بر اساس آخرين تحقيقات، در هنگام خنديدن حداقل ميزان 4 هورمون که در زمان استرس و عصبانيت ترشح مي شوند، در بدن ما کاهش مي يابد.
هر انسان بالغ به طور متوسط روزي 17 بار مي خندد و با اين کار به سلامت روان خود کمک مي کند.
مشکلات مختلفي مثل مشکلات اقتصادي، ماشيني شدن زندگي، ترافيک، مشکلات خانوادگي، استرس هاي شغلي و… تاثير منفي بر سلامت روان دارند و خنده يکي از مهم ترين عوامل برطرف کننده تنشها و استرسهاست.
محققان معتقدند بيش از 80 درصد بيماري هاي متداول در زندگي، بيماري هاي روان تني هستند، يعني بيماري هايي جسمي که منشا عصبي و فکري دارند، اما متاسفانه بيشتر مردم اين نوع بيماري ها را با بيماري هاي جسمي محض اشتباه مي گيرند و فقط از دارودرماني استفاده مي کنند. اين در حالي است که خنديدن و داشتن يک روحيه شاد، در درمان اين نوع بيماري ها (حداقل به ميزان 30 درصد) تاثيرگذار است.
حق زبان ، منزّه داشتتن آن از زشت گویى و عادت دادنش به خوبى و هر فروگذاشتن زیاده گویى هاى بیهوده و نیكى به مردم و خوب گفتند درباره آنان است
امام باقر(علیه السلام) می فرمایند زبان تو کلید هر کار خیر و کلید هر کار شر است، لکن آن را زندان کن و آن جایی که به دردت می خورد و سبب نجات تو است بازش کن و در غیر آن در زندان نگه اش دار؛ بسیاری از معصیت ها احتیاج به خرج کردن و مقدمات دیگر دارد و همه جا ممکن نیست اما گناهان زبان در همه جا و بدون هیچ خرجی انجام شدنی است لکن تنها احتیاج به شنونده دارد.
به عنوان مثال: یک مطالعه نشان داد که در 88 فرد مسیحی بزرگسال، تکرار یک دعای کوتاه به مدت 10 دقیقه در روز، در یک دوره زمانی 1 ماهه موجب کاهش علایم افسردگی می شود.
یک بررسی دیگر ثابت کرد که رفتن به اماکن مذهبی مانند کلیسا، 1 بار در هفته یا بیشتر، در پیشگیری از ابتلا به افسردگی نقش دارد. حضور در این اماکن به ویژه برای کودکان از اهمیت بالایی برخوردار است. دراین مطالعه مشخص شد که حضور منظم در کلیسا خطر افسردگی را در کودکان و نوجوانان به میزان 20 درصد کاهش می دهد.
دو مطالعه دیگرنیز حاکی از این است که مدیتیشن و مراقبه به کاهش علایم افسردگی کمک میکند. تمرین های معنوی و دعا همچنین در بهبود بیماری های مزمن نقش دارند. در یک مطالعه بر روی 450 فرد مبتلا به ایدز مشاهده شد که اعتقاد به یک قدرت برتر و ارتباط با او، میزان ابتلا به افسردگی در این بیماران را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد و سبب افزایش امید به زندگی در آنان می شود.
در آن چند عمل مستحبّ است: اوّل: غسل نمودن در آب جارى، و بر سر ريختن سى كف دست آب، كه در تمام طول سال باعث ايمنى از همه دردها و بيماريهاست.
دوم: كفى از گلاب به روى خويش بزند، تا از خوارى و پريشانی نجات يابد و قدرى هم به سر خود بمالد، تا در آن سال از سرسام [در برخى نسخه ها: برسام، به معنى بيمارى سينه] ايمن گردد.
سوّم: دو ركعت نماز اول ماه را بجا آورد و صدقه بدهد.
چهارم: دو ركعت نماز بخواند، در ركعت اول سوره هاى «حمد» و «انّا فتحنا» را و در ركعت دوم سوره «حمد» و هر سوره ديگرى را كه بخواهد بخواند، تا حق تعالى در آن سال بديها را از او دور سازد، و تا سال آينده در پناه خدا باشد.
پنجم: پس از طلوع فجر اين دعا را بخواند:
اللَّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدِ افْتَرَضْتَ عَلَيْنَا صِيَامَهُ وَ أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ اللَّهُمَّ أَعِنَّا عَلَى صِيَامِهِ وَ تَقَبَّلْهُ مِنَّا وَ تَسَلَّمْهُ مِنَّا وَ سَلِّمْهُ لَنَا فِي يُسْرٍ مِنْكَ وَ عَافِيَةٍ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ .
خدايا ماه رمضان رسيد، تو روزه اش را بر ما واجب نموده اى، و قرآن را در آن برای هدايت مردم، و دلايل روشنى از هدايت و شناسايى از باطل نازل كرده اى.
خدايا ما را بر روزه اش يارى كن، و آن را از ما بپذير، و اين ماه را از ما به سلامت دريافت كن، و آن را براى ما از سوى خويش در آسانى و عافيت سالم بدار، همانا تو بر هرچيز توانايى.
ششم: دعاى چهل وچهارم صحيفه كامله را اگر در شب قبل نخوانده بخواند.
هفتم: علاّمه مجلسى در «زاد المعاد» فرموده كه شيخ كلينى و شيخ طوسى و ديگران به سند صحيح روايت كرده اند كه حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود: در ماه مبارك رمضان در آغاز سال، يعنى روز اول اين ماه - چنان كه علما فهميده اند - اين دعا را بخوان، و فرمود: هركه اين دعا را براى رضای خدا، و بدون آميختگى با اغراض ناپسند و ريا بخواند، در آن سال فتنه و گمراهى و آفتى كه به دين يا بدنش ضرر برساند به او نرسد، و حق تعالى او را از شرّ آنچه از بلاها در آن سال واقع مى شود حفظ مى نمايد.
و دعا اين است:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَانَ لَهُ كُلُّ شَيْ ءٍ وَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ بِعَظَمَتِكَ الَّتِي تَوَاضَعَ لَهَا كُلُّ شَيْ ءٍ وَ بِعِزَّتِكَ الَّتِي قَهَرَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ بِقُوَّتِكَ الَّتِي خَضَعَ لَهَا كُلُّ شَيْ ءٍ وَ بِجَبَرُوتِكَ الَّتِي غَلَبَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ بِعِلْمِكَ الَّذِي أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ يَا نُورُ يَا قُدُّوسُ يَا أَوَّلا قَبْلَ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ يَا بَاقِيا بَعْدَ كُلِّ شَيْ ءٍ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَقْطَعُ الرَّجَاءَ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُدِيلُ الْأَعْدَاءَ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي يُسْتَحَقُّ بِهَا نُزُولُ الْبَلاءِ،
در آن چند عمل است :
اول: آنکه طلب هلال کند و بعضى استهلال این ماه را واجب دانستهاند .
دوم: چون رؤیت هلال کرد ،اشاره به هلال نکند بلکه رو به قبله کند و دستها را به آسمان بلند کند و خطاب کند هلال را و بگوید:
رَبِّی وَ رَبُّکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ وَ الْمُسَارَعَةِ إِلَى مَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی شَهْرِنَا هَذَا وَ ارْزُقْنَا خَیْرَهُ وَ عَوْنَهُ وَ اصْرِفْ عَنَّا ضُرَّهُ وَ شَرَّهُ وَ بَلاءَهُ وَ فِتْنَتَهُ
سوم: بخواند دعاى چهل و سوم صحیفه کامله را در وقت رؤیت هلال.
چهارم: مجامعت با حلال خود کند و این از خصوصیات این ماه است و الا در ماههاى دیگر جماع در شب اول مکروه است
پنجم: غسل شب اول ماه کند (و روایت شده که: هر که در شب اول ماه رمضان غسل کند خارش بدن به او نرسد تا ماه رمضان آینده)
ششم: در نهر جارى غسل کند و سى کف آب بر سر بریزد تا با طهارت معنوى باشد تا ماه رمضان آینده
هفتم: زیارت قبر امام حسین علیه السلام کند تا گناهانش ریخته شود و ثواب حجاج و معتمرین آن سال را دریابد
هشتم: از این شب ابتدا کند به خواندن هزار رکعت نماز این ماه به نحوى که در آخر قسم دوم ذکر شد
نهم: دو رکعت نماز کند در این شب در هر رکعت حمد و سوره انعام بخواند و سؤال کند که حق تعالى کفایت کند او را و نگاه دارد او را از آنچه مىترسد
رجوع کنید به مفاتیح الجنان
یکی از مهمترین مشکلاتی که بشر در آخرالزّمان با آن سخت دست به گریبان است، مسائل و مشکلات اقتصادی است. نابسامانی عظیم اقتصادی در سرتاسر جهان به وقوع میپیوندد و زنان از این واقعه شوم، در امان نخواهند بود؛ بلکه بیشترین ضربه را آنها خواهند خورد.
امام صادق(علیه السلام) در بیان نشانههای ظهور میفرمایند: «بعضی از مردان را میبینی که از راه فساد زنان خود ارتزاق میکنند.»
حضرت علی(علیه السلام) در بیان نشانههای ظهور میفرمایند: «زنان در آخرالزّمان به خاطر حرص به دنیا در کسب و کار همسران خود شرکت مینمایند.»
امام علی(علیه السلام) میفرمایند: «ظاهر میشود در آخرالزّمان که بدترین زمانهاست، زنانی که در عین لباس پوشیدن لخت و عور هستند.»
منبع:
محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص 259.
لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص 428
١ـ با طهارت و وضوء بودن.
٢ـ رو به قبله بودن افضل است.
٣ـ اقرار به گناه و عصیان.
٤ـ خویشاوندان و دردمندان را در نظر داشتن
. ٥ـ اعتقاد به خدا و صفات او.
٦ـ حسن ظن به خدا.
٧ـ خشوع و توجّه به معانی.
٨ـ اندیشه و تفكر و پند گرفتن از مضمون و محتوای دعا.
٩ـ تصفیه باطن از آلودگی.
10 ـ اخلاص.
حضرت علاّمه حسن زاده آملی حفظه الله مى فرمايند: بعد از نماز صبح جمعه 17 شهريور 1348 در حال توجه نشسته بودم ، پس از برهه اى بدنم به ارتعاش آمد ولى خفيف بود.
بعد از چند لحظه اى شنيدم شخصى با زبانى بسيار شيوا و شيرين اين آيه كريمه را قرائت مى كند :
انّ الله و ملائكته يصلّون على النّبى يا ايّها الّذين آمنوا صلّوا عليه و سلّموا تسليما .
ولى من آن شخص را نمى ديدم ، و من هم با شنيدن آن آيه صلوات مى فرستادم . در آن حال يكى به من گفت : بگو يا رسول الله و من پى در پى مى گفتم يا رسول الله ، و پس از آن با جمعى از مخلوق خاص محشور شدم كه گفت و شنود بسيارى با هم داشتيم .
بعد از آن كه از آن حال باز آمدم متنبه شدم كه تلاوت آيه فوق از اين جهت بود كه روز جمعه بود، و ذكر صلوات در اين روز بسيار وارد شده است .
واژه تنبلي که گاهي به جاي واژه هاي ديگري مانند: کسالت، تن پروري، راحت طلبي، بطالت، سستي وفتور به کار مي رود، از رذايل اخلاقي است ونشانگر کراهت از کار، کاهلي، تن آسايي، طفره رفتن واز کار در رفتن و مشابه آنها است.
تنبلي و راحت طلبي يکي از مصداق هاي بزرگ هواي نفس و مانع بزرگي براي خودسازي و پيشرفت در زندگي است. شما اگر بخواهيد خودسازي کنيد، بايد بدانيد که با راحت طلبي و تنبلي هرگز به اين کار موفق نمي شويد. حتما بايد با راحت طلبي جهاد کنيد و اين مانع بزرگ را از سر راه خود برداريد.
در روایتی که مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار، جلد 94، صفحه 73 آورده است، امام رضا (ع) در جمعه آخر ماه مبارک شعبان خطاب به اباصلت اعمالی را که برای آماده شدن و استقبال از ماه مبارک رمضان شایسته است انسان آن را انجام دهد، چنین برشمرده است:
1. زیاد دعا کردن َ (أَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ).
2. زیاد استغفار کردن (وَ الِاسْتِغْفَارِ).
