سامانه وبلاگ مدارس
  • خانه
  • تماس
  • ورود
  • آمار

  • امروز: 295
  • دیروز: 164
  • 7 روز قبل: 1259
  • 1 ماه قبل: 2750
  • کل بازدیدها: 131469
 


موضوعات: مناسبت ها
   جمعه 31 شهریور 1391نظر دهید »

تند تند  یه دوش گرفتم و زیباترین لباسم را پوشیدم 

جلوی آینه ایستادم و خستگی چهره خود را با کرم زدن، پوشاندم

و خط لبی به شکل خنده روی لبانم کشیدم و خودما خوش بو کردم 

و روسری سرم کردم که به چهره ی گرفته ام نشاط دهد 

وقتی گره روسریم را می بستم، گفتم: قربة الی الله

اندوهی که بغض شده بود و در گلویم جا گرفته بود، با سر کشیدن یک لیوان آب، پایین بردم

تمام این کارها را کردم که اندوهم را پشت رفتار مصنوعی خود قایم کنم تا خانواده ام از گرفتکی من، گرفته و اندوهگین نشوند.

و من هر روز سرگرم پنهان کردن خود، در زیر خروارها شادی مصنوعیم که شادی خانواده ام از غم من بهم نخورد

 


موضوعات: دلکوبه
   یکشنبه 29 مرداد 13961 نظر »

سلام 

حال دلت چطور است روزهای نبودت میگذرند 

نیستی که پدر تکیه دهد بر تو

نیستی که تکیه گاه پدر شده قبر تو 

نبودنت میگذرد اما تلخ 

تلخ اما شیرین 

به شرینی حکمت خدا


موضوعات: دلکوبه
   شنبه 28 مرداد 13964 نظر »

امروز روز بسیار خوبی بود برای من

امروز لبخند خدا را دیدم و حس کردم 

لبخندی که در پی کار کوچک بود

کاری که ساده از کنارش می گذریم

من امروز لبخند خدا را، زمانی حس کردم که پدر کشاورزم با تنی خسته، وارد خانه شد و من یک لیوان آب

خنک به او دادم 

به همین سادگی لبخند خدا را دیدم.


موضوعات: دلکوبه
   شنبه 28 مرداد 13961 نظر »

«اللهم عجل لولیک الفرج»

امشب دلم در پی برات است آقا 

در دلم غوغا بر پاست آقا 

گویند حرمت شلوغ است 

مداحی و روضه بر پا است

حیف و صد حیف…

جای من آنجا نیست آقا می دانم 

غلام سیاه و حضور  در حرمت مگر میشود؟؟

اما چه کند غلامت که دل دارد آقا


موضوعات: دلکوبه
   شنبه 28 مرداد 13962 نظر »

سه منبع آرامش

 

1- خدا (الا بذکر  الله لتطمئن القلوب)

 

2-همسر (لتسکنوا الیها)

 

3- شب  (جعلنا اللیل سکنا)


موضوعات: دلکوبه
   دوشنبه 16 مرداد 13962 نظر »

سر سفره نشسته بودیم و داشتیم با بچه ها نهار میخردیم  در عین حال می گفتیم و می خندیدیم 

زهرا  داشت با آب و تاب از دوستش برامون تعریف می کرد  و ما هم مشتاقانه گوش می کردیم و با دهانهایمان هم غذا می جویدیم و هم می خندیدیم.

سحر  پرید تو حرف زهرا و گفت: من احساس کردم یک موی درشت را توی خورشت دیدم 

همه معطوف خورشت شدیم و  با قاشق آن را هم میزدیم 

سارا درآمد و گفت: من دیگر لب به خورشت نمی زنم. 

مریم خودش را جمع کرد و گفت: وای مو !!! نمی توانم تحمل کنم. فردا به سلف خواهم رفت و اعتراض مینکم. چه معنی دارد که آشپز نظافت را رعایت نکند!! و ….

هر کدام از بچه ها به طریقی اظهار تنفر کردند و چیزی می گفتند.

بعد چند دقیقه سحر  گفت: بچه ها شوخی کردم و میخواستم با این شوخی چیزی را از شما پرسم :

شما از وجود  مو در غذا حالتان بهم می خورد، چطور از خوردن گوشت برادر مرده خود حالتان بهم نمی خورد؟؟؟

آیا چنینی گوشتی قابل خوردن است و مو قابل خوردن نیست؟

همه سکوت کردیم و متوجه گناهی که داشتیم مرتکب می شدیم، شدیم. 

