقت سخن گفتم و پشیمانی بردم. حضرت لقمان حکیم علیه السلام
امام هادی(ع): فروتنی در آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند
امام هادی(ع): هرگاه در زمانه ای عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانی به دیگری حرام است، مگر آنکه(آدمی) بدی از کسی ببیند
امام هادی(ع): هرگاه در زمانه ای ظلم و ستم بیش از عدالت رواج داشت، تا وقتی که(آدمی) خیری از کسی نبیند،نباید به او خوشبین باشد
امام هادی(ع): از تملق بسیار خودداری کن که، بدگمانی به بار می آورد و اگر برادر مومنت مورد اعتماد تو واقع شد، از تملق او دست بردار و حسن نیت نشان ده
امام هادی(ع): اگر همه مردم مسیری را انتخاب کنند و در آن گام نهند، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می پرستد،خواهم رفت
امام هادی(ع): هر که تمام دوستی خود را برای تو فراهم آورد، تو نیز تمام طاعت خود را برایش فراهم آور
امام هادی(ع): حکمت اثری در دلهای فاسد نمی گذارد
امام هادی(ع): شب زنده داری خواب را شیرین تر و گرسنگی، غذا را لذت بخش تر می کند
امام هادی(ع): مومن خوبی می کند و می گرید، ولی منافق بدی می کند و می خندد
منبع احادیث: بحارالانوار ج 78-مسند الامام الهادی-تحف العقول-زندگانی امام علی الهادی(ع)
امام علی النقی(ع) پیشوای بزرگ شیعیان و بزرگ خاندان هاشم بود. درآمدهای اسلامی همه به دست او می رسید و می توانست از آن بهره مند شود؛ چرا که حق او بود، ولی به سان پدران خود دوست داشت از حاصل دسترنج خود بهره گیرد و نیازهای زندگی اش را با زحمت خود فراهم آورد. «علی بن حمزه» می گوید: «ابوالحسن(ع) را دیدم که به سختی مشغول کشاورزی است؛ به گونه ای که عرق از سر و رویش جاری است. از ایشان پرسیدم: فدایت شوم! کارگران شما کجایند [که شما این گونه خود را به زحمت انداخته اید]؟
در پاسخ فرمود: ای علی بن حمزه! آن کس که از من و پدرم برتر بود، با بیل زدن در زمین خود روزگار می گذراند. دوباره عرض کردم: منظورتان کیست؟ فرمود: رسول خدا، امیرمؤمنان و همه پدران و خاندانم خودشان کار می کردند. کشاورزی ازجمله کارهای پیامبران، فرستادگان، جانشینان آنها و شایستگان درگاه الهی است».
منبع:من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، بیروت، دارالصعب، بی تا، ج 3، ص 216.
مردي براي اصلاح به آرايشگاه رفت در بين كار گفتگوي جالبي بين آنها در مورد خدا صورت گرفت.
آرايشگر گفت:من باور نميكنم خدا وجود داشته با شد
مشتري پرسيد چرا؟ آرايشگر گفت : كافيست به خيابان بروی و ببيني مگر ميشود با وجود خداي مهربان اينهمه مريضي و درد و رنج وجود داشته باشد؟
مشتري چيزي نگفت و از مغازه بيرون رفت به محض اينكه از آرايشگاه بيرون آمد، مردي را در خيابان ديد با موهاي ژوليده و كثيف با سرعت به آرايشگاه برگشت و به ارايشگر گفت:
“مي داني به نظر من آرايشگر ها هم وجود ندارند”
مرد با تعجب گفت :چرا اين حرف را ميزني؟ من اينجاهستم و همين الان موهاي تو را مرتب كردم.
مشتري با اعتراض گفت: پس چرا كساني مثل آن مرد بيرون از آريشگاه وجود دارند.
آرایشگر گفت: “آرايشگر ها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نميكنند “
مشتري گفت دقيقا همين است:
خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نميكنند! براي همين است كه اينهمه درد و رنج در دنيا وجود دارد
جوانى محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد و عرض كرد:
يا رسول الله ! خيلى مايلم در راه خدا بجنگم .
حضرت فرمود: در راه خدا جهاد كن ! اگر كشته شوى زنده و جاويد خواهى بود و از نعمتهاى بهشتى بهره مند مى شوى و اگر بميرى ، اجر تو با خداست و چنانچه زنده برگردى ، گناهانت بخشيده شده و همانند روزى كه از مادر متولد شده اى از گناه پاك مى گردى … .
عرض كرد: يا رسول الله ! پدر و مادرم پير شده اند و مى گويند، ما به تو انس گرفته ايم و راضى نيستند من به جبهه بروم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: در محضر پدر مادرت باش . سوگند به آفريدگارم ! يك شبانه روز در خدمت پدر و مادر بودن بهتر از يك سال جهاد در جبهه جنگ است.
مسافر تاکسی آهسته روی شونه ی راننده زد چون می خواست ازش یه سؤال بپرسه… راننده جیغ زد, کنترل ماشین رو از دست داد… نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس… از جدول کنار خیابون بالا رفت… نزدیک بود که چپ کنه… تا اینکه کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد… برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد… سکوت سنگینی حکم فرما بود تا اینکه راننده رو به مسافر کرد و گفت: «هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن… من رو تا سر حد مرگ ترسوندی!» مسافر عذر خواهی کرد و گفت: «من نمی دونستم که یه ضربه ی کوچولو این قدر تو رو می ترسونه» راننده جواب داد: «درسته, تقصیر تو نیست چون امروز اولین روزیه که به عنوان یه راننده تاکسی دارم کار می کنم… آخه من 25 سال راننده ماشین حمل جنازه بودم!»
ابان بن محمد از امام جواد (علیه السلام) نقل مىکند که فرمود: در روز عید قربان چیزى با فضیلتتر از پنج چیز نیست:
قربانى کردن،
یا راه رفتن در جهت نیکى به پدر و مادر یا خویشاوندى که قطع رحم کرده تا به او چیزى ببخشد
و آغاز سلام کند،
یا مردى که از بهترین جاى قربانیش به دیگران اطعام کند و بقیه آن را به همسایگان از یتیمان و بیچارگان و بردگان بدهد
و از اسیران دلجویى کند.
منبع: الخصال / ترجمه جعفرى /ج1 /433
حدیث پیامبر اکرم (ص) در مورد روز عرفه :
۱-خداوند در هیچ روزی با اندازه روز عرفه ، بندگان را از آتش دوزخ نمی رهاند.
۲-برخی از گناهان جز در عرفات بخشوده نمی شوند.
۳-گناه کارترین فرد در عرفات کسی است که از آن جا باز گردد در حالی که گمان می برد آمرزیده نخواهد شد.
منبع: سنن الکبرى، ج 5، ص 192.
در مدرسه علمیه فاطمیه(س) گارگاه آموزشی «مروری بر احکام بانوان» ویژه مبلغان برگزار شد.
نرگس قلی¬زاده معاون فرهنگی مدرسه علمیه فاطمیه(س) با اشاره به اینکه تقویت بنیه علمی مبلغان در زمینه فقه، از مهم¬ترین اهداف برگزاری این گارکاه بود، گفت: این دوره به مدت چهار روز، روزی سه و نیم ساعت و با حضور 37 نفر از طلاب فارغ¬التحصیل و فرنگیس صید¬بیگی به عنوان استاد فقه برگزار گردید.
وی با بیان این نکته که حضور در این دوره برای فارغ¬التحصیلان اختیاری بوده، اظهار داشت: درکارگاه احکام بانوان مبحث دماء ثلاثه و احکام پوشش و نگاه در کتاب به صورت مفصل مورد بررسی واقع شد. علاه بر آن درباره موضوعاتی چون چگونگی و نحوه برخورد صحیح مبلغان در هنگام پاسخگویی به پرسش¬کنندگان و شیوه مناسب تبلیغ در حیطه¬ی پوشش اسلامی بانوان به صورت پرسش و پاسخ¬ بحث و گفت¬وگو صورت گرفت.
وی ادامه داد: استاد مربوطه توانایی شرکت¬کنندگان در زمینه پاسخ¬گویی به احکام بانوان را مورد سنجش و گزینش قرار داد و قرار شد کسانی که از توانایی لازم برخوردار هستند، مورد آموزش¬های ویژه برای تبلیغ قرار گیرند.
قلی¬زاده در ادامه گفت: بر اساس فرم¬های نظرسنجی که در پایان دروره به شرکت¬کنندگان ارائه شده، مشخص گردید که اکثریت آنان از این دوره رضایت وافی و کافی را داشته¬اند.
دعای عرفه امام حسین(ع) دربردارنده مطالب فراوانی است که برخی از مهمترین محورهای آن عبارت است از:
شناخت خداوند و بیان صفات الهی و تجدید عهد و پیمان با پروردگار و شناخت پیامبران و تحکیم ارتباط با آنها و توجه به آخرت و اظهار عقیده قلبی.
سیر اندیشه در آفاق جهان و یاد آوری نعمتهای بیکران الهی بر انسان و حمد و سپاس خداوند بر آن ها.
تضرع به درگاه خداوند و اقرار به گناهان و توبه و انابه و درخواست عفو و روی آوردن به صفات پسندیده و اعمال خیر.
درخواست حوایج که با درود و صلوات بر محمد و آل محمد شروع میشود. سپس تقاضای بخشش و نور هدایت و رحمت و برکت و وسعت روزی و پاداش اخروی و…
كَفعَمیّ در حاشیه كتاب دعای «البلدُ الامین»، سیّد حسیب نسیب رضیّ الدّین علیّ بن طاووس قدَّساللهُ روحَه در كتاب «مصباح الزّآئر» آورده است كه:
بِشر و بشیر دو پسر غالِب أسدیّ روایت نمودهاند كه امام حسین بن علیّ بن أبیطالب علیهم السّلام در عصر روز عرفه از چادر خود در سرزمین عرفات بیرون آمد با حالت تذلّل و تخشّع، و آرام آرام آمد تا اینكه وی و جماعتی از اهل بیت وی و پسرانش و غلامانش در حاشیه چپ كوه عرفات جبلُ الرّحمه رو به بیت الله الحرام وقوف نمودند . سپس دو دست خود را مانند مسكینی كه طعام طلبد در برابر صورتش بلند كرد و خواند این دعا را: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضَآئِهِ دَافِعٌ ـ تا آخر دعاء كه به یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ مختوم میشود ، و فقرات إلَهی أنَا الْفَقیرُ فی غِنایَ تا آخرش در آن موجود نمیباشد .
سیّد ابن طاووس در كتاب «مصباحُ الزّآئر» در بحث زیارت روز عرفه ، روایت بشر و بشیر را كه از قبیله بنیأسد بودهاند به همان طریقی كه ما از حاشیه «البلد الامین» نقل كردیم روایت میكند ، سپس این دعا را طبق مضمون «البلدالامین» روایت كرده است.«بحار الانوار» طبع كمپانی، ج 20 ، بابُ أعمال خصوصِ یومِ عرفة و لیلتِها
این گفتار مجلسی (ره) بود در «بحار الانوار». سپس پس از بیان چند دعای دیگر از سیّد ابن طاووس در روز عرفه ، سیّد میگوید: از دعاهائی كه در روز عرفه شرف صدور یافته است ، دعای مولانا الحسین بن علیّ صلوات الله علیه میباشد: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضَآئِهِ دَافِعٌ وَ لَا لِعَطَآئِهِ مَانِعٌ.
در اینجا ابن طاووس این دعای مفصّل حضرت را نقل میكند با دنباله آن: إلَهی أنَا الْفَقیرُ فی غِنایَ فَكَیْفَ لَا أكونُ فَقیرًا فی فَقْری ـ تا آخر آن كه به: أمْ كَیْفَ تَغیبُ وَ أنْتَ الرَّقیبُ الْحاضِرُ ، إنَّكَ عَلَی كُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ پایان مییابد.
سپس مجلسیّ (ره) گوید: » این دعا را كفعمی ایضاً در «البلد الامین» و ابن طاووس در «مصباح الزّآئر» اورده است، ولیكن در آخر این دعا در آن دو كتاب به اندازه تقریبیِ یك ورق موجود نمیباشد؛ و آن از عبارت: إلَهی أنَا الْفَقیرُ فی غِنایَ تا آخر دعا میباشد.
و امّا مرحوم محدّث قمّی پس از نقل این دعا تا یَا رَبِّ یَا رَبِّ آورده است كه: آن حضرت مكرّر میگفت: یَا رَبِّ ، و كسانیكه دور آن حضرت بودند تمام گوش داده بودند به دعای آن حضرت و اكتفا كرده بودند به آمین گفتن. پس صداهایشان بلند شد به گریستن با آن حضرت ، تا آفتاب غروب كرد، و بار كردند و روانه مشعر الحرام شدند.
محدّث قمّی می گوید كه: كفعمی دعای عرفه امام حسین علیه السّلام را در «بلد الامین» تا اینجا نقل فرموده «البلد الامین» شیخ إبراهیم كفعمی، ناشر مكتبه صدوق ـ طهران ، ص 251 تا ص 258
و علاّمه مجلسی در «زادالمعاد «زاد المعاد» علاّمه ملاّ محمّد باقر مجلسی از طبع قدیم با خطّ أحمد تبریزی ، ص 91 تا ص 96 ؛ این دعای شریف را موافق روایت كفعمی ایراد نموده است.
درباره پسران غالب اسد،که در صدر راویان این دعا امده اند باید گفت: آن چه در كتابهای رجالی آمده است، پسران غالب بن بشر اسدی كه ابن اثیر غالبرا از صحابه دانستهاست (1).
برخی بزرگان درمورد بشر بن غالب الاسدی الكوفی چیزی نگفتهاند و عدّهای او را مجهول دانستهاند. در تنقیحالمقال آمدهاست كه: شیخ (ره) او را از اصحاب امام حسین ـ علیه السلام ـ و امام سجاد ـ علیهالسلام ـ دانسته و به دنبال آن آورده: ظاهر این است كه بشر بن غالب الاسدی الكوفی امامی است اما حال او مجهول است (2)در اصول كافی هم از او روایت نقل شده است. برخی او را از اصحاب امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ و اصحاب امام حسین(ع) و امام سجاد(ع) دانسته است (3) و در مورد وثاقت یا عدم وثاقت او ساكت ماندهاست.
در مورد شخصیت بشیر ابن غالب الاسدی الكوفی هم كتابهای رجالی بهطور صریح و محكم سخن نگفتهاند. در موسوعه رجالیه آمده است: بشیر مشترك است بینرجال حدیث؛ ولی هیچ كدام توثیق نشدهاند. همچنین آمده است: از او از امام حسین ـعلیه السلام ـ در كافی روایت نقل شده است. او كسی است كه دعای عرفه را از امامحسین ـ علیه السلام ـ روایت كرده است (4). در جای دیگر آمده: بشیر بن غالب الاسدی الكوفی مجهولٌ(5).عدهای از رجالیون در مورد وثاقت یاعدم وثاقت او سكوت كردهاند و یا نام او را ذكر نكردهاند.
البته برخی از محدثینبزرگوار، یقین به سنداین نیایش ندارند، ولی طبق اصل معروف: «دلالته تغنی عن السند» در این جا جاری است.
یعنی گاهی مفهوم و دلالت و محتوای حدیث به قدری با عظمت و مطابقاصول است كه از سند بینیاز و احتیاجی به آن وجود ندارد. بدیهی است كه نظیر مضامیناین نیایش در عالیترین درجهی حكمت و عرفان اسلامی را جز انبیای عظام و ائمهمعصومین(ع) نمیتوانند بیان نمایند.(6)بیشتر دعاهای موجود، از باب بینظیر بودن در مضامین و معنامورد وثوق قرار میگیرند.