3. زیاد تلاوت قرآن کردن (فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآن).
4. توبه از گناهان (وَ تُبْ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکَ).
طبق روایت امام رضا(ع) چهار عمل مذکور باعث می شود انسان با اخلاص وارد ماه مبارک رمضان شود.
5. ادای تمام امانت¬هایی که به گردن انسان است (َ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِی عُنُقِکَ إِلَّا أَدَّیْتَهَا)
6. بیرون ریختن تمام کینه هایی که از مومنین در قلب انسان وجود دارد (وَ لَا فِی قَلْبِکَ حِقْداً عَلَى مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَه)
7. ریشه کن کردن گناهان از دل (وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَکِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ)
8. تقوای الهی پیشه کردن (وَ اتَّقِ اللَّهَ)
9. توکل بر خدا در امور پنهان و آشکار (وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ فِی سِرِّ أَمْرِکَ وَ عَلَانِیَتِهِ)
10. زیاد خواندن این دعا: اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ.
نمازهای مستحبی روزانه «نوافل یومیه» را به خود واجب كرده بود و تا آخر عمر آن را بجا می آورد. ادعیه و مناجات و قرائت قرآن همراه با تأمّل و حال معنوی به ویژه سحرگاهان از كارهای روزانه اش به شمار می رفت و این عمل را به صورت دستورالعمل اخلاقی به دیگران نیز توصیه می كرد. آن را دستورالعمل استادش مرحوم آیت الله شیخ مجتبی قزوینی به دیگران هم می دانست. او آیت الله محمدباقرملکی میانجی از جمله شخصیت های بزرگ جامعه اسلامی بود که روحش شاد باد
نهضت جنگل، قیامی مردمی بود که در یکی از حساس ترین دوره های تاریخی ایران شکل گرفت. این نهضت، از جنگل های گیلان آغاز شد و سپس روستاها و شهرهای این استان را دربرگرفت و هفت سال ادامه یافت. رهبر نهضت جنگل، میرزا کوچک خان، طلبه آزادمنش و انقلابی و فردی فروتن، خوش برخورد و پای بند به اجرای دستورهای دینی بود. نهضت جنگل با حمله نیروهای دولتی سرکوب شد، ولی نام میرزا و مقاومت های مردانه اش در برابر ستم و تجاوز، در خاطر مردم ایران زنده و جاوید ماند و الگویی برای مبارزان بعدی گردید.
مجله الکترونیکی چارقد: هنگامی که در سال 1265 هجری شمسی، در خانوادهی حاج سید محمدعلی امینالتجار اصفهانی، دختری به دنیا آمد، هیچکس گمان نمیکرد که روزی مقام و منزلت علمی و عرفانی او به جایی برسد که بزرگانی از علما و عرفا حضور در محضر این دختر را مایه فیض و افاده بدانند و علما و دانشمندان بسیاری از کشورهای اسلامی برای دیدار و گفتگو، به نزد وی بیایند.
حاجیهخانم سیده نصرت بیگم امین، که اکنون با نام بانو امین شناخته شده است، فرزند پدری مومن و سخاوتمند و مادری متعبد و خیرخواه بود که پس از سه فرزند پسر، به دنیا آمد.
در حالیکه فضای فرهنگی حاکم بر آن زمان به گونهای بود که کمتر خانوادهای به خود اجازه میداد که دخترش را برای کسب علم و دانش به مدرسه یا مکتب بفرستد و حتی بسیاری فراگیری خط و خواندن و نوشتن را برای دختران جایز نمیدانستند، با روشنبینی و تشویق مادر بزرگوار خانواده، سیده نصرت چهارساله برای آموزش قرآن و یادگیری خواندن و نوشتن، در فضایی همراه با رعب مکتبخانهها و خانم معلم پیری که همیشه چوب بلند تنبیه در دست داشت و نصرت کوچک را «گوشت ناپز» میپنداشت، راهی مکتب میشود.
این بانوی شریف که نسب پاکش با سی واسطه به امام علی بن ابیطالب (ع) میرسد، همزمان با تحصیل علم، در سن 15 سالگی با پسرعموی خود به نام «حاج میرزا» و ملقب به «معینالتجار»، که از بازرگانان سرشناس اصفهانی بود ازدواج میکند. این در حالی است که پذیرش مسئولیت سنگین خانهداری و پرورش فرزندان، هیچگاه مانع از ادامه تحصیل وی نمیشود. حتی مرگ هفت فرزند خویش را ابتلا و آزمایش الهی دانسته و اجازه نداد که این قبیل مسائل مانع کسب فیوضات علمی او شود.
از پشتکار این بانوی بزرگ در امر فراگیری علم چنین نقل کردهاند که در زمان جنگ جهانی اول، دو فرزند کوچک او به فاصله چند روز فوت کردند و به همین دلیل استادشان آیتالله نجف آبادی سه روز درس را تعطیل میكنند و به خانهشان نمیروند؛ روز چهارم بانو امین، به دنبال استاد میفرستند و وقتی ایشان میآیند، علت تعطیلی درس را سوال میکنند. آیتالله نجف آبادی میگویند كه من شرمم میشود كه بچهتان تازه از دنیا رفته برای درس بیایم و بانو امین پاسخ میدهد: من پیش خدا شرمم میشود كه سه روز است چیزی نخواندهام. خدا یك چیزی به من داد خودش هم گرفت.
نکتهي قابل توجه و مهم آن است که بانو امین، به گونهای برنامهریزی نموده بود که برنامه تحصیل و تعلیم ایشان در منزل مهیا میشد و همزمان با مطالعات مستمر و نوشتن کتابهای مختلف در منزل و رسیدگی به امور خانه، در صورت لزوم با علماء هم دیدار و مباحثاتی داشت.
بانو امین علاوه بر کسب علم و رسیدگی به امور خانه، توجه بسیاری به مسائل روز داشته و با هوشیاری تمام نسبت به این امور واکنش نشان میدادند. برای مثال میتوان به نوشتن کتاب «روش خوشبختی» توسط وی اشاره نمود. این کتاب در زمانی نوشته شد که رضاخان پهلوی تمام توان خود را برای نابودکردن ارزشهای اسلامی به کار گرفته و در سال 1310 مقدمات کشف حجاب را فراهم نموده بود و در سال بعد، پس از برگزاری کنگرهی زنان شرق، به طور رسمی کشف حجاب نمود.
در این شرایط سخت بود که بانو مجتهده امین با نگاشتن کتاب «روش خوشبختی و توصیه به خواهران ایمانی» خطاب به زنان مسلمان متذکر میشود که اگر زنان یك جامعه، كه از اركان آن هستند، فاسد بشوند، جامعهای را به فساد میكشند، مخصوصا اگر فساد یا گناهشان علنی باشد.
هم چنین در شرایطی که رضاخان با شعار تجددخواهی و تاکید بر ناسیونالیسم، سعی داشت به تحقیر و حتی محو آثار تمدن و فرهنگ اسلامی بپردازد، سیده نصرت، با نام مستعار « بانوی ایرانی» شروع به نوشتن کتب خود، با مضامین شرعی و اسلامی، کرد تا نشان دهد که بانوی ایرانی، بانویی است كه در دوران اسلامی، زندگی جدید و واقعی خود را شروع كرده و پس از ورود اسلام به ایران بوده که زمینهی رشد و کمال زنان مهیا شده است.
از این بانوی بزرگوار تالیفات گوناگونی بر جای مانده که میتوان به «مخزنالعرفان» با موضوع تفسیر قرآن مجید در 15 جلد، «نفحات الرحمانیة» که به زبان عربی نگاشته شده، «سیر و سلوک» با موضوع روش اولیا و طریق سیر سعدا «معاد»، «اربعین هاشمیه»، « مخزن اللئالی» در وصف فضایل امام علی بن ابیطالب(ع) و… اشاره نمود.
بانو مجتهده امین، با توجه به شناختی که از ارزش تعلیم و تعلم داشت، علاوه بر کسب علم، به موضوع علمآموزی دختران و بانوان، توجه نموده و علیرغم نامساعد بودن وضعیت اجتماعی آن زمان، در سال 1344 حوزهای به نام «مکتب فاطمه(س)»، ویژهی بانوان تاسیس نمود که در آن، به تدریس رشتههای فقه، اصول، حکمت، عرفان، فلسفه و… میپرداخت و حدود 600 تا 1000 شاگرد را جذب کرده بود. این مکتب، نه تنها از شاگردان شهریهای دریافت نمیکرد، بلکه تمام هزینههای آن، توسط خود حاجیه خانم امین پرداخت میشد.
سیده نصرت، علاوه بر «مکتب فاطمه»، با توجه به شرایط بد فرهنگی برای تحصیل دانشآموزان دختر در مدارس، اقدام به تاسیس دبیرستانی دخترانه کرد و به این طریق راه را برای ادامهی تحصیل دختران در خانوادههای مذهبی میسر نمود.
فعالیت حوزه «مکتب فاطمه» و این دبیرستان، به تدریج توانست جریان و نهضتی علمی-فرهنگی را در میان قشر زنان ایجاد نماید.
توصیهی این بانوی فرهیخته به زنان و دختران چنین بود که مشکلات دوران تحصیل را تحمل کنند و درس را ادامه دهند، زیرا کمبود افراد متعهد و آگاه در بسیاری جوامع به خوبی حس میشود.
بانو مجتهده امین، خود به خوبی به این توصیه عمل نموده تا جاییکه توسط تعدادی از آیات عظام و مراجع زمان خود مانند آیتاللهالعظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی (موسس حوزه علمیه قم)، آیتاللهالعظمی آقا سیدمحمدكاظم شیرازی، آیتالله ابراهیم حسینی شیرازی اصطهبناتی، آیتالله شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی، حجةالاسلام والمسلمین حاج شیخ مرتضی مظاهری نجفی اصفهانی به اخذ درجه اجتهاد و روایت نایل شد.
همچنین مرتبه علمی وی به جایی رسید که حتی دانشمند و فقیه بزرگ اهلبیت، آیتالله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی، از خانم امین، درخواست اجازه روایت نمود و ایشان در قسمتی از این اجازه نامه چنین نوشته است: «پس از استخاره به ایشان اجازه دادم كه روایت كند از من هر چه را كه روایتش برای من صحیح است از كتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه و غیره، اینها كه از تالیفات شیعه، آنچه اصحاب، از غیر شیعه روایت كردهاند، به جمیع طرقی كه معلوم و در خود مضبوط است.»
روز جهانی محیط زیست ، طبیعت ، آلودگی ، جنگل ، آلودگی هوا ، آب ، … هر روز درختان بسیاری با قساوت ، قلع و قمع می شوند و آب ها به هدر رفته و آلوده میشوند . بیایید در حفظ محیط زیستمان کوشا باشیم .
از دیرزمان ارادت بسیاری بین علامّه طباطبایی و حضرت امام خمینی رحمه الله برقرار بوده است؛ چرا که هر دو از هوا و هوس به دور بودند و نسبت به یکدیگر احترام می گذاشتند. «رابطه دوستانه آن دو بزرگوار از قدیم برقرار و علامّه نسبت به حضرت امام احترام قائل بود. وی نسبت به اوضاع جامعه بسیار ناراضی و از شاه و رژیم او منزجر بود. یک بار به ایشان گفته شد که شاه تصمیم گرفته است دکترای فلسفه به شما بدهند. ایشان خیلی ناراحت شدند و اعلام کردند به هیچ وجه تن به قبول چنین چیزی نخواهند داد… و در پایان، پس از اصرار زیادِ رئیس دانشکده الهیات آن زمان گفتند: «من از شاه هیچ ترسی ندارم و حاضر به قبول دکترا نیستم».
منبع: حوزه نت
جنگ سایبر یعنی ایجاد اختلال، اگر نگوییم نابودی کامل، در سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی که دشمن برای “دانستن” خود به آنها تکیه می کند، یعنی اینکه او کیست؟ کجاست؟ چه کاری را در چه زمانی می تواند انجام دهد؟ چرا میجنگد؟ چه تهدیداتی در اولویت قرار دارند؟ و غیره.
در جنگ سایبر تلاش می شود تا همه چیز را درباره دشمن بدانیم و در عینحال نگذاریم او هیچ چیزی درباره ما بداند. به بیان دیگر، هدف اصلی در جنگ سایبر بر هم زدن “موازنه اطلاعات و دانش” به نفع نیروهای خودی است، بویژه اگر “موازنه توان رزمی” وجود ندارد، بنابراین در جنگ سایبر می توان با بهرهگیری از دانش برتر، ضعف سرمایه و نفرات کمتر را جبران کرده و به پیروزی قاطع دست یافت.