 


موضوعات: دلکوبه
   یکشنبه 15 مرداد 13966 نظر »

نمازما تند تند میخوندم 

تسبیحات حضرت زهرا را به همین شکل 

روم نمیشد با خدا حرف بزنم

زود سجادما جمع میکردم و سر جاش میذاشتم و بعد با خود میگفتم چرا به خدا نگفتی، چرا اعتراف نکردی، چرا….

به خدا چی میگفتم؛ میگفتم رو حرفت حرف زدم، نافرمانی کردم، عصیان کردم ….

تا امروز صبح بعد تسبیحات، در حالی که سرم پایین بود و دستام رو به آسمان و دلم پر از حیا و خجالت، گفتم خدا 

با گفتن خدا، کنترل از دستم در رفت و زبانم سکوت کرد و چشمانم به جای زبان به حرف آمدن. با اینکه دکتر بهم توصیه کرده بود به هیچ وجه نباید گریه کنم اما هرچه سعی میکردم جلوی اشکاما بگیرم، نمی توانستم 

قطره های اشکم داشتن به خدا میگفتن، خدا غلط کردم، خدا اشتباه کردم، خدا شیطان گولم زد، خدا دست خودم نبود

نمیدانم خدا مرا در آغوشش گرفته بود یا نه؛ اما من احساس میکردم در آغوشش جا گرفته ام، احساس میکردم داره بهم میگه باشه، داره بهم میگه آروم باش

که با گفتن این حرفا من بیشتر و بیشتر اشک  میریختم و بی تاب تر می شدم و بیشتر خجالت می کشیدم.

 

 


موضوعات: دلکوبه
   یکشنبه 15 مرداد 13961 نظر »

امروز کار را باید تعطیل کرد و آماده قم شد 

اره قم 

بهترین هدیه تولد را میشه از دست بانو معصومه گرفت 

اسم رضا که بیاد، ….

من تجربه کردم 

یه بار …

وقتی تو حرم بانو، یه سخنران داشت از کرم امامرضا حرف میزد، دلم یهویی هوای حرم کرد.

روبه حرم کردم و گفتن خانم دست خودم نیست، دلم امامرضاتا میخاد، ناخودآگاه اشکم جاری شد و…

چند روزی نگذشته بود که از دانشگاه بهم زنگ زدن

و گفتند  قرعه به نام تو شده، باید به عنوان دانشجوی همیار مسئول، بچه ها را ببرین مشهد.

باورم نمیشد…

من همون گوشه حرم بانو را میخام، که دوباره بگم بانو! خانم! دوباره می خوام. 


موضوعات: دلکوبه
   پنجشنبه 12 مرداد 13963 نظر »

گفت: خانم هیچی نداره، نه کار درست و حسابی، نه سرمایه و نه خونه، نه ماشین و ….

گفتم: یعنی اصلا هیچی نداره اگرهیچی نداره، پس چطور میخواهد ازدواج کند و به خواستگاریت آمده است 

گفت: نمیدانم

گفتم : شاید اکنون هیچی نداره اما لااقل عزم کرده است داشته باشد و میخواهد با ازدواج همه را کسب کند 

گفت: اینها همه حرف است، واقعیت زندگی چیزی دیگر است. روزگار و مشکلاتش چیز دیگری می گوید.

نمی دانستم چطور این طلبه را راضی کنم که رزق و روزی با ازدواج می رسد نا گهان یاد این آیه افتادم:

وانکحوا الایامی منکم و صالحین من عبادکم و امائکم  و ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم 

 


موضوعات: دلکوبه
   یکشنبه 8 مرداد 13963 نظر »

 

در دریای چنین نوعی از ماهی است که هرکس آن را بخورد آنقدر میخندد تا بمیرد 

رجال مورد غضب برای فراز از قتل می خورند.