ایه الله جوادی آملی (7) می فرمایند: اشكالی ندارد كه از مضامین و معنای بلند آن درعرصههای اجتماعی و اخلاقی استفاده ببریم(8)و طبق اصل «دلالته تغنی عن السند» از آن بهره ببریم. احادیثشریف نبوی(ص)، نهج البلاغه شریف، صحیفه سجادیه و بسیاری از دعاها چنین سرنوشتیدارند و طبق این اصل دلالت مورد پذیرش قرار میگیرند. بلی در مسایل فقهی و بیان حكمشرعی اثبات سند و سندشناسی بسیار مهم است. تازه در مسایل فقهی هم گاهی روایات مرسلهو غیر معتبر مؤید روایات دیگر قرار میگیرند و از این حیث مورد استناد و استفادهقرار میگیرد. مبناها هم در این راستا مؤثر میباشد و نسبت به هم فرق میكنند. آنچهدر پایان قابل بیان است این است كه درست است كه برخی از محدثین بزرگوار و رجالیونیقین برسند این نیایش ندارند و بر راوی آن اشكال میكنند و لی دلالت آنطوری است كهبوی عصمت میدهد و یك مضمون و دلالت بینظیر این گونه، آن هم در قالب نیایش جز درتوان معصوم(ع) و انبیاء عظام نمی باشد. و وقتی دلالت یك متنی اینقدر محكم و قوی وبلند باشد هم مورد تأیید سایر معصومین(ع) قرار میگیرد و هم عقل برهانی آن را بهمعصوم ـ علیه السلام ـ مستند میكند و به معصوم(ع) نسبت میدهد. ازشیخ محمّد حسین كاشفالغطاءرحمه اللّه در مورد یكى از دعاها مىپرسند، با صراحت پاسخ مىدهد: قوّت متن كاشف از قطعیّت صدور آن از معصوم است، گرچه سندى نداشته باشیمالفردوس الأعلى:ص 76.
اگر طبق اخبارعرض(9)متن دعای عرفه بر قرآن شریفهم عرضه شود، یقیناً با روح قرآن همخوانی دارد و هماهنگ است و مورد تأیید قرآن شریفمیباشد. انتساب این دعا به امام حسین ـ علیه السلام ـ دارای شهرت هم هست. ممكن هم استسند یك حدیث یا متن در دست باشد ولی متن آن اضطراب داشته و با روح قرآن سازگارنباشد و مردود شمرده شود. لیكن مضامین دعای عرفه با روح قرآن و روایات ناسازگار بهنظر نمی رسد.
———————————————–
(1). مامقانی، تنقیح المقال فیعلمالرجال، بیجا، بیتا، ج2، ص365.
(2). همان، ج1، ص174.
(3) . خویی، سیّد ابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، بیروت، الطبعةالثالثة، 1403ق، ج3، ص320.
(4) ترابی، علیاكبر، الموسوعة الرجالیه المیسرة، قم، مؤسسة الامام الصادق(ع)، الطبعةالثالثة، 1424ق، ص62.
(5). جواهری، محمد، المفید من معجم الرجال الحدیث، قم، محلاتی، الطبعة الاولی، 1417ق،ص86ـ88.
(6) جعفری، محمد تقی،نیایش امام حسین(ع) صحرای عرفات، تهران، مؤسسه نشر آثار علّامه، چاپ چهارم، 1382ش،ص29.
(7) . حر عاملی، وسایلالشیعه، ج12، باب 49 و ج1، ص150ـ155
(8) جوادی آملی، عبدالله، خارج فقه ـ مكاسب محرمه، تاریخ 10/8/1380.
(9) وسائل الشیعه،جوان 18، باب 9، از ابواب صفات قاضی، ص 89.
شهيد بزرگوار آيت الله مدني فرمود: من در دو موضوع نسبت به خودم شك كردم. يكي اين كه به من مي گويند: سيد اسدالله! آيا واقعاً من از اولاد پيامبر هستم؟ و ديگر اين كه آيا من لياقت آن را دارم كه در راه خدا شهيد شوم يا نه؟ روزي به حرم حسين ( عليه السّلام) رفتم و در آن جا با ناله و زاري از امام خواستم كه جوابم را بدهد. پس از مدّتي، يك شب امام حسين ( عليه السّلام) را در خواب ديدم كه بالاي سرم آمد و دستي بر سرم كشيد و اين جمله را فرمود:« يا بني انت مقتول» يعني اي فرزندم كشته مي شوي كه جواب دو سؤال من در آن بود، امام فرمود: فرزندم! پس من سيد هستم و ديگر به من بشارت داد كه من شهيد مي شوم.
- روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.
2- حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت کنید
3- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.
4- صبحها که از خواب بیدار می شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: « امروز قصد دارم….»
5- با سه E زندگی کنید؛ Energy (انرژی)، Enthusiasm (شوق)، Empathy (فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه F یعنی Faith (ایمان)، Family (خانواده) و Friends (دوستان).
6- امسال بیشتز از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.
7- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می کنند.
8- با افراد بالای 70 و زیر 6 سال اوقات بیشتری صرف کنید.
9- وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.
10- از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می شوند کمتر.
منبع: پرتال جامع ایران ناز
اساسا در زندگی چه فردی و چه اجتماعی ما انسانها بایستی خدا محور باشیم تا بتوانیم به آرامش دست یابیم. به طور کلی آرامش در پناه یاد خدا به دست میآید یعنی کسانی که از یاد حضرت باری تعالی فاصله گرفتهاند معمولا در زندگی خود مضطرب و نگران به نظر میآیند. بدین جهت است که مؤمن در آغاز راه دارای اضطراب و هراس نفسانی است چنانچه خدای تعالی میفرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ یعنی : مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهایشان (از عظمت او) لرزان شود و هر گاه آیات خدا بر آنان تلاوت شود، ایمانشان را میافزاید و تنها بر پروردگارشان توکّل میکنند. در اینجا ذکر خدا برای او که با بازگشتش به خدا مشمول هدایت ویژه الهی میگردد، آرامبخش و سکینتآور است و در جای دیگری میفرماید: الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ به ذکرِ اللَّهِ أَلا بذکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب یعنی : (هدایت شدگان) کسانی هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد. سرّش آن است که عامل اصلی نگرانی انسان، وحشت از پوچ شدن، سر از شقاوت درآوردن، گرفتار عذاب و نقمت خدا گشتن است. اگر قلبی با یاد خدا انس بگیرد و به این نکته نیز توجه داشته باشد که زمام امور، فقط به دست خداست، از هر گونه نگرانی و تشویش رها میشود و اطمینان و آرامش مییابد. جالب توجه است که در این آیه، ذکر خدا تنها وسیله آرامش و اطمینان معرفی شده است؛ و این خود از ویژگی قابل توجهی برخوردار است. در جای دیگری خدای تعالی دعا را نشانه آرامش بر می شمارد که میفرماید: وَ صَلِّ عَلَیهِم إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُم یعنی : و به آنها (هنگام گرفتن زکات) دعا کن که دعای تو مایه آرامش آنها است و خداوند شنوا و دانا است. یعنی دعای انسان مستجاب الدعوة مایه آرامش قلب میشود، چون تصلیه و دعای انسان کامل چندین اثر دارد: 1. تأثیر تکوینی، زیرا مظهر اسم اعظم خداست؛ و باعث میشود تکوینا در درون انسان یک آرامش و امنیت شدیدی حاکم شود. 2. تأثیر روانی و اجتماعی، زیرا جامعه معطوف پذیرای چنین سنّت و ادبی است. 3. تأثیر تشریعی، زیرا اسوهٴ مردم است. در این زمینه استاد بزرگوار آیه الله جوادی آملی در بحث تفسیری خویش؛ بیان لطیفی دارند که میفرمایند: مؤمن موحّد خود را در پناه ذات اقدس علیم، قادر، بصیر و خبیر میبیند و قلبش با یاد او آرامش مییابد؛ امّا کافر نمیداند کارش را به که وا میگذارد، از این رو به شانس، بخت، اقبال و مانند آن روی میآورد و همواره در اضطراب به سر میبرد. کافران چون به مبدأ آفرینش اعتقاد ندارند، نقش قضا و قدر را در کارها نادیده میانگارند و با تکیه به اندیشه بشری به تدبیر امور خویش میپردازند و آنگاه که ناتوان میشوند، به شانس و بخت و تصادفْ رو میآورند و خلأ ناشی از بی اعتقادی به مبدأ را با خرافات و توهمات پر میکنند همچنین در حالات ائمّه اطهار (علیهمالسلام) آمده است که هنگام ورود به نماز و گفتن تکبیرة الاحرام، اعضایشان از شدّت ترس میلرزید؛ امّا در سجده بر اثر ارتباط و انس بیشتر آرامش مییافتندتوجه به این نکته نیز خالی از لطف نیست که مراد از سکینه در نوع کاربردهای قرآن کریم آرامش و طمأنینهایمانی است؛ به ویژه در جبهه نبرد که شبهات و شهوات به رزمندگان هجوم میآورند، خداوند آن را بر قلب مؤمنان فرو میفرستد تا اضطراب آنان را به آرامش بدل سازد همان گونه که خدای تبارک و تعالی در این زمینه میفرماید: هُوَ الَّذی أنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایماناً مَعَ إیمانِهِم ولِلّهِ جُنودُ السَّماواتِ والأرضِ وکانَ اللهُ عَلیماً حَکیمایعنی: او کسی است که سکینه و آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان افزوده شود، لشکر آسمانها و زمین از آن خدا است، و خداوند دانا و حکیم است. به تعبیر مرحوم شهید بزرگوار مطهری که فرمودند: تمدن در حدود زیادی در عین اینکه نظم ایجاد کرده و کارها را آسان کرده، آزادی و راحتی را گرفته است، به جهت آنکه کار و فکر زیاد بر بشر تحمیل کرده است به طوری که اینهمه کار و فکر روح را و اعصاب را فشرده و خرد میکند. این همه بیماریهای عصبی، خودکشیها، جنونها به واسطه عدم آرامش روحی و به اصطلاح حوصله سررفتنهاست. انسان مقدار معینی طاقت [دارد] سر و صدا بشنود، اخبار هیجانآور و محرک بشنود، تیترهای درشت در روزنامهها ببیند، مناظر غیر مترقبه مشاهده کند. از این نظر در عصر ما احتیاج دارد به موجبات آسایش روحی و فرار از موجبات اضطراب، خصوصاً اگر چیزی باشد که به اعصاب طبعاً آرامش ببخشد نظیر موعظه بلیغی که میشنود و از همین قبیل است توجه و تذکر خدا و خلوت قلبی با او. اعراض از خدا عرصه را بر آدمی تنگ میکند: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی یعنی : و هر کس از یاد من رویگردان شود زندگی تنگ (و سختی) خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم.
برگرفته از مقاله«آرامش در زندگی از منظر اسلام»،نویسنده: سید علی حسینی قورتانی
اساسا در زندگی چه فردی و چه اجتماعی ما انسانها بایستی خدا محور باشیم تا بتوانیم به آرامش دست یابیم. به طور کلی آرامش در پناه یاد خدا به دست میآید یعنی کسانی که از یاد حضرت باری تعالی فاصله گرفتهاند معمولا در زندگی خود مضطرب و نگران به نظر میآیند. بدین جهت است که مؤمن در آغاز راه دارای اضطراب و هراس نفسانی است چنانچه خدای تعالی میفرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ یعنی : مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهایشان (از عظمت او) لرزان شود و هر گاه آیات خدا بر آنان تلاوت شود، ایمانشان را میافزاید و تنها بر پروردگارشان توکّل میکنند. در اینجا ذکر خدا برای او که با بازگشتش به خدا مشمول هدایت ویژه الهی میگردد، آرامبخش و سکینتآور است و در جای دیگری میفرماید: الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ به ذکرِ اللَّهِ أَلا بذکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب یعنی : (هدایت شدگان) کسانی هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد. سرّش آن است که عامل اصلی نگرانی انسان، وحشت از پوچ شدن، سر از شقاوت درآوردن، گرفتار عذاب و نقمت خدا گشتن است. اگر قلبی با یاد خدا انس بگیرد و به این نکته نیز توجه داشته باشد که زمام امور، فقط به دست خداست، از هر گونه نگرانی و تشویش رها میشود و اطمینان و آرامش مییابد. جالب توجه است که در این آیه، ذکر خدا تنها وسیله آرامش و اطمینان معرفی شده است؛ و این خود از ویژگی قابل توجهی برخوردار است. در جای دیگری خدای تعالی دعا را نشانه آرامش بر می شمارد که میفرماید: وَ صَلِّ عَلَیهِم إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُم یعنی : و به آنها (هنگام گرفتن زکات) دعا کن که دعای تو مایه آرامش آنها است و خداوند شنوا و دانا است. یعنی دعای انسان مستجاب الدعوة مایه آرامش قلب میشود، چون تصلیه و دعای انسان کامل چندین اثر دارد: 1. تأثیر تکوینی، زیرا مظهر اسم اعظم خداست؛ و باعث میشود تکوینا در درون انسان یک آرامش و امنیت شدیدی حاکم شود. 2. تأثیر روانی و اجتماعی، زیرا جامعه معطوف پذیرای چنین سنّت و ادبی است. 3. تأثیر تشریعی، زیرا اسوهٴ مردم است. در این زمینه استاد بزرگوار آیه الله جوادی آملی در بحث تفسیری خویش؛ بیان لطیفی دارند که میفرمایند: مؤمن موحّد خود را در پناه ذات اقدس علیم، قادر، بصیر و خبیر میبیند و قلبش با یاد او آرامش مییابد؛ امّا کافر نمیداند کارش را به که وا میگذارد، از این رو به شانس، بخت، اقبال و مانند آن روی میآورد و همواره در اضطراب به سر میبرد. کافران چون به مبدأ آفرینش اعتقاد ندارند، نقش قضا و قدر را در کارها نادیده میانگارند و با تکیه به اندیشه بشری به تدبیر امور خویش میپردازند و آنگاه که ناتوان میشوند، به شانس و بخت و تصادفْ رو میآورند و خلأ ناشی از بی اعتقادی به مبدأ را با خرافات و توهمات پر میکنند (13) همچنین در حالات ائمّه اطهار (علیهمالسلام) آمده است که هنگام ورود به نماز و گفتن تکبیرة الاحرام، اعضایشان از شدّت ترس میلرزید؛ امّا در سجده بر اثر ارتباط و انس بیشتر آرامش مییافتند. (14) توجه به این نکته نیز خالی از لطف نیست که مراد از سکینه در نوع کاربردهای قرآن کریم آرامش و طمأنینهایمانی است؛ به ویژه در جبهه نبرد که شبهات و شهوات به رزمندگان هجوم میآورند، خداوند آن را بر قلب مؤمنان فرو میفرستد تا اضطراب آنان را به آرامش بدل سازد همان گونه که خدای تبارک و تعالی در این زمینه میفرماید: هُوَ الَّذی أنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایماناً مَعَ إیمانِهِم ولِلّهِ جُنودُ السَّماواتِ والأرضِ وکانَ اللهُ عَلیماً حَکیمایعنی: او کسی است که سکینه و آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان افزوده شود، لشکر آسمانها و زمین از آن خدا است، و خداوند دانا و حکیم است. به تعبیر مرحوم شهید بزرگوار مطهری که فرمودند: تمدن در حدود زیادی در عین اینکه نظم ایجاد کرده و کارها را آسان کرده، آزادی و راحتی را گرفته است، به جهت آنکه کار و فکر زیاد بر بشر تحمیل کرده است به طوری که اینهمه کار و فکر روح را و اعصاب را فشرده و خرد میکند. این همه بیماریهای عصبی، خودکشیها، جنونها به واسطه عدم آرامش روحی و به اصطلاح حوصله سررفتنهاست. انسان مقدار معینی طاقت [دارد] سر و صدا بشنود، اخبار هیجانآور و محرک بشنود، تیترهای درشت در روزنامهها ببیند، مناظر غیر مترقبه مشاهده کند. از این نظر در عصر ما احتیاج دارد به موجبات آسایش روحی و فرار از موجبات اضطراب، خصوصاً اگر چیزی باشد که به اعصاب طبعاً آرامش ببخشد نظیر موعظه بلیغی که میشنود و از همین قبیل است توجه و تذکر خدا و خلوت قلبی با او. اعراض از خدا عرصه را بر آدمی تنگ میکند: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی یعنی : و هر کس از یاد من رویگردان شود زندگی تنگ (و سختی) خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم.