منبع: سایت دانشجو
دکتر محمود بروجردی، داماد حضرت امام نقل می کند: خاطراتی از حضور امام در مراسم عقد و ازدواج دارم. امام همیشه نائب یا وکیل زن می شدند. آن روزی که این افتخار نصیب من شد که با این بیت شریف وصلت کنم، ایشان در منزل حاج آقا مصطفی تشریف داشتند. آیت الله حاج علی آقا صافی(اخوی آیت الله حاج آقا لطف الله صافی، عضو سابق فقهای شورای نگهبان) نماینده من شدند و خطبه عقد را خواندند.
من هم آن طرف اتاق، تقریبا رو به رویشان نشسته بودم. بعد ایشان دعا کردند. در مراسم عقد دخترم هم در خدمت امام بودیم، ایشان خیلی دعا کردند. هم برای دخترم و هم برای دامادم یکی از مسائلی که ایشان خیلی در نصایحشان می فرمودند، این بود که توکل به خدا داشته باشند و در زندگی آنان گذشت داشته باشند. زن و شوهر ممکن است با هم اختلاف داشته باشند. اگر هر دو یک سنگ باشند و هیچ کس از موضع خودش عدول نکند، همیشه این اختلاف باقی خواهد ماند. ولی اگر یکی کوتاه بیاید، دیگری اصلاح خواهد شد توکل کردن به خدا هم برای جهان مادی است و هم برای آن دنیا (دنیای معنوی). وقتی انسان به خدا توکل کرد، همه چیزش بر آن مبنا استوار خواهد شد.
مسئله ای که امام (ره) خیلی بر آن تأکید داشتند و حساسیت زیادی در مورد آن به خرج می دادند نماز اول وقت بود. این را پدرم هم نقل می کردند که ایشان از همان نوجوانی و جوانی، اول وقت به نماز می ایستادند.
در روزگاران قدیم مردی ثروتمند و غنی وجود داشت که با وجود بی نیازی اش از مال و منال دنیا همیشه پر از اضطراب و دلواپسی بود .
با اینکه از همه ثروت های دنیا بهره مند بود هیچ گاه شاد و خوشحال دیده نمی شد .
او خدمتکار جوانی داشت که ایمان درونش موج می زد .
و همیشه تنها کسی که به او امید به زندگی می داد همین خدمتکار جوان و مومن بود .
روزی خدمتکار وقتی دید مرد تا حد مرگ نگران است به او گفت :
ارباب آیا حقیقت دارد که خداوند پیش از به دنیا آمدن شما این جهان را اداره می کرد؟
او پاسخ داد : بله همین گونه بوده که می گویی …
خدمتکار جوان دوباره پرسید :
آیا درست است که خداوند پس از آنکه شما دنیا را ترک کردید آنرا همچنان اداره می کند؟
ارباب ثروتمند پاسخ داد : بله همینطور خواهد بود …
خدمتکار با لبخندی زیبا بر روی لبانش گفت:
پس چطور است به خدا اجازه بدهید وقتی شما در این دنیا هستید او آنرا اداره کند؟
به او اعتماد کن وقتی تردیدهای تیره به تو هجوم می آورند
به او اعتماد کن وقتی که نیرویت کم است
به او اعتماد کن زیرا وقتی به سادگی به او اعتماد کنی
اعتمادت سخت ترین چیزها خواهد بود
پروفسور «ام - اس - اگوانی » ، متخصص امور ایران و رئیس دانشگاه جواهر لعل نهرو می گوید:
«آیت الله خمینی تنها کسی بود که از سال 1342 تا رحلتش سازش نکرد. هیچ فرد دیگری در قرن حاضر قادر به ایجاد تغییراتی بنیادی در جامعه ایران همچون معظم له نبوده است.»
وی در مقایسه دوران انقلاب با زمان شاه اظهار می دارد: «رژیم شاه از مردم و حمایتشان دور بود، اما آیت الله خمینی با جلب حمایت توده مردم پیروز شد و بعد از سالیان طولانی، آموزش های اسلامی را عملا وارد زندگی مردم کرد. و مهم ترین دستاورد ایشان احیاء احترام و اعتماد به نفس در مردم بود. او تنها رهبری است که توانست جنبش را بر اساس ایدئولوژی و مذهب بنیانگذاری کند که هیچ یک از رهبران انقلاب های جهان نتوانستند به آن دست یابند
خورشید بی غروب، محمد سپهری، ص 86.
دکتر غیاث الدین صدیقی، متفکر آزاد اندیش انگلیسی و عضو پارلمان مسلمانان انگستان می گوید: «شخصیت امام رحمه الله تاثیر عمیقی بر دنیای جدید و به خصوص بر امت اسلامی داشته است.
مدت ها بود که ما رهبری نداشتیم که آنچه را می گفت تاثیر داشته باشد. به نظر من این مهم ترین خصوصیت امام خمینی رحمه الله بود، مردم احساس می کردند که هر آنچه ایشان انجام می دادند، هیچ دلیلی جز برای عزت اسلام و کیان اسلامی نداشت. این مهم ترین دستاورد و این ویژگی شخصیت او بود. در جامعه اسلامی خیلی معمول شده است که هرگاه چیزی مطابق معمول وخوب پیش نرود مردم می گویند: «ما یک خمینی لازم داریم.»
او نوعی استاندارد اخلاقی و رهبری در جامعه مسلمانان بنیان نهاده است و هرکسی که می خواهد برای خود کسی بشود، باید خصوصیت امام خمینی رحمه الله را داشته باشد
امام خمینی رحمه الله درحدیث دیگران، ص 92.
از « امانت » تعابیر مختلفی شده است.
تصوف می گوید « عشق » است . مولوی می گوید « اراده » است . جمعی از علما « علم » دانسته اند و بعضی « ولایت » ، گروهی هم معتقدند که منظور از امانت مشخص « حضرت علی(ع) » است……
اما چرا قرآن خود این کلمه را مشخص بیان نکرده است ؟
چون این ویژگی زبان معجزه آسای قرآن است که کلمه ای انتخاب می کند که می توان معانی گوناگونی را از ابعاد مختلف آن استخراج کرد که در عین اینکه هیچکدام ( به تنهایی ) درست نیست ، همه درست هم هست.
چرا که امانت همه امکاناتی است که در خداوند است نه در سطح او و همه امکاناتی که در موجودات دیگر نیست و خاص انسان است و دلیل برتری و فضیلت او .
امانت مجموعه همه اینهاست ………. که به انسان سپرده شده اند.
امانت عبارت از آن ماده است که در وجود آدمی وارد شده و می تواند او را به سر حد عالی و مطلق تکامل قابل تصور در جهان برساند.
پس اراده ، اختیار ، آگاهی و شعور ، قدرت خلاقیت ، عشق ، معرفت ، حکمت و همه اینها و بسیاری چیزهای دیگر که ما هنوز نمی شناسیم و در انسان آینده می تواند تحقق و تجلی پیدا کند ، جزو « امانت » است.
( تاریخ و شناخت ادیان ،علی سریعتی، ص ۳۰۷ )
فراموش نکن: هر نوع عملی که بر اساس ایمان باشد، مورد لطف خداوند است!
یادت باشد: کره زمین صرفاً مکانی موقت برای آموزش و تعلیم ما است!
فراموش نکن: شادی ها، غم ها، لذت ها و دردها هر کدام به نوبه خویش به ما کمک می کنند که تکامل روحی خود را به سهولت انجام داده و به رشد بیش تری نائل آییم!
یادت باشد: یک قانون در طبیعت حاکم است! با ارتکاب به گناه، تمام تلاش ها و کوشش های قبلی مان از بین خواهند رفت!
عشق، آینه را ماند. وقتی کسی را دوست می داری تو آینه ی اویی و او آینه ی توست و با انعکاس عشق، تو و او بی نهایت را به تماشا می نشینید!
ما همه یک علت هستیم. شرایط خاص ما در نتیجه افکار و عقاید ما شکل می گیرند و زمانی که ما تغییر کنیم، شرایط نیز تغییر خواهند کرد.
تا زمانی که درسمان را در مورد حرفه، بدهکاری و یا دوستانمان نیاموخته باشیم یا در همان کلاس می مانیم و یا همان درس را به شکل دیگری تجربه خواهیم کرد و در واقع این، رسم زندگی است.
زندگی اول با یک سنگ کوچک به ما هشدار می دهد و اگر توجهی نشان ندهیم با سنگی بزرگ تر محکم بر سرمان می کوبد و اگر باز هم اهمیت ندهیم این بار با تخته سنگ به سراغمان می آید. اگر خالصانه گذشته خود را مرور کنیم، متوجه علایم هشدار دهنده ای می شویم که با سهل انگاری نادیده گرفته شده اند و باز هم در کمال پر رویی و وقاحت می گوییم: «چرا من؟»
افرادی که بیش ترین وقت خود را صرف زندگی دیگران میکنند (مشاوره، راهنمایی و …)، از رسیدن به زندگی خود باز میمانند.
کسانی که میگویند « من نباید این راز را فاش کنم اما فقط به تو میگویم » دقیقاً راز شما را نیز به همین صورت برای دیگران بازگو مینمایند.
گفتن حقیقت مهم است، این مهم نیست که ما راست میگوییم و دیگران اشتباه میکنند.
هیچ هدفی بدون طی کردن مسیر و راه آن دست یافتنی نیست.
کسانی که سر خود را مانند کبک در برف فرو میبرند در واقع لگد دیگران را به جان میخرند.
فقط چند دقیقه از وقتمون رو می گیره
اما به جاش “نماز اول وقت ” چیز دیگه است . . .
دیدی وقتی با یکی که دوستش داری قرار می گذاری؛ اگه دیر بیاد سر قرار چه حالی
بهت دست میده . . .
ولی اگه وقتی تو میری سر قرار ببینی اون زودتر از تو اونجا حاضره چه حس خوبی
نسبت بهش پیدا می کنی ؟
بذار خدا هم تو رو اینطوری ببینه . . .
از ما، عمل چندانی نخواسته اند! مهم تر از عمل کردن، “عمل نکردن” است!
تقوا یعنی “عمل گناه ” را مرتکب نشدن!
همه میپرسند چه کار کنیم؟ من میگویم : بگویید چه کار نکنیم؟
و پاسخ اینست:گــــــــنــــــــــــاه نــــکــنــیــد.
شاه کلید اصلی رابطه با خدا ” گــنــاه نــکــردن ” است.
آیت الله بهجت
نیاز نیست که ایمان خود را فریاد کنم،
این درختان (که با هزار زبان ) گنگ و خاموشند ،
و این خاک پر گل و ریحان ،
که گوشهای دراز علف را هر سو پهن کرده است .
خود از هر خطیبی گویاترند ،
این ستارگان ، با فروغ بی پایان ،
همه لب فرو بسته اند ،
و تپه ها و دشت ها دم فرو برده اند .
اما همه بی زبان از خدا سخن می گویند .
چارلز هنسن تاون
داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشینهای شیراز رو سوار شدیم.
یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود، اون موقع هم که روسری سرشون نمیکردن!
هی دقیقهای یکبار موهاشو تکون میداد و سرشو تکون میداد و موهاش میخورد
تو صورت من. هی بلند میشد میشست، هی سر و صدا میکرد.
میخواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه.
برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته
(خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش)
گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟
بردار یکی بشینه.
نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه!
برخی از بزرگان گفتهاند: افتتاح سورههای قرآن با بسم الله و آغاز شدن کتاب خداوند با سوره فاتحه و قرار گرفتن بسم الله در ابتدای این سوره، دلیل قاطع است بر وسعت رحمت خداوند. دقت در همین امر بهترین و مؤثرترین درمان درد ناامیدی است. توجه به این مسأله که منشأ نزول قرآن همانا رحمت واسعه الهی است، مستلزم آن است که رهروان حقیقت در قبول امتثال امر الهی تعجیل کنند و از اکراه و سستی بپرهیزند تا امیدشان قویتر گردد و ایمان و یقین داشته باشند که خداوند با قرار دادن بسم الله در آغاز قرآن و سوره فاتحه و توصیف ذات خود با رحمن و رحیم چگونه میشود که بر بندگان خود رحم نفرماید.