 

« یا من فی البحر عجائبه»


موضوعات: دلکوبه
   شنبه 7 مرداد 1396نظر دهید »

 

مشکل ترین کارها برای انسان چهار چیز است:

         1- عفو در هنگام غضب 

        2- بخشش از مال اندک

  3- عفت در خلوت 

                                                  4- حق گویی در مقابل کسی که مورد طمع یا ترس اوست


موضوعات: دلکوبه
   شنبه 7 مرداد 1396نظر دهید »

 

شیطان به موسی عرض کرد سه نصیحت به تو میکنم به آن عمل کن

1- اگر تصمیم به خیر گرفتی زود آن را انجام بده وگرنه تو را پشیمان میکنم

2- اگر خشمگین شدی، هیچ تصمیمی نگیر که آتش به پا میکنم

3- هیچگاه با زنی تنها در خلوت مباش که فساد می انگیزم


موضوعات: دلکوبه
   شنبه 7 مرداد 13963 نظر »

راههای حفظ جوان از آفات غریزه جنسی

1- تفهیم اینکه ارضای صحیح و به موقع غریزه جنسی موجب سعادت است.

2- تقویت برخورداری او از یک نظام اخلاقی به منظور کنترل احساسات جنسی 

3- آموزس و کار مداوم و گرفتن فرصتهای نادرست از او 

4- پرهیز والدین از رفتارهای ناهنجار و پوشیدن لباسهای محرک و شهوت انگیز

5- تزویج و فراهم ساختن آن در سنین مناسب


موضوعات: دلکوبه
   شنبه 7 مرداد 1396نظر دهید »

سلام خانم 

سلام بانو 

سلام خدا به شما و اجداد پاکتون 

سلام به شما که عزت و آبروی ما تو این دنیا و اون دنیایید

خانم معصومه یادتونه، بهتون قول داده بودم خوب باشم اما…

و ازتون قول گرفته بودم که تو هر شرایطی هواما داشته باشی ، اون موقعه ای که میخوام زمین بزنم، اون موقعه ای که از خودم و زندگی می برم و…

بانو الان همان موقعس!! 

بریدم !

خستم!

بهت احتیاج دارم

هر روز دارم صدات میزنم چرا برام سمیع نیستی؟؟؟؟؟؟؟

بانو دستای لرزانم به دستای گرمت محتاجه ، داره تو آسمان دعا خشک میشه 

قلب ناآرامم به امن یجیبت نیاز داره 

خانم حرم تو خونه و پناه منه

نذار ناامید از تو ، از مامن امن تو راهم کج بشه 

من عالیه گدای محبت تو 

 


موضوعات: دلکوبه
   چهارشنبه 4 مرداد 1396نظر دهید »

 

 

 

طبق روایت هر دعا 3 اثر دارد:

 

1- یا دقیقا همان خواسته دعا کننده اجابت می شود

2- یا ذخیره قیامت دعاکننده قرار میگیرد 

3- یا به واسطه آن بلایی از دعا کننده دفع میشود.


موضوعات: دلکوبه
   سه شنبه 3 مرداد 1396نظر دهید »

روحیه مردم در آخر الزمان

 

1- خود را دوست دارند و خدا را فراموش می کنند.

 

2- قصرها را دوست دارند و قبرها را فراموش می کنند 

 

3- زنان را دوست دارند و حوریان را فراموش می کنند 

 

4- مال را دوست دارند و حساب را فراموش می کنند

 


موضوعات: دلکوبه
   سه شنبه 3 مرداد 13961 نظر »


موضوعات: دلکوبه
   دوشنبه 2 مرداد 1396نظر دهید »

 

 

مومن در مقابل نفس اماره و شیطان مثل ابن لبون است که نه شیر می دهد و نه سواری و نه بارکشی 

 

« کن فی الفتنه کابن اللبون لاضرع فیحلب و لا ظهر فیرکب»


موضوعات: دلکوبه
   دوشنبه 2 مرداد 1396نظر دهید »


موضوعات: دلکوبه
   یکشنبه 1 مرداد 1396نظر دهید »

 

 

انواع راهزنان در توصیه های اخلاقی عارفان:

1- پرحرفی 

2- پرخوری

3- پرخوابی

4- کثرت همنشینی با مردم


موضوعات: دلکوبه
   یکشنبه 1 مرداد 1396نظر دهید »

1 ... 19 20 21 ...22 ... 24 ...26 ...27 28 29 ... 66

اوقات شرعی
پخش زنده اماکن متبرکه
دانشنامه سوره های قران
سوره قرآن
تدبر در قرآن
دانشنامه مهدویت
دانشنامه عاشورا
احادیث موضوعی
وصیتنامه شهدا