برگرفته از مقاله«آرامش در زندگی از منظر اسلام»،نویسنده: سید علی حسینی قورتانی
آقای مصباح می گوید: آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمود:« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد. »
اول وقت سرّعظیمی است « حافظوا علی الصلوات: در انجام نمازها کوشا باشید. »
خود یک نکته ای است غیر از « أقیموا الصلوة: و نماز را بپا دارید. » و همچنین که نماز گزار اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثار زیادی دارد، هر چند حضور قلب هم نباشد. »
رابطه معناداری بین تقاضای طلاق و عضویت یکی از زوجین متقاضی طلاق، در شبکههای اجتماعی مجازی وجود دارد از آنجا که این افراد در دام یک رابطه کاذب قرار میگیرند لذا از واقعیتهای زندگی مشترک دور شده و تعهدات خود را نسبت به زوج مقابل فراموش میکنند.
شبکههای اجتماعی هر اندازهای که از نظر کاربر جذاب باشد، قابلیت انتقال معنویت را نخواهد داشت چنانچه در آیه 21 سوره روم آمده است، از جمله نشانههای خداوند این است که برای شما همسرانی آفریده که با آنها آرامش پیدا کنید و میانتان دوستی و مهربانی قرار داد.
روایت کرده اند که فردی از امیرالمومنین امام علی علیه السلام سؤال کرد:
با این که خداوند فرموده است: «ادعونی استجب لکم » «دعا کنید ،من اجابت مى کنم» ، چرا دعای ما مستجاب نمی شود؟ آن حضرت فرمودند:
«به خاطر این که دل های شما در ده مورد خیانت کرد:
اول: شما خدا را شناختید، ولی حق او را به جا نیاوردید، پس این شناخت سودی به حال شما نداشت .
دوم: شما به پیامبر او ایمان آوردید، سپس با سنت او به مخالفت برخاستید و شریعت او را نادیده گرفتید، پس چه شد ثمره ایمان شما؟
سوم: شما کتابی را که نازل شد خواندید، ولی به آن عمل نکردید . گفتید: «سمعنا واطعنا» ،«شنیدیم و اطاعت کردیم»؛ سپس مخالفت ورزیدید .
چهارم: شما گفتید که از آتش می ترسید، در حالی که همواره با گناهان خود به آن نزدیک می شوید، این چه ترسیست که دارید؟
پنجم: میگویید که علاقمند به بهشت هستید، در حالی که همواره با کارهایتان از آن دور می شوید، این چه علاقه ای است که دارید؟
ششم: نعمت های پروردگار را استفاده کردید، ولی سپاسگزاری نکردید .
هفتم: خداوند شما را به دشمنی با شیطان فرا خواند و فرمود: «ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا» «شیطان دشمن شماست. او را به دشمنی برگزینید» ،شما در حرف با شیطان مخالفت و دشمنی کردید، ولی در عمل با او طرح دوستی ریختید .
هشتم: همواره عیب های دیگران را در نظر آوردید و عیب های خود را پشت سر انداخته و فراموش کردید، آن ها را ملامت کردید، در حالی که خود به ملامت سزاوارتر بودید .
نهم: میگویید که مرگ حق است ؛ اما خود را برای آن آماده نمیکنید.
دهم: مردگانتان را به خاک میسپارید؛ اما از آنان عبرت نمیگیرید.
پس با این وضع کدام دعا از شما مستجاب شود، در حالی که با این کارها درهای اجابت پروردگار را بر روی خود بسته اید.»
منبع:سفینه البحار
امام صادق عليه السلام مى فرمايند:
اگر شرابخوار به خواستگارى آمد نبايد او را پذيرفت ، چون صلاحيت ازدواج ندارد، سخنانش را نبايد تصديق نمود، هرگاه براى كسى واسطه شود نبايد او را قبول نمود. و نمى توان به او اعتماد كرد، هر كس به شرابخوار امانتى بسپارد چنانچه از بين برود، خداوند به صاحب امانت پاداشى نمى دهد و امانت از دست رفته او را جبران نمى كند.
سپس فرموند: مايل بودم شخصى را سرمايه بدهم براى تجارت به كشور يمن برود، خدمت پدرم حضرت امام باقر عليه السلام رسيدم و عرض كردم:
مى خواهم به فلانى براى تجارت سرمايه بدهم، نظر شما چيست؟ صلاح است يا نه؟
فرمود:
مگر نمى دانى او شراب مى خورد؟
گفتم :
از بعضى از *مؤ منين* شنيده ام مى گويند او شراب مى خورد.
فرمود: سخنان آنان را تصديق كن ! چون خداوند درباره پيامبر مى فرمايد: پيغمبر به خدا ايمان دارد و مؤ منين را تصديق مى نمايد، بنابراين شما بايد مؤ منين را تصديق كنى .
آنگاه فرمود:
اگر سرمايه را در اختيار او بگذارى ، سرمايه نابود شود و از بين برود خدا تو را نه اجر مى دهد و نه امانتت را جبران مى كند.
گفتم :
براى چه ؟
فرمود: خداوند مى فرمايد:
((لا تؤ توا السفهاء اموالكم التى جعل الله لكم قياما))
اموالى را كه خداوند آن را مايه زندگيتان قرار داده به نادانان ندهيد.
آيا نادانتر از شرابخوار وجود دارد؟
پس از آن فرمود:
بنده تا شراب نخورده هميشه در پناه خدا است و در سايه لطف او اسرارش پرده پوش مى شود.
هنگامى كه شراب خورد سرش را فاش مى كند و او را در پناه خود نگه نمى دارد.
در اين صورت گوش ، چشم ، دست و پاى چنين شخص ، هر كدام شيطان است او را به سوى هر زشتى مى برد و از هر خوبى باز مى دارد.
خداوند به شعيب پيغمبر(علی نبینا و آله و علیه السلام) وحى كرد كه صد هزار نفر از پيروانت را مجازات خواهم كرد. چهل هزار از آنان بدكارند و بقيه خوبند!
شعيب(علی نبینا و آله و علیه السلام) پرسيد:خدايا! بدان بايد كيفر ببينند، اما خوبان چرا؟
خداوند فرمود:براى اين كه خوبان با گناهكاران سازش كردند و با توجه به خشم و غضب من نسبت به گناهكاران ، آنان خشمگين نگشتند.
جوانى که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شده بود در یک پارک با مرد مسنى حرف میزد و داشت به او توضیح میداد که چرا براى نسل گذشته، درک نسل جدید غیرممکن است.
جوان گفت: «شما در دنیاى متفاوتى رشد کردهاید. در واقع، در یک دنیاى خیلى ابتدایى. اما ما امروز در دنیاى تلویزیون، هواپیماى جت، سفرهاى فضایى، پیادهروى انسان بر کره ماه، فرستادن سفینه فضایى به مریخ و …. رشد یافتهایم. ما انرژى هستهاى، ماشینهاى برقى و هیدروژنى، کامپیوترهایى با سرعت پردازش فوقالعاده زیاد و … داریم.»
پیرمرد پس از آن که با حوصله تمام حرفهاى پسر جوان را شنید گفت: «پسر جان، راست میگویى. ما وقتى که جوان بودیم این چیزها را نداشتیم. ما آنها را اختراع کردیم! حالا به من بگو شما براى نسل بعد از خودتان چکار دارید میکنید؟»
پيرمردي تصميم گرفت تا با پسر، عروس و نوه چهار ساله خود زندگي کند. دستان پيرمرد مي لرزيد و چشمانش خوب نمي ديد و به سختي مي توانست راه برود. هنگام خوردن شام، غذايش را روي ميز ريخت و ليواني را بر زمين انداخت و شکست.
پسر و عروس از اين کثيف کاري پيرمرد ناراحت شدند: بايد درباره پدربزرگ کاري بکنيم، و گرنه تمام خانه را به هم مي ريزد. آنها يک ميز کوچک در گوشه اتاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهايي آنجا غذا بخورد. بعد از اينکه يک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست، ديگر مجبور بود غذايش را در کاسه چوبي بخورد. هروقت هم خانواده او را سرزنش مي کردند، پدربزرگ فقط اشک مي ريخت و هيچ نمي گفت.
يک روز عصر، قبل از شام، پدر متـوجه پسر چهـار ساله خود شد که داشت با چند تکـه چوب بـازي مي کرد. پدر رو به او کرد و گفت: پسرم، داري چي درست مي کني؟ پسر با شيرين زباني گفت: دارم براي تو و مامان کاسه هاي چوبي درست مي کنم که وقتي پير شديد، در آنها غذا بخوريد! و تبسمي کرد و به کارش ادامه داد.
1. تنبلی: حضرت نبىّ اكرم(ص)فرمود: كسى نیست مگر اینكه در شبى دو مرتبه فرشته اى او را از خواب بیدارش میكند و میگوید: بندهى خدا بنشین و به یاد خدا باش در مرتبه ى سوم كه فرشته او را بیدار مىكند اگر آگاه نشد شیطان در گوشش ادرار میكند. (شیخ حسن دیلمى؛ پیشین، ج1، ص 91.)
2. پرخوری سبب پرخوابی میشود و پرخوابی نیز سبب از دست رفتن نماز شب میشود.(نراقى، ملا احمد؛ معراج السعادة، انتشارات هجرت، چاپ پنجم، 1377،ص 314.)
3. مطلق گناهان بهویژه دروغ.(شیخ صدوق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الرضى - قم، چاپ: اول، 1406ق، ص 42)
4. در روایات آمده است كه بنده یك یا دو شب از تهجد و شب زنده دارى محروم مى گردد براى اینكه به خود عجب نكند.(ملكى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص 403)
در مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله، پایان¬نامه چند تن از طلاب در معرض داوری قرار گرفت
سرور عباسی معاون پژوهشی مدرسه علمیه(س) فاطمیه سرابله از برگزاری جلسه دفاع از تحقیقات پایانی شش نفر از طلاب این مدرسه، با داوری حجت الاسلام برمسلمین سید محمد رضا حسینی خبر داد و گفت: جلسه دفاع در دو روز پیاپی در خود مدرسه فاطمیه (س) برگزار گردید.
وی افزود: در این جلسه به دفاع، نقد و بررسی پایان¬نامه¬های ثریا محمدنیاکان با عنوان «راه¬های نفوذ شیطان در انسان از دیدگاه قرآن و راه¬های مقابله با آن»، نرگس آماده با عنوان «عوامل سعادت و نیک¬بختی از دیدگاه قرآن»، حمدیه رزمگیر با عنوان «غفلت و راه¬های دوری از آن»، کبری قدیمی با عنوان «تأثیر قناعت بر سبک زندگی اسلامی»، زهرا باوندی با عنوان «مسابقات ورزشی بانوان از منظر عفاف و حجاب در فقه اهل بیت علیهم السلام» و پری جلیلیان با عنوان «بررسی اثرات ماهواره بر تربیت فرزندان» با راهنمایی سرور عباسی، فاطمه حورا احمدیان و کبری ولی¬بیگی پرداخته شد.
عباسی در ادامه اظهار داشت: از نقاط قوت این شش پایان¬نامه،¬ بهره¬مندی از منابع معتبر و زیاد بود.
وی با اشاره به اینکه از پایان¬نامه¬ی برتر تقدیر به عمل می¬آید، گفت: پایان¬نامه ثریا محمدنیاکان به دلیل انسجام بین مطالب، محتوای مفید، استفاده از منابع دسته اول، آوردن نکات عملی و نظم خاص حاکم بر پایان¬نامه مورد تشویق و تمجید قرار گرفت.
سرور عباسی در خصوص نو بودن موضوع پایان¬نامه¬ها گفت: موضوع مسابقات ورزشی یک موضوع به روز و موضوع اثرات ماهواره یکی نیازمندی¬های اساسی امروز مردم در جهت اطلاع¬رسانی نسبت به آن می¬باشد که جنبه آموزشی آن مفید بخش خواهد بود.
وقتی تقدیر به دستمان یک لیموترش می دهد از آن شربت شیرین درست کنیم.
مشکلات زندگی مثل یه لیمو ترشه که میشه به اون ترش نگاه کرد و هیچ تلاشی برای حل
اون ها نکرد و بگذاریم زندگی ما رو ترش کنند……..و از طرفی میشه با امید به خدا و تلاش
بیشتر این لیموی ترش و مشکلات رو به شربت شیرینی تبدیل کرد که شیرینی آن مزه ترش
اولیه و سختی های کوچک زندگی رو به طور کامل از یاد ما ببرند…..
زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد .
اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!
دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟
سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای ؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟
چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟
کسانی اینطور وانمود میکنند نسلی که روی کار میآید – که اصطلاحاً به آن «نسل سوم انقلاب» میگویند – پشتکردهی به انقلاب و رویگردان از ارزشهای دینی است؛ یا اگر هم نیست، به طور اجتنابناپذیری اینگونه خواهد شد! بنده صددرصد حرف آنها را رد میکنم. نه اینکه من عوامل فسادبرانگیز فرهنگی را نمیبینم یا نمیشناسم یا از آنها خبر ندارم؛ نخیر، بنده از ماهواره و اینترنت و رمانها و فیلمها و آهنگها و حرفهای فاسد کاملا خبر دارم و آنها را دست کم نمیگیرم. من عمرم را در میان جوانان گذراندهام. از دورانی که خودم جوان بودم، با جوانان دانشگاهی که خارج از محیط ما بودند، ارتباط برقرار کردم؛ تا امروز هم ارتباط من با جوانان قطع نشده است. بنابراین میدانم حال و هوای جوانی چیست و امروز در فضای جوانی ما چه میگذرد؛ اما معتقدم نسل کنونی امروز این قدر هم آسیبپذیر و شکننده نیست؛ این را بد فهمیدهاند. این نسل در محیطی بار آمده که از محیط سی سال و سیوپنج سال قبل به مراتب پاکیزهتر و بهتر است. کسانی که در این محیط متولد شدهاند، به برکت هدایت دینی توانستند آن کار عظیم را انجام دهند و آن ایمانهای پولادین و استوار را عرضه کنند. من معتقدم که این نسل نسبت به آن نسل، در محیط بهتری پرورش یافته و آمادگیها و آگاهیهای به مراتب بهتر و بالاتری دارد. بنده وقتی حدود بیست سالم بود، هرگز آگاهیهایی که امروز شما جوان بیست ساله دارید، نداشتم. امروز جوان ایرانی، آگاه و بامعرفت و بصیر و سیاسی و اهل تحلیل است و از همه بالاتر باایمان است.
(بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلای رشت ۱۲/۲/۱۳۸۰)
ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ،
ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﺗﯿﻠﻪ ﻭﺩﺧﺘﺮﭼﻨﺪﺗﺎﯾﯽ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺩﺍﺷﺖ،
ﭘﺴر ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﯿﻠﻪ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻡ وﺗﻮ هم ﻫﻤﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽﻫﺎﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ، ﺩﺧﺘﺮ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ …
ﭘﺴﺮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻭ زیباترین ﺗﯿﻠﻪ ﺭﻭ یواشکی برداشت و ﺑﻘﯿﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺩﺍﺩ،
ﺍﻣﺎ: ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻫﻤﻮﻥ ﺟﻮﺭﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽﻫﺎ روﺑﻪ ﭘﺴﺮﮎ ﺩﺍﺩ.
اوﻥ ﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺧﻮﺍﺑﯿد و تمام شب خواب بازی با تیله های رنگارنگ رو دید…
اما: پسرﮐﻮﭼﻮﻟﻮ تمام شب نتوﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﻪ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ حتما ﺩﺧﺘﺮک ﻫﻢ ﯾﻪﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺯ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽﻫﺎﺷﻮ ﻗﺎﯾﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺩﻩ…
ﻋﺬﺍﺏ ﻣﺎﻝ ﻛﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻧﯿﺴﺖ…وﺁﺭﺍﻣﺶ از ان ﻛﺴانی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩقند…
شخصی آمد به نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شكایت از فقر و نداری كرد حضرت فرمود: مگر نماز نمیخوانی عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا میكنم، حضرت فرمود: مگر روزه نمیگیری عرض كرد سه ماه روزه میگیرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر میكنی یا به كدام معصیت گرفتاری عرض كرد یا رسول الله حاشا و كلّا كه من خلاف فرمودهی خدا را بكنم حضرت متفكرانه سر به جیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد عرض كرد یا رسول الله حق تعالی ترا سلام میرساند و میفرماید در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشكی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بینمازی میباشد به شومی آن استخوان از خانهی این شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بینداز دور. به فرمودهی آن حضرت عمل كرد بعد از آن توانگر شد
منبع : کتاب انوار المجالس
4 ساله که بودم
فکر میکردم پدرم هر کاری رو میتونه انجام بده.