آوردهاند که: سائلی بر در عمارتی با شکوه رسید و چیزی خواست، بر خلاف انتظارش چیز کمی به او دادند. تبری آورد و خواست آن بارگاه را خراب کند. پرسیدند: چرا چنین میکنی؟ به صاحب عمارت گفت: یا خانه مطابق عطایت بساز و یا این که فراخور عمارت و درگاهت عطا کن. این بخشش اندک با این در بزرگ نمیسازد
یکی از مردم ژاپن که به اسلام گروید در بخشی از نامهاش مینویسد: بسیاری از مردم ما در ژاپن در واقعه هیروشیما و نابودی و مجروح و مقتول شدن هزاران انسان، حتی ادیان خود را از دست دادند زیرا این حمله وحشیانه از سوی کشوری به ما صورت گرفت که از خدا و از مسیح و مذهب دم میزد ـ یعنی آمریکا ـ جمعی از در گذشتگان آن فاجعه از نزدیکان خود من بودند لذا من از جنگ و خشونت نفرت دارم و به رحم و عدالت و احسان و ایمان به خدای رحیم و عادل کشش دارم… برای من بیان شد که نخستین آیهای که بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد، بسم الله الرحمن الرحیم است که در آن دو بار از رحمت خداوند سخن به میان آمده است و یکصد و چهارده بار در قرآن تکرار گردیده و هر مسلمانی علاوه بر ضرورت قرائت آن در نمازهایش قبل از شروع هر کار باید بسم الله الرحمن الرحیم بگوید… و من برای همین امور حیاتی مسلمان شدهام.
منبع:سبطین
خاطره پدر علامه مجلسی؛ درباره استجابت دعای والدین در حق فرزند، به عنوان یک شاهد تاریخی، بسیار قابل تأمل است. آن جناب میگوید:
در سحرگاهی پس از به پایان رساندن نماز شب و به هنگام مناجات با پروردگار، حال خوشی دست داد که دریافتم اگر در آن هنگام درخواستی نمایم، اجابت خواهد شد. اندیشیدم که چه دعا و درخواستی نمایم که ناگاه صدای گریه محمد باقر از گهوارهاش بلند شد. بی درنگ گفتم: «پروردگارا، به حق محمد و آل محمد (صلوات الله علیه و آله) این کودک را از مبلّغان دینت، ناشران احکام پیامبرت و از یاران امام زمانت قرار ده و در این راه او را به توفیقهای بی پایان نایل گردان!»
سرافرازی شیعه در طول تاریخ مدیون تلاشهای احیا گرانه علامه محمد باقر مجلسی؛ است.
از این رو والدینی که میخواهند در «تربیت مهدوی» فرزندانشان موفق باشند و فرزندانی عاشق خدا، قرآن و اهلبیت: تربیت نمایند و آن گاه مهدی یاورانی رشید را به تاریخ بشر هدیه نمایند، باید از عامل دعا در حق فرزندانشان کمال استفاده و بهره را ببرند.
منبع: خانواده و تربیت مهدوی، آقا تهرانی و حیدری کاشانی
حقيقت اين است که مردان ا ز زنان حسودترند اما مردان بسترهاي اجتماعياي دارند كه حسادت خود را به عنوان رقابت جلوه دهند؛ در حالي که زنان معمولا از چنين امکاني محروماند؛ مثلا اگر مردي اتومبيلاش را عوض كند، ميتواند بگويد که اتومبيل جديد امكاناتاش بهتر از اتومبيل قبلي است اما اگر زني گردنبندش را عوض كند، معمولا اطرافيان ميگويند انگيزهاش چشم و همچشمي با ديگران بوده است!
منبع:www.salamat.com
در درجه اول، بايد نحوه تفکر و نگرش خود را تغيير دهيم. بايد در خودمان انگيزه ايجاد کرده و اثرات منفي حسادت را به خود يادآوري کنيم. بايد متوجه منافع حسادت نکردن باشيم؛ منافعي مانند داشتن يک زندگي توأم با آسايش. سبکي و زشتي اين ضعف و حرکات ناشي از آن را مرتبا به ياد آوريم. به خودمان تلقين کنيم که هرگز نسبت به هيچکس حسادت نکنيم. به نعمتها و امتيازها و نقاط مثبت خودمان بيشتر توجه کنيم. روي ارزشها تعمق کنيم و از خودمان بپرسيم که اصلا موضوع مورد فکر ما چهقدر ارزش دارد؟ با کار کردن روي عدم دلبستگي، حسادت خودمان را فرو بنشانيم. به عدالت خداوند و استحقاق خودمان بينديشيم. از رقابتهاي بيثمر بپرهيزيم. وقتي دچار حسادت ميشويم آن را مديريت کنيم؛ به اين ترتيب که تواناييهاي خودمان را شناخته و در جهت آن حرکت کنيم و اگر نتيجهاي حاصل نشد، از روانشناس يا روانپزشک کمک بگيريم تا مشکلمان ريشهيابي و راههاي رفع آن روشن شود.
در درجه اول، بايد نحوه تفکر و نگرش خود را تغيير دهيم. بايد در خودمان انگيزه ايجاد کرده و اثرات منفي حسادت را به خود يادآوري کنيم. بايد متوجه منافع حسادت نکردن باشيم؛ منافعي مانند داشتن يک زندگي توأم با آسايش. سبکي و زشتي اين ضعف و حرکات ناشي از آن را مرتبا به ياد آوريم. به خودمان تلقين کنيم که هرگز نسبت به هيچکس حسادت نکنيم. به نعمتها و امتيازها و نقاط مثبت خودمان بيشتر توجه کنيم. روي ارزشها تعمق کنيم و از خودمان بپرسيم که اصلا موضوع مورد فکر ما چهقدر ارزش دارد؟ با کار کردن روي عدم دلبستگي، حسادت خودمان را فرو بنشانيم. به عدالت خداوند و استحقاق خودمان بينديشيم. از رقابتهاي بيثمر بپرهيزيم. وقتي دچار حسادت ميشويم آن را مديريت کنيم؛ به اين ترتيب که تواناييهاي خودمان را شناخته و در جهت آن حرکت کنيم و اگر نتيجهاي حاصل نشد، از روانشناس يا روانپزشک کمک بگيريم تا مشکلمان ريشهيابي و راههاي رفع آن روشن شود.
منبع:www.salamat.com
احکام اسلام باید پیاده شود، منتها از مسئولان شروع می شود. اگر مسئول پایبند به اسلام باشد و قانون اسلامی را پیاده کند دیگران هم از او یاد می گیرند، می شود «الناس علی دین ملوکهم»… اما اگر مسئولان اسلام را پیاده نکردند مردم هم اسلام را پیاده نخواهند کرد، هر چه هم عمر بگذرد اسلام پیاده نمی شود و آثار پیاده نشدن اسلام هم ظاهر می شود. زنها حجاب را رعایت نمی کنند، مردم نماز نمی خوانند و روزه نمی گیرند.
آیت الله خوشوقت (ره)
آیة الله العظمی بهجت حفظه الله :
دعاى تعجيل فرج دواى دردهاى ما است، در روايت است كه: در آخر الزمان همه هلاك مىشوند، « إِلاّ مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ. »(1) مگر كسانى كه براى [تعجيل] فرج دعا كنند.
ائمّه ى ما ـ عليهمالسّلام ـ با اين بيان خيلى به اهل ايمان و شيعيان عنايت كرده اند تا خود را بشناسند. علامت گذارى براى آنها است، يعنى اگر براى فرج دعا مى كنيد، علامت آن است كه هنوز ايمانتان پا برجاست.
دستورهاى عجيب و غريب ديگر هم داده اند، زيرا در آخرالزمان گرفتارى اهل ايمان خيلى سخت مى شود به حدّى كه در روايت آمده است:
« بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا. »(2) بعد از آن كه زمين از جور و ستم پر مى شود.
و شايد در روايت وارد شده باشد كه: « يُنْكِرُهُ أكْثَرُ مَنْ قالَ بإِمامَتِهِ! »(3) بيشتر كسانى كه اعتقاد به امامت آن حضرت دارند، او را انكار مىكنند.
يعنى بيشتر مردم از اعتقاد وايمان به امامت بر مى گردند.
هم چنين فرموده اند كه در آخرالزمان اين دعاى فرج را كه دعاى تثبيت در دين است، بخوانيم:
« يا أللّهُ، يَا رَحْمانُ، يَا رَحيمُ، يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دينِكَ. »(4)
اى خدا، اى رحمت گستر، اى مهربان، اى زير و رو كننده ى دلها، دل مرا بر دينت ثابت و استوار گردان.
يعنى آن مرتبه اى از ايمان را كه به من منّت نهادى، حفظ كن، نه اين كه مسلمان باشد و به همان باقى باشد، چون اين معنا تثبيت در دين نيست.
اين توسّلات، عزادارىها، سوگوارىها و زيارت قبور اهلبيت ـ عليهمالسّلام ـ علامت آن است كه اهل ايمان به آنها اتّصال و الصاق دارند و هنوز از آنها منحرف نشده اند؛ لذا كفّار و دست نشانده هاى آنها دستور داشتند كه بين مسلمانان و قرآن ـ تا چه برسد به مساجد و تكايا و مجالس عزا و روضه خوانى ـ جدايى بيندازند، زيرا همه ى اينها ضدّ خواسته هاى سلاطين جور بود، لذا فرمان هدم قبور يا تعطيلى مجالس روضه خوانى را دادند.
روز هشتم ماه شوّال كه روز هدم قبور ائمه ى بقيع ـ عليهمالسّلام ـ است قاعدتا روز تعطيلى حوزه ى علميه نجف بود، ولى ما كم كم عادت كرديم و براى ما عادى شد.!
پی نوشت ها :
1. عبارت حديث به اين صورت است: « إِلّا مَنْ دَعا بِدُعاءِ الْغَريقِ »؛ (مگر كسى كه دعاى غريق را بخواند.) ر.ك: بحار الانوار، ج 52، ص 133 و 148؛ ج 92، ص 326؛ اعلام الورى، ص 432؛ الصراط المستقيم، ج 2، ص 228؛ غيبة النعمانى، ص 159؛ كمال الدين، ج 2، ص 348 و 351؛ منتخب الانوار، ص 80، مهجّ الدّعوات، ص 332، در ذيل برخى از اين روايات بيان شده است كه مقصود از دعاى غريق، دعاى آينده: « يا أَللّهُ يا رَحْمانُ يا رَحيمُ… » است.
2. بحار الانوار، ج 3، ص 80؛ ج 36، ص 358؛ طرائف، ج 1، ص 177.
3. « لاِءَنَّهُ يَقُوُم بَعْدَ… ارْتِدادِ أَكْثَرِ الْقائِلِينَ بِإِمامَتِهِ. »؛ (زيرا او بعد از… بازگشت بيشتر معتقدان به امامتش قيام مىكند.) بحار الانوار، ج 51، ص 30، 157؛ ج 52، ص 23؛ اعلام الورى، ص 436، 439؛ الخرائج، ج 3، ص 1171؛ الصراط المستقيم، ج 2، ص 230، 231؛ كشف الغمّة، ج 2، ص 526؛ كفاية الاثر، ص 283؛ كمال الدين، ج 2، ص 378، 384، منتخب الانوار، ص 39.
4. بحار الانوار، ج 52، ص 148؛ ج 92، ص 326؛ اعلام الورى، ص 432؛ كمال الدين، ج 2، ص 351؛ منتخب الانوار، ص 80؛ مهج الدعوات، ص 332."[1]
با تقوا به همه چيز مي توان رسيد،اگر در اين راه طي طريق به سوي خداوند ،تقوا نباشد،رياضت و مجاهدت را هرگز اثري نيست؛جز زيان،اثري ندارد و نتيجه اي جز دوري از درگاه خدا نخواهد داشت .اگر آدمي يك چله (چهل روز)به رياضت بپردازد،اما يك نماز صبح از او قضا شود،نتيجه آن اربعين بر باد رفته است.در تمام عمرم،تنها يك روز نماز صبحم قضا شد.پسر بچه اي داشتم؛شب آن روز از دست رفت.سحرگاه به من گفتند كه اين رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح،مستحق شده اي؛اينك اگرشبي ،تهجد و شب زنده داري ام ترك گردد،صبح آن،انتظار بلايي را مي كشم.