۵ ساله که بودم
فکر میکردم مادرم خیلی چیزها رو میدونه.
۶ ساله که بودم
فکر میکردم پدرم از همه پدرها باهوشتره.
۸ ساله که شدم
گفتم مادرم همه چیز رو هم نمیدونه.
۱۴ ساله که شدم
با خودم گفتم اون موقعها که پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت.
۱۵ ساله که شدم
گفتم خب طبیعیه، مادرم هیچی در این مورد نمیدونه…
۱۶ ساله که بودم
گفتم زیاد حرفهای پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله!!
۱۷ ساله که شدم
دیدم مادرم خیلی نصیحت میکنه گفتم باز اون گوش مفتی گیر اُورده!!
۱۸ ساله که شدم
وای خدای من باز گیر داده به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم همینطور بیخودی به آدم گیر میده عجب روزگاریه.
۲۱ ساله که بودم
پناه بر خدا مامانم به طرز مأیوس کنندهای از رده خارجه…
۲۵ ساله که شدم
دیدم که باید ازش بپرسم، زیرا پدر چیزهای درباره این موضوع میدونه زیاد با این قضیه سروکار داشته.
۳۰ ساله بودم
به خودم گفتم بد نیست از مادر بپرسم نظرش درباره این موضوع چیه هرچی باشه چند تا پیراهن از ما بیشتر پاره کرده و خیلی تجربه داره.
۴۰ ساله که شدم
مونده بودم پدر و مادرم چطوری از پس این همه کار بر میومدن؟ چقدر عاقلن، چقدر تجربه دارن.
۴۵ ساله که شدم… حاضر بودم همه چیزم رو بدم که اونا برگردن تا من بتونم باهاشون درباره همه چیز حرف بزنم!
اما افسوس که قدرشونو ندونستم…… خیلی چیزها میشد ازشون یاد گرفت!
هرگز از کسی که دوستتان دارد سوء استفاده نکنید
هرگز به کسی که به شما نیاز دارد نگویید سرمان شلوغ است
هرگز به کسی که به شما اعتماد دارد خیانت نکنید
هرگز کسی که همیشه به یادتان است را فراموش نکنید
اگر بخواهیم محیط خانه گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.
منبع: در محضر بهجت:۱/۳۰۰
حضرت آیتالله بهجت به دلیل وضع مزاجی و سن و سالی که داشتند، معمولا ملاقات نداشتند یا اگر ملاقاتی هم بود، کوتاه بود. […]
یک بار که من توفیق پیدا کردم خدمت ایشان باشم […]
ایشان فرمودند: «مسئولیت شما در نیروی انتظامی، برای شما یک امتیاز نیست؛ یک بار است»
یعنی این جمله شروع ایشان بود: «یک بار است. شما در روز قیامت میبینید که چند نفر به شما مراجعه میکنند که شما آنها را کشتهاید؛ هر چه شما فکر میکنید، میبینید شما در عمرتان کسی را نکشتید. بعد گفته میشود که شما به عنوان فرمانده یا مسئول، سری را فاش کردید و این زیردستان شما، جان خودشان را از دست دادند یا در حوزه مأموریتی بی توجهی کردید، مأمور شما به خطا موجب قتل اینها یا آسیب اینها شد و در هر صورت، امروز که شما در این مسئولیت هستید، هر چه در هر جای کشور انجام شود، شما هم شریک و مسئولید؛ مأموران شما اگر تعدی در حق مردم کنند، شما هم در آن دنیا شریک هستید و پاسخگو هستید ولی اگر ماموران شما کار خوبی هم کردند و مردم در حق شما دعا کردند، طبیعتا شما در اجر و ثواب آنها هم شریک هستید؛ پس سعی کنید که فرصت را غنیمت بشمرید. برای استراحت و اینها خیلی وقت نگذارید. هرچه میتوانید وقت بگذارید که اگر در آن دنیا از شما سوال کردند، حداقل بتوانید عذر و جوابی داشته باشید.»
قسمتی از خاطره
اسماعیل احمدی مقدم
۱ - پرهیز از خوردن گوشت تا چهل روز
۲ - شوخى و مزاح کردن زیاد
۳ - زیاد خوردن گوشت حیوانات وحشى
۴- بول کردن در آب ایستاده (راکد)
۵ - دست کشیدن از تجارت
گردآوری:بخش مذهبی بیتوته
امام حسین (ع) : فقیران و تهی دستان مومنان چهل سال زودتر از ثروتمندان وارد بهشت میشوند ، امام (ع) برای درک بیشتر این موضوع مثالی را هم بیان فرمودند : مانند دو کشتی که از گمرک می گذرند ، مامور وصول گمرک به آن دو کشتی نگاه میکند و یکی از آنها را پر از بار می بیند و دستور می دهد آنرا نگه دارید.
ارشاد القلوب جلد 1 صفحه
امام علي عليه السلام فرموده اند:
يا كميل مر اهلك ان بروحوا في كسب المكارم و يدلجوا في حاجة من هو نائم فوالذي وسع سمعه الاصوات ما من احد اودع قلبا سرورا الا و خلق الله له من ذلك السرور لطفافاذا انزلت به نائبة جري اليها كالماء في انجداره حتي يطردها عنه
اي كميل! خانواده ات را فرمان ده كه روزها به دست آوردن بزرگواري و شب ها در رفع نياز خفتگان بكوشند.
سوگند به خدايي كه هر صدايي را مي شنود! هر كس دلي را شاد كند خداوند از آن شادي لطفي براي او قرار دهد كه به هنگام مصيبت چون آب زلالي بر او باريدن گرفته و تلخي مصيبت را بزدايد.
حكمت 257 نهج البلاغه/ نسخه مرحوم دشتي
پیامبر اکرم ص می فرماید:
مَنْ ساءَ خُلْقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ وَ مَنْ كَبُرَ هَمُّهُ سَقُمَ بَدَنُهُ؛
هر كس بد اخلاق باشد، خودش را عذاب مىدهد و هر كس غم و غصهاش زیاد شود، تنش رنجور مىگردد.
نهج الفصاحه، ح ۳۰۰۲ .
۱) برجستهسازی موارد مثبت. به بخشهایی از زندگیتان فکر کنید که خوب پیش میروند، نه آنهایی که شما را آزار میدهند.
۲) موفقیتهای گذشته را مرور کنید. قبل از ایجاد انگیزه در خودتان برای پیشبرد بیشتر امور در آینده، آنچه انجام دادهاید را به خودتان یادآور شوید.
۳) عبادت کنید. انجام امور دینی و مذهبی، بیشترین تاثیر را بر رهایی از اضطراب و افسردگی دارد.
۴) به موزیک گوش دهید. با توجه به این که شکلهای بسیاری از خلاصشدن از حالات بد وجود دارد، این کار حداقل و بهطور موقتی، یکی از رایجترین و موثرترین موارد برای تقویت خلق و خو است.
۵) خودتان را درمان کنید. اغماضها و گذشتها (بزرگ یا کوچک) میتوانند هنگامی که احساس میکنید پایین افتادهاید، شما را بالا بکشند. آنها موجب میشوند که شما احساس خاص و ویژه کنید.
۶) داوطلب بشوید. کارهای داوطلبانه و فعالیت در خیریهها، احساس بهتربودن را به ما میدهند.
۷) ورزش از بهترین راههای تغییر حالت بد انسان، افزایش انرژی و کاهش فشار و استرس است.
۸) رفتار شاد داشته باشید. لبخندزدن و داشتن چهره شاد موجب از بین رفتن مشکلات نمیشود اما به بهبود حالت و خلق کمک میکند.
۹) تاکیدتان بر آینده باشد. اگرچه نمیتوانید گذشته را دوباره بنویسید اما میتوانید از آن درس بگیرید. تصمیم بگیرید که دفعه بعد، بهتر و سختتر کار کنید.
۱۰) برای افسوس خوردن، حدی را قایل شوید. به خودتان بگویید: امروز صبح درباره خودم احساس تاسف میکنم اما امروز بعد از ظهر به زندگیام توجه خواهم کرد و مسائل صبح را کنار میگذارم
منبع: پرتال جامع ایران ناز
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند .
گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش می آید و میخواهد بداند که نجس ترین چیزها در دنیای خاکی چیست. برای همین کار وزیرش را مامور میکند که برود و این نجس ترین نجس ترینها را پیدا کند و در صورتی که آنرا پیدا کند و یا هر کسی که بداند تمام تخت و تاجش را به او بدهد وزیر هم عازم سفر میشود و پس از یکسال جستجو و پرس و جو از افراد مختلف به این نتیجه رسید که با توجه به حرفها و صحبتهای مردم باید پاسخ همین مدفوع آدمیزاد اشرف باشد و عازم دیار خود میشود در نزدیکی های شهر چوپانی را میبیند و به خود میگوید بگذار از او هم سوال کنم شاید جواب تازه ای داشت بعد از صحبت با چوپان او به وزیر می¬گوید من جواب را میدانم اما یک شرط دارد و وزیر نشنیده شرط را می¬پذیرد چوپان هم می¬گوید تو باید مدفوع خودت را بخوری وزیر آنچنان عصبانی میشود که میخواهد چوپان را بکشد ولی چوپان به او می¬گوید تو میتوانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیدا کرده ای غلط است تو اینکار را بکن اگر جواب قانع کننده ای نشنیدی من را بکش
خلاصه وزیر به خاطر رسیدن به تاج و تخت هم که شده قبول می¬کند و آن کار را (اسمشو نبر را) انجام می¬دهد سپس چوپان به او میگوید کثیف ترین و نجس ترین چیزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدی آنچه را فکر میکردی نجس ترین است بخوری
روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی !
سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!!
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد :
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذايی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است.
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست…
ملا هاشم خراسانی مولف کتاب «منتخب التواریخ» از پدر خود «محمدعلی خراسانی مشهدی» که قریب هفتاد سال به خدمت فراشی در آستان قدس رضوی مفتخر بوده نقل میکند:
«در اوایلی که من به خدمت فراشی آستان رضوی مشرف شده بودم، خادمی که او نیز با من در یک زمان کشیک بود، مردی اهل زهد و عبادت بود. وقتی شبها، درب حرم مطهر را میبستند، آن مرد صالح، برای خواب به آسایشگاه، نمیرفت، بلکه در همان «دار الحفاظ» که در بسته میشد، مشغول تهجد و عبادت میشد و وقت کسالت و خستگی، سر خود را به عتبهی در میگذاشت تا کسالتش برطرف شود.
شبی سرش را بر عتبهی مقدسه گذاشته بود، ناگاه صدای باز شدن در ضریح مطهر به گوشش میرسد. ابتدا خیال میکند هنگام بسته شدن دربها، کسی در داخل حرم جا مانده.
ناگاه میبیند درب حرم مطهر باز شد و بزرگواری از حرم بیرون آمد و دری که از دار الحفاظ به دار السیاده است، باز شد و آن جناب به طرف دار السیاده رفت و از آن جا به طرف ایوان طلا رفته و لب ایوان ایستاد.
خادم مذکور نقل میکند: من با کمال ادب نزدیک محراب ایستادم. دیدم دو نفر با کمال ادب آمدند و با حال خضوع در برابر آن حضرت ایستادند.
پس آن حضرت به آن دو نفر فرمود: «این قبر را بشکافید و این خبیث را از جوار من بیرون ببرید.» و اشاره کرد به قبری که در صحن مقدس پشت پنجره بود. من نگاه میکردم که آن دو نفر با کلنگ قبر را شکافتند و شخصی را در حالی که زنجیر آتشین به گردنش بود، بیرون آوردند و کشان کشان از صحن مقدس، به طرف بالا خیابان بردند. ناگهان، آن شخص روی خود را به جانب آن بزرگوار کرد و عرض کرد:
«یا بن رسول الله! من خود را مقصر و گناهکار میدانستم که وصیت کردم مرا از راه دور بیاورند و در جوار شما دفن کنند.»
تا این سخن را گفت آن حضرت به آن دو نفر فرمود او را برگردانند. در این هنگام، ناقل حکایت بیهوش میشود.
چون سحر خدام وارد حرم میشوند و میبینند که آن مرد بیهوش افتاده، او را به هوش میآورند و او قضیه را نقل میکند.
مرحوم پدرم گفت: من با جمعی از خدام رفتیم آن محل را به ما نشان داد و ما آثار نبش قبر را به چشم خود دیدیم.
پس از آن معلوم شد که آن قبر یکی از حکام توابع مشهد بوده که روز قبل او را در آن محل، دفن کرده بودند.»
چهل داستان از کرامات امام رضا علیه السلام،مهدی خراسانی، ص 40
بالاترین مطلبی که حضرات معصومین (ع) به ما یاد دادند و خواستند که به آن عمل کنیم، این است که ما در مقام تقوا قرار بگیریم تا بتوانیم وجود مقدسشان را درک کنیم و این درک از شفاعت آنها نیز بالاتر و برتر است که به ما امکان همراهی آن حضرات (ع) در آخرت را نیز می دهد، چراکه نفع آنها به این دنیا محدود نمی شود.
همانگونه که در دعای کمیل می گوییم از این ترسانم که فردای قیامت از دوستان تو جدا شوم! و بهترین دوستان خدا حضرات معصومین (ع) هستند که اگر این را درک کنیم و متوسل به آنها شویم خیلی از مشکلات ما برطرف می شود.
از این رو است که در عیون اخبارالرضا (ع) از اباصلت نقل شده که حضرت ثامن الائمه (ع) با هر ملیتی به زبان خودشان صحبت می کردند و حتی وقتی وارد نیشابور شدند با پیرزنی به زبان محلی سخن گفتند.
اباصلت می گوید وقتی از چرایی این مسئله پرسیدم، امام (ع) فرمودند: ما امامیم و حجت خدا بر خلق.
پس اگر معرفت داشته باشیم، در می یابیم که قدرت در کف آنها است و این خواست خدا است که آنها پیشوای مردم قرار بگیرند و ما در دعای توسل می گوییم: ای حجج خدا روی زمین و آنها بحق خلفای الهی روی زمین هستند که معرفت به آنها ما را به حقیقت رهنمون می شود.
منبع:سایت شبره
سلام به آسمون و زیبایی هایش ٬سلام به گنبدهای طلایی کشورمان ٬سلام به خواهر و برادر مهربان ٬سلام به محبت و دلتنگی های دل خواهرکه به دنبال نامه ی برادر ٬ پای به سفر نهاد و در این وادی منت برسرما گذاشت .ای کریمه اهل بیت ٬ ای دختر موسی بن جعفر و ای خواهر سلطان خراسان٬ خورشید مشرق هر روز که به این وادی می رسد نور و روشنی اش را از گنبد طلایی شما می گیرد و به اهل عالم می بخشد .سرچشمه علم و فقاهتی که گستره ی دامن وجودت عطش جویندگان علم و کمال الهی را از اقصی نقاط دنیا سیراب می کند .هرگاه به زیارت تو می آییم عطر وجود مادر را از تربتت استشمام می کنیم سایه وجودت همیشه برسرما مستدام باد. آن گاه که جسم بی جانم را گرد حرمت طواف می دهند تو را به حق مادرت ٬ شفاعت مرا نزد خدا قبول کن .
نویسنده : محدثه خدابنده لو
حنا ,دختری با مقنعه…
این چادر را…واین حجابم را…دوست دارم!
خودم دوست دارم…
نه به اجبار پدر و نه به قانون مدرسه!
من خود این چادر را…
و این سیاهی تمام قد را دوست دارم…
و حاضر نیستم باتمام آرزوهای رنگانگ دنیا…وبا تمام راحتی ها… یا راحت تر بگویم:
…حاضر نیستم با تمام دنیایم عوضش کنم…
حجابم مال من است…حق من است…چه در گرماهای آتش گونه…و چه در سرماهای سوزناک…
.
درست است…گرم است…اما مال من است!به خنکای تابستان هم نمی فروشمش!
دست و پا گیر؟خب باید دست و پا را بگیرد از دست درازی ها و قدم های اشتباه!
دوستش دارم و نمی فروشمش!
آسودگی ام تا حال از باران نگاه عالمیان را خودم انتخاب کردم و دوستش دارم!
من…حنایی چادری ام که حقش…احساسش…دنیایش..و آرامشش را با نگاه های سنگین عوض نمیکنم!
این است دنیای حنایی من…دنیایی چادری…
ذوق خارج از خانه بودنم به چادری بودنم است…به این که از حق خودم دفاع کنم…
هر چه باشم و هر کجا باشم من حنایی چادری هستم…دوستش دارم…
در مواجهه با تهدیدهای فضای مجازی دو اقدام اساسی لازم است؛
◄ یکی آنکه تقوا را رعایت کنیم تا آلودگی های این فضا نَفَس ما را نگیرد؛ چون یکی از خصوصیات این فضا گسترش هرزگی است.
◄ دیگر اینکه نظم و زمان بندی استفاده از این ابزار و حضور در فضای مجازی را نباید فراموش کنیم. زیرا یکی از خصوصیات این فضا هدررفتن و بی نظمی در زمان است و به دلیل آنکه هر لحظه در اختیار ماست، می تواند از سر کنجکاوی یا به هر دلیل دیگری نظم زندگی ما را بهم بزند.
منبع: سخنرانی حجت الاسلام پناهیان_ با فضای مجازی چه کنیم؟
بدن بخشی بزرگی از آب مورد نیازش را از طریق نوشیدنیها و غذاهای مختلف به دست میآورد، از جمله میوه و سبزیجات و همینطور غداهای رقیق مانند سوپ. باقی آب مورد نیاز بدن از طریق واکنشهای درون بدن تأمین میشود، به این صورت که مواد غذایی در بدن هنگام ترکیب با اکسیژن مقداری آب تولید میکنند. این آب تولید شده آب متابولیک نام دارد. اکسایش مواد غذایی فرایند بسیار حساسی در بدن است و در صورت زیادهروی در نوشیدن آب میتواند حتی منجر به مرگ شود. این خطر بیشتر از همه برای دوندگان و ورزشکاران رشتههای استقامتی وجود دارد. نوشیدن بیش از حد آب برای آنها به اندازه کم نوشیدن خطرناک است. زیرا آب زیاد از حد میتواند تعادل نمک در بدن را برهم زند.
به گزارش دویچهوله، دانشمندان آمریکایی در جریان پژوهشی متوجه شدهاند که رسیدن حجم زیاد آب به بدن میتواند باعث “هیپوناترمی” شود. هیپوناترمی کاهش سطح یون سدیم در خون است. تهوع، سردرد، گرفتگی عضلات و در نهایت تشنج و کما از پیآمدهای هیپوناترمی هستند.
این دانشمندان سه سال پیش پانصد دونده ماراتن را مورد بررسی قرار دادند. آنها نتایج پژوهش خود را در مجلهای به نام New England Journal of Medicine منتشر کردند.
دانشمندان میزان سدیم موجود در بدن ورزشکاران داوطلب در جریان این پژوهش را پس از دویدن اندازه گرفتند. آنها همچنین به مقایسه وزن دوندگان قبل و بعد از فعالیت بدنی پرداختند.
هر قدر که این داوطلبان در حین دویدن آب بیشتر مینوشیدند، میزان سدیم خونشان بیشتر کاهش مییافت. برای جلوگیری از اختلال در تعادل نمک موجود در خون توصیه میشود که ورزشکاران قبل و بعد از فعالیت بدنی خود را وزن کنند. اگر وزنشان بعد از ورزش بیشتر از قبل باشد، نشان میدهد که آنها هنگام فعالیت بدنی بیش از اندازه آب نوشیدهاند.
حضرت آیت اللّه فاضل لنکرانی می فرماید: «لازم است مردم شریف ما از زیارت این بانوی بزرگ غفلت نورزند. حتی آنان که در مناطق دوردست کشور زندگی می کنند، مقید باشند هم چنان که به زیارت حضرت امام رضا علیه السلام مشرف می شوند، حداقل سالی یک بار به قصد زیارت کریمه اهل بیت علیها السلام نیز عزم سفر کنند. حضرت معصومه علیها السلام همانند برادر بزرگوارش میهمان ما ایرانیان است… . لذا زیارت ایشان عنوان میهمان نوازی نیز دارد. مردم عزیز ایران که به میهمان نوازی مشهورند، شایسته است تا آنجا که در توان دارند، در زیارت این کریمه اهتمام ورزند.»
آیتالله مکارم شیرازی:
امروزه ابزار فساد و ناهنجاریهای اخلاقی بسیار گسترش یافته است و فضای مجازی نیز در این بین کاربرد خاصی دارد؛ ما باید فضای مجازی را به سمت و سوی تعلیم و تربیت صحیح هدایت کنیم و در این راستا باید از راهنماییها و هدایت حوزویان و کارشناسان تعلیم و تربیت بهره گرفت.
مرحوم محدث نوري نقل فرمودند: كه در بغداد مردي نصراني به نام ((يعقوب)) مبتلا به مرض استسقاء بود كه از معالجه آن ناميد شده بودند و به طوري بدنش ضعيف شده بود كه توان راه رفتن نداشت. او مي گويد: مكرر از خدا مرگم را خواسته بودم تا آنكه در سال 1280 هـ.ق در عالم خواب سيد جليل القدر نوراني را ديدم كه كنار تختم ايستاده, و به من گفت: اگر شفا مي خواهي بايد به زيارت كاظمين بيايي. از خواب بيدار شدم و خوابم را به مادرم گفتم. مادرم كه مسيحي بود گفت: اين خواب شيطاني است. دو مرتبه خوابم برد. اين مرتبه زني را در خاب ديدم باچادر و روپوش كه به من گفت: برخيز كه صبح شد آيا پدرم با شما شرط نكرد كه او را زيارت كني و ترا شفا بخشد؟ گفتم پدر شما كيست؟ گفت: ((موسي بن جعفر)). گفتم شما كيستي؟ فرمود: من معصومه خواهر رضا هستم. از خواب بيدار شدم و متحير بودم كه به كجا بروم; به ذهنم آمد كه به خدمت ((سيد راضي بغدادي)) بروم. به بغدادي رفتم تا به در خانه او رسيدم, در زدم صدا آمد كيستي؟ گفتم: در را بازكن. همين كه سيدصدايم را شنيد به دخترش گفت: در را باز كن كه يك نفر نصراني است آمده مسلمان شود.
وقتي بر او وارد شدم گفتم: از كجا دانستيد كه من چنين قصدي دارم؟ فرمود: جدم در خواب مرا از قضيه خبر داد. او مرا به كاظمين نزد شيخ عبد الحسين تهراني برد; داستان خود را برايش گفتم, دستور داد مرا به حرم مطهر حضرت كاظم عليه السلام بردند و مرا دور ضريح طواف دادند عنايتي نشد; از حرم بيرون آمدم احساس تشنگي كردم; آب آشاميدم, حالم منقلب شد و روي زمين افتادم, گويا كوهي بر پشتم بود و از سنگيني آن راحت شدم. ورم بدنم از بين رفت و زردي صورتم به سرخي مبدل شد و ديگر اثري از آن مرض نديدم.خدمت شيخ بزرگوار رفتم وبه دست ايشان مسلمان شدم.
منبع:(دارالسلام, ج 2, ص 169)
آقاي شيخ عبد الله موسياني نقل كردند از حضرت آيت الله مرعشي نجفي: كه شب زمستاني بود كه من دچار بي خوابي شدم; خواستم حرم بروم, ديدم بي موقع است, آمدم خوابيدم و دست خود را زير سرم گذاشتم كه اگر خوابم برد خواب نمانم, در عالم خواب ديدم خانمي وارد اطاق شد «كه قيافه او را به خوبي ديدم ولي آن را توصيف نمي كنم» به من فرمود: سيد شهاب! بلند شو و به حرم برو; عده اي از زوار من پشت در حرم از سرما هلاك مي شوند, آنها را نجات بده.
ايشان مي فرمايند: من به طرف حرم راه افتادم, ديدم پشت در شمالي حرم (طرف ميدان آستانه)عده اي زوار اهل پاكستان يا هندوستان(با آن لباسهاي مخصوص خودشان) در اثر سردي هوا پشت در حرم دارند به خود ميلرزند, در را زدم, حاج آقا حبيب (كه جزء خدام حضرت بود) با اصرار من در را باز كرد, من از مقابل و آنها هم پشت سر من وارد حرم شدند وآنها در كنار ضريح آن حضرت مشغول زيارت و عرض ادب بودند; من هم آب خواستم و براي نماز شب و تهجد وضو ساختم.
حجت الاسلام و المسلمین تقوی رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کل کشورو حجت الاسلام و المسلمین ابراهیمی معاونت امور استان¬های شورای سیاستگذاری ائمه جمعه از مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله بازدید نمودند.
فاطمه حوراء احمدیان مدیر مدرسه فاطمیه(س) سرابله با اشاره به اینکه این هیئت به منظور حضور در اولین همایش سراسری ائمه جمعه و جماعت و اعضای ستاداهای نماز جمعه در استان ایلام، به شهر سرابله تشریف¬ فرما شدند، گفت: این هیئت قبل از حضور در همایش به مدرسه علمیه فاطمیه(س) آمده و از نزدیک قسمت¬های مختلف مدرسه از جمله کتابخانه، نمازخانه و… را بازدید نمودند و از اوضاع این مدرسه به صورت اجمال مطلع شدند.
وی افزود: به همراه آنان حجت الاسلام و المسلمین امرایی امام جمعه شهر سرابله، آقایان یگانه مسول ستادهای نماز جمعه استان ایلام، نور بخش رئیس دادگستری، شاه¬کرمی از مسوولین دادگستری، پاروند از سپاه استان ایلام ورئیس نیروی انتظامی سرابله نیز از مدرسه بازدید نمودند
احمدیان اظهار داشت: اگرچه حجت الاسلام تقوی فرصت سخنرانی برای طلاب را نداشتند؛ اما با حضور خود در بین آن¬ها عملا به جایگاه بالای حوزویان تأکید داشتند.
وی ادامه داد: در نشست کوتاهی که این هیئت با مدیر، کارکنان و اساتید این مدرسه داشتند؛ مسائلی مانند تعداد طلاب و اساتید و فارغ التحصیلان و وضعیت اشتغال آنان در آینده مورد بحث قرار گرفت و برخی مشکلات مالی و غیر مالی این مدرسه نیز بیان شد.
طلاب مدرسه علمیه فاطمیه(س) با معلولین آسایشگاه دیدار نمودند.
فاطمه حورا احمدیان مدیر مدرسه فاطمیه(س) سرابله، درباره علت این بازدید گفت: آنچه ما را واداشت که به سراغ آسایشگاه معلولین برویم، برانگیختن احساس همدردی طلاب با این قشر از مردم جامعه بود؛ چرا که طلبگی اقتضا می¬کند که نسبت به همه اقشار جامعه احساس مسؤلیت داشته باشند.
احمدیان با این بیان که این بازدید منجر به گفتگوی صمیمانه طلاب با مسولیین و معلولین گشت، تصریح داشت: بسیاری از معلولین از دیدن طلاب اظهار خوشحالی نمودند و درباره شرایط و اوضاع کنونی خود باب گفتگو را با آنان باز نمودند.
وی از نتیجه این دیدار خبر داد و گفت: طی نشست و گفتگویی که معاون فرهنگی مدرسه با مسولین آسایشگاه داشت، قرار شد بین حوزه خواهران و آسایشگاه تعاملاتی ایجاد شود و حوزه در مناسبت¬های مختلف از معلولین دعوت به عمل آورد که این خود به گونه¬ایی زمینه¬ساز اطلاع¬رسانی به مردم درباره توجه به معلولین خواهد بود.
احمدیان در پایان اضافه کرد: از جمله برنامه¬های آتی مدرسه این است که طلاب هرچند وقت یکبار به دیدار معلولین رفته و به طرق مختلف از آن¬ها دلجویی نماید.
به مناسبت شهادت امام ششم در مدرسه علمیه فاطمیه(ع) سرابله مراسم عذاداری برگزار گردید
فاطمه حورا احمدیان مدیر مدرسه فاطمیه(س) سرابله، با اشاره به اینکه حضور عموم بانوان در مراسم بلامانع بود، گفت: مراسم عذاداری در شب شهادت امام صادق(ع) با حضور کلیه طلاب و اساتید در محل نمازخانه این مدرسه و با سخنرانی فرنگیس صیدبیگی استاد فقه و نوحه¬خوانی اساتید و طلاب به پا شد.
كنار خيابان ايستاده بوديم منتظر تاكسي. يك تاكسي سمند زرد نگه داشت كه روي صندلي هاي عقبش يه “زن و شوهر” يا شايدم يه “خواهر و برادر” يا هر چيز ديگه نشسته بودن.
رفيقم عقب نشست و من هم صندلي جلو نشستم.
اين آقا و خانوم رفتار متعادلي داشتن و تقريباً مطمئن شديم كه زن و شوهر هستند. خب اصلا به ما چه…
ولي خانوم به شدت آرايش كرده بود و حسابي سعي در نمايان تر شدن زيبايي هاي زنانه خود داشت. خلاصه نگم ديگه….
كسي با كسي صحبت نمي كرد تا اينكه يهو اين رفيق ما رو كرد به خانومه گفت: رژ لبات رو دوست دارم خلاقيت توش مي بينيم ولي به رژگونه ات نمياد!!!!!
يه لحظه همه داشتيم هم رو نيگاه مي كرديم، من رفيقم رو، شوهره خانومش رو، خانومه خودش رو تو آينه ماشين نيگاه مي كرد، راننده هم من رو نيگاه مي كرد و رفيقم هم به شوهره.
نفهميدم چي شد كه ديدم شوهره نعره اي زد و يخه ي رفيق ما رو گرفت كه بي ناموس…
راننده هم ديد داره شر درست ميشه، زد كنار و گفت همه تون پياده شين زودتر، حوصله دردسر ندارم.
رفيق ما در حالي كه يخه اش در دست شوهر اون خانومه بود در ماشين رو باز كرد و اومد پايين. من هم سريع پياده شدم رفتم جداشون كنم.
شوهره داد مي زد بي ناموس ….. مگه خودت ناموس نداري چشت به ناموس مردمه و …
رفيق ما هم با كمال آرامش به چشماي شوهره نيگاه مي كرد و هيچي نمي گفت و بعد از چند دقيقه فقط اين جمله گفت: ببين داداش، خانوم شما براي من آرايش كرده، من هم نظرم رو راجع به آرايشش گفتم. اگه براي شما بخواد آرايش كنه اين كار رو توي خونه انجام ميده نه جلوي چشماي ملت.
بعد از اتمام افاضات رفيق ما، شوهره يخهي رفيق ما رو ول كرد و يه نيگاه به خانومش انداخت و رفت سمت پياده رو.
خانومش هم دو تا فحش بووووق به رفيق ما داد و رفت دنبال شوهرش.
و من تمام اين لحظات هيچي نگفتم و فقط به حرف دوستم فكر مي كردم .
منبع : جام
خيلي دلش مي خواست امام زمان(عج)را ملاقات كند.براي همين نذر كرد چهل صبح جمعه برود و
در چهل مسجد زيارت عاشورا بخواند.در يكي از جمعه ها هنگامي كه مشغول خواندن زيارت عاشورا
بودكه ناگهان شعاع نوري را ديد.نور از خانه اي در نزديكي هاي مسجد بيرون مي تابيد.خوشحالي و
شعف وجودش را فرا گرفت. برخاست و به سمت نور حركت كرد.مسير نور تا درب خانه ي يك
كلبه ي فقيرانه ادامه داشت.وارد خانه شدو با حيرت ولي عصر(عج) را درآن خانه ديد.آقا در
يكي از اتاق هاي خانه بر سر جنازه اي كه پارچه سفيدي رئي آن كشيده شده بود ,حاضر شده بودند.