اكنون پسرم!تو را به اين چيز ها وصيت و سفارش مي كنم:
1.آن كه نماز يوميه و واجب خويش را در اول وقت به جاي آوري.
2.در انجام حوايج مردم،هر قدر مي تواني،تلاش كن و هرگز فكر نكن كه فلان كار بزرگ از من ساخته نيست ؛زيرا اگر بنده خدا در را حق قدمي بردارد،خداوند نيز او را ياري مي كند."[1]
[1] منبع:هيات محبان فاطمه زهرا (س)رزمندگان غرب تهران-نشريه ويژه ماه مبارك رمضان -مجري:موسسه نسيم فاطمي(س)آدرس:تهران-خيابان آزادي –بعد از پل يادگار امام(ره)-مهديه( امام حسن مجتبي(ع))-
آن نوع از عشق که فراتر از بدن و جسم ماست هنگامی ظهور می کند که با تمام وجود - و نه تنها با جسم خود - به معشوق عشق بورزیم. این عشق برتر تنها هنگامی خود را نشان می دهد که با فکر و ذهن و قلب و روح خود به فکر و ذهن و قلب و روح معشوق عشق بورزیم سپس تمامی سلول های بدن ما از عشق به معشوق خواهد لرزید.این همان عشقی است که در ایثار و از خودگذشتگی نهفته است
هیچ کس به اندازه ابلهی که زبانش را نگه می دارد به یک مرد عاقل شباهت ندارد.
سنت فرانسیس
یانات مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی
فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد. الان دربارهی تولید داخلی حرف میزدیم؛ اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقّق پیدا کند، باید فرهنگ [مصرف] تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد؛ اگر بخواهیم مردم اسراف نکنند، بایستی این باور مردم بشود؛ این یعنی فرهنگ. فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم، آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دائمی دارند و الهامبخش مردم در حرکات و اعمال آنها است؛ فرهنگ این است؛ این پس خیلی اهمّیّت دارد. مثلاً در حوزهی اجتماعی، قانونگرایی ــ که مردم به قانون احترام بگذارند ــ یک فرهنگ است؛ تعاون اجتماعی یک فرهنگ است؛ تشکیل خانواده و ازدواج یک فرهنگ است؛ تعداد فرزندان یک فرهنگ است؛ اگر در این چیزها بینش مردم و جهتگیری مردم جهتگیری درستی باشد، زندگی در جامعه جوری خواهد شد؛ اگر خدایناکرده جهتگیری غلط باشد، زندگی جوری دیگری خواهد شد؛ خدایناکرده به همان بلایی مبتلا خواهیم شد که امروز کشورهایی که خانواده را و بنیان خانواده را ویران کردند و شهوات را به راه انداختند
یکی دیگر از آثار گناه سلب نعمت الهی است چون گناه نوعی کفران نعمت است.
حضرت علی علیه السلام میفرماید: سوگند به خدا آسایش و راحتی ملتی سلب نمیگردد مگر به علت گناهانی که مرتکب شدهاند.
امام سجاد علیه السلام نیز گناهان را باعث دگرگونی نعمتها دانسته است گناهانی که نعمتها را دگرگون میسازد ستم بر مردم و دست کشیدن از عادت در کار خیر و انجام کار نیک و کفران نعمت و واگزاردن شکر و سپاس گزاری است.
بسیاری از افراد خیلی تلاش میکنند اما در کارشان موفق نیستند مثلاً کاسب، معلم، دکتر، حسابدار و …هستند اما نفرات ممتاز کسان دیگری هستند. در احادیث از معصوم وارد شده اینان حقالناس و یا دین مردم بر گردنشان است.
در حق زن و بچه و پدر و مادر کوتاهی میکنند و یا قرض و دینشان را پرداخت نمیکنند و این مانع در موفقیت شان تداخل ایجاد میکند.
حضرت آیتالله خامنهای در سخنرانیها و مناسبتهای مختلف به آسیبشناسی مشکلات فراروی جوانان برای ازدواج پرداختهاند. ایشان معتقدند موانع «فرهنگی»، بخش قابل توجهی از این مشکل اجتماعی را به خود اختصاص داده است و جوانان، خانوادهها و مسئولان مربوط باید در جهت رفع این موانع تلاش کنند. ایشان در آخرین اظهار نظر رسمی دربارهی این موضوع در دیدار دانشجویی ماه رمضان امسال فرمودند: «بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اینها دستوپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ این سنتها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبهگرید، پرنشاطید، پیشنهادکنندهى نقض خیلى از عادتها و سنتها هستید، به نظر من این سنتهاى غلطى را هم که در زمینهى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید.»
هشت سنت غلط ازدواج عبارت است از:
۱. مهریه سنگین
۲. جهیزیه سنگین
۳. تجملات زیاد
۴. اسراف
۵. خرید از مکانهای معروف به گرانی
۶. هتلها و سالنهای پرخرج
۷. لباس عروس گرانقیمت
۸. به رخ کشیدن ثروتها
طلاب مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله تولد منجی عالم، مهدی موعد(عج) را جشن گرفتند
فاطمه حورا احمدیان مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله درباره جشن چنین گفت: این جشن شب میلاد امام زمان (عج) در حوزه و با حضور همه طلاب مدرسه و برخی از اساتید برگزار شد و نرگس قلی¬زاده معاون فرهنگی مدرسه، با موضوع زنان منتظر¬پرور، ایراد سخنرانی کرد.
این باور در میان همه اقوام، به خصوص در میان یهودیان از استواری و رواج بیشتری برخوردار است. یهودیان نیز مانند اغلب اقوام و مذاهب، به طور قطع، به آمدن یک منجی در آخر الزمان اعتقاد دارند. در کتاب تورات کنونی بشارات زیادی از آمدن و ظهور مصلحی جهانی، آمده است.
همان طور که در ذیل می آید؛ به اسم حضرت حجت (ع) به طور مستقیم اشاره نشده است، اما نشانه هایی وجود دارد که شاید بتوان آنها را به ایشان تطبیق کرد.
در زبور داود تحت عنوان “مزامیر” در لابلای کتب “عهد عتیق"، نوید های به بیان های گوناگون درباره ظهور منجی آمده است. جالب این که مطالبی که قرآن کریم درباره ظهور حضرت مهدی (عج) از زبور نقل کرده است، عیناً در زبور فعلی موجود است و از دستبرد تحریف و تفسیر مصون مانده است. قرآن می فرماید: “و (پس از بشارت دادن به نیکویى حال مؤمنان در آخرت آنان را به نیکویى عاقبت و پایان کارشان در دنیا مژده داده می فرماید: هر آینه در (کتاب) زبور (که بر داوود فرستادیم) پس از پند و اندرز (یا پس از بیان در توراة که آن را پیش از داوود بر موسى فرستاده بودیم) نوشتیم (بیان کردیم) که بندگان نیکوکار من (اصحاب و یاران امام زمان (عج) زمین را ارث می برند (بر آن غالب و چیره گردند)". [4] در زبور نیز آمده است: ” … زیرا که شریران منقطع می شوند. اما متوکلان به خداوند ، وارث زمین خواهند شد". [1]
در کتاب “حجیّ نبی” چنین آمده است: “یهوه صبایوت چنین می گوید: یک دفعه دیگر آسمان ها و زمین و دریا و خشکی را متزلزل خواهم ساخت و تمامی امت ها را متزلزل خواهم ساخت و فضیلت جمیع امت ها خواهد آمد… این خانه را از جلال خود پر خواهم کرد". [2]
در کتاب “دانیال نبی” نیز آمده است: “… امیر عظیمی که برای قوم تو ایستاده قائم است، خواهد برخاست.. بسیاری از آنانی که در خاک زمین خوابیده اند، بیدار خواهند شد". [7]
در کتاب های “زکریای نبی” ، “عاموس نبی” و “حزقیال نبی"، نیز بشارت های آمده است. [1] ، [2]
عقیده ظهور منجی آن قدر در میان یهودیان قوی بوده است که تاریخ یهودیت از کسانی یاد می کند که به دروغ ادعای نجات بخشی یهود را داشتند. از جمله آنان ” شَبتای صِبی” موسس فرقه “دونمه” که در سال 1626 در ترکیه به دنیا آمد مدعی نجات بخشی یهود بود. یهودیان که پیش از قیام وی مصیبت های فراوانی دیده بودند، دعوتش را پذیرفته و گرد او جمع شدند. [5]
جمعی از مریدان عارف یهودی “مناخم مندل اشنیرسون” نیز معتقد شدند که وی مسیحای موعود است و روزی قیام می کند. مرگ این مسیحا در نود سالگی (1992) خاطر آن مریدان را سخت پریشان کرد. [5]
اما جالب است که بعد از ظهور حضرت عیسی (ع) که دارای شخصیت بالا و الاهی بود، بیشتر یهودیان او را نپذیرفتند
[1] عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 37، به نقل از: تونه ای، مجتبی، موعود نامه، ص 230، قم، 1384.
[2] کتاب مقدس، کتاب حجی نبی، ص1367، باب2، بندهای 9-6، به نقل از موعود نامه، ص 232.
[3] کتاب مقدس، کتاب دانیال نبی، ص1309، باب 12، بندهای1-12، به نقل از موعود نامه، ص232.
[4] فرهنگ الفبایی، مهدویت، ص231- 232.
[5] اقتباس از پاسخ 5953 (سایت: 6436) .
[6] توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 119،سازمان سمت، تهران، 1386
[7] توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 119،سازمان سمت، تهران، 1386.