اشك ريزان وارد شد وبر حضرت سلام كرد.حضرت پاسخش را دادː<چرا اينگونه دنبال من مي گردي
و رنج ها متحمل مي شوي!مثل اين باشيد تا من به دنبال شما بيايم.اين بانويي است كه در دوره بي حجابي
هفت سال از خانه بيرون نيامد تا مبادا نامحرمي او را ببيند!>تا مدت ها بعد از ملاقات با امام زمان(عج)
صداي آقا در گوشش بود.شرح حالات(مرحوم آيت الله سيد محمد باقرمجتهد سيستاني پدر آيت الله العظمي حاج سيد سيستاني)
همين مشاور خانواده با اشاره به اين كه در شكل گيري هر عادت و رفتار مناسب نقش الگوي خانوادگي را نبايد از نظر دور داشت، مي افزايد: «كودكان آينه وار رفتارهاي والدين را تقليد مي كنند و الگوي عملي كه خانواده ارائه مي دهد مانند نحوه پوشش و حجاب مادر يا پدر، تأثير عميقي بر رفتار كودك دارد و در واقع پدر و مادر با ارائه اعمال و رفتار مناسب و به شكل غيركلامي ارزشها و هنجارهاي سالم را از همان ابتدا در شخصيت كودك ايجاد مي كنند.» به عنوان نمونه فريده مصطفوي فرزند حضرت امام خميني(ره) در خاطرات خود مي گويد: «امام(ره) ما را مقيد مي كردند معصيت نكنيم و مؤدب به آداب اسلامي باشيم. بخصوص مقيد بودند ما حجاب شرعي را حفظ كنيم و در منزل حق هيچ گونه گناهي از جمله غيبت، دروغ، بي احترامي به بزرگترها و توهين به مسلمانان را نداشتيم. ما عملاً اين درسها را از امام(ره) آموخته بوديم با اين شيوه و روش بود كه ما ارزشهاي اسلامي را فرا گرفتيم و از نظر تربيتي خود ايشان براي ما الگو بودند، چون وقتي كاري را به ما مي گفتند انجام ندهيد و ما مي ديديم كه خودشان آن كار را انجام نمي دهند، براي خانواده الگوي بسيار خوبي بودند.»
سيدزاده در پايان خاطرنشان مي كند: «از اصول مهمي كه در تربيت ديني كودكان و نوجوانان بايد مد نظر قرار گيرد، استفاده از شيوه هاي مناسب تغيير رفتار است كه در تشويق يا تنبيه فرزندان بخصوص در مورد حجاب افراط نشود. زيرا گاهي با يك نگاه يا كاهش مقداري از محبت و امتيازاتي كه قبلاً به آنان داده بودند، مي توان رفتار نوجوان را اصلاح كرد و به تذكرات و اصرارهاي مداوم نيازي نيست، زيرا ممكن است ملامت و سرزنش و تذكرات افراطي، لجبازي فرزندان را تحريك كند و در نتيجه رفتارهاي مناسب در آنان شكل نگيرد.
نويسنده:خجسته ناطق
منبع: روزنامه قدس
رازق بودن پروردگار به این معنی است که او نیازهای همۀ موجودات را تأمین می کند البته در ارتباط با انسان خداوند روزی او را می رساند، به شرط آن که تلاش و فعّالیّت داشته باشد و از اسباب و وسایل با اعتماد به مسبب الاسباب بهره گیرد. خداوند متعال رزق همه را ضمانت کرده ولی ایشان را نیز موظّف به تلاش و فعّالیّت نموده است. حضرت امیرمؤمنان (ع) فرموده است: « طلب روزی کنید زیرا روزی برای جویندة آن ضمانت شده است. »
رفتار پیامبران و امامان معصوم(ع) نیز گواه بر این مطلب است ایشان در کنار نماز و مناجات با خدا و خدمت به مردم، و کمک به ضعفا و فقرا و… بخشی از ساعات شبانه روز خود را به کار اشتغال داشتند و همواره می فرمودند این فعّالیّت و تلاش چون برای خدا و به فرمان او می باشد محبوب پروردگار و یک نوع عبادت است. حضرت امام صادق (ع) به نقل از پیامبر(ص) می فرمایند:” دعای پنج دسته به اجابت نمی رسد….انسانی که در خانه نشسته است وهیچ فعّالیّت ندارد ولی می گوید خدایا به من روزی بده !!
بحار الانوار/ ج93/356. ح 10 به نقل از الخصال .
مقایسه کردن خود با دیگران صد در صد به ضرر من است و باید از آن دوری کنم. در زیر به بعضی از راه هایی اشاره می کنم که به شما کمک می کند از دام مقایسه کردن خود با دیگران دور بمانید.
. آنچه که اهمیت دارد ظاهر نیست : ارزش من به عوامل ظاهری مثل اینکه چقدر پول دارم، چه ماشینی سوار می شوم، و کجا زندگی می کنم نیست. افتادن در چنین دامی خیلی راحت است. جامعه ما چنین طرز تفکری را ایجاد می کند. ما معمولاً آدم ها را برحسب این چیزها می سنجیم. اما ارزش واقعی آدم باید از این باشد که می دانیم دیگران را دوست داریم، انتخابات عاقلانه ای می گیریم، و از این قبیل. همه ما خصوصیاتی داریم که باید تحسین شود، همه ما آدم های خاص و به طریق خودمان ارزشمندیم.
. دست از مقایسه کردن خودتان با دیگران بردارید و زندگی کنید : برای داشتن یک زندگی کامل و شاد باید استعدادها و توانایی های خودمان را پرورش دهیم. به گزارش اسان طب باید پیدا کنیم که به چه چیزی علاقه داریم و نقاط قوتمان را در همان راستا تقویت کنیم. نباید سعی کنیم مثل دیگران باشیم و باید قدر آنچه که داریم بدانیم و به خاطر آن سپاسگذار باشیم. این ممکن نیست مگر اینکه کنترل افکارتان را به دست گیرید، قدرشناس بودن را تمرین کنید و ارزش واقعی خودتان را کشف کنید.
. در نطفه خفه اش کنید : اولین کاری که می کنم این است که کنترل افکارم را در دست می گیرم. وقتی متوجه می شوم که دارم خودم را با کسی مقایسه می کنم، بالافاصله از آن دست می کشم. فکرم را به همه چیزهایی که باید به خاطرشان قدردان باشم معطوف می کنم. در ذهنم به خود متذکر می شوم که خانواده خیلی خوبی دارم، شغل خوبی دارم و زندگیم عالی است. لیستی از همه چیزهایی که باید برایشان قدردان باشم تهیه کرده ام. این لیست خیلی خوب به من کمک می کند تا فکرم را عوض کنم.
. همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست : من فقط دارم به ظاهر زندگی آن فرد نگاه می کنم. خیلی وقت ها به تجربه فهمیده ام که همیشه همه چیز آنطور که در ظاهر به نظر می رسد نیست. آنهایی که اط نظر مالی خیلی موفق به نظر می رسند خیلی وقت ها روابط بسیار اسفناکی دارند. آنهایی که آزادی خیلی وسیعی دارند، معمولاً خیلی تنها هستند. خیلی مهم است که از رو جلد یک کتاب درمورد آن قضاوت نکنیم.
منبع: سایت آسان طب
در روایتی علی(علیهالسلام) فرمودند: «أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْیَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُم»؛ دلهایتان را از دنیا خارج کنید. آیا این یعنی قبل از مرگ آن عضو صنوبری را که درون سینهمان هست، از بدن خارج کنیم؟! نه! یعنی قبل از آن که بمیرید، تعلّق به دنیا را از دلهایتان بیرون کنید. آنچه که نکوهش شده، تعلّق به دنیا است. بعد میفرماید: «فَفِی الدُّنْیَا حُیِّیتُمْ وَ لِلْآخِرَةِ خُلِقْتُم».[1] یعنی شما اصلاً برای این دنیا خلق نشدهاید؛ شما برای آخرت آفریده شدهاید.
زینالعایدین(علیهالسلام) روایتی را نقل میکنند که شخصی خدمت علی(علیهالسلام) آمد و اظهار حاجت کرد. «شَكَا رَجُلٌ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ الْحَاجَةَ»؛ حضرت دیدند که این شخص محتاج واقعی نیست؛ بلکه زیادهطلبی دارد. لذا به او فرمود: «اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَیْءٍ تُصِیبُهُ مِنَ الدُّنْیَا فَوْقَ قُوتِكَ فَإِنَّمَا أَنْتَ فِیهِ خَازِنٌ لِغَیْرِكَ».[2] اگر هر چیزی از امور دنیایی را بیش از مقدار نیازت به دست بیاوری، خزینهدار دیگران هستی و برای ورثه میگذاری و میروی!
در روایتی دیگر، حضرت به طور صریح سراغ دعا میآید: «لَا تَسْأَلُوا فَوْقَ الْكَفَافِ».[3] سؤال یعنی دعا و درخواست؛ میفرماید در امور دنیایی بیش از حدّ نیازت نخواه. در نسخه دیگر دارد: «لَا تَسْأَلُوا فِیهَا فَوْقَ الْكَفَاف».[4] یعنی در دنیا زیادهخواهی نکن. در دعاهایتان نسبت به امور مادّی سقف بگذار؛ بگو خدایا، مایحتاجم را به من برسان که محتاج دیگران نشوم.
[1]. بحارالأنوار، ج70، ص88
[2]. بحارالأنوار، ج70، ص90
[3]. بحارالأنوار، ج70، ص134
[4]. بحارالأنوار، ج70، ص81
مطلبی که در اینجا مطرح میشود، این است که آیا انتخاب بندگانی که مورد مغفرت و رحمت خداوند قرار میگیرند، از طرف خداوند است یا بندگان؟ آیا خداوند برای مغفرت، از بین بندگان گلچین و انتخاب میکند؟ اگر انتخاب با خدا باشد، من نمیدانم که خداوند چه کسی را انتخاب کرده و آیا من هم جزء انتخابشدگان هستم یا خیر؛ امّا اگر انتخاب با عبد باشد، من خودم میفهمم. زیرا میزان را به دست خودم داده است.
در باب مسأله مغفرت و رحمت اینطور است که اگر عبد خودش را در معرض رحمت و مغفرت قرار بدهد، رحمت و مغفرت شامل حالش میشود. پس خودت را در معرض قرار بده! در معرض قرار دادن احتیاج به مبرِز هم ندارد؛ زیرا این امر، درونی است. خدا درون دل من و تو رامیبیند. اگر دید که واقعاً شرمنده هستیم و نسبت به گذشتهمان واقعاً پشیمانیم، مأمورینش را میگمارد و آنها شروع میکنند به طلب مغفرت کردن برای ما.
از سلسه جلسات درس اخلاق آیت الله آقا مجتبی تهرانی
در وسائلالشیعه ابان بنتغلب از امام صادق(علیهالسلام) نقل میکند:
«سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَقُولُ مَا مِنْ عَبْدٍ أَذْنَبَ ذَنْباً فَنَدِمَ عَلَیْهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ أَنْ یَسْتَغْفِرَ».
هیچ بندهای نیست که گناهی کرده باشد و بعد پشیمان شده باشد، مگر اینکه خدا او را قبل از آنکه بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْه»، میآمرزد. ما پروردگارمان را نشناختهایم!
وسائلالشیعة، ج 16، ص 62
« روزی آیت الله بهجت پیرامون تأثیر عمل نیک و قبول شدن عمل خالص فرمودند: مرحوم آیت الله حاج شیخ فتحعلی کاظمینی ( از آیات عظام و جامع فقه و اصول و عرفان) که در حرم کاظمین علیهماالسلام تدریس می کرد، خیلی از اوقات در اثنای درس ایشان میت می آوردند و دفن می کردند و رسم آقا هم این بود شبها نماز وحشت برای آنان می خواند یکی از بزرگان کاظمین شبی یکی از بستگان خود را در خواب می بیند و از حال او می پرسد وی می گوید: وضعم خراب بود، نماز آقا به دادم رسید و موجب گشایش کار من شد. »
آیت الله سید موسی شبیری زنجانی می گوید:
« آقای بهجت نقل می کردند: زمانی که آقا شیخ محمود حلی به نجف آمدند ما برای دیدن ایشان خدمتشان رسیدیم و ایشان نیز برای بازدید به خانه ما آمدند، وقتی آیت الله خوئی شنیدند که آقا شیخ محمود به منزل ما می آیند برای دیدار ایشان تشریف آوردند تا به اصطلاح دید دیگری ( از نظر معنوی ) به ایشان کنند. آقا شیخ محمود یک ساعت تأخیر کردند و آقای خوئی منتظر نشستند تا اینکه تشریف آوردند. آقای خوئی فرمودند: من دلم می خواست مقداری از آقا حسنعلی نخودکی اصفهانی تعریف کنید، تا وقتی ما می خواهیم برای اثبات عالم ماوراء دلیل بیاوریم، تنها از آیات و روایات استفاده نکنیم بلکه از حالات یک شخص هم در این مورد استفاده کنیم.
آقا شیخ محمود فرمودند: آقا شیخ حسنعلی مختصرات داشت ( یعنی مختصری از مطالب و عوالم را داشتند )، و اگر شما به همین کارتان ( تربیت طلاب ) توجه کنید بیشتر می توانید به اسلام خدمت کنید، تازه آقا شیخ حسنعلی مرید یکی از شماها بود. که آقای بهجت می فرمودند: منظورشان آقای بروجردی بود. »
شاگردی که شیفته استادش بود تصمیم گرفت تمام حرکات و سکنات استادش را زیر نظر بگیرد. فکر می کرد اگر کارهای او را بکند فرزانگی او را هم به دست خواهد آورد. استاد فقط لباس سفید می پوشید، شاگرد هم فقط لباس سفید پوشید. استاد گیاهخوار بود شاگرد هم خوردن گوشت را کنار گذاشت و فقط گیاه خورد. استاد بسیار ریاضت می کشید و شاگرد تصمیم گرفت ریاضت بکشد و برای همین هم روی بستری از کاه می خوابید.
مدتی گذشت. استاد متوجه تغییر رفتار شاگردش شد. به سراغ او رفت تا ببیند چه خبر است. شاگرد گفت: «دارم مراحل تشرف را می گذرانم. سفیدی لباسم نشانه ی سادگی و جستجو است. گیاهخواری جسمم را پاک می کند. ریاضت موجب می شود که فقط به معنویت فکر کنم.»
استاد خندید و او را به دشتی برد که اسبی سفید از آن می گذشت. بعد گفت: «تمام این مدت فقط به بیرون نگاه کرده ای در حالی که در دیار معرفت امور ظاهری هیچ اهمیتی ندارد. آن حیوان را آنجا می بینی؟ او هم موی سفید دارد، فقط گیاه می خورد و در اصطبلی روی کاه می خوابد. فکر می کنی اهل معنویت است یا روزی استادی واقعی خواهد شد؟
گویند کریم است و گنه می بخشد… گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم
ز عرش صدای ربنا می آید
آوای خوش خدا خدا می آید
فریاد که درهای بهشت باز کنید
مهمان خدا سوی خدا می آید
::
::
مارا به دعا کاش فراموش نسازند
رندان سحر خیز که صاحب نفسانند
::
::
چون نامه جرم ما به هم پیچیدند * بردند به دیوان عمل سنجیدند * بیش ازهمگان گناه مابود ولی ما را به محبت علی (ع) بخشیدند
با عرض تسلیت در لیالی قدر این حقیر را از دعای خیر خویش فراموش نکنید.التماس دعا
::
::
باشورحسینى وصلابت حسنى درسوگ علی میگرییم. دعایتان توشه ی بی برگی ما
::
::
امشب سر مهربان نخلى خم شد… در کیسه نان بجاى خرما غم شد/ در کنج خرابه ها زنى شیون کرد ،،، همبازى کودکان کوفه کم شد..
::
::
امشب رحمت دوست جاریست، مانند رود، نه! مانند باران، اگر دلتان لرزید، بغضتان ترکید، کسی اینجا محتاج دعاست، اگر یادتان بود باران گرفت دعایی به حال من بیابان کنید
::
::
به فرق نازنینش کی اثر می کرد شمشیر / یقینا ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت . . .
(با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم.)
::
::
تقدیری سراسر خیر ، برکت ، خرسندی ، سلامت ، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت
توشه شب قدرتان باد . . .
::
::
به فرق نازنینش کی اثر می کرد شمشیر / یقینا ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت . . .
(با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم.)
::
::
شب قدر سرنوشت یکسال ما تعیین می شود. این شبها را از دست ندهیم
برای تعجل فرج دعا کنیم . . .
::
::
فرشته ها برای آزادی انسانها از دستان شیطان و بخشش معاصی وبردن آنها به ملکوت
مسابقه داده و منتظر ندای بنده های خدا هستند. اللهم لبیک
مرا دعا کنید…
::
::
::
::
تاراج دل به تیغ دو ابروی دلبر است، مستی قلب عاشقم از جام کوثر است. . .