هر عمل دینی برای آنکه عبادتی مقبول در پیشگاه خدای متعال تلقّی شود، باید شرایطی داشته باشد که بخش عمده¬ای از این شرایط به شخص عمل کننده مربوط می¬شود. اینها همان اموری است که گاهی به عنوان «دین» از آن یاد می¬شود؛ دین صحیح و مطابق خواست خداوند. در فرمایشی از امیرمؤمنان (عليهالسلام) به این حقیقت اشاره شده است که هیچ کار خوبی از غیر شخص دیندار پذیرفته نیست: اَیّها النّاسُ! دینَکم! دینَکم! تَمَسَّکُوا به و لا یُزیلنَّکُم اَحٌَد عنه. لِأنَّ السَّیِّئَةَ فیه خَیرٌ مِنَ الحَسَنَةِ فی غَیرِه. لِأنَّ السَّیِّئَةَ فیه تُغْفَرُ و الحَسَنَةَ فی غَیرِه لاتُقْبَلُ. 1 ای مردم! مراقب دین خود باشید! مراقب دین خود باشید! به آن تمسّک کنید و کسی شما را از آن خارج نسازد و برنگرداند. زیرا کار بد در دین، از کار خوب در غیر دین بهتر است. چون کار بد در دین بخشوده مي ¬شود، امّا کار خوب در غیر دین پذیرفته نمی¬شود. پس قبل از انجام هر عملی، باید دینی را که شرط پذیرفته شدن همۀ اعمال است، بشناسیم. و این امر با مراجعه به احادیث کاملاً روشن مي ¬گردد. فردی در حالی¬که نوشته¬ای همراه خود داشت، خدمت حضرت باقرالعلوم (عليهالسلام) رسید. ایشان پیش از آنکه او نوشته¬اش را باز کند، فرمودند: هذه صَحیفَةُ مُخاصِمٍ یَسْأَلُ عَنِ الدّینِ الذی یُقْبَلُ فیه العَمَلُ. این، نوشتۀ بحث¬کننده¬ای است که سؤال مي ¬کند دربارۀ آن دینی که عمل در آن پذیرفته است. آن شخص گفت: خدا شما را رحمت کند. این همان چیزی است که من مي ¬خواهم. آنگاه حضرت فرمودند: شَهادَةُ أنْ لا إلهَ ¬الّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ له و أنَّ محمّداً (صليالله عليه و آله وسلم) عَبْدُهُ و رَسُولُهُ، و تُقِرُّ ما جاءَ مِنْ عِندِ اللهِ، و الوِلایَةُ لَنا اَهْلَ¬البَیتِ، و البَراءَةُ مِنْ عَدُوِّنا، و التَّسلیمُ لِأَمرِنا، و الوَرَعُ، و التَّواضُعُ، و انتظارُ قائمِنا؛ فإنّ لَنا دَولةً إذا شاءَ اللهُ جاءَ بها. 2 گواهی دادن به توحید پروردگار و اینکه حضرت محمد (صليالله عليه و آله وسلم) بنده و فرستادۀ اوست، و اقرار به آنچه از جانب خداوند آمده و پذیرفتن ولایت ما اهل¬بیت (عليهمالسلام)، و بیزاری جستن از دشمن ما، و تسلیم شدن نسبت به امر ما، و ورع، و فروتنی، و در انتظار قیام¬کنندۀ ما بودن؛ چون برای ما دولتی است که هرگاه خداوند بخواهد، آن را محقّق مي ¬سازد. طبق این بیان، انتظار قائم اهل¬بیت (عجلالله تعالي فرجه الشريف) از ارکان دینی است که عمل در آن پذیرفته مي ¬شود. در حدیث دیگری ابوبصیر از حضرت صادق (عليهالسلام) نقل مي ¬¬کند که ایشان روزی چنین فرمودند: ألا اُخْبِرُکم بما لا یَقْبَلُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ العِبادِ عَمَلاً اِلّا به؟ آیا شما را خبر ندهم به آنچه خدای عز و جل هیچ عملی را از بندگان جز به سبب آن نمی¬پذیرد؟ ابوبصیر عرض مي ¬کند: بله، بفرمایید. آنگاه حضرت چنین توضیح مي ¬دهند: شَهادَةُ أنْ لا اِلهَ¬ الّا اللهُ و أَنَّ محمّداً (صليالله عليه و آله وسلم) عبدُهُ [و رسولُه]، و الاِقرارُ بِما اَمَرَ الله، و الوِلایَةُ لنا، و البَراءَةُ مِنْ اَعْداءِنا،ـ یعنی الأئمةَ خاصّةًـ و التسلیمُ لهم، و الوَرَعُ، و الاِجْتِهادُ، و الطُّمَأْنِینَةُ، و الانتظارُ لِلْقائم (عجلالله تعالي فرجه الشريف). 3 گواهی دادن به توحید پروردگار و اینکه حضرت محمد (صليالله عليه و آله وسلم) بنده (و فرستادۀ) اوست، و اقرار به آنچه خداوند دستور فرموده، و ولایت ما، و بیزاری جستن از دشمنان ماـ منظور خصوص ائمه (عليهمالسلام) است- و تسلیم شدن نسبت به ایشان، و ورع، و کوشش (در راه عمل به شرع)، و طمأنینه، و در انتظار حضرت قائم (عجلالله تعالي فرجه الشريف) بودن. بنابراین هیچ عملی در دین، بدون حالت انتظار مهدی موعود (عجلالله تعالي فرجه الشريف) مقبول درگاه الهی نیست. منظور از مقبول شدن این است که آن عمل، عبادتی تلقّی شود که مشمول پاداش پروردگار قرار گیرد و باعث تقرّب شخص به پیشگاه الهی شود. پاداش¬هایی که برای انجام یک عمل خاصّ در کتاب و سنّت آمده است، همگی بر عمل مقبول، مترتّب مي ¬شود و اگر آن عمل، حائز شرایط قبولی نباشد، انجام دهندۀ آن استحقاق هیچگونه پاداشی از جانب خداوند ندارد. با این وصف بدون حال انتظار قائم (عجلالله تعالي فرجه الشريف) استحقاق هیچ خیر و پاداشی بابت انجام عبادت برای انسان پدید نمی¬آید. البته اگر خداوند بخواهد از روی فضل و کرم خویش، یک عبادت ناقص و فاقد بعضی شرایط را از بنده¬ای بپذیرد، بحث دیگری است، ولی آنچه طبق وعده¬های الهی و براساس مقرّرات وضع شده، سبب قبولی اعمال است، همان شرایط اعلام شده مي ¬باشد.
منابع:
1. معاني الاخبار ص 185 و 186.
2. اصول کافي، کتاب¬الايمان و الکفر، باب دعائم الاسلام، ح 13.
3. غيبت نعمائي باب 11 ح 16.
4. کمال¬الدين ج 2 ص 377 باب 36 ح 1.
5. البته انتظار ظهور يک مصلح جهاني در غير اسلام هم مطرح بوده است ولي مبناي ما در اين کتاب بحث انتظار در فرهنگ اماميه (شيعيان دوازده امامي) است که در آن، منجي بشر شخص حضرت حجة بن الحسن العسکري (عج) هستند و انتظار را صرفاً نسبت به ظهور ايشان مطرح مي¬کنيم.
6. بحارالانوار ج 102 ص 112.
دانشمندان در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده اند
که حافظه کوتاه مدت زنان قوی تر از مردان است
و عکس این مطلب
حافظه بلند مدت مردان بسیار قوی تر از زنان است
شاید به این دلیل خداوند در قرآن کریم
“شهادت زن را نصف شهادت مرد “
تعیین فرموده است…
دعاي سريع الاستجابه
دعاي سريع الاستجابه از امام زين العابدين (ع):
خدایا چگونه صدایت کنم در حالی که من منم
و چگونه از تو قطع امید کنم در حالی که تو تويی…!؟
خدایا اگر از تو نخواهم به من خواهی داد
چه کسی هست که از او بخواهم و به من بدهد؟؟؟؟
خدایا اگر صدایت نکنم نیازم را اجابت میکنی
چه کسی هست که او را صدا کنم و اجابتم کند؟؟؟؟
خدایا اگر التماس و خواهش نکنم تو به من رحم خواهی کرد
پس چه کسی است که به او التماس کنم و او به من رحم خواهد کرد؟؟؟
خدایا همانطور که دریا را برای حضرت موسی علیه السلام شکافتی و نجاتش دادی
از تو میخواهم بر محمد و ال محمد صلوات فرستي و مرا نجات دهی از آنچه درآنم
و مرا خارج کنی از مشکلی که درآنم
بزودی بدون تاخیر بفضل و رحمتت ای مهربانترین مهربانان.
منبع: مفاتیح الجنان و اسمش دعای سریع الاستجاب
وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «شعبان، ماه من است» حتما دنیایی حکمت پشت آن نهفته است، چقدر خوب است اگر در این ماه تلاش کنیم تا برکات نهفته در این ماه شریف به ما هم برسد اگر توان روزه گرفتن و نماز مستحبی نداریم ، ذکر شریف “صلوات” و مخصوصا “صلوات شعبانیه “را دریابیم
قرائت قرآن مرحلهای از مراحل انس با قرآن است، امّا کامل نیست. قرائت ممکن است از روی مصحف باشد و ممکن است از حفظ خوانده شود. رسول خدا (ص) فرمود:
لَیسَ شَی ءٌ أَشَدَّ عَلَی الشَّیطَانِ مِنْ قِرَاءَةِ الْمُصْحَفِ نَظَرا؛هیچ چیزی بر شیطان دشوارتر از قرائت قرآن از روی آن نیست.صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 103.
امام صادق(ع) هم فرمود:هرکه قرآن را از روی آن بخواند، از دیدگان خود بهره مند شود و سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش گردد اگر چه آن دو کافر باشندکلینی، کافی، ج 2، بَابُ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَف، ص 613.
توصیه امام رضا علیه السلام در باره ماه شعبان طلب مغفرت و دعا و استغفار است.
حسن بن علی بن فضال می گوید : از امام رضا (ع) شنیدم که می فرمود : هرکس در ماه شعبان هفتاد بار از خداوند طلب مغفرت نماید ، خداوند گناهانش را اگرچه به عدد ستارگان باشد می آمرزد.
منبعفضایل ماه رجب ، شعبان رمضان ؛ صفحه 40
در ماه شعبان گاهي که شبها پشت در اطاق امام مي خوابيدم مي ديدم يک ساعت مانده به اذان صبح امام بيدار مي شدند و وضو مي گرفتند و پس از نماز شب مشغول مناجات شعبانيه مي شدند و در اين مناجات به قدري گريه مي کردند که من که پشت اطاقشان مي خوابيدم گاهي با صداي گريه ايشان از خواب بيدار مي شدم با اينکه بسيار آرام و آهسته اعمال شب را انجام مي دادند تا کسي بيدار نشود.*
منبع:ماهنامه دیدار آشنا
یک نفر كه به كار زشتی عادت كرده و دستبردار نیست و مردم هم از آن آگاهند اگر یك زمانی در شرایط سخت اظهار ندامت می کند و یک شبه عابد می شود !ولی مردم حرف اورا باور نمیكنند و این مثل را میگویند: “توبه گرگ مرگ است ” این ضرب المثل داستان زندگی اینگونه افراد است که پیوسته توبه می کنند و توبه می شکنند تنها مرگ مددیار آنهاست.
می گویند گرگ پیری بود كه در دوران زندگیش حیوانات و جانوران و پرندگان زیادی را خورده بود و به دیگران هم زیان روحی فراوان رسانده بود. روزی تصمیم گرفت برای اینكه خداوند از اعمال گذشتهاش چشمپوشی كند و او را ببخشد به حج برود و توبه كند.
به قصد حج راه افتاد، در راه گرسنه شد، به اطرافش نگاه كرد الاغی را دید كه در مزرعه ای میچرید، پیش الاغ رفت و گفت: «میخواهم به حج برم و توبه كنم، اما حالا خیلی گرسنهام ازت میخوام كه در این ثواب با من شریك بشی!» الاغ گفت: «از دست من چه كاری برمیاد؟» گرگ گفت: «اگه خودت را قربانی این راه بكنی من هم میتونم از گوشت تو سیر بشم و از گرسنگی نجات پیدا كنم، هم دیگران از گوشت تو میخورند و سیر میشوند و این كار ثواب زیادی داره و خداوند هم گناهت را میبخشد».
الاغ برای نجات جان خودش به فكر حیله افتاد و رو به گرگ كرد و گفت: «عمو گرگ! من آمادهام كه در این كار خیر شركت كنم و خودم را قربانی كنم اما دردی دارم كه سالهای درازی است زجرم میده از تو میخوام دردم را چاره كنی، بعد مرا قربانی كنی» گرگ جواب داد: «دردت چیه؟ حتماً چارهاش میكنم، اگه هم نتونستم پیش عمو روباه میرم تا درد ترا علاج كنه»الاغ گفت: «چه بگم چند سال قبل پیش یك نعلبند نادان رفتم كه سمهایم را نعل بزنه اما نعلبند نادان نعل را اشتباهی روی گوشت پام زد و این درد از آن روز مرا زجر میده، ترا به خدا بیا نزدیك زخمهام را نگاه كن!»
گرگ گفت: «بذار نگاه كنم» الاغ پاش را بلند كرد در همین حال كه گرگ میخواست زخم پای الاغ را ببیند، الاغ از فرصت استفاده كرد و چنان لگد محكمی به سر گرگه زد كه مغزش بیرون ریخت. گرگ كه داشت میمرد به خودش میگفت: «آخر گرگ پدرسگ! پدرت نعلبند بود، مادرت نعلبند بود، ترا چه به نعلبندی؟!» الاغ هم از خوشحالی نمیدانست چكار كند، هی میرقصید و به گرگ میگفت: “توبه گرگ مرگه"!
★.¸¸.•*´’*•.¸★★¸.•¨ پسند و داغ یادت نره ‘*•.¸★★¸.•¨’*•.¸★
http://www.cloob.com/cdf/iran
گناه و معصیت، لذت عبادت و نماز را کاهش داده و بعضاً از بین می برد. لقمه ح رام، سخن ناروا، غیبت و بیهوده گویی، نیش و کنایه، تهمت، فحش، …. نگاه آلوده (به نامحرم و فیلم ها و تصاویر غیراخلاقی) شنیدن حرام، قلب و روح آدمی را مجروح و بیمار نموده و حال و انرژی عبادت و نماز را از آدمی دور می سازد
در مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله مراسم «جشن مبعث» برگزار شد.
فاطمه حورا احمدیان مدیر مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله از اهداف برگزاری این جشن گفت: از جمله اهداف برگزاری این جشن بزرگداشت بعثت پیامبر و گرامی¬داشت مقام معلم بود.
وی ادامه داد: مراسم جشن میلاد مبعث، در شب مبعث با حضور حجت الاسلام و المسلمین امرایی امام جمعه سرابله، حجت الاسلام و المسلمین فرح¬زاد، اساتید، معاونین، طلاب تمام وقت و پاره وقت و خانواده-های ایشان در این مدرسه برگزار گردید.
احمدیان از برنامه¬های این جشن خبر داد و تصریح داشت: علاوه بر اجرای برنامه¬های متنوع و مولدی¬خوانی از اساتید و طلاب ممتاز و فعاان فرهنگی، پژوهشی و خوابگاهی و نیز برگزیده المپیاد با اهدای لوح تقدیر و جوایز تجلیل و قدردانی شد.
وی در ادامه گفت: حجت الاسلام و المسلمین امرایی به عنوان سخنران به اهمیت این روز گرانقدر اشاره کرد و یکی از بزرگترین وظایف طلاب را ادامه دادن رسالت پیامبر و ائمه (علیهم السلام) دانست و آنان را به مطالعه تاریخ زندگی پیامبر به عنوان اولین قدم در امر تبلغ ترغیب نمود.
احمدیان با بیان اینکه بخشی از موضوع سخنرانی درباره مقام معلم بوده است، اظهار داشت: برخورد هفته معلم با روزه مبعث را باید به فال نیک گرفت واساتید مدرسه ما باید بدانند تعلیم و تعلم از آموزه¬های دین متعالی اسلام است که با نشان دادن مسیر درست به نسل آینده، بسترهای پرورش نسل آگاه و پیشرو را فراهم می¬کند.
فاطمه حورا احمدیان با اشاره به اینکه حوزه علمیه به عنوان یک نهاد مذهبی فعال، نقش زیادی در فرهنگ-سازی دینی در جامعه دارد گفت: یکی از اهداف دعوت همسران و خانواده طلاب به جشن مبعث، ترویج چنین جشن¬های مذهبی در شهرستان است.
موقعی که در ایرانشهر در محضر آیت الله خامنه ای تبعید بودم، روزی عده ای از علمای بزرگ قم برای ملاقات ایشان آمده بودند. وقت نماز همه برای اقامه نماز جماعت به امامت معظم له آماده شدند. همین طور که نماز جماعت برپابود، ناگهان بزغاله ای وارد اتاق شد و شروع کرد به این طرف و آن طرف پریدن و در آخر، سجاده یکی از نمازگزاران را برداشت و با خود برد. چند نفر از نمازگزاران به کلی آرامششان به هم خورد وخندیدند که یکی از آن ها من بودم و از خنده ما دیگران نیز به غیر از حضرت امام خامنه ای خندیدند. ولی آقا نمازشان را بدون هیچ گونه حرکت اضافی به پایان رساندند. بعد از نماز از آقا پرسیدم:
«شما چطور توانستید نمازتان را ادامه دهید؟»
آقا فرمودند:
« در مورد چی؟»
عرض کردم:
« به خاطر بزغاله ای که وارد اتاق شده بود.»
آقا فرمودند:
« ذره ای از این جریان متوجه نشدم!»
همه مسافریم!
????كوتاه ترین داستان فلسفی دنیا????
رنده جایزه داستان كوتاه نیویورك تایمز::
جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند . دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند.
اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد.
جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟
زاهد گفت: مال تو کجاست؟
جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم.
زاهد گفت: من هم!!
گفت : من می خواهم این دفعه برای نمایندگی مجلس نامزد شوم.
گفتم: از کجا چنین انگیزه ای در تو ایجاد شده؟
گفت: مردم خیلی طرفدار و هواخواه من هستند.
گفتم: از کجا فهمیدی؟
گفت: مگر ندیدی وقتی از زیارت مکه می آمدم ، چقدر مردم به استقبالم آمده بودند؟
گفتم: پارسال را مي گويي؟
گفت : آره.
گفتم : بابا تو هم دلت خوش است . مگر نمي داني بچه ها با چه ترفندها و كلك هايي مردم را آورده بودند؟ عزيزم ! هر كس را مي خواهي بفريبي ، خود را فريب نده !
دربنى اسرائیل، خانواده اى چادرنشین در بیابان زندگى مى کردند
و زندگى آنها با دامدارى و با کمال سادگى و صحرانشینى مى گذشت
آنها علاوه بر تعدادى گوسفند، یک خروس، یک الاغ و یک سگ هم داشتند
خروس آنها را براى نماز بیدار مى کرد، و با الاغ، وسائل زندگى خود را
حمل مى کردند و به وسیله آن براى خود از راه دور آب مى آوردند،
و سگ نیز در آن بیابان، به خصوص در شب، نگهبان آنها بود
اتفاقا روباهى آمد و خروس آنها را خورد،آن خانواده، محزون و ناراحت شدند،
ولى یکی از آنها که شخص صالحى بود مى گفت: خیر است انشاء الله…
پس از چند روزى، سگ آنها نیز مرد، باز آنها ناراحت شدند،
ولى آن مرد صالح دوباره گفت:
خیر است، طولى نکشید که گرگى به الاغ آنها حمله کرد
و آن را درید و از بین برد، این بار هم فرد صالح گفت: خیر است
در همین ایام، روزى صبح از خواب بیدار شدند و دیدند
همه چادرنشین ها اطراف مورد دستبرد و غارت دشمن واقع شده
و همه اموال آنها به غارت رفته و خود نیز به اسارت دشمن
درآمده اند، و در آن بیابان تنها آنها سالم باقى مانده اند
مرد صالح گفت: رازى که ما باقى مانده ایم این بوده که چادرنشینهاى دیگر
داراى سگ و خروس و الاغ بوده اند، و به خاطر سر و صداى آنها شناخته شده اند
ولى ما چون سگ و خروس و الاغ نداشتیم، شناخته نشدیم، پس خیر ما
در هلاکت سگ و خروس و الاغ مان بوده است که سالم مانده ایم
این نتیجه کسى است که همه چیزش را به خدا واگذار مى کند
ایمان قوی داشته باشید و بدانید هر چه رخ میدهد خواست خداوند است
تا حالا شده آرزویی به دلت بیفته
خیلی غیر ممکن و نشدنی به نظر بیاد
کلا بی خیالش بشی؛
ولی یه روزی آرزو بیفته دنبال تو
همه میگن قانون جاذبست
اما من میگم لطف خداست
ینی خدا خودش این قانون را در عالم دایر کرده
اگه آرزویی را توی دلت انداخت
راه رسیدنش را هم برات فراهم می کنه
البته اگه خودمون مانع لطفش نشیم
از ته دل میگم پاک و منزه است پروردگارم
و عاری از هر عیب و نقصی؛
هیچ وقت کاری عبث و بیهوده نمی کنه
همه کارهاش روی قاعده و حسابه
و چه زیباست آنجا که می گوید
هر خیری که به شما برسد
از جانب خداست
و هر بدی به شما برسد
از جانب خود شماست
چندبن سال پیش مردی روزنامه ی صبح را بدست می گیرد و در کمالحیرت و ترس شروع به خواندن اگهی درگذشت خود می کند. روزنامه ها به اشتباه مرگ اورا گزارش کرده بودند. این مرد همچون همه ی انسان هایی که مایل به دانستن حرف مردم پس از مرگشان هستند ، شروع به خواندن مطلبی تحت عنوان “سلطان دینامیت ، مرد” می کند. او با مشاهده ی این مطلب که او را” سوداگر مرگ” نامیده اند ، یکّه می خورد و بر خود می لرزد.
او مخترع دینامیت بود و از راه فروش آن برای ساخت سلاح های مخرّب ، ثروت بیشماری بدست آورده بود.اما از خواندن آن مطلب شدیدا تحت تاثیر قرار گرفته بود. آیا او به راستی می خواست که تحت عنوان “سوداگر مرگ ” زبانزد مردم دنیا باشد؟؟؟؟
درست در همان لحظه بود که نیرویی عظیم تر از نیروی مخرب دینامیت ، سراپای وجودش را گرفت. از آن لحظه به بعد او همه ی ثروت و توان خود را وقف خدمنتگذاران صلح در جامعه ی انسانی نمود.
این مرد امروز نه بعنوان ” سوداگر مرگ ” بلکه بعنوان بنیانگذار جایزه ی صلح جهانی ” آلفرد نوبل ” مشهور است.
چند سال پیش در یک روز گرم تابستان پسر کوچکی با عجله لباس هایش را در آورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت.مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت می برد.
مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی فرزندش شنا می کند.مادر وحشت زده به سمت دریاچه دوید و با فریاد پسرش را صدا زد. پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود…… تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر اب بکشد. مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر به کودکش آنقدر زیاد بود که نمی گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.
کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود ، صدای فریاد مادر را شنید و به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد.
پسر راسریع به بیمارستان رساندند……
دو ماه گذشت تا پسر بهبود پیدا کند. پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازو هایش جای زخم ناخن های مادرش مانده بود.
خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد ، از او خواست تا جای زخم هایش را به او نشان بدهد. پسر شلوارش را کنار زد و زخم هایش را با ناراحتی نشان داد.
سپس با غرور بازو هایش را نشان داد و گفت: این زخم ها را دوست دارم. این ها خراش های عشق مادرم هستند.
گاهی مثل یک کودک قدر شناس ، خراش های عشق خداوند را به خودت نشان بده
خواهی دید چقدر دوست داشتنی هستند……
نشست سیاسی با موضوع روشنگری انتخابات در مدرسه علمیه فاطمیه(س) سرابله برگزار گردید
فاطمه حورا احمدیان مدیر مدرسه علمیه فاطمیه(س) گفت: این نشست که به مناسبت یازدهمین دوره انتخابات نمایندگان مجلس و با هدف انتخاب اصلح برگزار گردید، حجت الاسلام و المسلمین محمودی مسوول بسیج طلاب شهرستان، ایراد سخنرانی کرد و کلیه طلاب این مدرسه حضور داشتند.
وی ادامه داد و اذعان داشت: حجت الاسلام و المسلمین محمودی اهمیت و ضرورت شرکت در انتخابات را به عنوان یک تکلیف سیاسی و دینی مطرح کرد و مطالعه، بررسی و گذاشتن وقت کافی در این موارد را وظیفه تک تک افراد رای دهنده دانست؛ چرا که در تعیین سرنوشت شهرستان خود سهیم هستند.
احمدیان به مباحثی که در این نشست مورد بررسی وگفت¬وگو قرار گرفت، اشاره کرد و گفت: در این نشست راه¬های شناخت کاندیدای اصلح بیان شد که از مهم¬ترین آن¬ها توجه به شعارهای هر کاندیدا، عملکرد آن¬ها در گذشته و نیز احزاب، گروه¬ها و شخصیت¬های طرفدار آن¬ها می¬باشد
احمدیان به نکته¬ی دیگری که در نشست درباره آن بحث شد، پرداخت و اذعان داشت: جریان¬های سیاسی موجود در شهرستان نباید مانع از انتخاب فرد اصلح شود و طلاب به عنوان قشر آگاه جامعه نیز نباید اجازه دهند که افکار صاحبان این جریان¬ها بر افکار مردم حاکم شود و در راستای شناسایی کاندیدای اصلح باید یاری¬رسان قشر کم¬سواد باشند
وی گفت: دغدغه بیشتر طلاب درباره قومیت¬گرایی است. شدت آن در استان به گونه¬ایی است که با صراحت می¬توان گفت که این امر سهم زیادی در اتنخاب کاندیداها دارد و مانع تلاش مردم برای شناخت فرد اصلح است.
مدیر مدرسه علمیه فاطمیه(س) گفت: محمودی با توجه به معیارهایی رهبر معظم انقلاب برای شناخت کاندیدای بهتر، به بیان نقاط قوت و ضعف کاندیداهای شهرستان شیروان چرداول پرداخت.
به روایتی از پیامبر(ص) در مود حضرت شعیب(ع) آن حضرت از محبت خدا آنقدر گریه کرد تا نابینا شد و خداوند دوباره چشمانش را بینا کرد و مجددا گریه کرد تا نابینا شد و این کار تا چهار بار ادامه پیدا کرد بار چهارم خداوند وحی کرد تا کی می خواهی گریه کنی؟ اگر از ترس جهنم است از آتش تو را پناه دادم، اگر از شوق بهشت است، آن را در اختیار تو قرار دادم، چرا اینقدر گریه می کنی؟ حضرت شعیب پاسخ داد خدایا خود می دانی که گریه من نه از آتش جهنم و نه از شوق بهشت و نعمت های آن است بلکه محبت تو در دل من بسته شده و تا تو را نبینم آرام نمی گیرم خداوند وحی کرد حال که چنین است من هم ، هم سُخَنِ خود موسی را خادم تو می کنم… و بنا به گفته تاریخ حضرت موسی (ع) ده سال خدمتگزار حضرت شعیب بود…
وقتی دلت با خداست، بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند…
وقتی توکلت با خداست، بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند…
وقتی امیدت با خداست، بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند…
وقتی یارت خداست، بگذار هر چقدر میخواهند نارفیق شوند…
همیشه با خدا بمان… چترِ پروردگار،بزرگترین چترِ دنیاست…
امير المؤمنين عليٌّ عليهالسلام :
العَفافُ زينَةُ الفَقرِ .