::
::
دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)، یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب، گفتند مگر نماز می خواند علی (ع)
در روایات آمده است كه شرافت شب و روز ملازم یكدیگر هستند، به این معنى كه اگر روز شریف شد، شرافت آن به شبش نیز سرایت مىكند و هنگامى كه شب شریف شد، شرافتش به روز آن نیز سرایت مىنماید. بنابراین مراقبت از روزهاى این شبها به اخلاص در عبادت لازم است، همانگونه كه در شبها لازم مىباشد.
آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی درباره شب قدر، نکات و دستوراتی را بیان فرموده اند که این مطلب را در آنجا بیان میکند
یکی از طلاب مدرسه ی ما تعریف میکرد:
شب 23 رمضان پارسال با خانواده در خونه احیا گرفته بویم
یه ساعتی مونده بود تا اذان، داشتم به خدا میگفتم یعنی خدایا تو صدای غلط کردن های منا میشنوی یعنی خدا تو امشب میبخشی و…
تو حال درددل با خدا بودم که گوشیم زنگ زد
گوشی را ور داشتم یکی از پسرای جوان فامیل بود
با تعجب پرسیدم چیزی شده این وقت شب زنگ زدی ؟
پرسید که بیداین؟
گفتم:بله شب قدره مگه شما احیا نگرفتین؟
گفت نه من خواب بودم و خوابی دیدم
خواب دیدم که بین تمام خونه ها ، خونه شما نوارانی شده با چراغ های زیبایی که تا به حال از آن چراغ ها در هیچ کجا ندیده بودم. با خودم گفتم این خونه که از این چراغ ها نداشته پس اینها را از کجا آورده اند. توی همین فکر بودم که این مطلب به ذهنم خطور کرد که صاحب آن خانه الان بیدار است و مشغول قرآن خواندن و این نورانیت از نورانیت قرآن است و بلافاصله از خواب پریدم و خواستم بدانم امشب شما قرآن خواندین یا نا…
من نمیدانستم چه بگم….. من بودم و بغضی که گلوما گرفته بود.
پنج جایزه برای فرد روزه دار
نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: فرد روزه دار پنج جایزه دارد:
1- نظر لطف خداوند شامل بنده اش می شود.
2- تمام شبانه روز ماه رمضان ملائکه برای روزه دار طلب مغفرت می کنند و می گویند: خدایا او را بیامرز.
3- خداوند در اول ماه رمضان به بهشت فرمان می دهد: خودت را برای بنده من زینت کن.
4- وقتی ماه تمام شود و بنده از این ماه عبور کند، آخرین شب ماه رمضان، خداوند همه گناهانش را می آمرزد. کسی بلند شد و گفت: آیا منظورتان شب قدر است؟ فرمود: نه، شب عید؛ چون مزد کار را آخرش می دهند.
5- بوی دهان آنها که به ظاهر بوی خوشی نیست نزد خدا مانند مشک و عنبر است
بحارالانوار، ج 93، ص 364.
چند وقت پیش صبح تلویزیون روشن بود و در شبکه سه برنامه ی ماه عسل را نشان میداد. همین طور که خیره به تلویزیون نگاه می کردم نوبت به مرور برنامه ی گذشته ی ماه عسل رسید. برنامه ای مربوط به زندانی ها. .خبر آزادی پدری را به فرزند 8 ساله اش دادند در آن برنامه برگه ی آزادی پدرش را به دستش دادند و گفتند که پدر میاید که پدر آزاد شد.آنقدر ذوق کرده بود که گریه می کرد اشک شوق گونه هایش را نوازش می داد.
وقتی که از او پرسیدند با دیدن پدرش به او چه می گوید؟ بازبان کودکانه گفت : می گم 7 ماهه که ندیدمت.
یک آن دلم شکست نا خود آگاه اشک از چشمانش جاری شد با خود گفتم چه قدر ما به هم نزدیکیم, چه قدر به هم شبیهیم. پدر او در زندان بود پدر من هم؛ او هم چند وقتی پدرش را ندیده بود من هم. راستش را بخواهید به حالش غبطه خوردم حسودیم شد.
پدر او به خاطر گناهی غیر عمد در زندان اسیر بود اما پدر من به خاطر گناه فرزندش در زندان اسیر است. زندان پدر او زندان معمولی است اما زندان پدر من زندان غیبت است زندان غربت. او تنها 7 ماه پدرش را ندیده بود اما من به اندازه ی سالهای عمرم ندیدمش. او کوچک بود و مشکلش پول کاری از دستش بر نمی آمد اما من……
نمی دانم چرا من کاری نمی کنم؟ چرا دلم برایش تنگ نشده؟
یاد آن شهیدی بخیر که برای شادی امام زمانش تمام مشکلات جنگ را تحمّل می کرد و شبانه در بیابانی نماز شب می خواند و در بین رازو نیازش آرزوی شهادت را می شنیدی و زیر لب این شعر را زمزمه می کرد:
«منی که مایه ننگم به حدّ رسوایی
چگونه از تو بخواهم به دیدنم آیی»
آقا جان مارو ببخش …..
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی گفت: اصلی ترین رسالت روحانیت و حوزه ها ی علمیه در شرایط کنونی ترویج اخلاق در جامعه است.
به گزارش بلاغ، به نقل از حوزه، حجت الاسلام و المسلمین احمد واعظی در مجمع بزرگ مبلغان ماه مبارک رمضان دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، با اشاره به فرمایشات رهبری پیرامون حوزه های انقلابی و ضرورت تبیین مولفه های این حوزه اظهار کرد: برای داشتن حوزه انقلابی باید به دو نوع مولفه توجه کرد نخست مولفه های بینشی و معرفتی و دوم مولفه های رفتاری و عملکردی ؛ نخستین مولفه بیشنی حوزه انقلابی اعتقاد داشتن به پیوند ذاتی میان اسلام و سیاست است.
وی با بیان اینکه حوزه انقلابی باید اعتقاد داشته باشد که پیوند میان اسلام و سیاست ذاتی است و پیوندی تاریخی نیست، ادامه داد: بحث ولایت فقیه دومین مولفه بیشنی حوزه انقلابی است، پذیرش و اعتقاد تداوم امامت و ولایت در زمان غیبت امام زمان(عج) توسط فقیهی جامع الشرایط از شاخصه های حوزه انقلابی است.
حجت الاسلام والمسلمین واعظی افزود: عدم تفسیر انزوا طلبانه و صرفا فردی و عرفانی از اسلام به عنوان سومین رکن بینشی حوزه انقلابی مطرح است که در این راستا زمان شناسی، دشمن شناسی و آگاهی نسبت به تهدیداتی که کیان اسلام و مکتب اهل بیت را تهدید می کند از جمله مولفه های بینشی حوزه انقلابی است.
وی خاطر نشان کرد: از جمله مولفه های رفتاری حوزه انقلابی می توان به خنثی نبودن و عدم بی طرفی نسبت به مقدرات اجتماعی و سیاسی اشاره کرد، خدوم و مردمی بودن و توجه به دردهای جامعه و پرهیز از سیاست زدگی از دیگر مولفه های رفتاری است.
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی افزود: شامه سیاسی حوزه انقلابی باید قوی باشد ولی این به معنای سیاسی کاری و سیاست زدگی نیست، روحانی انقلابی باید یک ناصح سیاسی باشد نه یک فعال سیاسی صرف؛ حوزه های علمیه باید آگاهی سیاسی داشته باشند ولی دچار سیاسی کاری نشوند، روحانیت باید خود و مردم را در مسیر ولایت رهبری هدایت کند ولی از تبلیغ معنویت اخلاق غافل نشود، حوزه انقلابی که فعال سیاسی و یک سیاستمدار و سیاست ورز اخلاق مدار تربیت می کند.
وی یادآور شد: مصیبت امروز ما ضعف در اخلاق و معنویت است، ضعف اخلاق و معنویت واقعیت جامعه امروز است و روحانیت و حوزه های علمیه باید الآن آستین بالا بزنند و در این راستا ماه مبارک رمضان بهترین فرصت برای انجام این رسالت است .
حجت الاسلام والمسلمین واعظی بیان کرد: امام راحل دو میراث گرانبها برای امت اسلامی قرار داد، نخست ولایت فقیه و رهبری در نظام جمهوری اسلامی و دومین میراث ارائه یک الگوی عملی از یک روحانی اهل تهذیب متخصص در علوم اسلامی، اهل عرفان و در عین حال انقلابی است
وی تاکید کرد: امام انقلابی بود و انقلابی ماند و خار چشم دشمنان اسلام بود، امام راحل در زمان خود با رفتار و گفتارش قیض استکبار را در آورد.
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی در پایان اجتهاد به غذا و نوشیدنی را نشانه سلامت جسمی دانست و گفت: اقبال به عبادت و مناجات و میزان شوق ما برای ورود به ماه مبارک رمضان از نشانه های سلامت روحی و معنوی است.
گاهی شهید شدن، آسان تر از زنده ماندن است. آدم های اهل معنا، اهل حکمت و دقت، خوب درک می کنند گاهی زنده ماندن و زندگی کردن و در یک محیطی تلاش کردن، به مراتب مشکل تر از کشته شدن و شهید شدن و به لقا خدا پیوستن است. امام حسن این راه مشکل را انتخاب کرد.
امام خمینی(ره)
«حضرت امام حسن قیام کرد تا آن وقتی که می توانست. وقتی که یک دسته علاف نگذاشتند که کار را انجام بدهد، با آن شرایط صلح کرد که مفتضح کرد معاویه را.۱ آن قدر که حضرت امام حسن معاویه را مفتضح کرد، به همان قدر بود که سیدالشهدا یزید را مفتحض کرد».۲
«امام حسن(ع) آن قدر گرفتاری که از این دوستان و اصحابش داشت، از دیگران نداشت؛ اصحابی که توجه نداشتند که امام زمانشان روی چه نقشه ای دارد عمل می کند. با خیال کوچکشان، با افکار ناقصشان، در مقابلش ایستادند و غارتش کردند، اذیتش کردند، شکستش دادند، معاهده با دشمنش کردند و هزار جور بساط درست کردند».۳
«قصه امام حسن و قضیه صلح، صلح تحمیلی بود. برای اینکه امام حسن، دوستان خودش؛ یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد؛ صلح تحمیلی بود».۴
مقام معظم رهبری
«اگر مردم هوشیار نباشند، همان بلایی بر سرشان خواهد آمد که بر سر مردم مسلمان در دوره امام حسن و بعضی از دوره های دیگر آمد. در آن زمان، چون مردم هوشیار و آگاه نبودند، جریان حق شکست خورد. اگر آگاهی و هوشیاری باشد، وحدت کلمه هم هست. مراقب باشید که وحدت کلمه را حفظ کنید! موقعیت ها را به درستی درک کنید و بدانید که امروز، اساسی ترین کار ما توجه به این امور است».۵
«در دوران امام حسن، جریان مخالفی آن چنان رشد کرد که توانست به صورت یک مانع ظاهر شود. البته این جریان مخالف در زمان امام مجتبی به وجود نیامده بود، سال ها قبل به وجود آمده بود».
«در باب صلح امام حسن(ع) این مسئله را بارها گفته ایم و در کتاب ها نوشته اند که هرکس حتی خود امیرالمؤمنین، اگر به جای امام حسن مجتبی بود و در آن شرایط قرار می گرفت، ممکن نبود کاری بکند غیر از آن کاری که امام حسن کرد. هیچ کس نمی تواند بگوید که امام حسن، فلان گوشه کارش سؤال برانگیز است، نه کار آن بزرگوار، صددرصد بر استدلال منطقی غیرقابل تخلف منطبق بود.
در بین آل رسول خدا(ص) پرشورتر از همه کیست؟ شهادت آمیزترین زندگی را چه کسی داشته است؟ غیرتمندترین آنها برای حفظ دین در مقابل دشمن، چه کسی بوده است؟ «حسین علی(ع) بوده است. آن حضرت در این صلح، با امام حسن شریک بودند. صلح را تنها امام حسن نکرد، امام حسن و امام حسین این کار را کردند. منتها امام حسن جلو بود و امام حسین پشت سر او بود.
امام حسین(ع)، جزو مدافعان ایده صلح امام حسن بود. وقتی که در یک مجلس خصوصی، یکی از یاران نزدیک؛ از پرشورها و پرحماسه ها، به امام مجتبی(ع) اعتراضی کرد، امام حسین با او برخورد کردند.
هیچ کس نمی تواند بگوید که اگر امام حسین به جای امام حسن بود، این صلح انجام نمی گرفت، نه امام حسین با امام حسن(ع) بود و این صلح انجام گرفت».
«صلح [امام حسن(ع)]، عوامل خودش را داشت و هیچ تخلف و گریزی از آن نبود.
آن روز، شهادت ممکن نبود. مرحوم شیخ راضی آل یاسین(رضوان الله تعالی علیه) در کتاب صلح الحسن که من بیست سال پیش آن را ترجمه کردم و چاپ شده است، ثابت می کند که اصلا جا برای شهادت نبود. هر کشته شدنی که شهادت نیست؛ کشته شدن با شرایطی شهادت است؛ آن شرایط در آنجا نبود و اگر امام حسن(ع) در آن روز کشته می شدند، شهید نبودند، امکان نداشت که آن روز کسی بتواند در آن شرایط حرکت مصلحت آمیزی انجام بدهد که کشته بشود و اسمش شهادت باشد».
«بعد از صلح امام حسن(ع)، کار به شکلی هوشمندانه و زیرکانه تنظیم شد که اسلام و جریان اسلامی، وارد کانال آلوده ای که به نام خلافت و در معنا سلطنت به وجود آمده بود، نشود. این، هنر امام حسن مجتبی(ع) بود. امام حسن مجتبی کاری کرد که جریان اصیل اسلام که از مکه شروع شده بود و به حکومت اسلامی و به زمان امیرالمؤمنین و زمان خود او رسیده بود، در مجرای دیگری جریان پیدا بکند، حتی اگر نه به شکل حکومت؛ زیرا ممکن نبود لااقل دوباره به شکل نهضت جریان پیدا کند. این، دوره سوم اسلام است».
«در زمان امام حسن(ع)، تفکر انقلابی اسلامی که دوره ای را طی کرده بود و به قدرت و حکومت رسیده بود، دوباره برگشت و یک نهضت شد. البته در این دوره، کار این نهضت، به مراتب مشکل تر از دوره خود پیامبر بود؛ زیرا شعارها در دست کسانی بود که لباس مذهب را بر تن کرده بودند، درحالی که از مذهب نبودند. مشکل کار ائمه هدی(ع) اینجا بود».
«به برکت امام حسن مجتبی(ع)، این جریان ارزشی نهضت اسلامی، اسلام را حفظ کرد. اگر امام مجتبی این صلح را انجام نمی داد، آن اسلام ارزشی نهضتی باقی نمی ماند و از بین می رفت؛ چون معاویه بالاخره غلبه پیدا می کرد.
وضعیت، وضعیتی نبود که امکان داشته باشد، امام حسن مجتبی(ع) غلبه پیدا کند. همه عوامل، در جهت عکس غلبه امام مجتبی(ع) بود. معاویه غلبه پیدا می کرد؛ چون دستگاه تبلیغات در اختیار او بود. چهره او در اسلام، چهره ای نبود که نتوانند موجه کنند و نشان بدهند. اگر امام حسن صلح نمی کرد، تمام ارکان خاندان پیامبر را از بین می بردند و کسی را باقی نمی گذاشتند که حافظ نظام ارزشی اصیل اسلام باشد، همه چیز به کلی از بین می رفت و ذکر اسلام برمی افتاد و نوبت به جریان عاشورا هم نمی رسید».۶
«من از سابق مکرر گفته ام که اگر ملتی قدرت تحلیل خودش را از دست بدهد، فریب و شکست خواهد خورد، اصحاب امام حسن(ع)، قدرت تحلیل نداشتند، نمی توانستند بفهمند که قضیه چیست و چه دارد می گذرد».۷
«گاهی شهید شدن، آسان تر از زنده ماندن است. آدم های اهل معنا، اهل حکمت و دقت، خوب درک می کنند گاهی زنده ماندن و زندگی کردن و در یک محیطی تلاش کردن، به مراتب مشکل تر از کشته شدن و شهید شدن و به لقا خدا پیوستن است. امام حسن این راه مشکل را انتخاب کرد. وضع آن زمان این بوده است. خواص، تسلیم بودند، حاضر نبودند حرکتی بکنند. لذا وقتی یزید بر سر کار آمد و یزید کسی بود که می شد با او جنگید و کسی که در جنگ با یزید کشته می شد، چون وضع یزید خیلی خراب بود، خونش پایمال نمی شد، برای همین امام حسین قیام کرد.