امام على عليهالسلام :
خويشتندارى (و مناعت طبع) زيور فقر است .
نهج البلاغة : الحكمة 68 منتخب ميزان الحكمة :
شبی یک ساعت دعا بخوانید، اگر حال دعا نداشتید
باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید…
در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است
هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحرها می توان حاصل کرد،
از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است
عاشق، خواب ندارد و جز وصال محبوب چیزی نمی خواهد
وقت ملاقات و رسیدن به وصال هنگام سحر است…
نانوایی شلوغ بود و چوپان مدام این پا و آن پا می کرد
نانوا با تعجب پرسید: چرا اینقدر نگران و مضطربی!
چوپان گفت: گوسفندانم را در بیابان رها کرده ام
و آمده ام نان بخرم
می ترسم گرگ ها به گله ام بزنند
نانوا گفت: پس برای چه گوسفندانت را به خدا نسپرده ای!
چوپان گفت: چرا سپرده ام
اما او خدای “گرگها” نیزهست…
لقمان حکیم نیمه شب برای نماز بیدار شد
اربابش را صدا زد که برخیز که از قافله جا نمانی
ارباب خواب را ترجیح داد و گفت بخواب غلام
خداوند کریم است هنگام نماز صبح شد لقمان
دوباره ارباب را بیدار کرد تا از قافله نمازگزاران باز نماند
ولی ارباب باز هم همان پاسخ را به لقمان داد
خورشید داشت طلوع می کرد که لقمان دوباره به سراغ ارباب آمد
که ای بیخبر از کاروان نمازگران جامانده ای برخیز که
تمام هستی در حال سجود و تسبیح اند ولی تو را
خواب غفلت ربوده است
وارباب پاسخ داد که دل باید صاف باشد به عمل نیست
خدا کریم است و نیازی به عبادت ما ندارد
روز هنگام ارباب کیسه ای گندم به لقمان داد تا بکارد
ولقمان آن را بفروخت و مشتی تخم علف هرز بر زمین پاشید
هنگام درو ارباب دید در باغ جز علف نیست
علت را از لقمان جویا شد لقمان گفت
ای ارباب از عمل شما چنان گمان کردم
که اگر نیت صاف باشد عمل چندان مهم نیست
لذا من گندم گرانبها را بر زمین نپاشیدم
بلکه تخم علف هرز را به نیت گندم بذر کردم
چرا که خود گفتی نیت و دل باید صاف باشد
خداوند کریم است و به عمل ما نیاز ندارد…
چشم به راه سپیده
تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.
«غیبت» به معنای «حاضر نبودن»، تهمت ناروایی است که به تو زده اند
و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند،
آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور»
و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند،
ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را.
وقتی ظاهر می شوی،
همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند
که تو را پیش از این هم دیده اند.
و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی،
جمعه که از راه می رسد، صاحبدلان «دل» از دست
می دهندوقرارازکف می نهند و قافله
دل های بی قرار روی به قبله می کنند
و آمدنت را به انتظار می نشینند…
و اینک ای قبله هر قافله و ای «شبروان را مشعله»،
در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از
خیل منتظرانت ندبه خوان و چشم به راهت میمانیم.
نجوای نینوا
کربلا ای آغوش خون خدا ،کربلا ای وادی تک آیه ها،کربلا ای فصل زینب کبری(س) ای معنی مشک و سقا، ای قلب ارض و السماء
تو تکه ای از عرش اعلی بر زمین، تو حافظ روح و جان امین!
تور ا چه شده است؟از چه خاموشی …. باز گو …. باز گو از آنچه در خود نهان داری بازگو آخرین ماجرایت را
آ ری آری ذبح عظیم را گویم ، چگونه بود سردار علی به هنگامه نبرد ؟ چگونه بود فرزند زهرا(س)؟ چگونه بود زینب کبری (س) هنگام بوسه عشق بررگها؟ چگونه بود سقای سبو؟ آری عباس آن یل دلدار علی (ع) …آیا او نیز عطش داشت؟
از کودکان چه میدانی؟ از عطش، از آتش، از فرار، از خار، از آه….!
آه، میدانم محزونی … می دانم ناگفته ها داری …
سکوت پیشه کردی ، سر در گریبان، غرق دنیای مالامال گریزان؟!
باز گو…
نکند تو نیز می دانی تاب شنیدن ندارم – نکند تو نیز می دانی نای نالیدن ندارم، نتوانم …
گاه کوله باری بردوش، توشه ای از اشک و آه، رهسپار کویت می شوم، اما نارسیده ، در اثنای راه، یادم آید تو را افلاکیان لایق است! نا رفته راه ، باز می گردم ، در کوچه پس کوچه های خیال…
یا امـــــــــــــام زمــــان…….
ای آخرین توسلِ سبزِ دعا ی ما؛
آیا نمی رسد به حضورت دعای ما؟
شنبه، دوباره شنبه …، دوباره سه نقطه چین؛
بی تو، چه زود می گذرد هفته های ما …
باید وسط هفته بیایی آقا
دیریست که جمعه های ما تعطیل است…
السلام علیک یا ابا عبدالله حسین(ع)
خیلی وقته که آروم قرار ندارم،توی دلم ی کوله غصه دارم،دلم گرفته ،تنهام،تنهاییو دوست ندارم .
وقتی به غصه هام فکر میکنم ، دلم میگدره،خسته میشم،آه میکشم .اما وقتی بیشتر فکر میکنم با خودم میگم ای بابا تو کجایی.برا چی گرفته ای؟مگه تو ی این دنیا جی میخوای ؟چرا یکم جدی فکر نمی کنی؟چرا؟لا عقل توی این روزها یکم از خودت دور شو،فکر کن،ببین مگه تو دنیا فقط توی ،فقط توی که از دنیا گرفته ای؟چرا به ادمای دنیا فکر نمی کنی .چرا فکر نمی کنی،ی روزی ی جایی توی ی خرابه ،کنج دیوار ،روی خاکها ،ی دختر کوچیک ،دلتنگ بابا؛گریه میکنه،فکر میکنی توی گریه هاش به خداش چی میگه ،نمیگه بابا کجایی،نمی گه بابا تنهاییم،نمیگه غریبیم،نمیگه خدا دستام،نمیگه خدا پاهام،نمیگه خدا بابام؟
آره،ببین توی این دنیا او هم بود ولی سهمش از دنیا چی بود جز یه دنیا غصه،اما غصه اش بخاطر دنیا نبود بلکه آدما دل کوچیکشو شکونده بودند،دلش خیلی شکسته بود ،رفیق راهش زخم دست و پاش شده بود،ردّ راهش خون پاهاش،خدایا دل شکسته من کجاو دل او کجا؟
کاش مثل شبهای محرّم ی گوشه خلوت برا من هم پیدا بشه تا اینکه آروم بگیرم،شب خواب امام حسین (ع) رو ببینم،ببینم که عصر عاشورا شده ،دارم می رم خونه، با خواهرم بودم،توی راه غمگین بودم که تو همین فکر بودم که عاشورا هم گذشت،که،یکی از دخترای فامیل آمد استقبال منو خواهرم وگفت که،چکار کردید روز آشورا که قبول شدید؟برگه قبولی رو بدستمون دادفتو خواب خیلی خوشحال بودم وقتی بیدار شدم تازه فهمیدم چه خواب دیدم.نمیدونم،ولی امیدوارم که واقعاً قبول شده باشم.
سلام بر کربلا
سلام برباغ وباغبان و گلهای چیده شده اش.
سلامی به گرمی آفتابی که بدا ن مولایم را می سوزاند .
سلام به آبی که از عباس شرمنده شده .
کربلا،میخواهم که با توسخن بگویم،میخواهم سفره ی دلم را برایت پهن کنم.نمی دانم گاقت شنیدن حرفهایم را داری یا نه؟با تو سخن می گویم ،تو که آن محزون ترین روز را در خود دیدی،تو کخ از ازل تا به ابد عزاداری!کربلا ،از غروب عاشورایت بگو…برآستی ان روز چه کشیدی؟
از چهره های بر افروخته ودر راه حسین (ع) با وفا ترین یاران تاریخ ،از لحظه ی پرپر شدن گلهای باغبان ،از .سقای حرم واز پرستار کربلا ،ام المصائب ،از اکبر جوان،از قاسم ها که امانت برادر بود ،از گلهای زینب ،از سرباز شش ماهه برایم بگو،چه دیدند وچه کشیدند.
ای کربلا تو بزرگ ترین مصیبت تاریخ را کشیده ای ،مصیبتی به وسعت زمین و آسمان ها و به پاداش این داغ بزرگ خداوند به تومنت نما و پیکر دردانه اش را در تو جای داد تا مرهم غمت باشد .کربلا زمزمه نام تو آرام بخش تمام دردهاست .
کربلا نامت را که بر زبان جاری میکنم سیل اشک از دیدگانم جاری می شود و نمی دانم سرّی در این میان نهفته است .درحیرتم که کام جان تو ازفرط تشنگی خشک خشک است،ولی من از دوری روی تو و از زمزمه ی نام تو دیدگانم فرمان سیل اشک می دهد … .
تو خود بگو چه رازی در این میان است .کربلا ،مدتهاست در آرزوی روی تو می سوزم و می سازم.
کربلا ،عطش استشمام بو ی سیب وجودم را ذوب می کند .کربلا ،تو خود عنایتی کن و مرا به آستانت برسان.
کربلا،جواب سلامم را بده ،به هر زبانی که تو را بیشتر رضاست.وای کربلا می میدانم تو هم مثل ما منتطری ،منتطرمنتقم خون حسینی.
بنده تو هستم، سلام
شيرينترين جلوه سلام آنگاه است که هنگام سلام خود را معرفي کنيم و سابقه خود را در پيشگاه حضرتش يادآور شويم و از او تقاضاي جواب سلام نماييم:
السَّلامُ عَلَيْکَ، أَنَا مَوْلاکَ… السَّلامُ عَلَيْکَ سَلامَ مَنْ عَرَفَکَ بِما عَرَّفَکَ اللَّهُ…
سلام بر تو، من غلام تو هستم که تو صاحب اختيار مني، از اول و آخر تو آگاهي دارم. سلام بر تو اي مولاي من سلام کسي که در ولايت تو مخلص است. سلام بر تو سلام کسي که تو را آنگونه که خدا معرفي کرده ميشناسد، آنگونه که خداوند تو را توصيف نموده و تو اهل آن هستي.
خدايا از ما به مولايمان تحيت و سلام برسان، و بدينوسيله بر ما کرامت بيشتر فرما، و اين را از سوي ما خالص از هر شک و شبهه و ريا قرار ده تا قصدي جز تو نداشته باشيم و جز براي تو آن را انجام ندهيم. خدايا جواب سلام او را به ما برسان! سلام و رحمت و برکات خداوند بر او باد.
صلوات و درود
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العزیز الحکیم: یُریدونَ لِیُطفِئوا نورَاللهِ بِاَفواهِهِم واللهُ مُتِمُّ نورِه وَلو کَرِهَ الکافِرون
صفحات: 1· 2
اللهم . . .
تب داره باز تنم خدا
توشور و حال کربلا
میزنه نبض عاشقم
حسین شفا،حرم دوا
. . .
حرم غروب ایون طلا
حرم میون زائرا
حرم زیارت عاشورا
حرم ضریح و کفترا
حرم حرم صحن و سرا
. . .
ارباب من و تو خدا
به حرمت امام رضا
به روضه های مادرت
یه بار ببر کرب و بلا
(بداهه ):ف.ا
دلنوشت 1: دوستش دارم به هزارویک دلیل
دلنوشت 2: طعم زیارت عاشورا بین الحرمین برام عین طعم شهادته . اللهم ارزقنا
دنیا مشتش را باز کرد، شهدا گل بودند و ما پوچ خدا آنها را برد و زمان ما را …