وضع دوران یزید طوری بود که قیام، تنها انتخاب بود؛ برخلاف دوران امام حسن مجتبی(ع) که دو انتخاب وجود داشت؛ شهید شدن و زنده ماندن و زنده ماندن ثوابش و اثرش و زحمتش بیشتر از کشته شدن بود. لذا امام حسن(ع) این سخت تر را انتخاب کرد، در زمان امام حسین(ع) این طوری نبود، یک انتخاب بیشتر نبود، زنده ماندن؛ یعنی قیام نکردن، معنا نداشت. باید قیام می کرد».۸
«در صدر اسلام، بزرگ ترین و مهم ترین ضربه ای که بر اسلام وارد شد، این بود که حکومت اسلامی از امامت به سلطنت تبدیل شد. حکومت امام حسن و حکومت علی بن ابی طالب، به سلطنت شام تبدیل شد. البته امام حسن مجتبی(ع) آن روز به خاطر یک مصلحت بزرگ تر که حفظ اصل اسلام بود، مجبور شد این تحمیل را به جان بپذیرد و حکومت را از امام حسن گرفتند. وقتی حکومت از مرکز دینی خودش خارج شد و در اختیار دنیاطلبان و دنیاداران گذاشته شد، بدیهی است که بعد هم حادثه کربلا پیش می آید. آن وقت حادثه کربلا آن حادثه ای نیست که بشود جلویش را گرفت. اجتناب ناپذیر می شود.
من به شما عرض بکنم که امروز دشمن قادر نیست. امروز به برکت ملت هوشیاری مثل ملت ایران، به برکت افکار برانگیخته ای مثل افکار ملت ایران، به برکت انقلاب بزرگی مثل انقلاب اسلامی ایران، نه امریکا و نه بزرگ تر از امریکا، اگر در قدرت های مادی باشد، قادر نیستند حادثه ای مثل حادثه صلح امام حسن را بر دنیای اسلام تحمیل کنند. اینجا اگر دشمن خیلی فشار بیاورد، حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد».۹
«صلح امام مجتبی(ع) همان قدر ارزش داشت که شهادت برادر بزرگوارش، امام حسین(ع) ارزش داشت. همان قدر که آن شهادت به اسلام خدمت کرد آن صلح هم همان قدر یا بیشتر به اسلام خدمت کرد».۱۰
منبع: اشارات - بهمن ماه ۱۳۸۹ ، شماره ۱۴۱ - شهادت امام حسن(ع) به روایت تاریخ
——————————-
پی نوشت:
۱. صحیفه نور، ج ۱، ص ۱۷۳.
۲. همان، ج ۸، ص ۸۹.
۳. همان.
۴. همان، ج ۲۰، ص ۳۲.
۵. سخنرانی رهبری، ۱۹/۳/۱۳۶۸، به نقل از: نرم افزار چند رسانه ای به سوی نور، کاری از سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی.
۶. همان، ۲۲/۱/۱۳۶۹.
۷. همان، ۲۶/۱/۱۳۷۰.
۸. همان، ۲۰/۳/۱۳۷۵.
۹. همان، ۱/۲/۱۳۷۹.
۱۰. همان، ۲۲/۱/۱۳۶۹.
بعضیها لباس عروس گران قیمت میخرند. نه! چه لزومی دارد. حالا لباس عروس میخواهند، بعضیها لباس عروس را میروند کرایه میکنند. چه مانعی دارد؟ ننگ است؟ نه! چه ننگی؟ چه مانعی دارد؟ بعضیها اینها را ننگ میدانند. ننگ این است که انسان یک پول گزافی بدهد، چیزی بخرد که یکبار آن را مصرف کند، بعد بیاندازد دور. یکبار مصرف! آنهم با این وضعی که بعضی مردم دارند، بعضیها واقعا نیاز دارند.
مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری میفرماید:
اگر در زندگی محبت وجود داشت، سختیهای بیرون خانه آسان خواهد شد. برای زن هم سختی های داخل خانه آسان خواهد شد.
در ازدواج، اصل قضیه محبت است. دخترها و پسرها این را بدانند. این محبتی که خدا در دل شما قرار داده حفظ کنید.
دختر و پسر، عروس و داماد به هم محبت بورزند؛ چون آن محبت ملاطی است که اینها را برای هم حفظ میکند، در کنار هم نگه میدارد و نمیگذارد از هم جدا شوند. محبت خیلی چیز خوبی است. محبت که بود وفاداری هم هست.
رمان با یک اتفاق شگفت آغاز میشود، جشن نیمهشعبان و مجلسی پرشور و بسیاری که فریاد «آقا بیا» سردادهاند… در این میان جوانی و فریادی که: «آقا نیا…» این شروع جذاب ما را با شخصیتهایی آشنا میکند که همه مدعی انتظارند اما وقتی هنگام عمل میرسد و هنگامه عمل به شعارها میرسد، آن نمیکنند که میگفتند..
توصیه میشود که این کتاب را بخوانید عجیب تاثیر می گذارد
1. حكم استفاده از اتاق گفتگو (چت كردن) در اینترنت با جنس مخالف چه می باشد؟
پاسخ همه مراجع: با عدم امن از افتادن به گناه و كشیده شدن به آن و یا خوف وقوع در حرام جایز نیست.
2. حكم چت كردن با شخصى كه از جنسیت او بى اطلاع هستیم را بفرمائید. در صورت اطمینان از جنسیت چطور؟
پاسخ همه مراجع: در هر دو صورت اگر خوف وقوع حرام است جایز نیست .
3. چت كردن براى افراد متاهل چه حكمى دارد؟
پاسخ همه مراجع: صرف حرفهاى معمول؛ چنانچه همراه با لذت بردن نباشد و موجب خوف وقوع در حرام هم نباشد مانعى ندارد.
زهره غفوری
بخش احکام اسلامی تبیان
ه گزارش خبرگزاری فارس از همدان، جلیل بابایی در کارگاه آموزشی تغذیه و سلامتی در قرآن با موضوع افسردگی در جامعه امروز اظهار داشت: وقتی جامعه کنونی ما به سمتی سوق پیدا کند که نقش قرآن و عترت کمرنگ شود و برای ما از ائمه معصومین (ع) و بانوی دو عالم چیزی نگفته باشند و حتی خود ما هم سعی نکنیم به زندگی آنها نگاهی داشته باشیم هر روز که بگذرد وضع روحی و روانی جامعه بدتر خواهد شد.
وی با طرح این سئوال که چند درصد مردم میدانند که ائمه اطهار(ع)، بزرگان و نیاکان ما از چه غذاهایی استفاده میکردهاند و آنها ما را به چه چیزهایی سفارش کردهاند، افزود: اگر همه به آیه 24 سوره عبس با دید تفکر بنگریم، بسیاری از مشکلات تغذیهای جامعه درست شده و امروز شاهد این همه بیمار و بیماریهای گوناگون در کشور نبودیم.
محقق طب قرآنی در ادامه بحث موضوع افسردگی، با اشاره به اهمیت توجه به افسردگی زمستانی گفت: در زمستان نور کم میشود و تجمع انسان در یک محل برای ساعات طولانی باعث زیاد شدن فکر و خیال میشود و علاوه بر حبس در محل، حبس فکری هم اتفاق میافتد، حال اگر این شرایط همراه با تغذیه بدی هم باشد و گروه ویتامینهای B در غذا پایین بیاید، هورمون فلاتونین در خون ترشح شده و بیشترین اختلالات خلق و خو ایجاد میشود.
وی به تغییر شیوه تغذیه، ایمان و توسل به خداوند و خواندن مستمر قرآن با معانی برای بهبود افسردگی اشاره کرد و یادآور شد: برای درمان چند نکته مهم است، که اولین نکته زود بیدار شدن از خواب است، چراکه در ابتدای صبح ازت هوا پایین است و انسان اکسیژن خالص دریافت میکند و پیادهروی در این شرایط برای مغز بسیار مفید است و در زمستان هم باید ادامه یافته و خود را در خانه حبس نکنیم.
بابایی افزود: خوردن گوشتهای سرد خصوصاً گوشت گاو و گوساله و فستفودها این بیماری را تشدید میکند و عوارض خود را بعد از مدتی نشان میدهد.
وی با اشاره به اینکه یبوست عامل اولیه بسیاری از بیماریهای دیگر است، ادامه داد: یبوست امالمرض است و اگر رودهها خوب کار نکنند، فرد دچار عصبانیت میشود، اما اگر رودهها سالم باشند، ویتامین B تولید کرده و فرد آرام است.
استاد طب قرآنی با اشاره به اینکه دو عضو مهم برای درمان افسردگی کبد و روده بزرگ است، بیان داشت: برای پیشگیری و درمان باید از غذاهایی استفاده کنیم که اسید فولیک، آهن و امگا داشته باشند و هرگز قرصهای اسید فولیک توصیه نمیشود، چراکه این قرصها نهتنها ویتامین B را از بین میبرند، بلکه باید میوهها و سبزیجات که سرشار از ویتامین و املاح هستند، جایگزین شوند.
وی با اشاره به برخی مواد غذایی برای جلوگیری از افسردگی خاطرنشان کرد: در قرآن به انجیر و زیتون اشاره شده که این دو در رفع افسردگی بسیار نافذند، آش جو، گوشت شترمرغ و شیربادام و شربت عسل، درمان قطعی افسردگی هستند و استنشاق گلاب، تهیه شربت مویز و دمنوش گل زرد و نداشتن یبوست در درمان این بیماری مؤثر است.
بابایی در ادامه این برنامه آموزشی با موضوع افسردگی به مشکلاتی که برای تشکیل این کلاسها و درمان بیماران از سوی دانشگاه علوم پزشکی ایجاد شده اشاره کرد و گفت: متأسفانه برخی مسئولان نمیخواهند صحبت منطقی را بپذیرند.
وی افزود: ما تاکنون با روش اصلاح تغذیه چندین بیماری سرطانی و صعبالعلاج را به کمک پروردگار و قرآن درمان کردهایم و تمامی شواهد و مدارک پزشکی این بیماران حاضر است و خود آنها هم صحیح و سالم حاضرند و به زندگی خود مشغولند، اما برخی نمیخواهند این واقعیتها را ببینند و دائماً سنگاندازی میکنند.
این محقق قرآنی خاطرنشان کرد: ما اگر خانه به خانه هم شده برای درمان بیماری و تغییر آداب و تغذیه مردم میرویم و هیچ ترس و ابایی نداریم، چراکه همه فعالیتهایمان بر مبنای ترویج قرآن است.
آيا با توسل به قرآن مجيد مىتوانيم معنويت را در وجودمان بارور كنيم; بهنحوى كه بتوانيم به مراحل بالاى كمال و تزكيه نفس برسيم؟
خداوند متعال مىفرمايد: (ونُنَزِّلُ مِنَ القُرءانِ ما هُوَ شِفاءٌ ورَحمَةٌ لِلمُؤمِنين); و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است، از قرآن نازل مىكنيم…
۱) در وقت افطار سورهی قدر و دعای «اللّهم لک صُمْتُ و علی رِزْقِکَ اَفْطَرْتُ و علیک تَوَکَّلْتُ» قرائت شود.
۲) مستحب است که افطار بعد از نماز شام میل شود مگر آنکه ضعف بر روزهدار غلبه کرده و یا جمعی منتظر او باشند.
۳) افطار با طعام پاکیزهی از حرام و شبهات انجام گیرد.
۴) افطار با خرمای حلال آغاز گردد که در این صورت ثواب نماز او چهارصد برابر میشود.
۵) افطار به آب رطب، شیر، حلوا، نبات و آب گرم خوب میباشد.
۶) در لقمهی اول قرائتِ«بسم الله الرحمن الرحیم یاواسع المغفرة اغفر لی» باعث آمرزش گناهان بنده میگردد.
((مفاتیح الجنان /۳۶۰ الی ۳۶۱))
۱) سحری خوردن و ترک نکردن آن اگر چه به یک دانه خرما یا یک شربت آب باشد.
۲) بهترین سحورها قاوت و خرما است.
۳) خواندن سورهی انا انزلنا در وقت خوردن سحری مستحب است. در روایت است که هر کس در وقت افطار کردن و سحری خوردن این سوره را بخواند در مابین این دو وقت ثواب کسی را دارد که در راه خدا به خون خود غلطیده است.
۴) استغفار در سحرگاهان باعث صلوات حقتعالی و ملائکه بر استغفارکننده میشود.
۵) قرائت دعای «اللهم انی اسئلک من بهائک بِاَبْهاهُ و کل بهائک بَهِیٌّ… »در سحرهای ماه مبارک رمضان
۶) خواندن دعای پر فیض ابوحمزه ثمانی در سحرهای ماه مبارک رمضان
((مفاتیح الجنان / ۳۷۳ الی ۳۷۶))
من منتظرش بودم … باکوله باری پراز خطا وتقصیر… یکسال به یکسال خطاهایم را به
امید سفره رمضانت جمع میکنم تا با پاک کن رحمت و کرمت
دوباره سیاهی کوله بارم راپاک کنم….
خدایا… بنده گناهکار تر ازمن داری؟؟؟؟؟بنده ای ناسپاس تر از من داری؟؟
کدامین بنده هات کوله بارش سنگین تراز من است؟؟؟و کدام دلبری مهربان تر از
تو؟؟؟؟؟؟ هر سال سفره رمضانت را پهن میکنی ومرا صدا میزنی که ای کوله
بار سنگین از خطا…..بیا که این گوشه سفره جای توست
بیا که ببخشمت وکوله ات را سبک تر کنم… من تو را نبخشم وسیاهیت را را پاک
نکنم چه کسی می تواند شانه هایت رااز زیر بار خطاهایت نجات دهد؟؟؟؟
خدایا تو ستارالعیوبی ،یک سال دیگر گناهان مرا… خطاهایم را… زشتی هایم را از
چشم خلقت پوشاندی…
وحالا دوباره فرصت نشستن بر سفره ی رمضانت راعطا کردی…
بازپای سفره ات می نشینم وباز شب قدرت را با اشک وناله به صبح می رسانم وباز
سفره را می بندی وباز من می شوم بنده خطاکار… چقدر من بی وفا و تو مهربانی….
که باز دعوتم میکنی که بیااااااااا….. صدبار اگر توبه شکستی باز بیاااااا
خدایا تو رحمانی…….تو رحیمی….تو ستاری… تو رزافی…. تومنانی… توکریمی
شکرت که باز گوشه چشمی به من هم داشتی ودوباره دعوتم کردی
از امام صادق (ع) روایت است که هنگامی که حضرت امام زین العابدین (ع) روزه می گرفت دستور می داد گوسفندی را سر می بریدند، و آن را تکه تکه ساخته و در دیگ می ریختند، آن حضرت در وقت غروب به دیگها سر می زد و در حالی روزه داشت بوی آبگوشت را استشمام می نمود، آنگاه می فرمود: کاسه ها را بیاورید این کاسه را برای فلان کس و دیگری را برای فلان بکشید، و همینطور کاسه ها را پر می کردند تا آبگوشت به اتمام می رسید، آنگاه خود با نان و خرما افطار می کرد.
از ارسطو پرسیدند بهترین سخن كدام است؟ در پاسخ گفت : آنچه موافق عقل باشد، گفتند پس از آن چیست؟ گفت : سخنی كه شنونده بپذیرد، گفتند بعد از آن چه؟ گفت : سخنی كه از سرانجام آن اطمینان داشته باشیم كه ضرری متوجه ما نخواهد ساخت، گفتند بعد از آن چیست؟ گفت : اگر سخن یكی از این سه شرط را نداشته باشد از صدای چهارپایان پست تر است.(از قابوسنامه)
پیامبر صلى الله علیه و آله از پروردگارش در شب معراج پرسید: … پروردگارا رهاورد روزه چیست؟ فرمود: «روزه ، حکمت مى آورد و حکمت، معرفت مى آورد و معرفت، به یقین مى رساند. پس هر گاه بنده به یقین رسید، در این فکر نیست که چگونه صبح کرده است: با تنگ دستى یا توانگرى».
منبع: مراقبات ماه رمضان, محمد محمدی ری شهری, ص75